arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۳۶۴۲۸
تاریخ انتشار: ۱۸ : ۱۰ - ۰۶ شهريور ۱۳۹۰

نمايش روح خارج از چارچوب آيات و روايات خرافه است

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

«ويسئلونک عن الروح قل الروح من امر ربي و ما اوتيتم من العلم الا قليلا» و از تو درباره روح سوال مي کنند بگو: روح از فرمان پروردگار من است و جز اندکي از دانش آن به شما داده نشده است. (سوره اسراء آيه ۸۳)

براساس اين آيه از قرآن کريم آگاهي و علم انسان نسبت به روح بسيار اندک است زيرا خداوند علم محدودي در اين زمينه به انسان داده است.در آيات ديگري از کتاب آسماني نيز به روح اشاره شده است؛ مثل آيه اي که مي فرمايد: «فنفخت فيه من روحي» از روح خود در انسان دميدم. در روايات اسلامي نيز به مسئله روح اشاره شده است، به طوري که علما معتقدند، در اسلام بيشتر از جسم روح انسان مورد توجه قرار گرفته است. اما آن چه مسلم است اين که تمامي ابعاد روح و نحوه فعاليت آن براي انسان روشن نشده و اين مسئله مثل يک راز سر به مهر، باقي مانده است.اين روزها به واسطه پخش مجموعه «پنج کيلومتر تا بهشت» که در آن با توجه به باورهاي ديني درباره روح مجموعه اي تهيه شده، مسئله روح باز در کانون توجه قرار گرفته است. البته برخي افراد ايرادهايي به چنين مجموعه هايي که عوامل آن اين موضوعات حساس و چالش برانگيز را دست مايه خود قرار داده اند وارد مي کنند و حتي برخي از مباحث مطرح شده درباره روح در اين مجموعه ها را براساس الهيات مسيحي مي دانند و معتقدند موضوعاتي چنين حساس بايد با تاييد علماي ديني و در چارچوب تفکر و انديشه اسلامي مطرح شود.در گفت وگويي با حجت الاسلام احمد مبلغي رئيس مرکز پژوهش هاي اسلامي مجلس شوراي اسلامي و مدرس حوزه و دانشگاه به واکاوي ابعاد مختلف روح پرداخته ايم.

براساس قرآن درباره روح اطلاعات اندکي به انسان داده شده است

مبلغي در ابتداي اين گفت وگو با اشاره به آيه ۸۳ سوره اسرا که مي فرمايد، «درباره روح اطلاعات اندکي به انسان داده ايم»، مي گويد: تا ابد چنين است که با وجود افزايش اطلاعات و آگاهي انسان، باز هم علم و آگاهي او نسبت به روح اندک خواهد بود. زيرا خطاب اوتيتم در آيه « و ما اوتيتم من العلم الا قليلا» منحصر به مردمان عصر رسول ا...(ص) نيست بلکه اين خطاب به همه انسان ها در همه زمان ها و مکان هاست.تجربه بشري نيز نشان داده است که انسان اگرچه در عرصه هاي مختلف پيشرفت کرده اما اطلاعاتش درباره روح همان حدي است که انسان هاي قبل از او داشته اند.اگرچه ممکن است انسان با اطلاعات تازه اي که به دست مي آورد، به نتايج تازه اي دست يابد اما باز هم اين علم اندک است. در همه جهان ما با اين فقر اطلاعات درباره روح مواجه هستيم با وجود همه پيشرفت هايي که بشر در زمينه هاي مختلف داشته است، ولي مثلا در دنيا يک دانشگاه روح شناسي وجود ندارد تا پژوهشگراني به تحليل ابعاد مختلف روح بپردازند.

آيات و روايات و تجربيات انسان، منابع تحليل روح است

وي با اشاره به اين که در سايه دو منبع آيات و روايات و البته تجربيات انسان مي توان مبحث روح را مورد تحليل قرار داد، ادامه مي دهد: اگرچه اطلاعات ما درباره روح اندک است اما از همان داده هاي اندک مي توان به جمع بندي هايي ناظر به برخي فعاليت ها و صفات روح و ارتباط آن با بدن دست يافت.

توان روح در عالم خواب افزايش مي يابد

مبلغي به برخي ويژگي هاي روح اشاره مي کند و مي گويد: در برخي شرايط روح انسان آزادتر مي شود و توانايي هاي بيشتري به دست مي آورد. به عنوان مثال در عالم خواب که روح به طور موقت از بدن جدا مي شود، توانمندي اش افزايش مي يابد و با اين که جسم انسان به خواب رفته است، اما در فضاي خواب روح مي تواند از برخي محدوديت هاي عالم بيداري خارج شود. در اين شرايط روح انسان مي تواند ارتباط هايي مثلا با مردگان برقرار کند و آن ها حقايقي را از شرايط فعلي انسان يا آينده به او بگويند که وقتي انسان بيدار مي شود، وقوع اين حقايق را در وضعيت فعلي يا در آينده مي تواند مشاهده کند.اين امر در واقعيت هم اتفاق افتاده است و برخي انسان ها تجربياتي در اين زمينه دارند. ديدگاهي نيز درباره احضار ارواح وجود دارد و کساني قائل به صحت احضار ارواح هستند که البته بحث در اين باره فرصت ديگري را مي طلبد.

روح پس از مرگ وارد عالم برزخ مي شود

مبلغي با اشاره به اين که پس از مرگ روح انسان باقي است و وارد عالم برزخ مي شود، مي گويد: عالم برزخ جسماني نيست و روح هم که جسماني نيست، در اين عالم قرار مي گيرد. انسان ها نمي توانند با ارواح عالم برزخ ارتباط برقرار کنند، مگر در موارد معدودي که ارواح با انسان هاي خفته ارتباط برقرار مي کنند و اطلاعاتي از آينده يا وضعيت فعلي در اختيار فرد قرار دهند.

ارتباط ارواح با انساني که در خواب است

پس ارواح مي توانند با روح انسان به خواب رفته ارتباط برقرار کنند که از اين مسئله مي توان اين نتيجه را گرفت که عالم خواب شبيه ترين فضا به عالم برزخ است. به همين دليل انسان مي تواند به اين خواب ها توجه کند اگر چه گاهي کسي به دلايلي مثل پرخوري، بيماري و ... خواب مي بيند که اين خواب ها پريشان است و نه خبري از آينده مي دهد و نه بازتاب دهنده شرايط فعلي اوست.

بر اساس منابع اسلامي در عالم برزخ روح انسان آزادتر و توانمندتر است

وي عالم برزخ را يکي ديگر از عرصه هايي مي داند که روح انسان در آن از آزادي و توانمندي بيشتري برخوردار است. او در اين زمينه مي گويد: اگرچه ما که هنوز زنده هستيم و در اين دنيا زندگي مي کنيم، تجربه اي از عالم برزخ و نحوه فعاليت روح در آن نداريم اما بر اساس روايات و نصوصي که به ما رسيده است، مي توان دريافت که در عالم برزخ روح انسان از قيد و بندها رهيده است.حتي آن آزادي و تواني که روح در عالم خواب دارد، در جهان برزخ افزايش مي يابد و در وضعيت تکامل يافته اي نسبت به عالم خواب قرار مي گيرد.

ارواح مومنان در عالم برزخ با يکديگر ارتباط دارند

مبلغي با اشاره به ارتباط ارواح مومنان در عالم برزخ با يکديگر تصريح مي کند: از پاره اي از روايات بر مي آيد که در عالم برزخ، ارواح مومنان از حال يکديگر باخبر و مطلع اند و با يکديگر ارتباط دارند. به طوري که اگر روح مومني به عالم برزخ وارد شود و مومنان قبلا فوت شده از او، از حال افرادي بپرسند که مي شناختند اگر او اطلاع دهد که آن ها قبلا مرده اند، مومنان مي فهمند که آن افراد در سلک مومنان نبوده اند و الا آن ها مي توانستند با اين افراد فوت شده در عالم برزخ ارتباط برقرار کنند و حال که اين ارتباط برقرار نشده است، معلوم مي شود که آن ها مومن نبوده اند.

ارواح از جهان مادي و زندگان باخبرند

وي در پاسخ به اين سوال که ارواح در عالم برزخ تا چه اندازه از جهان مادي و انسان هاي اين دنيايي مطلع اند و با آن ها ارتباط برقرار مي کنند، اظهار مي دارد: از روايات بر مي آيد که ارواح از امور اين عالم و آدم ها مثل افراد خانواده شان آگاه هستند اما اين که اين آگاهي تا چه اندازه است، دقيقا روشن نشده و جزئيات آن مبهم است.

ارواح در عالم برزخ دچار غم و شادي مي شوند

مبلغي درباره وضعيت و شرايط ارواحي که وارد عالم برزخ شده اند، يادآور مي شود: ويژگي هايي براي ارواح که در عالم برزخ قرار دارند ذکر شده است که آگاهي و وعي يکي از آن هاست البته اين آگاهي مراتب مختلفي دارد. علاوه بر آن براساس آيات قرآني و روايات اسلامي ارواح در عالم برزخ دچار غم و اندوه يا شادي و بهجت مي شوند. يعني در عالم برزخ ما با ارواح گرفتار يا شاد مواجه هستيم اگر خيري از عالم ماده به انسان مرده که روح او در برزخ قرار دارد، برسد روح او شاد مي شود. به همين دليل است که در روايات ما گفته شده اگر فرزندان يا ديگر اقوام انسان فوت شده کار خيري انجام دهند و خيراتي براي مرده بفرستند، او شاد مي شود و يا برعکس گناه آن ها موجب عذاب روحي او مي شود. اين شادي هم به دليل رحمت خداوند است که نصيب روح مي شود. خداوند الطافش را براساس باقيات الصالحاتي که مرده از خود به جاي گذاشته نصيب او مي کند و اين رحمت بر خلاف زندگان براي ارواح کاملا قابل درک است.يکي ديگر از ويژگي هاي ارواح در عالم برزخ، ارتباط آن ها با يکديگر و همچنين با روح انسان هاي خفته است.

ارواح شهدا در مرتبه بالاتر و تکامل يافته تر قرار دارد

وي با اشاره به اين آيه قرآن که «ولاتحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون» شهدا زنده اند و نزد خدايشان روزي مي خورند، مي گويد: مردن صفتي است که بر جسم انسان عارض مي شود؛ پس از اين نظر شهيد وغير شهيد تفاوتي ندارد چون جسمشان مرده و از کارايي افتاده است. از سويي نسبت زنده بودن به روح شهيد داده نمي شود چون روح همه انسان ها زنده است پس حال که روح همه انسان ها زنده است نبايد تفاوتي بين روح شهيد و غيرشهيد باشد.اما در قرآن شهدا «احيا» ناميده شده اند؛ شايد به اين دليل که زنده  بودن که در اين آيه براي شهدا مطرح شده است به آن معنايي نيست که ما در فضاي فيزيکي خودمان و نسبت به جسم در نظر مي گيريم. بلکه براي ارواح شهدا درجه و مرتبه بالايي از آگاهي و فعاليت وجود دارد.يعني همان آگاهي که در عالم برزخ براي روح همه انسان ها وجود دارد، در مرتبه بالاتر و تکامل يافته تري براي روح شهيد وجود دارد که از واژه حي بودن روح اين معنا را مي توان دريافت. از آيه مذکور مي توان به اين نتيجه رسيد که مرتبه آگاهي و ارتباط گيري ارواح در عالم برزخ نسبي است يعني روح انسان هاي بافضيلتي مثل شهدا از مرتبه بالايي برخوردار است و انسان هايي که از فضايل و ايمان بالايي برخوردار نيستند ميزان آگاهي و تکاملشان در عالم برزخ کمتر است.

ارواح نيز در برزخ دچار عذاب مي شوند

وي با اشاره به اين که گاهي گفته مي شود روح انسان مرده در عذاب است، مي گويد: در عالم برزخ جسم انسان وجود ندارد و اگر عذابي وجود داشته باشد مربوط به روح است يعني روح در وضعيت سختي قرار مي گيرد و عذاب مي بيند طبق روايات اسلامي اين عذاب براي روح وجود دارد.

اما گاه تعابيري براي عذاب روح ذکر مي شود که دقيقا شبيه همان عذاب هايي است که در عالم ماده وجود دارد اين امر صرفا براي تقريب به ذهن و فهم انسان است وگرنه عذاب روح با عذاب جسم متفاوت است. اما چون ما با ادبيات دنياي مادي خودمان درباره عالم برزخ قضاوت مي کنيم عذا ب هاي عالم برزخ را هم مثل دنيا در نظر مي گيريم.

ارواح انسان هاي به کما رفته وارد فضاهاي جديدي مي شود

مبلغي در پاسخ به اين سوال که وقتي انساني به کما مي رود يعني جسم او هنوز کامل نمرده و روح در بدنش جاري است، آيا روح او وارد عالم برزخ مي شود و همان حالات و ارتباطاتي که براي روح فرد فوت شده وجود دارد، براي اين فرد به کما رفته هم قابل تصور است، مي گويد: عالم کما يا مرگ مغزي در ادبيات جديد مطرح مي شود و گرنه در گذشته مي گفتند که مرده اي دوباره زنده شده و آن فرد زنده شده ، پس از بازگشت دوباره به حيات، خاطرات و تجربيات عجيبي از زماني که به ظاهر مرده بود ذکر مي کند، گرچه اين مسئله ابهام هايي دارد و نقاط تاريک و مبهم اين مسئله بيش از نقاط روشن آن است. اما در مجموع مي توان پذيرفت که اين فرد تجربيات منحصر به فردي را پشت سر گذاشته است.در جهان نمونه هاي فراواني از اين موارد اتفاق افتاده و افراد پس از بازگشت مطالبي را نقل کرده اند که از مقوله دنياي مادي ما نبوده است. اگر چه باز هم تاکيد مي کنم که تمام ابعاد اين مسئله روشن نيست. در مجموع مي توان پذيرفت که روح انسان به کما رفته وارد فضاي جديدي مي شود که او در صورت بازگشت به دنيا مي تواند آن تجربيات را منتقل کند.

تصويري که قرآن از روح ارائه مي کند

وي با اشاره به تصويري که قرآن از روح ارائه مي کند، مي افزايد: علاه بر آيه اي که به انسان تذکر مي دهد که درباره روح علم اندکي به او داده شده است، آيه  ديگري مي گويد که ما انسان را از روح خود آفريديم « و نفخت فيه من روحي» که در آن تاکيد مي شود خداوند از روح خود به انسان دميده است اما همان طور که در آيه قبل گفته شد، درباره روح جز اندکي علم به انسان داده نشده است. اين اصل يک قاعده کلي است که اگر آن را بپذيريم، آن گاه معناي اين آيه که مي گويد از روح خود در انسان دميدم را دقيقا متوجه نمي شويم. چون اين مسئله در هاله اي از جهل قرار دارد مثلا اين که اين دميدن چگونه است و نوع ارتباط روح ما با خداوند به چه صورتي است و... همه اين سوالات مشمول همان جهلي است که در آيه به آن اشاره شده است.البته آيات در باب روح فراوان است مثل آيه اي ديگر که مي فرمايد: «انما المسيح عيسي بن مريم رسول الله و کلمته القاها الي مريم و روح منه » در اين آيه حضرت عيسي روح ا... ناميده شده است اگر ما بپذيريم که خداوند از روح خودش در همه انسان ها دميده است اين سوال مطرح مي شود که از چه رو حضرت عيسي (ع) به اين اسم ناميده شده اند که در اين ارتباط باز هم نمي توان به پاسخ روشني دست يافت.فقط مي توان نتيجه گرفت که اين دو دميدن با هم متفاوت است. البته از اين آيه به هيچ وجه چنين نتيجه اي به دست نمي آيد که حضرت عيسي (ع) فرزند خداوند است چنان که مسيحيان معتقدند.

فيلم ساز درباره روح نمي تواند صرفا به تخيل خود متکي باشد

رئيس مرکز پژوهش هاي اسلامي مجلس شوراي اسلامي همچنين به مجموعه ها و فيلم هايي مثل «پنج کيلومتر تا بهشت» که به مسئله روح مي پردازد، اشاره و خاطرنشان مي کند: روح از مسائل حساسي است که چنانچه بارها در اين گفت وگو به آن اشاره کرده ام، دقيقا همه ابعاد و جوانب آن روشن نيست و بايد آيات قرآن و روايات اسلامي را کنار هم گذاشت و تحليلي را ارائه کرد تازه اين تحليل هم کامل و جامع نيست پس فيلم سازان بايد خيلي مراقب باشند و به راحتي وارد اين عرصه ها نشوند.

اما در عمل مي بينيم وقتي فيلم ساز نمي تواند به نتايج روشني درباره روح دست يابد، به تخيل فيلم سازي خود که به هر حال جزو لاينفک هنر فيلم سازي است روي مي آورد و برداشت هاي شخصي خود را از اين مسئله ارائه مي کند.اما اين تخيل بايد در چارچوب مشخصي باشد؛ يعني فيلم ساز نمي تواند با تخيل آزاد، خود را مجاز بداند که هرجا دچار ابهام شد و منبعي ديني براي آن نيافت، به تخيل روي آورد. ضمن اين که معمولا تخيلات ما مربوط به عالم ماده و زندگي مادي است نه حيات برزخي و امور ماورايي. چون اغلب فيلم هاي ماورايي به زندگي مادي هم به نوعي ارتباط دارد بهتر است تخيلات به کار گرفته شده مربوط به عالم زندگان و زندگي مادي باشد و درباره عالم ماورا به همان کليات و اصول مسلم که در دين مطرح شده است، بسنده کرد.

فيلم ساز از چارچوب هاي ديني نبايد پا را فراتر بگذارد

مبلغي تاکيد مي کند: اگر در موضوعات حساس اين چنيني فيلم ساز به چارچوب هاي معيني پاي بند نباشد، وارد وادي خرافه مي شود؛ چون آموزه ها و اعتقاداتي را مطرح مي کند که يقيني نيست.بايد هشدار داد که فيلم ساز نبايد از چارچوب هايي که آيات و روايات در اين زمينه مطرح کرده اند و توسط علماي ما تحليل شده است، پا را فراتر بگذارند. البته همان طور که گفتم تجربيات عيني هم در اين زمينه مطرح مي شود مانند ارواحي که با انسان هاي خفته ارتباط برقرار مي کنند اين واقعيت دارد ولي اين که خيلي آزادانه بخواهيم با اين موضوع برخورد کنيم و ارتباط ارواح با يکديگر را دقيقا مثل عالم ماده مطرح کنيم خيلي شفاف نيست . بنابراين انتقال مفاهيم ديني از طريق زبان تصوير،در اين حوزه ها بيش از آن که متکي بر جذب مخاطب باشد به دليل حساسيت اين موضوعات بايد متکي بر حقايق باشد و گرنه دين آسيب مي بيند.

نظرات بینندگان