arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۳۷۱۷۲
تعداد نظرات: ۸ نظر
تاریخ انتشار: ۴۶ : ۱۷ - ۱۳ شهريور ۱۳۹۰

داستان سیگار کشیدن امام (ره)

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
یک شب امام گفتند: در جوانی سیگار می‌کشیدم. تا اینکه یک شب سرد زمستان که پشت کرسی مشغول مطالعه بودم، به مطلب مهمی رسیدم..

به گزارش «۲۴»، فاطمه طباطبایی، عروس حضرت امام(ره) و همسر مرحوم حاج سید احمد خمینی(ره) در شرح خاطرات خود در کتاب «اقلیم خاطرات» از برخی خاطرات شخص امام(ره) هم گفته است. در بخشی از این کتاب در فصل چهارم و عنوان «خانه دوست» در زیرمجموعه «خاطرات پراکنده از زبان امام(ره)» می‌خوانیم:

تیزهوشی در برقراری نظم
امام(ره) نقل کردند: روزی در خانه برای جمعی مشغول سخنرانی بودم. در بین جمع شخصی با صدای بلند از دیگران خواست که صلوات بفرستند و این کار را چند بار تکرار کرد. یکی از دوستان نزد من آمد و گفت: شماری قصد برهم زدن مجلس شما را دارند. اجازه می‌دهید آنها را بیرون کنیم؟ گفتم: نه، شما دخالت نکنید! این امر را به من واگذار کنید.

سپس جمع را مخاطب قرار دادم و گفتم: اگر نگذارید در این جا سخن بگویم، به صحن حضرت معصومه(س) خواهم رفت و در آنجا سخنرانی خواهم کرد... با این حرف من، آنها مجلس را ترک کردند ومن به سخنان خود ادامه دادم. امام افزودند: من فهمیدم که آنها مامور به ایجاد اختلال در مجلس هستند و هنگامی که بفهمند من جلسه را از خانه به صحن می‌کشانم، ناگزیرند به روسای خود خبر دهند و کسب تکلیف کنند؛ بنابراین در این مدت کوتاه فرصت پیدا خواهم کرد تامطالبم را بازگو کنم و همین گونه هم شد.

جاسازی اعلامیه در پوشش نوزاد
امام شبی از دلیری آقای خلخالی گفتند: زمانی که از زندان آزاد شده بودم، ماموران ساواک خانه را محاصره و آمد و شد به خانه را زیر نظر داشتند. در همان وضع آقای خلخالی وارد خانه شد. در آن زمان من اعلامیه‌ای نوشته بودم و برای چاپ باید به تهران می فرستادم، اما به سبب محاصره خانه، این کار نشدنی بود. آقای خلخالی با بچه‌ای در آغوش پیش آمد و سلام کرد و از من خواست اعلامیه را به او بسپارم. من پرسیدم: چگونه آمدی؟ چگونه با این نامه بیرون می‌روی؟ گفت: ساعت‌ها منتظر شدم تا هنگام جابجایی ماموران آمدم و اکنون این نامه را در قنداق بچه‌ام پنهان خواهم کرد. همین کار را هم کرد و با دلیری و اعتماد به نفس حرکت کرد و موفق شد نامه را به تهران ببرد.

شیوه‌ای ویژه در تدریس
امام از استادی یاد کردند که به شیوه‌ای خاص نزد او درس آموخته بودند. (نام اورا فراموش کردم.) گفتند: من همراه دو نفر دیگر برای درس به خانه‌ ایشان می‌رفتیم. وقتی ما وارد می‌شدیم استاد می‌گفت: کتاب را باز کنید و مشغول مباحثه شوید و خودش با متانت و حوصله مشغول درست کردن قلیان می‌شد. آتش درست می‌کرد. تنباکو راخیس می‌کرد و... سپس می نشست و قلیان می‌کشید، اما همه توجهش به ما بود. هنگامی که مباحثه ما تمام می‌شد، گاهی جمله‌ای در باره آن موضوع بیان می‌کرد که بسیار ارزنده بود و گاهی هم مطلبی نمی‌گفت و ما بر می‌خاستیم وخداحافظی می‌کردیم و می‌رفتیم تاروز دیگر.

وفای به عهد
یک شب امام گفتند: در جوانی سیگار می‌کشیدم. تا این که یک شب سرد زمستان که پشت کرسی مشغول مطالعه بودم، به مطلب مهمی رسیدم و فکرم بشدت در گیر فهم آن شد. در همین حال برای آوردن سیگار از اتاق بیرون رفتم. پس از بازگشت همین که نگاهم به کتاب افتاد که آن را بر زمین گذاشته و به دنبال سیگار رفته ‌بودم، احساس شرمندگی کردم و باخود عهد کردم که دیگر سیگار نکشم. آن را خاموش کردم و دیگر سیگار نکشیدم.



شایان ذکر است «اقلیم خاطرات» در ۶۱۱ صفحه تنظیم شده و دارای مطالب و عکس‌های جذابی است که برخی از آنها تاکنون جایی نقل و منتشر نشده است. قیمت این کتاب که موسسه تنظیم و نشر آثار امام(ره) آن را منتشرکرده ۱۵ هزارتومان است.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۸
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
سعید گراوندکلسرخی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۱۶ - ۱۳۹۰/۰۶/۱۳
38
37
درود بر روح امام (ره)
خیلی جالب و آموزنده بود ولی هزاران افسوس که فقط به عکس و خاطرات ان عزیز سفر کرده نگاه میکنیم ولی عمل نمیکنیم
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۰:۵۱ - ۱۳۹۰/۰۶/۱۴
درود بر روح امام(ره)
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۹:۰۷ - ۱۳۹۰/۰۶/۱۴
آقای کلسرخی ، الآن هم کسانی رو داریم که قدرشونو نمی دونیم ، ولی ماها مرده پرستهای خوبی هستیم!
ناشناس
|
United States of America
|
۲۲:۱۰ - ۱۳۹۰/۰۶/۱۳
9
19
در اوایل انقلاب خیلی از انقلابیون سیگار میکشیدن مثل مرحوم طالقانی یا کسانی که از زندان شاه آزاد شده بودن یا مرخوم دکتر شریعتی که توی فیلم ها دیدم
حتی در جبهه بچه ها تقریبا همگی سهمیه سیگار داشتن اما اونایی که من میشناختم به مرور تقریبا همگی سیگارو ترک کردن
قبل ماه رمضون یه نفر وارد یه مغاذه شد که من واسه خرید رفته بودم به محض اینکه آمد داخل با اینکه سیگار دستش نبود و قبلا کشیده بود آنچنان بوی سیگار منو اذیت کرد مجبور شدم برای لحضه ای برم بیرون تعجب کردم در جوانی چقدر راحت سیگاری ها رو در محیط های بسته و کوچک تحمل میکردم و حالا دیگه قادر به تحمل بوی بد سیگار اصلا نیستم
سنگ صبور
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۷:۵۶ - ۱۳۹۰/۰۶/۱۴
13
7
امثال حضرت امام(ره) در طول تاريخ ايرانيان بي نظير است.اما ما نفهميديم قصد نويسنده، نقل خاطرات امام بود يا فروش كتاب 15هزار توماني.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۴۵ - ۱۳۹۰/۰۶/۱۴
2
11
دوست عزیز در جوانی اگر میتوانستی بوی سیگار را در محیطهای کوچک تحمل کنی دلیلش این است که آن موقع جوان و قوی بودی و العصابت هم قوی بود درنتیجه تحمل شما هم قوی بود چون غذای خوب میخوردی و هوای پاک مصرف میکردی.خلاصه غذای جسم و روح سالم و بی ریا و روراست بود همه مرد بودند ولی الان اعصابت ضعیف است وجسمت ضعیفتر و روحت ضعیفتر و مشکلات شهری بیشتر. ..
میر مهدی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۰۹ - ۱۳۹۰/۰۶/۱۴
32
3
چرا نظرمو منتشر نکردی؟ سیگار کشیدن امام (ره) دروغی بیش نیست.
ر
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۴۳ - ۱۳۹۰/۰۶/۱۴
7
3
دورودخدا واولیاءومقربان ایزد متعال بر امام راحل شهدا وامام شهدا
نظرات بینندگان