arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۸۹۹
تاریخ انتشار: ۰۹ : ۲۳ - ۱۴ بهمن ۱۳۸۹
بررسي داستان ضامن آهو شدن امام رضا(ع) و روايت هايي از آن؛

... نزد تو بياييم يا ضامن آهو

داستان پناهنده شدن يک آهو از دست صياد به حضرت رضا(ع) که از امام ضمانتش را طلب کرده تا براي شير دادن به بچه خود برود،
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
  1. داستان پناهنده شدن يک آهو از دست صياد به حضرت رضا(ع) که از امام ضمانتش را طلب کرده تا براي شير دادن به بچه خود برود،

روايتي است که در هجرت امام از مدينه به مرو به کرات تکرار شد تا آن جا که امام «ضامن آهو» لقب گرفت. حکايتي که در مسير رسيدن امام به خراسان در نزديکي سمنان اتفاق افتاد و از آن پس اين دشت به دشت آهوان معروف شد تا آن جا که « نفيسي» مي گويد: آهوان نام منزلگاه و آبادي است در ميان سمنان و دامغان همان جايي که امام ضامن آهو شده و از آن پس اين مي شود وجه تسميه آهوان.«عبدالرفيع حقيقت» نيز در «تاريخ سمنان» ماجراي ضامن آهو شدن را به اين منطقه نسبت مي دهد.
اما داستاني که نويسنده «فردوس التواريخ» از کتاب «وسيله رضوان» نقل کرده، به گونه اي ديگرست؛ پسري بود که بيماري سختي داشت و اطباي آن عصر چاره آن بيماري را به تفرج و صيد کردن ديده بودند.
روزي آن پسر که سلطان زاده بود. به عقب آهويي اسب راند و آهو به طرف بقعه مبارکه رفت. اسبها جرأت دخول به بقعه را نيافتند؛ اما سلطان زاده داخل شد و خود را بر روي مرقد شريف انداخت و دواي درد خود را خواست و شفا يافت و بعد از آن بود که عريضه اي به والد خود داد و سلطان سنجر بعد از آن نامه بود که دستور تعمير بنا را داد.
«ابن آشوب» نيز داستان را به طريق ديگري گفته و آورده است؛ در آن چشمه که حضرت در نيشابور غسل کرده و نماز خواند، آهويي به حضرت پناهنده شد. اين داستان در شعر فارسي جلوه اي خاص يافته، چنانکه ميرزا داود اصفهاني که در سال 1065 قمري در اصفهان به دنيا آمده و در سال 1109 توليت آستان قدس رضوي را عهده دار شده است در کتاب «مسافرت نامه» منظوم خود که شرح سفر به شهرهاي ايران است، وقتي به دشت سمنان مي رسد، اين ابيات را مي سرايد:
رسيدم چون به آن ارض گزيده
مصفا چشمه اي آمد به ديده
به اين منزل چو وارد گشت حضرت
شد از فيض قدومش با طراوت
که صياد آهويي را صيد کرده
اسيرش ساخته در قيد کرده
ز دور آهو چو آن معصوم را ديد
ز جور و محنت صياد ناليد
نمود اظهار عجز و ناتواني
به حضرت با زبان بي زباني
بفرما امر اي کان مروت
دهد يک ساعتم صياد رخصت
شاعر در ادامه سروده است که صياد از امام رضا(ع) دليل و ضامني مي خواهد که آهو را آزاد کند و امام عصاي خود را به زمين زده و چشمه اي پيدا مي شود و صياد کافر هم مسلمان مي شود و آن دشت به ارض آهوان شهرت مي يابد.
برخي از شعرا نيز امام رضا(ع) را با نام ضامن آهو، توأمان ياد کرده و اشاره مي کنند:
خسته افتاده زپا آمده زانو مي زد
مشکلي داشت به آقاي خودش رو مي زد
دامني داشت پر از خاطره تيره و تلخ
دست در دامن آن ضامن آهو مي زد
اما جعفر رسول زاده اينکه مردم حضرت رضا(ع) را ضامن آهو ناميده اند و شعرا به اين نام امام را ستوده اند خوشايند ندانسته و اين مدح را نارسا مي داند، در حالي که اعتقاد دارد امام ضامن سعادت مردم در هر دو جهان است:
اين واژه در مقام مديح تو نارساست
تو ضامن سعادت خلق دو عالمي
قصيده اي که سهيل محمودي نيز در وصف ضامن آهو آورده، درد دل ها و دغدغه هاي مشترک مؤمني با علي بن موسي الرضا(ع) است. قصيده به مناسبت اينکه در پيشگاه و خطاب به امام گفته شده با اظهار عجز، ناتواني و بي پشت و پناهي انسان آغاز مي شود، در حالي که به اسارت او در بند هواي نفس اشاره اي مستقيم شده و مطلع خطاب شاعر با امام واقع مي شود.
در بند هواييم يا ضامن آهو
در فتنه رهاييم يا ضامن آهو
بي تاب و شکيبيم تنها و غريبيم
بي سقف و سراييم يا ضامن آهو
عرياني پاييز خاموشي پرهيز
بي برگ و نواييم يا ضامن آهو
شاعر در ادامه خاضعانه در مدح سلطان شاه بيت اشعارش مي آورد:
هر چند گنهکار مرقد سيه کار
بي رنگ و رياييم يا ضامن آهو
ما بنده درگاه در پيش تو اما
در عشق خداييم يا ضامن آهو
در رنج و تباهي وقتي تو بخواهي
آزاد و رهاييم يا ضامن آهو
اگرچه داستان ضامن آهو شدن امام رضا(ع) با روايت هاي مختلف آن در منابع متعدد، دستمايه محتواي ادبي بسياري از شاعران قديمي و معاصر قرار گرفته است اما مهم، ماهيت اين لقب حضرت است که دامنه رأفت و مهرباني ايشان بر بي پناهي آهوان گريزان هم گسترده شده، چه رسد به عنايت و نگاه ايشان بر پيروان و زائرانش.
نظرات بینندگان