arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۶۲۰۸۷
تاریخ انتشار: ۵۹ : ۱۳ - ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۳

این بیماری اپیدمی در ایران را جدی بگیریم

داستان زندگی لیلا، داستانی است که بارها تکرار می‌شود و درحال تکرار است. آمارهای سازمانی و هشدارهای متخصصان، زنگ خطر را برای نهاد خانواده به صدا درآورده است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
دفعه دوم بود. این بار تا مرز مرگ پیش رفته و برگشته بود. بار اولی که تلاش کرد با قرص خودکشی کند، برمی گشت به هفت-هشت سال پیش؛ وقتی راه پس و پیشی در زندگی برایش نمانده بود. خانه پدری‌ای که با ازدواجش مخالف بودند و حالا حاضر نبودند دخترشان به خانه برگردد و خانه‌ای که بنا بود خانه خودش شود، اما شده بود خانه تنش و جر و بحث و گه‌ گاه کتک‌کاری و فریاد و استرس‌هایی که پایانی نداشت. این بار شدت ضربه‌ای که می‌خورد بیشتر بود. ازدواج دومش بود و واهمه و ترس بازگشت مجدد به خانه پدری، برچسب دوباره "مطلقه" بودن، فشار محیط خانوادگی و دوستانه و اجتماعی و همه ترسش از طلاق، باز هم او را واگذاشته بود در کنار بدن و ذهنی که تمایلی به ادامه زندگی نداشت؛ شوهر دومش میخواست طلاقش دهد.
 
داستان زندگی لیلا، داستانی است که بارها تکرار می‌شود و درحال تکرار است. آمارهای سازمانی و هشدارهای متخصصان، زنگ خطر را برای نهاد خانواده به صدا درآورده است.

در آمارهایی که اردیبهشت 93 از وضعیت طلاق در سال 92 به گوش می‌رسید، افزایش 4.3 درصدی آمار طلاق نگران‌‌کننده بود. این آمار خبر از 155هزار و 369 طلاق در کل کشور می‌دادند که از این تعداد 144 هزار و 83 مورد در شهرها و 11 هزار و 286 مورد در روستاها دیده می‌شود.

همین آمار با میانگینی قابل توجه، ثبت 18 طلاق در کشور در هر ساعت را تیتر کردند که به گفته علی‌اکبر محزون (مدیرکل دفتر آمار)، از این میان، بیشترین نرخ طلاق ها در خراسان رضوی، ایلام و کردستان بوده است.  

افزایش آمار طلاق زمانی پر رنگ‌تر می‌شوند که در همان آمار اعلام شده، و همسو با رشد چشمگیر طلاق، با کاهش هفت درصدی ازدواج در جامعه نیز مواجه هستیم. این ارقام و اعداد خبر از وجود تعداد زیادی زنان و مردان مجرد در جامعه می‌دهد، که هریک به فراخور، از مشکلات عمده روانی و اجتماعی رنج می‌برند.

در این میان، جای دیگری خبر از کاهش سن سرپرستی زنان داده می‌شود و نگرانی منخصصان از عوارض ناشی از طلاق؛ بروز مشکلات روانی (بیش‌تر برای زنان)، افزایش تجرد در جامعه، سست‌ شدن پایه‌های نهاد خانواده. زنانی که در سنین کم، یا مطلقه شدند، یا روی خوشی به ازدواج نشان نمی‌دهند. رشد آمار دختران و پسرانی که کارشناسان آنها را "پیرپسر" و "پیر دختر می‌نامند". شاید انگشت اتهام در این موارد بیشتر به سمت اقتصاد روانه باشد، اما کارشناسان دلایل دیگری را هم برمی‌شمارند.  

زیر پوست جامعه
از انعکاس آمار و ارقام و نگرانی‌ها برای طلاق و تبعات آن در رسانه‌ها که بگذریم، از واقعیت چشم‌گیری که خیلی نزدیک‌تر از صفحات روزنامه‌ها و مانیتور در کنارمان حضور دارد و هر روز نمایان‌‌تر می‌شود، نمی‌توان به‌سادگی گذشت. بسیاری از زنان و مردانی هستند که تبعات طلاق تا سال‌ها دست از سرشان بر نمی‌دارد.

موارد زیادی را هر روزه می‌بینیم، از کنارمان می‌گذرند، یا در نزدیکی ما با مشکلات زندگیشان سردرگریبانند. از "بهروز" تا "آزاده"، طلاق گویی رنگ زندگی شان را هم تغییر داده است. میزان تخریب گاه تا حدی است که گویی، زلزله‌ای با ریشتر مثلا 7 سراسر زندگی را زیر رو کرده، و حالا اگر توانی باشد، باید زندگی جدید را بر آوار به جا مانده از زندگی گذشته ساخت. خیلی ها اما کم می آورند و گرفتار می شوند.

"بهروز"، 45 سال دارد، می‌گوید، سال‌هاست از همسر اولش جدا شده است، رنج حاصل از ویرانی را می شود در چهره اش دید. به گفته خودش، مشکلات این جدایی هم چنان در زندگی او جاری است.

او که حضانت دختر 18 ساله اش را دارد، از زندگی ای که برای خودش و بیشتر برای دخترش رقم زده است ناراحت است، می‌گوید: "کاش کسی بود که موقع طلاق اولم راهنماییمان می‌کرد، هیچ کس نبود که بتواند کمکی در این قضیه به ما بکند و عاقبت اختلاف‌ها کار خودش را کرد."
 
شاید حکایت زنان مطلقه در این موارد بیشتر هم باشد. زلزله طلاق، اگر احساس و سرزندگی را از زندگی بهروز دزدیده، اما آزاده باید فراتر از مشکلات عاطفی بار "نان" را به تنهایی به دوش کشد.

آزاده می‌گوید: چهار سال پیش طلاق گرفتم، کامران، پسر 10 ساله‌ام هم با من زندگی می‌کند، پدرش حتی نخواست، او را تحویل بگیرد. کنار خودم است، بعضی اوقات می مانم توی خرج تحصیل و خورد و خوراکش. اما با این وجود حاضر نیستم به زندگی قبلی‌ام برگردم. مشکلات زیادی داشتیم، اما حالا راضیم. آزاده 37 سال دارد.

وقتی داشت از زندگی اش می گفت، مدام شکوه می کرد که: "با اینکه سن زیادی ندارم، اما کمرم دربرابر مشکلات و کمبودهای مالی و اینکه باید تنهایی از پس همه کارها بربیایم، خم شده است."
 
رضا اما داستان دیگری دارد. او 35 سال دارد و در بیست‌سالگی ازدواج کرده است. می‌گوید: "تفکرات مذهبی و فرهنگی متفاوتی از همسرش داشتم پس از سال‌ها زندگی مشترک، با وجود علاقه‌ای که به زندگی‌ام داشتم به طلاق تن دادم.

او می‌گوید: "من مذهبی بودم، زنم نبود. من دوست داشتم زنم شب از ساعتی دیرتر بیرون از خانه نباشد، اما کارش طوری بود که بعضی از شب‌ها خیلی دیر برمیگشت. خیلی سعی کردم و صبر کردم تا عقایدش تغییر کند اما ما واقعا ربطی به همدیگر نداشتیم!"
 
و خیانت، شاید عمده دلیلی باشد، که بهانه طلاق را جفت و جور می‌کند. کارشناسان در کنار مشکلات فرهنگی و اقتصادی "روابط فرازناشویی" را در رواج طلاق موثر می دانند، یکی از دلایل عمده در طلاق میان جوانان شده است. کارشناس، با اشاره به افزایش موارد مربوط به روابط فرازناشویی در میان جوانان، به اختلالاتی اشاره می کنند که زوج‌های جوان به دلیل تربیت ناصیح در روابط "میان جنسیتی" به آن دچار می‌شوند.
 
ماجرای وحید یکی از این موارد است. او 27ساله دارد. می گوید:  19 سال داشتم که با همسرم آشنا شدم. پس از مدتی رفت و آمد و با وجود مخالفت خانواده با هم ازدواج کردیم. مدتی از ازدواج مان گذشته بود که متوجه تلفن‌های مشکوک به همسرم شدم. اوایل زیاد جدی نگرفتم اما تماس‌های مشکوک تمامی نداشتند، عاقبت پس از پرس‌وجو و جروبحث‌های شدید، از "خیانت" همسرش مطمئن شدم. وحيد مي‌گويد: "نمی‌توانستم تحمل کنم. چیزی نبود که فراموش شود. خیانت کرده بود و خودش هم اعتراف کرد. هیچ راهی نمانده بود..."
 
طلاق نیازمند نصیحت‌گویی نیست
دکتر مرتضی منادی، استاد دانشگاه الزهرای تهران و متخصص در حوزه جامعه‌شناسی خانواده است. او می‌گوید: دلایل فرهنگی بیش از سایر دلایل، همچون دلایل اقتصادی و اجتماعی، می تواند عامل شکل‌گیری طلاق در میان زوج‌های جوان باشد.
 
منادی در گفتگو با فرارو، طلاق را یک اپیدمی رو به رشد در جامعه، با شیبی بسیار خطرناک و در حال صعود به سمت بحرانی کردن جامعه دانسته است، و نسبت به بحرانی که دیر یا زود سبب از هم گسیختگی بنیان خانواده و بروز مشکلات اجتماعی در جامعه خواهد شد، هشدار داد.

اين استاد دانشگاه در رابطه با اپیدمی طلاق و تبعات و نتایج آن، گفت: طلاق برساخته ای اجتماعی است. و در صورت تکرار آن در جامعه، توان آن را دارد که به یک اپیدمی تبدیل شود. وقتی قبح موضوعی در اثر تکرار در جامعه ریخته شود، تبدیل به آسان ترین راه پیش روی فردی که با مشکلات در زندگی روبرو است، می‌شود. در نبود کار کارشناسی شایسته، افراد درگیر با مشکلات، یگانه راه پیش رو را طلاق می دانند.

وی افزود: طلاق پیامدهای منفی زیادی هم برای زن هم برای مرد و هم در صورت وجود فرزند برای فرزند به بار می آورد. برای زن مشکلات اقتصادی، تغییر شکل روابط و مشکلات عاطفی و تنهایی در مواردی زن را به سمت اختلالات روانی نیز سوق می‌دهد. برای مرد نیز مشکلات اقتصادی، مشکلات عاطفی و تغییر روابط با دوستان خانوادگی و مشکلات روانی ایجاد خواهد کرد و برای فرزندان، عدم حضور و اقتدار پدر و کمبود محبت یکی از والدین و در مواقعی مشکلات مالی و محدود شدن روابط (بواسطۀ محدود شدن روابط، جابجایی و غیره) تاثیر بر چگونگی وضعیت روانی، عاطفی، شخصیتی و حتی تحصیلی وی می شود.

مرتضی منادی با اشاره به اینکه طلاق در تمام طبقات اجتماعی و در شهر و روستا در حال رخ دادن است، در توضیح دلایل و عوامل طلاق گفت: عوامل متعددی زوجین را به سمت جدایی سوق می‌دهد.، مثلا: افزایش ناگهانی جمعیت و بزرگ شدن فرزندان جامعه در شرایط ناکافی و نادرست و پرتنش، همراه با کمبودهای زیاد و نداشتن برنامه‌ریزی های کافی برای تفریحات سالم، تحمیل ها و فشارهای زیاد به جوانان در مقاطع سنی مختلف در عرصه های گوناگون آموزشی و محیط های عمومی، شخصیت جوانان را به گونه ای نامناسبت پرورش می دهد. که در سنین بالاتر خود به بحرانی، پیش روی آنان و جامعه بدل می‌شود.

این استاد دانشگاه ادامه داد: از طرفی دیگر، حمله های بیش از حد و غلو آمیز به دنیای پدیده های دنیای غرب، در کنار عدم وجود برنامه های مفید در شبکه‌های داخلی، جوانان را به سمت رسانه ها و فرهنگ های غیر بومی می‌کشاند. این برخورد با ظواهر دنیای غرب و برقراری روابط بین دختر و پسر با الگو برداری از آنها، آنهم به شکل افراطی و بدون مرز و بدون ارزش، بنیان های خانواده را سست کرده و همه دست به دست یکدیگر داده و مسیر و بستری مناسب را برای شکل گیری طلاق فراهم کرده اند.  

وی افزود: عدم استفاده از متخصصین صاحب نظر و دلسوز و بر عکس وجود نصیحت‌های تکراری روشنفکرنماهای تلویزیونی، امکان برخورد های مناسب را برای جوانان و زوج های جوان فراهم نمی کند. این است که طلاق با شیب بسیار خطرناکی در حال صعود به سمت بحرانی کردن جامعه در حال حرکت است که ضعف انسجام خانوادگی دیر یا زود جامعه را با بحران های زیادی روبرو خواهد کرد.

مرتضي منادی، در پاسخ به این سئوال، که ریشه طلاق‌ها بیش از هرچیزی، در چه امری نهفته است، توضیح داد: "فقر فرهنگی" یا پایین بودن سطح سرمایه های فرهنگی تعداد زیادی از افراد جامعه باعث شده است که افراد جامعۀ ما بیشتر با تقلید و کمتر به کمک عقل به برقراری روابط سطحی و بی بند و بار و دور از ارزش های اخلاقی و دینی و سطحی نگری و مادی شدن و فردگرایی مفرط از آغاز زندگی هایی را شکل می دهد که بنیان های قوی و محکمی ندارند. لذا از طرفی با بروز کمترین اختلافات از طرف دیگر به علت مخالفت های اکثر والدین با ازدواج های مدرن در مواقع اختلاف کمتر حامی فرزندان خود هستند لذا طلاق به راحتی صورت می گیرد.  

وي همچنین دلایل فرهنگی را بیش از سایر دلایل، همچون دلایل اقتصادی، عامل شکل‌گیری طلاق در میان زوج‌های جوان می‌داند. این متخصص حوزه خانواده، اختلافات فرهنگی را یکی از عوامل مهم در دلیل طلاق دانست. عاملی که به‌وفور در طلاق‌های رخ‌داده می‌توان دید.

منادی راه برون رفت جامعه از اپیدمی طلاق را، توجه به نظرات کارشناسان و متخصصان حوزه اجتماعی، دوری از روابط سطحی، تقویت فرهنگی جامعه از طریق راه‌های درست آن و دقت در ازدواج، دانست.

منبع: فرارو

نظرات بینندگان