arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۳۷۷۷۶
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار: ۲۴ : ۱۲ - ۱۹ شهريور ۱۳۹۰

"آیت الله کاشانی به آیت الله طالقانی گفت، بي سواد بيا خربزه بخور"

سالگرد وفات مرحوم طالقاني در بين مناسبت هاي مهم تاريخ معاصر ايران قرار دارد. اما شخصيت و انديشه هاي وي و تاثيري كه در انقلاب ايران داشته به حدي است كه نمي توان 19 شهريور را ناديده گرفت حتي اگر هر سال بزرگداشت و ويژه نامه يي به اين مناسبت تهيه و تنظيم شود.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سالگرد وفات مرحوم طالقاني در بين مناسبت هاي مهم تاريخ معاصر ايران قرار دارد. اما شخصيت و انديشه هاي وي و تاثيري كه در انقلاب ايران داشته به حدي است كه نمي توان 19 شهريور را ناديده گرفت حتي اگر هر سال بزرگداشت و ويژه نامه يي به اين مناسبت تهيه و تنظيم شود.

به گزارش انتخاب به نقل از اعتماد، يادنامه هاي طالقاني نه تنها ياد او، كه يادآوري روحيه تعادل و جذب افكار و انديشه هاي مختلف است كه همين موضوع در گفت وگو با حجت الاسلام محمدجواد حجتي كرماني پي گرفته شد. حجتي كرماني از ياران و هم بندان مرحوم طالقاني بوده است كه خاطرات فراواني از آن دوران و مدت كوتاه بعد از انقلاب دارد.

او نخستين امام جمعه شهر كرمان در سال هاي پس از انقلاب بوده و در چند دوره به نمايندگي مجلس شوراي اسلامي و مجلس خبرگان رهبري رسيده و هم اكنون بيشتر به تدريس و تحقيق و تاليف مشغول است.
    
    مرحوم طالقاني از نسلي بودند كه خيلي از مفاهيم جديد را از دين استخراج مي كردند. مثلاايشان آزادي را از توحيد استخراج مي كردند. اين متد ايشان تا چه ميزان علمي و تا چه ميزان ديني است؟
    آيا مصداقي براي اين نظر داريد كه مشخصا پيرامون آن بحث كنيم؟
    
    بله. ايشان مي گويند «توحيد تنها يك عقيده قلبي نيست كه در معابد متوقف شود. توحيد بايد در فكر و خلق و عمل تحولاتي پديد آورد و تاكيد مي كنند كه توحيد مخالف ارباب يابي و در مقابل استبداد و بردگي است.
    اين سوال نياز به توضيحات مفصلي دارد و بعيد مي دانم در حد يك گفت وگو به جايي برسيم كه بتوانيم نظرات مختلف درباره استخراج مفاهيم جديد از دين و مذهب را بررسي كنيم. اما اجمالااينكه چنين متدي نه تنها صحيح است كه در جامعه ما لازم نيز هست. در يك جامعه ديني شما براي فهم و درك بهتر موضوعات جديد بايد آن را به زبان ديني بيان كنيد اما متاسفانه در شرايط فعلي اين روش با موانعي روبرو است. از جمله آنكه پيش فرض ها و ذهنيت هاي زيادي وجود دارد كه باعث مي شود هر بيان ديني اي با موضع گيري هاي منفي روبرو شود. از ديگر مشكلات اين روش، فضاي هيجاني اين روزهاست كه تفكر و گفت وگو را دشوار ساخته است. اما آنچه از ابتدا تاكنون موجب مهجوريت روش مرحوم طالقاني شد، جزميت هاست. ما دو نوع جزميت هم داريم، يك جزميت سنتي و ديگري جزميت روشنفكري كه هر دو هم تهاجمي است. همه اين مسائل منجر مي شود به اينكه مباحث علمي به مباحث غوغابرانگيز سياسي تبديل شود. در چنين شرايطي تندروي ها و خشونت ها جاي نقدها و گفت وگوها را مي گيرد. اما مرحوم طالقاني در فضا و زماني چنين شيوه يي را پيش گرفت كه خيلي از جوانان و فعالان انقلابي نسبت به دين و مفاهيم ديني گريز و رميدگي داشتند و اين شيوه در آن دوران ضرورت داشت و مفيد هم واقع شد. چون گريز از دين و مذهب از اروپا به ايران رسيده بود و اگر افرادي چون مرحوم طالقاني نبودند اين موج ايران را هم با خود مي برد. ضمن آنكه مردم از بيان سنتي و تكراري روحانيون خسته شده بودند، بطوري كه از مرحوم آيت الله بروجردي نقل مي كنند دو چيز باعث شكل گيري مشروطه شد، يكي ظلم و جور سلاطين و ديگري تناقض هاي ارباب عمائم، بويژه چون روحانيون محاكم را در دست داشتند تناقض هايشان مردم را به ستوه آورده بود. اين تناقض ها در ادامه هم وجود داشت كه نمونه يي از آن در تقابل هاي علماي مشروطه خواه مانند مرحوم ناييني و امثال شهيد شيخ فضل الله نوري نمود داشت.
    
    مرحوم طالقاني در ادامه اين تقابل ها قرار مي گيرند و در حاشيه هايي كه بر كتاب تنبيه الامه و تنزيه المله مرحوم ناييني دارند، به آفات استبداد ديني تاكيد زيادي دارند.
    بله ولي نبايد گمان كنيم كه شيخ فضل الله پيگير پروژه استبداد ديني بوده است. اين هم يكي از آفات فضاهاي هيجاني است كه در مشروطه همچون حالاوجود داشت و باعث شد حرف شيخ به خوبي فهميده نشود. شيخ بيش از هر چيزي دغدغه دين و اسلام را داشت و مبارزه اش، مبارزه با غرب زدگي بود. جلال آل احمد گفت جنازه شيخ شهيد بر دار، علامت استيلاي غرب زدگي در ايران بود. بله، مرحوم طالقاني مبارزه مستمري در برابر استبداد خصوصا استبداد ديني داشتند. استبداد ديني هم معنايش آن است كه ما به نام دين، آزادي را از مردم بگيريم. اين بدترين نوع استبداد است. وقتي رضاشاه مي آيد از دين مايه نمي گذارد اما وقتي به نام دين، آزادي از مردم سلب شد، استبداد جدي تر مي شود.
    
    ظلم مضاعف هم هست.
    دقيقا. يعني هم به مردم ظلم مي شود و هم به دين.
    
    برگرديم به استخراج آزادي از توحيد. آيا اين روش مرحوم طالقاني امروزه كاربرد دارد؟
    در زمان خود، بله. آقاي طالقاني بحق استبداد را عبوديت غيرحق مي دانستند در حالي كه خدا مردم را آزاد آفريده و آزاد گذاشته است. حالااگر كسي خداپرست باشد نه به مردم زور مي گويد و نه استبداد را مي پذيرد. در اين استنباط آقاي طالقاني، يعني استخراج آزادي از توحيد، صفا و خلوصي وجود دارد كه همراه با موقعيت سنجي ايشان است. ما در آن ايام اين نوع صحبت ها را با شور و شعف خاصي دنبال مي كرديم، زيرا هم مبتني بر دين بود و هم رهايي بخش بود. الان هم چنين است.
    
    اما برخي معتقدند استخراج راه و رسم انقلابي از مفاهيم ديني همچون توحيد، تا زماني كارگر است كه شما دوران انقلاب و نهضت را سپري مي كنيد و به محض آنكه نظام ديني تشكيل مي شود ديگر نمي توان با همان متد پيش رفت. يعني ديگر نمي توان آزادي را از توحيد استخراج كرد.
    من اين نظر را قبول ندارم و معتقدم اين نيز يكي از همان پيشداوري هاست. مگر ما نظام اسلامي در طول تاريخ نداشتيم كه مبتني بر همين مفاهيم ديني باشد. مگر آزادي در دوران حكومت هاي پيامبر، اميرالمومنين علي(ع) و تا حدودي در عهد شيخين مبتني بر توحيد نبود؟ من دو نمونه عرض كنم. 1- حتما شنيده ايد كه وقتي پيامبر(ص) مكه را فتح مي كند دستور عفو عمومي مي دهد و خانه نماد دشمني با ايشان، يعني خانه ابوسفيان مي شود خانه امن و صلح. حالااگر قرار باشد با معيارهاي امروزي تفسير كنيم اين عفو بزرگ ترين اشتباه تاريخ بوده است چون پسر ابوسفيان، معاويه بزرگ ترين دشمن علي و حسن (عليهماالسلام) است و نوه ابوسفيان هم قاتل حسين(ع). اما پيامبر همه را مي بخشد چون نگاه توحيدي دارد و بنا به همين نگاه مي بخشد و دشمن را آزاد مي گذارد. 2- امام علي در اوج قدرت وقتي خوارج در مسجد مي آمدند و او را لعن مي كردند، چه برخوردي داشتند؟ يك بار يكي از آنها آمد و بلند گفت قاتلهُ الله كافِراً ما افْقههُ (خدا اين مرد كافر را بكشد، چقدر دانا و فقيه است). اطرافيان امام بر او يورش بردند كه او را بكشند اما خود امام آنها را آرام كرد و فرمود او ما را نفرين كرده است و ما نهايتا مي توانيم او را نفرين كنيم و بهتر آن است كه او را عفو كنيم (نهج البلاغه). آيا چنين رفتاري از حاكمي در تاريخ سراغ داريد؟ خب اين همان مدلي است كه آيت الله طالقاني سراغ آن بودند و توصيه مي كردند يعني استخراج آزادي از توحيد. علي(ع) چرا مي تواند حد اعلاي آزادي را در حكومت خود بدين شكل محقق كند؟ چون سرآمد موحدان است.
    
    مرحوم طالقاني موقعيت منحصر به فردي در انقلاب و ايام كوتاه پس از آن داشتند، بطوري كه مورد وثوق افراد و گروه هاي مختلف سياسي و عقيدتي بودند. آيا رفتار و اخلاقيات شان بود يا تفكرات شان، كه به چنين جايگاهي رسيده بودند؟
    مرحوم طالقاني از هواداران جبهه ملي بود و طرفداران مصدق و همچنين از پايه گذاران نهضت آزادي. نهضت آزادي در آغاز شكل گيري نهضت اعلام كردند: ما مسلمانيم، ايراني هستيم و مصدقي. يعني مصدق را در كنار اسلاميت و ايراني بودن خود مي دانستند. اما در عين حال مرحوم طالقاني هم با مرحوم آيت الله كاشاني و هم با شهيد نواب صفوي روابط حسنه داشتند. ايشان در زندان به من گفتند در اوج اختلافات دكتر مصدق و آيت الله كاشاني من به ديدن آيت الله كاشاني رفتم، در حالي كه ايشان مشغول تناول خربزه بودند به من گفتند: «بي سواد بيا خربزه بخور». (تكه كلام آيت الله كاشاني) من به ايشان عرض كردم: «حضرت آيت الله مواظب باشيد پوست خربزه زير پايتان نيندازند.» مجموعه يي از فضايل ديگر در آيت الله طالقاني جمع بود از جمله خوش سيمايي، خوش كلامي و شجاعت كه كاريزماي ايشان را دوچندان مي كرد. نمونه يي از شجاعت ايشان بگويم. در زندان كه بوديم ميله هاي ملاقات به طوري بود كه مي شد با ملاقات كنندگان دست داد يا نامه يي را رد و بدل كرد، اگر نگهبانان حواس شان نبود، تا اينكه خبر به مسوولان رده بالارسيد (چون رفتار رييس زندان سرتيپ كورنگي با زندانيان خوب بود) دستور دادند «توري» بكشند. زماني كه براي اين كار آمدند مرحوم طالقاني عصباني شد و مانع شد. آنها گفتند رييس زندان دستور داده، آيت الله طالقاني گفت او «غلط كرده». آقاي طالقاني عصباني تر شدند و گفتند روساي ديگرتان كه منظورشان شاه بود هم «غلط كرده.»
    
    اين از شجاعت مرحوم طالقاني بود يا مداراي زندانبان؟
    هر دو بود، ولي ابهت و شكوه آيت الله طالقاني به گونه يي بود كه هر كس ديگري هم بود مقهور عظمت ايشان مي شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
عباس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۴:۰۷ - ۱۳۹۰/۰۶/۱۹
0
3
تیترتان خیلی گمراه‌کننده است
عامک
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۶:۱۹ - ۱۳۹۰/۰۶/۱۹
0
9
خداوند متعال آن عالم ربانی را قرین رحمت خود فرماید کاش مسئولین امروز ما ایشان را در اعمال و رفتارشان الگو قرار می دادند که یقینا" هم به نفع خودشان است هم به نفع مردم و مهم تر اینکه رضایت خالق را با رضایت مخلوق یک جا به دست می آوردند
مجتبی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۱:۱۵ - ۱۳۹۰/۰۶/۲۰
0
1
همچنان که آقای عباس نوشته اند تیترتان گمراه کننده است .آقای حجتی کرمانی خود توضیح داده اند : بی سواد گفتن (تكه كلام آيت الله كاشاني) بوده لهذا این بی سواد گفتن بار عاطفی داشته نه بار تحقیری . عزیزان جهت آشنایی با شخصیت مرحوم طالقانی به کتاب ارزشمند (پیک آفتاب ) مراجعه کنند. با تشکر آز آقا مصطفی فقیهی و همه عزیزان سایت انتخاب و با درود بیکران به روح بلند اسوه پرهیزگاری و ایثار مرحوم طالقانی
نظرات بینندگان