arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۰۹۲۹۷
تاریخ انتشار: ۴۵ : ۲۳ - ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۲

"حجربن عدی کندی" که بود؟

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
"حجربن عدی کندی" از صحابۀ پيامبر اكرم (صلي‌الله عليه وآله) و از اصحاب خاص اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (عليه‌السلام) بود، كه در سال 51 يا 53 به دستور معاويه به شهادت رسيد.

حِجر بن عَدی کندی از افراد سرشناس دوره آغازین شیعه بود. وی در جنگ صفین از سوی علی (امام اول شیعیان) فرمانده قبیله کنده بود و در جنگ نهروان فرماندهی پهلوی چپ لشکر علی را بر عهده داشت. وی هم‌چنین از یاران حسن بن علی، دومین امام شیعیان بود.

حجر بن عدی تابعی یا صحابه

صحابه کسانی هستند که شخصاً محمد پیامبر اسلام را دیده‌اند و در زمان حیات او اسلام آورده‌اند. اما تابعی کسی است که اصحاب محمد را دیده و نه خود محمد را. بسیاری از علما همچون محمد بن اسماعیل بخاری، ابی حاتم رازی، ابن حبان و ابن سعد و خلیفه بن خیاط و دیگر علما گفته‌اند: حجر بن عدی تابعی بود و از صحابه نیست.>> آن چیزی هم که مسلم است نقش حجر در زمان خلفای نخسیتن پررنگ و مشخص می‌باشد.

حجر بن عدی بعد از مر گ علی

وقتی حسن بن علی با معاویه بیعت کرد حجر بن عدی شدیدا از این کار عصبانی گردید و در بی اختیار گفت: ای کاش ما همه از میان رفته بودیم و چنین روز شومی را ندیده بودیم که دشمنان دلشاد و کامکار باشند. پس از این واقعه حجر و یارانش حاضر به صلح با معاویه نشدند و اعلام کردند که حکومت او را به رسمیت نمی‌شناسند. از آن پس آنها را علویان یا طرفداران علی نامیدند. معاویه، زیاد بن ابیه را به عنوان والی و فرماندار کوفه مقرر کرد. بر اساس روایات در یکی از روزهای جمعه زیاد بن ابیه بلند شد و برای مردم خطبه جمعه خواند، گفته می‌شود که او خطبه را طولانی کرد و بر علیه علی بن ابی طالب نیز حرف زد، آنگاه حجر بن عدی بلند شد. و گفت: نماز، نماز. زیاد به خطبه‌اش ادامه داد، آنگاه حجر بلند شد و سنگی کوچک به سوی او پرتاب کرد، و پیروان حجر بلند شدند و نیز به سوی او سنگ انداختند. بعد از این حادثه زیاد به معاویه پیام فرستاد و او را از ماجرا آگاه کرد، آنگاه معاویه فرمان داد که حجر را پیش او بیاورند. سر انجام در سال ۵۱ هجری قمری زیاد بن ابیه او و تعدادی دیگر را به دمشق فرستاد و به دستور معاویه آنها را در مرج عذراء دمشق کشته و همانجا به خاک سپردند.

دیدگاه اهل سنت و اهل تشیع نسبت به حجر بن عدی

اهل سنت به دلیل اینکه او تابعی است و نه از صحابه محمد نظر مثبتی به وی ندارند. ولی شیعیان به دلیل همراهی او با علی و مبارزه با معاویه برای او حرمت بالایی قائل هستند.

"حجربن عدی کندی" زمان مرگ ابوذر در ربذه حاضر بود. در حوادث زمان خلافت اميرالمؤمنين (عليه‌السلام)، نیز حجر بن عدي نقش فعالي داشت. وقتي "ابوموسي اشعري" نمي‌گذاشت مردم كوفه، در جنگ جمل، به ياري علي (عليه‌السلام) بروند، "حسن بن علي" (عليه‌السلام) و "عمار ياسر" به مسجد رفتند و ابوموسي را بيرون كردند و با مردم سخن گفتند؛ سپس حجربن عدي كندي كه از افاضل اهل كوفه بود برخاست و مردم را به ياري علي (عليه‌السلام) فرا خواند.

زماني كه ربودن زيورهاي يك زن مسلمان و يك زن ذمّي به وسیله سپاه معاويه را به اميرالمؤمنين (عليه‌السلام) گزارش دادند، سخت بر او دشوار آمد و برخاست، به نخیله رفت و خطبۀ مشهور «جهاديه» را ايراد كرد. سران كوفه همه اعلام آمادگي كردند. ولی مردم بسيج نشدند. حجر بن عدي به اميرالمؤمنين گفت:‌

«ما همگي آمادۀ رفتن به جنگ هستيم. از هيچ چيز باك نداريم. اما شما هم مردم را به رفتن جنگ مجبور كنيد، و در ميان آنان بانگ دهيد كه هر كس به جنگ حاضر نشد كيفر خواد ديد».

حجربن عدي نخستين كسي بود، كه پس از صلح امام حسن (عليه‌السلام) با معاويه، حضرت را به بازگشت به جنگ فرا خواند و گفت:

«يابن رسول الله، آرزو مي‌كردم كه پيش از ديدن چنين روزي بميرم، ما را از عدل بيرون آورده به جور وارد كردي، حقي را كه داشتيم پشت‌سر گذاشتيم، در باطلي درآمديم كه از آن مي‌گريختيم، و پستي را از خودمان به خود بخشيديم، و فرومايگي را پذيرفتيم كه سزاوار آن نبوديم».

سخن حجر بر امام حسن (عليه‌السلام) بسي گران آمد و در پاسخ او فرمود:

«من خواست اكثريت مردم را در صلح ديدم، دانستم كه از جنگ اكراه دارند، دوست ندارم آنان را به چيزي كه اكراه دارند، مجبور كنم. به منظور حفظ شيعيان خود از كشته شدن، مصالحه كردم، و به نظرم رسيد كه اين جنگ­ها را براي روزي مناسب واگذارم، زيرا خدا در هر روزي شأني دارد».

هنگامي كه "زيادبن ابيه" والي كوفه شد، حجر را فرا خواند و گفت: «مي‌داني كه من تو را مي‌شناسم، من و تو هر دو چنان كه مي‌داني يك عقيده داشتيم، و منظورش دوستي علي )عليه‌السلام( بود، اكنون وضع عوض شده است، ترا به خدا سوگند مي‌دهم مبادا كاري كني كه ناچار شوم خون ترا بريزم، زبانت را نگهدار و از خانه‌ات بيرون نيا، همۀ نيازها و خواسته‌هايت را برآورده مي‌كنم. و تو را از اين مردم فرومايه پرهيز مي‌دهم و برحذر مي‌دارم، مبادا انديشه‌ات را سست كنند و به كاري وادارند كه باعث خفت و خواريت در نزد من شود.»

تخریب آرامگاه در دمشق

در تاریخ دوازده اردیبهشت ۱۳۹۲ در جریان ناآرامی های سوریه مزار این شهید در حومه دمشق در منطقه مرج عذرا توسط مخالفان بشار اسد ، تخریب و قبر او نبش گردید.


نظرات بینندگان