arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۳۹۶۸۸۱
تاریخ انتشار: ۴۰ : ۱۸ - ۱۳ اسفند ۱۳۹۶

سخنان دکتر همتی در سی امین صبحانه کاری بازار سرمایه

به همین خاطر وقتی از مشکل رشد اندک ضریب نفوذ بیمه های زندگی در کشور حرف می زنیم نخست باید بدانیم ترکیب فروش بیمه های ما چگونه است و این ترکیب باید اصلاح شود چرا که اگر این اصلاح صورت نگیرد ما همچنان درجا خواهیم زد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
رییس کل بیمه مرکزی گفت:راه مشارکت صنعت بیمه درتوسعه بازار سرمایه از بیمه های عمر می گذرد.

متن کامل سخنان دکتر عبدالناصر همتی در سی امین صبحانه کاری بازار سرمایه به شرح ذیل است:

خوشحالم که فرصتی فراهم شد تا در خصوص نقش و اهمیت بیمه در بازارسرمایه صحبت کنیم.پیش از آنکه در خصوص نقش بیمه در بازار سرمایه سخن بگویم باید نکاتی را یادآور شوم.

نخست وضعیت کشور ما به لحاظ توسعه یافتگی اقتصادی است که در ابتدا باید بدانیم در چه رتبه ای قرار داریم و با توجه به این موضوع خود را مورد ارزیابی قرار بدهیم و سطح انتظارات ما نیز در همین حد باشد.نکته بعدی رابطه ما با بازارهای مالی کشور است. آنچه که ما به عنوان بازارهای مالی یاد می کنیم چه بازار سرمایه، بازار پول و بازار بیمه باید بدانیم چه رابطه ای با یکدیگر دارند و روند آن در طول سال های اخیر چگونه بوده است که این مساله هم در تحلیل ما تعیین کننده است. نکته سوم هم این است که در اقتصاد ما چه میزان به صنعت بیمه اهمیت داده شده و سالهادولتی بودن  بخش وسیع آن چه موانعی را برای توسعه این بخش ایجاد کرده است.

در بحث نخست باید رابطه اقتصاد ما و مباحثی نظیر توانگری مالی کشور ما با جهان قیاس شود.بارها در مجلس شورا ی اسلامی و محافل سیاسی این حرف را شنیده ام که وضعیت بیمه ای ما از دنیا خیلی عقب است. ضریب نفوذ در جهان شش و دو دهم درصد است حال آن که این ضریب در ایران به دو و دودهم می رسد. مساله این است که بیمه به خودی خود نمی تواند رشد کند.محاسبات نشان می دهد رابطه ای منطقی بین اقتصاد و توسعه صنعت بیمه وجود دارد.ما نمی توانیم توقع داشته باشیم  صنعت بیمه یکباره رشد کند و ضریب نفوذش بالا برود و در عین حال وضعیت اقتصادی ثابت بوده یا کند حرکت کند.

در صنعت بیمه دو رشته مهم یعنی بیمه های عمر و بیمه های غیر عمر داریم.متاسفانه در کشور ما به دلیل ساختارهای بازار مالی و حاکمیت دولت و نقش مهم تامین اجتماعی عملا باعث شده در ساختار ترکیبی صنعت ، نقش بیمه های عمر به حداقل ممکن برسد. چرا که مردم از دولت انتظار دارند تا نیازهای مربوط به این بخش را فراهم کند .

خیلی ها بدون توجه به دلایل پایین بودن ضریب نفوذ بیمه توقع دارند ضریب نفوذ در کشور افزایش پیدا کند. حتی در قانون برنامه ششم با وجود مخالفت های من به عنوان رییس کل بیمه مرکزی تصویب شد که ضریب نفوذ بیمه در کشور تا پایان برنامه ششم باید به هفت درصد برسد. این یک امر محال و غیر قابل دستیابی است.

بالاترین حد نفوذ بیمه های غیر عمر در دنیا حدود چهار درصد است. یعنی کشوری را پیدا نمی کنید که ضریب نفوذش در حوزه های بیمه غیر عمر از این حد بیشتر باشد.در واقع وجه غالب فعالیت بیمه در دنیا به رشته بیمه های عمر مربوط می شود. طبق آخرین آمار که در سال ۲۰۱۷ منتشر شد کل حق بیمه دریافتی در جهان چهارتریلیون و هشتصد میلیارد دلار است که از این رقم شصت درصد آن مربوط به بیمه های عمر است.یعنی سه و هشت دهم درصد ضریب نفوذجهانی به بیمه های عمر مربوط می شود و کمتراز ۳درصدآن به نفوذ بیمه های غیر عمر اختصاص دارد.

مسائلی که به آنها اشاره کردم نظیر تورم،  وضعیت بازار سرمایه و تسلط دولت در اقتصادسبب شدند که بیمه های عمر در کشور ما نتوانند رشد قابل قبولی داشته باشند. سازمان تامین اجتماعی به عنوان یک نهاد اقتصادی رقم قابل توجهی از اقتصاد کشور را به خود اختصاص داده است.یا صندوق های بازنشستگی مثل صندوق بازنشستگی کشوری و صندوق های دیگر – که البته شرایط خیلی خوبی هم ندارند – بخش قابل توجهی از اقتصاد کشور ما را در اختیار دارند و بخش مهمی از تامین آتیه بر عهده آنان است.

بنابراین این سد بزرگی شد تا مردم برای خرید این نوع بیمه نامه ها از بیمه های بازرگانی رغبتی نداشته باشند یا منابعی نداشته باشند.اگر ما میزان حق  بیمه های این سازمان ها را با بیمه نامه های صنعت بیمه تجمیع کنیم درمی یابیم که ضریب نفوذ بیمه های عمر در کشور چندان پایین نیست.حالا اگر مشکلاتی در اداره این سازمان ها وجود دارد به مدیریت دولتی و نیمه دولتی و شیوه اداره آنها برمی گردد.

به همین خاطر وقتی از مشکل رشد اندک ضریب نفوذ بیمه های زندگی در کشور حرف می زنیم نخست باید بدانیم ترکیب فروش بیمه های ما چگونه است و این ترکیب باید اصلاح شود چرا که اگر این اصلاح صورت نگیرد ما همچنان درجا خواهیم زد.

تکلیف هواپیماها، اتومبیل ها و نظایر آن مشخص است. البته در این حوزه ها هم ظرفیت های بالقوه زیادی وجود دارد که قابل انکار نیست. من بارها به این نکته اشاره کرده ام که هشتاد و پنج درصد از ساختمان ها در ایران اصلا بیمه آتش سوزی ندارند.نود و سه درصد منازل کشور ما بیمه نامه زلزله ندارند اما اگر تمام بیمه نامه ها را هم یکجا جمع کنیم باز هم نمی توانیم صنعت بیمه را در بازار سرمایه وارد فاز جدی کنیم. آنچه که رابطه بیمه و بازار سرمایه را به فاز جدی و اساسی وارد می کند و می تواند تحولی ایجاد کند توسعه بیمه های عمر است.

امروز مجموعه دولت، بیمه مرکزی و شورای عالی بیمه و حتی مجلس در برنامه ششم به این نتیجه رسیدیم که تکیه ما باید بر توسعه بیمه های عمر باشد. بیمه های عمر ویژگی های خیلی مهمی دارند.نخست اینکه منابع آن بلند مدت است. یعنی شرکت ها از پنج تا بیست سال و بیشتر می توانند منابع خوبی را از این محل در اختیار داشته باشند و برای تامین بازار سرمایه می شود از این منابع استفاده کرد.

اشتباه دیگر این است که شرکت های بیمه دربازار بورس ثانویه، سهام خریداری کنند.در حالی که در این شرایط فقط جابجایی سهم اتفاق می افتد و این به تعمیق بازار سرمایه کمک چندانی نمی کند.ما اعتقاد داریم صنعت بیمه با منابع بلندمدتی که از طریق بیمه عمر در اختیار دارد می تواند برای افزایش توان و پتانسیل بازار سرمایه از طریق بازار اولیه ورود پیدا کند.شرکت های معتبر بیمه ای دنیا اکثر سهامداران شرکت های بزرگو حتی بانکها به شمار می روند.اینها در بازار سهام خرید و فروش نمی کنند.در واقع به بازار کمک می کنند و حجم بازار را افزایش می دهند.متاسفانه ما این موارد را در کشورمان کم داریم.شاید دلیل اصلی این کمبود هم این باشد که شرکت هایی با توان مالی بالا مثل شرکت بیمه ایران یا شرکت های بیمه ای آسیا و البرز که به تازگی در راه خصوصی سازی کامل گام برمی دارند و حتی بیمه مرکزی که به خاطر بیمه گر اتکایی و ملی بودن در اختیار دارد به نوعی دولتی محسوب می شوند و ساختار آنان با بازار سرمایه همخوانی ندارد. به عبارت دیگر با مشکلات و موانعی روبرو هستند که عملا دستشان بسته است و به دلیل وجود قوانین و مقررات دولتی، قدرت مانور چندانی برای فعالیت ندارند. به همین خاطر تلاش ما این است که تمام اینها خصوصی بشوند. به نظر من شرکت بیمه دولتی اصلا معنا ندارد.تا جایی هم که توانسته ایم سعی کردیم که صنعت بیمه را به سمت خصوصی سازی کامل هدایت کنیم چرا که صنعت بیمه یک امر خصوصی است و بازدهی اقتصادی بالایی هم دارد. کسانی که می خواهند به این صنعت بیایند باید ورود جسورانه داشته باشند و مقررات دست و پاگیر به حرکت آنان در این مسیر لطمه نزند.

در گام نخست برای اینکه صنعت بیمه در بازارهای مالی و تامین سرمایه نقش موثری ایفا کند باید به سمت توسعه بیمه های عمر برویم.یعنی با بیمه های غیر زندگی هم می توانیم نقش آفرینی کنیم اما کوتاه مدت است و پایدار نیست. ضریب خسارت های بالایی هم دارد.مثلا در رشته شخص ثالث، درمان و مسئولیت ضریب خسارت قابل توجهی را شاهد هستیم. در این رشته چیز زیادی دست صنعت بیمه را نمی گیرد که بخواهد به سرمایه گذاری آن فکر کند.پس طبیعی است که باید به بازار بیمه های عمر رو بیاوریم. خوشبختانه شرکت های بیمه تخصصی – به خصوص بیمه های عمر – در حال شکل گیری است و شرکت اول تاسیس شده و شرکت بعدی هم در شورای عالی بیمه به تصویب رسیده و سه یا چهار شرکت دیگر هم از شرکت های حاضر در صنعت بیمه درخواست داده اند که شرکت بیمه عمر تاسیس کنند.

من فکر می کنم حرکت خوبی آغاز شده است. در همین راستا ما هم به عنوان نهاد ناظر تکالیفی را برای شرکت های بیمه مشخص کردیم و به آنها اعلام کردیم که حساب بیمه های عمر و غیر عمر باید از هم تفکیک شود.ذخایر و سرمایه گذاری این دو رشته باید مشخص باشد و شفاف باشد. منابع بیمه های زندگی عمدتا باید به گونه ای سرمایه گذاری شود که منافع آن در درازمدت به بیمه گذاران برسد.

موضوع اوراق بهادار متصل به بیمه هم می تواند یک موضوع مهم باشد که باید به دقت پیگیری شود. خاستگاه این اوراق هم به حوادث فاجعه آمیزطبیعی برمی گردد که در کشورهایی نظیر آمریکا و ژاپن اتفاق افتاد و این اوراق شکل گرفت.

من تصور می کنم که بستر فراهم است که ما هم به این بازار ورود پیدا کنیم.پژوهشکده بیمه روی این موضوع بررسی های کافی را صورت داده است و هنوز هم دارد کار می کند.باید مقررات آن آماده شود تا در شورای عالی بیمه به تصویب برسد تا از این ظرفیت هم استفاده کنیم.

اوایل این موضوع تنها در بیمه های حوادث طبیعی مورد استفاده قرار گرفت ولی حالا دامنه آن به بیمه های عمر هم کشیده شده است.چرا که حوادث فاجعه بار می تواند در بیمه های عمر هم اثرگذار باشد.البته چون سقف بیمه عمر در کشور ما پایین است و به حداکثر چهارصدمیلیون تومان می رسد خیلی عدد بزرگی محسوب نمی شود و اگر چند فقره هم اتفاق بیفتد خسارت بزرگی را بر شرکت های بیمه تحمیل نمی کند. به همین خاطر به این نتیجه رسیدیم که این رقم را افزایش بدهیم و این موضوع را در جلسات هیات عامل هم مطرح کردیم که سقف آن را بالاتر ببریم. با توجه به پوشش های اتکایی که شرکت های بیمه دریافت می کنند به تدریج می توانیم سقف بیمه های زندگی را در بخش فوت، افزایش بدهیم. البته  در حوادث طبیعی شدت خسارات بالاست و تناوب آن اندک است و به همین خاطر می توانیم از ظرفیت اوراق بهادار متصل به حوادث را استفاده کنیم. این جزو برنامه های ماست که با جدیت آن را پیگیری می کنیم.

موضوع دیگر معرفی محصولات بیمه عمری است که متصل به بازار سرمایه باشد.محصولاتی که بتوانیم به صندوق های سرمایه گذاری وصل کنیم. متاسفانه در کشور ما این موضوع وجود ندارد. ما در حال حاضر آمادگی داریم کسانی را که قصد دارند بیمه عمر بخرند به طور مستقیم به بورس ارتباط بدهیم و این هم می تواند ظرفیت خوبی باشد و به تعمیق بازار سرمایه کمک کند.

حاکم شدن بانک در بازارهای مالی هم مشکل دیگر ماست. متاسفانه هر بار که می خواهیم به مسیر اصلی برگردیم تصمیماتی اتخاذ می شود که روند را با کندی روبرو می کند که همین بازگشت به افزایش سود بانکی تا سقف بیست درصد است که می تواند زحمات یکی دو سال گذشته در خصوص کاهش تاثیرگذاری پول در اقتصاد را دوباره به حالت اول برگرداند.

به این نکته توجه داشته باشیم وقتی که بیست درصد سود سپرده پرداخت می کنیم یعنی نقدینگی کشوراز طریق شبه پول حداقل سالی بیست درصد افزایش پیدا می کند و عملا بازار سرمایه و بازار بیمه به حاشیه می روند و بازار پول حاکمیت را در اختیار می گیرد.

 این مشکلی است که شاید بر طرف کردن آن به زمان زیادی احتیاج داشته باشد. اگر بخش حقیقی اقتصاد رشد پیدا کند بازار پول نمی تواند حاکمیت پیدا کند اما چون محصول بازار حقیقی از رشد قابل توجهی برخوردار نیست بازار پول – به عنوان یک بازار اسمی -  توانسته حاکمیت خود را بر اقتصاد کشور ادامه بدهد .

همه ما باید کمک کنیم که این حاکمیت اسمی و بدون تلاش و بدون رشد حقیقی کاهش پیدا کند و اقتصاد ما به سمت رشد بازارهای حقیقی پیش برود. همانطور که گفتم بیمه ها هم باید از طریق بازار اولیه وارد شوند به همین خاطر است. اینکه صنعت بیمه ورود پیدا کند و تنها سهام بخرد و بفروشد هیچ مشکلی حل نخواهد شد.در دنیا هم همینطور است. یعنی شرکت های بیمه به بازارسازی دست می زنند تا بازار سرمایه را تامین کنند نه اینکه صرفا به خرید و فروش سهام بازار ثانویه مشغول باشند.

نزدیک پنجاه درصد منابع بیمه ها در سیستم بانکی سپرده گذاری شده است.یعنی حتی این جذابیت های ایجاد شده برای کمک صنعت بیمه به بازار سرمایه عملا اتفاق نیفتاده و منابع در بازار پول سپرده گذاری شده است. حتی بیمه گرها هم منابع حاصل از فروش بیمه نامه های عمر را هم می برند و در بازار پول سرمایه گذاری می کنند. در اختیار ما هم نیست که این وضعیت را تغییر بدهیم باید همه کمک کنند تا این روند به تدریج اصلاح شود.

در صنعت بیمه این پتانسیل که بتواند کار بسیار عمیقی را با بازار سرمایه، آغاز کند وجود دارد. راه حل را هم بلدیم. نه اینکه خبر نداشته باشیم که چگونه این اتفاق می افتد. همه باید کنار هم باشیم و همفکری کنیم و مسیر را تغییر بدهیم. این مسیر  فعلیما را به مقصد نهایی نمی رساند. با این وضعیت فقط به نقدینگی کشور اضافه می کنیم. یک بار یکی از من پرسید که با وجود اعلام افزایش نقدینگی در کشور باز هم پول در اختیار مردم نیست. به ایشان گفتم اینها "شبه پول" است و بانک ها خلق پول می کنند و منابع آنان دوباره در همانجا سپرده گذاری می شود. یعنی این پول ها به صورت فیزیکی قابل رویت نیست و فقط اعداد و ارقام آن به اطلاع صاحبان حساب می رسد. بنابراین یک مجموعه پولی در گردش است بدون آنکه ارزش حقیقی در اقتصاد ایجاد کند. اگر نتوانیم این جریان را محدود کنیم بخش حقیقی اقتصاد ما قطعا آسیب خواهد دید.

امیدواریم با سیاست های جدید دولت و تلاش جدی بخش های مختلف سیاستگذاری این مسیر اصلاح شود. کارهای ساختاری خوبی هم انجام شده است اما متاسفانه فشارهایی که از خارج کشور تحمیل می شود به خصوص در حوزه نقل و انتقال پول، سبب شده که محدودیت هایی به وجود بیاورد و حرکت روان اقتصاد – یعنی ورود و خروج و گردش منابع - را با اختلال روبرو کند. هدف آنها هم که مشخص است. قصد آنان برخورد با نظام جمهوری اسلامی است اما برای مقابله با آنان باید تمهیداتی اتخاذ شود. البته با همین شرایط هم باید تلاش کنیم که این گردش را به داخل کشور هدایت کنیم تا بازارهای حقیقی تقویت شود. بنابراین صنعت بیمه، سیستم بانکی و بازار سرمایه باید تمرکزش را به تقویت بخش حقیقی اقتصاد معطوف کند. اگر بتوانیم این کار را به سرانجام برسانیم بخش اعظم مشکلات حل می شود و اگر هم نتوانیم که هیچ فایده ای عاید ما نخواهد شد. اگر رشد بخش اسمی همینطور ادامه پیدا کند هیچ مشکلی در کشور حل نخواهد شد.

از رقم حق بیمه دریافتی که آمارش را اعلام کردم هشتاد درصد آن متعلق به کشورهای پیشرفته است.بیست و پنج درصد از این میزان متعلق به کشور آمریکاست. بنابراین باید وضعیت اقتصادی خود را با دنیا مقایسه کنیم و بعد به راهکارها بیندیشیم.همین است که بعضی ها بدون اطلاع کافی از وضعیت صنعت بیمه در دنیا و رابطه آن با سرانه اقتصادی در کشورها، اظهارنظر می کنند و می گویند صنعت بیمه ایران از دنیا عقب افتاده است و باید فکری کنیم. من اعتقاد دارم باید برای اقتصاد کشور فکری اساسی کنیم که صنعت بیمه هم یکی از بخش های آن است. اینطور نیست که صنعت بیمه پرچم توسعه را دستش بگیرد و با تولید حق بیمه خودش را ارتقا بدهد آن وقت بخش های دیگر اقتصادی رشد نکنند و وضعیت سابق خود را حفظ کنند.

ما بر این باوریم که بیمه های عمر ما نسبت به دنیا عقب ماندگی هایی دارد که باید برطرف شود.می توانیم بهتر از این عمل کنیم که منابع آن هم به بازار سرمایه کمک کند هم در راستای افزایش سطح رفاه مردم مورد استفاده قرار بگیرد.مردم اگر به این نتیجه برسند که با خرید بیمه عمر تامین آینده بهتری دارند حتما استقبال بیشتری خواهند کرد. در دو سال گذشته هر سال چهل درصد رشد داشتیم که نشان می دهد مردم به این نتیجه رسیده اند و من نسبت به آینده این رشته بیمه ای امیدوارم.

البته همانطور که می دانید این نوع بیمه به یک نظارت قوی نیاز دارد.پاشنه آشیل این رشته بیمه ای در دنیا مساله کنترل منابع و ذخایر ریاضی آن است.به همین دلیل برای کنترل آن برنامه های خاصی از سوی بیمه مرکزی در دست انجام است و کارهای جدی هم صورت گرفته چون هر چقدر فعالیت در این حوزه بالاتر می رود به کنترل و نظارت بیشتری هم نیاز دارد. در تمام دنیا دو بخش عرضه و تقاضا در این بخش اهمیت دارد و اگر نظارت کافی در بخش عرضه صورت نگیرد و بیمه نامه با اشکال روبرو باشد مشکلاتی که در بخش عرضه برخی بانک ها وجود دارد در آینده گریبان این صنعت را هم خواهد گرفت.انشالله با تدابیری که در بیمه مرکزی و صنعت بیمه اتخاذ کرده ایم شاهد این مشکلات نخواهیم بود. کنترل های خاصی را پیش بینی کردیم و نظارت های ویژه ای را در نظر گرفتیم تا مساله ای برای صنعت بیمه پیش نیاید.که اگر طی دو سال گذشته جلوی مشکلات در حوزه بیمه شخص ثالث را نمی گرفتیم، مطمئن باشید پاشنه آشیل صنعت بیمه بود و خیلی از شرکت های بیمه ورشکسته می شدند وحتی با وجود دو و نیم درصدی که قانون به ما اجازه تخفیف داده من به هیچ کدام از شرکت ها اجازه ی نرخ شکنی در شخص ثالث را ندادم و با وجود درخواست هایی که از سوی شرکت های بیمه ارسال شد و گفتم اجازه نمی دهم تا وضعیت شخص ثالث به تعادل برسد. نرخ شکنی از اینجاست که مدیری بر مسند می نشیند – که البته متاسفانه عمر مدیریت در کشور ما معمولا دو سال است - و می خواهد با نرخ پایین، پرتفوی خود را زیاد کند و به صورت اقساط بیمه را می فروشد و کاری ندارد که در آینده تعهدش را چه کسی پرداخت می کند.

در مجموعه ای که در شرکت بیمه فعالیت می کنند برخی از مدیران شرکت ها را من می شناسم و می دانم به خوبی از تعهدات شرکت مراقبت می کنند من شخصا می گویم زیاد در امور این شرکت دخالت نکنید چون می دانم این مدیر بیشتر از من از شرکت مراقبت می کند ولی در صورتی که خلاف این باشد ما بازدید و بازرسی را بیشتر می کنیم. من آرزو دارم که شرکت های بیمه به این توانایی و بالندگی برسند ومدیرانشان به این حد از شایستگی برسند که ما اجازه بدهیم خودشان انجام دهند. معنی ندارد که بیمه مرکزی در این کارهای جزئی دخالت کند.ما فقط مواقعی دخالت می کنیم که بخواهیم از حقوق بیمه گذار دفاع کنیم. قانون در سطر اول تاسیس بیمه ی مرکزی نوشته که برای دفاع از خقوق بیمه گذار تشکیل می شود. اگر قرار باشد ما حقوق بیمه گذار را به آینده موکول کنیم فردا چگونه جواب بدهیم؟ ما در ماجرای بیمه ی توسعه تا به حال هشتصد میلیارد تومان پول دادیم - البته این مبلغ را از دارایی های صاحبانش گرفتیم و پرداخت کردیم - اما هنوز سیصد میلیارد تومان دیگر باقی مانده. مثل سیلی نازل شده است. بیمه نامه ها به صورت قسطی ۴۰% تمام سال فروخته شده الان دیگر نماینده اش وجود ندارد. خب معلوم است چون پولش را نداریم سرمایه گذاری کنیم,۴۰% هم که پایین تر فروختیم. دیه هم که سال به سال در حال رشد است. تعهدی که سه سال پیش فروخته شده امسال باید ۶۰% بالاتر ایفا شود. خب من اگر اجازه بدهم. در این شرایط دیگر نه بیمه ای می ماند و نه بیمه مرکزی. مردم اولین جایی که برای اعتراض می آیند بیمه ی مرکزی است که شما چرا اجازه ی این کار را دادید؟ بنابراین اگر ما دخالت می کنیم به دلیل این است که شاخص های شرکت را می بینیم و احساس می کنیم که مسیر خوبی نمی روند. من همین دیروز در شرکت بیمه ای که اسم نمی برم احساس کردم ذخایر بیمه های عمرش را جوری که باید سرمایه گذاری نکرده و برخورد کردیم که سرمایه و سایر مطالباتش را وارد چرخه ی ذخایر بیمه های عمر خود کند. بالاخره ما داریم این کار را انجام می دهیم اما حس می کنیم این کار باید در شرکت بیمه نهادینه شود. افراد باید آنقدر احساس مسئولیت کنند فکر کنند برای بیست سال آینده بیمه می فروشند. بنابراین این کار حساسی است. خیلی ها می گویند که بیمه ی مرکزی و دولت دخالت می کنند اما همانطور که گفتم مخصوصا در بحث بیمه های عمر قانونگذار باید به طور جدی دخالت و کنترل کند چون مثل بانک مرکزی است و وقتی توانگری یک شرکت بیمه افت داشته باشد فردا حجم عظیمی از تعهدات را شرکت باید پرداخت کند. خوشبختانه یا متاسفانه قبلا اتکایی بیمه مرکزی درباره ی بیمه های عمر ۵۰% بود و این برای کشور در حال توسعه مثل کشور ما که باید مراقبت بیشتری شود خیلی خوب بود. شاید اگر من در آن دوره بودم اجازه نمی دادم که تصویب شود و تا دو سال آینده به ۲۰% برسد. هر چقدر این مقدار کم شود تعهد شرکت بیمه زیاد می شود و کنترل و مراقبت بیشتر می شود و ناظر  باید مراقب باشد که این پول ها در جایی خرج نشوند که خدایی نکرده فردا برنگردند. کما اینکه بعضی از شرکت های بیمه ذخایر بیمه ی عمر را برای ساختمانی که در آن فعالیت دارند، هزینه کرده اند این خلاف است و ما اصلا تحمل نمی کنیم. البته این اتفاق در دوره ی من نیفتاده. قبلا این کار را کرده اند که ما الان داریم فشار می آوریم که اصلاح کنند. اینها بحث های مهمی هستند که باید به آن، توجه شود.

در مورد گسترش نمایندگی های فروش و شرکت ها من دو سوال را جواب می دهم. شرکت های بیمه در واقع تعدادشان زیاد است. یعنی ما نگران تعداد شرکت های بیمه نباشیم و همانطور که گفته شد خیلی هایشان تخصصی هستند. عمده تقسیم بندی ما زندگی و غیرزندگی است  که البته در امریکا فرق می کند مثلا health  را جدا دارند اما در بیشتر کشورهای اروپایی زندگی و غیرزندگی است. خب در کشوری مثل انگلستان بیش از پانصد شرکت بیمه وجود دارد ومثلا کشور کوچکی مثل نپال که مثل روستایی کوچک است چهل شرکت بیمه دارد. تایلند نود شرکت بیمه دارد. فیلیپین صد و سی شرکت بیمه دارد. ما نباید نگران تعداد شرکت های بیمه باشیم بایداز توانگری آنهامراقبت و کنترل کرد تایید صلاحیت هیات مدیره مهم است که نهاد ناظر باید نظارت کند و این نگرانی ندارد. در مورد رشد نمایندگی ها هم ما قسمتی از رشد بیمه مان به دلیل رشد نماینده های فروش است که برای حدود صد و چهل هزار نفر اشتغال ایجاد کردیم. بیمه یکی از مراکز مهم ایجاد اشتغال در کشور است.  نباید نگران رشد بازاریاب ها هم بود اینها فروش را زیاد می کند ما از چهل هزار نماینده ی بیمه،  ده هزار نماینده ی فروش  بیمه های عمر داریم. و واقعا کمک کرده اند. از سال ۹۲ تا الان که چهار سال گذشته سهم بیمه ی عمر از ۸% به ۱۴% رسیده است. یعنی پرتفوی  دارد رشد می کند. هشت تا چهارده  را فقط نماینده های بیمه توانسنتد بفروشند. اصلا بیمه ی عمر امری فروختنی است. بنابراین اگر شما نماینده ای فعال و جدی نداشته باشید.(یک زمانی اختیارات را بی رویه به شرکت ها و نماینده گرفتند اما بیمه ی مرکزی جلوی آن را گرفت و الان آزمون دارد و هر نماینده ای باید امتحان بدهد و برای شرکت های بیمه ی حد و سقفی مشخص شد و کنترل لازم انجام شده که به جاهای خیلی باریک نکشد). کم تحرکی بیمه ی مرکزی در گسترش فرهنگ بیمه را قبول دارم. تلاش کردیم انجام دهیم متاسفانه بودجه ی تبلیغات بیمه ی مرکزی طی سال های اخیر  قطع شده بود از زمانی که من آمدم کمی سعی کردیم آن را تقویت کنیم و کارهایی داریم می کنیم و باید بپذیریم که هزینه  است. بیمه ی مرکزی یک سازمان دولتی است و بودجه اش باید تایید به سازمان برنامه و مجلس برسد معمولا  بودجه ای که در بیس سازمان های دولتی می گذارند تغییر دادنش سخت است و یک دفعه تغییر دادن زیاد آن ممکن نیست. اگر بخواهیم در صدا و سیما  تبلیغ جدی کنیم چند ده میلیارد باید هزینه کنیم. ما الان داریم بر اساس امکاناتی که داریم اقدام می کنیم. شرکت های بیمه باید بیشتر تبلیغ کنند که دستشان بازتر است. با وجود این عرض کردم تعداد شرکت های بیمه زیاد است اما اعتقاد دارم بیمه ی عمر باید زیاد شود. من خوشحالم که بگویم دومین بیمه ی تخصصی عمر در شورای بیمه تصویب شد. اسمش بیمه ی زندگی باران است که انشاالله پروسه اش زودتر طی شود و پروانه اش صادر شود تا این بیمه نیز بتواند به تعمیق بیمه های عمر در کشور کمک کند.

در مورد ورود خارجی ها به صنعت، من خیلی صحبت کردم که آنها بیایند و سرمایه گذاری کنند و ما در این بحث به جاهای خوبی رسیدیم ولی متاسفانه با سیاست هایی که ترامپ اتخاذ کرد برای سرمایه گذاری شرکت های بیمه کمی تردید به وجود آورد. این احساس من است چون قبل از روی کار آمدن ترامپ مذاکرات ما به جاهای خوبی رسیده بود. ولی بعد کمی عقب نشستند. حالا دلیلش را من نمی دانم. شاید نگرانی هایی دارند یا فشارهایی رویشان است. اما هنوز برای سرمایه گذاری نیامده اند. ولی خوشبختانه در مورد پذیرش ریسکهای ما موفقیتهای خوبی داشتیم. بعد از برجام گشایش های خوبی در این زمینه شکل گرفت. و ما مذاکراتی را که مثلا با یک شرکت بیمه ی اتکایی فرانسوی داشتیم درصدهای قابل توجهی از لایه های مربوط به کت باند(لایه های فاجعه آمیز) را برای ما پوشش دادند. و این نشان داد که بالاخره این امکان پذیر است و اینها این آمادگی همکاری را دارند. در زمینه های کشتیرانی و نفتکش های ما دارند بیمه نامه صادر می کنند. همانطور که دیدید در مورد سانچی که نفتکش جمهوری اسلامی بود ۷۰% پوشش را آنها دادندو ۱۰۰% پوشش مسئولیش را پی ان آی خارجی دادند که این نشان دهنده ی گشایش است. سرمایه گذاری در شرکت های بیمه کمی فرق دارد چون باید تمام جوانب رابسنجند و بعد پولشان را برای سرمایه گذاری بیاورند.

در مورد بیمه اتکایی ما هنوز داریم مسائل مان را با بیمه های دنیا حل می کنیم. به نظر من برای انتشار "کت" در دنیا هنوز زود است و من بعید می دانم که استقبالی شود. ما اول باید نشان دهیم که می توانیم از ظرفیتهایی که اتکایی ها دارند استفاده کنیم در مرحله ی بعد می توانیم در مورد استفاده از اوراق بهادار و انتشارش در سطح بین المللی فکر می کنیم و تصمیم می گیریم. ما اوراق بهادار زمانی می دهیم که ظرفیت نگهداریمان کم باشد الان خیلی از شرکت های بیمه ظرفیت های نگهداریشان خوب است. اصلا این اوراق بهادار بیشتر برای حوادث فاجعه بار همگانی است واتفاقا ظرفیت کافی برای آن در کشور وجود ندارد. حجم تعهدی که شرکت بیمه الان پذیرفته هزاران میلیارد تومان است. ما نیاز به پوشش کت برای آن داریم و اگر الان نداریم برای این است که نتوانستیم پوشش بگیریم. من به دوستان گفتم مثلا همین شرکت پتروشیمی بوعلی که نود و چهار میلیون یورو بیمه خسارتش را صنعت بیمه داد و اگر ما می توانستیم پوشش بگیریم ما ظاهرا ظرفیت داریم. این ظرفیت از کجاست؟ دولت یک میلیارد دلار به عنوان صندوق ویژه ی اتکایی برای مقابله با تحریم در اختیار بیمه ی مرکزی قرار داده است. خب بخشی از پوشش را این گرفته و باز سوخت ملی می شود و فایده ای ندارد. مهمترین کار بیمه این است که سوخت ملی نباشد و اگر سوخت ملی باشد که فایده ای ندارد. بنابراین ما ظرفیت برای حوادث کوچک  با شدت پایین داریم.

الان هم اگر خدایی نکرده در شهر های بزرگ و صنعتی این اتفاق بیفتد تعهد ما خیلی بالاست و برای شرکت ها بیمه فشار خیلی سنگین خواهد بود. پس برای این ما ظرفیت نداریم. برای اینها اگر بتوانیم کت منتشر کنیم مفید است. در مورد سقف بیمه های عمر هم عرض کردم که چهارصد میلیون تومان است. ما به دلیل اینکه جذابیتش برای مردم کم شده سقفش را داریم بالا می بریم. پس بنابراین ما نیاز داریم اوراق رامنتشر کنیم و دوستان کمک کنند ما هر چه زودتر این را به عملیاتی شدن نزدیک کنیم

من نمی خواهم وارد بحث نیروی انتظامی شوم. اما بابت عوارض دریافتی از صنعت بیمه گزارش نمی دهند. البته گفتنش مساله ای ندارد. من زمانی که بیمه ی مرکزی بودم دولت آقای احمدی نژاد آمدند دلیل اینکه من از بیمه ی مرکزی رفتم این بود که من از صنعت بیمه به نهادهایی پول بدهم و من مخالفت کردم و یکی از دلایلی که من از صنعت بیمه رفتم همین بود. اختلافی که پیدا کردیم و من گفتم که حاضر نیستم از صنعت بیمه کمک ها را خارج کنم. برای اینکه من اعتقاد دارم صنعت بیمه در شروع توسعه است و هر نوع بار عوارض برای صنعت بیمه سم است. کشش قیمتی اش برای مردم بالاست مردم به قیمت حساسند.ما الان می خواهیم بیمه شخص ثالث اجباری را بفروشیم مثلا می گوییم یک میلیون تومان و این برای کسی که ماشین میلیونی خریده بسیار سنگین است و او را نباید با کسی که ماشین یک میلیاردی دارد مقایسه کنیم. امیدوارم که این فشارها به صنعت بیمه کم شود.

من یک نکته ی دیگر هم بگویم بحث اینکه شخص ثالث و ضریب خسارت را کنترل کنم و می کنم و من حس می کنم که شخص ثالث و درمان مثل سابق بحرانی نیست و طبق گزارشی که گرفتیم احساس می کنم دارد کنترل می شود. ولی خیلی بهتر باید شود و من آرزویم این بود که به سمت کاهش حق بیمه کنترل شود و نه به سمت افزایش حق بیمه. چون همانطور که گفتم بند اول حمایت از حقوق بیمه گذار است. ولی خب چاره ای نداریم سالیانه قیمت دیه تغییر می کند و این عوارض دست ما نیست و در مجلس تصویب می شود و تلاش های ما جواب نمی دهد و ما در دالانی گرفتار شده ایم که دو طرف آن به جایی وصل است و ما باید تصمیمی بگیریم و جلو برویم. پس به ما حق بدهید که اداره ی مجموعه ی صنعت بیمه با تمام متغیرهایی بیرونی که بر آن اثر می گذارد کار سختی است ولی من نسبت به آینده ی صنعت بیمه بسیار امیدوارم. مطمئن هستم یکی از مهمترین عامل های تعمیق بازار سرمایه ی کشور خواهد شد وبسیار نسبت به آینده ی کشور خوشبین هستم. و با روندی که می بینیم کم کم دارد حاکمیت تعقل در تصمیم گیری ها بیشتر می شود. اشتباهات زیاد می شود اما در عوض به رشد تعقل بیشتر کمک می کند. ما امیدواریم در آینده شاهد کاهش اشتباهات و تدبیر بیشتر در تصمیم گیری ها باشیم.

نکته پایانی هم این است که هر چقدر از فاز دولتی به سمت فضای خصوصی سازی پیش برویم و آهسته آهسته بیمه های خصوصی ما بتوانند از توانگری مالی خوبی برخوردار شوند مردم هم از پاداش های پایان دوران خدمت دولتی که رقم چندان چشمگیری نیست به سمت بیمه های خصوصی گرایش پیدا کنند و اهمیت بازنشستگی تکمیلی را درک کنند قطعا اتفاقات مهمی در صنعت بیمه و بازارهای مالی کشور اتفاق خواهد افتد.