arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۶۳۴۱۰
تاریخ انتشار: ۲۱ : ۱۷ - ۰۴ خرداد ۱۳۹۳

ماجرای اختلاس سه هزار میلیاردی با یک اعدام تمام شد؟!

روشن است که اگر به روند رسیدگی قضایی تا اینجا نمره بیست بدهیم، هر چقدر هم منصفانه رفتار کنیم، نخواهیم توانست نمره نزدیک به این عدد برای فرجام ماجرای مه آفرید در نظر بگیریم و شگفت آنکه توضیحی از مسئولان قضایی هم در دست نداریم که به آن استناد کرده و با کمک آن به سراغ باز کردن گره‌های ذهنی‌مان از چرایی اعدام متهم ردیف نخست یکی از درخشان‌ترین پرونده‌های مورد رسیدگی قرار گرفته در دستگاه قضا برویم.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

در شرایطی که مسئولان دستگاه قضا بارها به رسیدگی جامع و سریع به پرونده فساد مالی بزرگ، بحق بالیده‌اند، اجرای حکم صادره برای سرسلسله این پرونده به گونه‌ای رقم خورد که سخت است با رضایت کامل از آن سخن بگوییم.

به گزارش انتخاب،  صبح روز گذشته در حالی که هنوز ساعت کاری ادارات آغاز نشده بود، خبر رسید که مه‌آفرید امیرخسروی، متهم ردیف نخست پرونده فساد مالی بزرگ، به مجازات رسیده و با طناب دار، بدرود حیات گفته است تا پرونده‌ای که به این منظور گشوده ‌و با نام «اختلاس سه هزار میلیارد تومانی» زبانزد خاص و عام شده بود، یک گام به فرجام نهایی نزدیک‌تر شود.

ماجرا به چندین و چند سال پیش باز‌می‌گردد؛ اما خلاصه اینکه با رسانه‌ای شدن فساد بزرگ رخ داده و پیرو آن، دستگیری متهمان، پرونده قضایی در نیمه مرداد سال ۹۰ در اهواز تشکیل شد و بعد‌ها که وسعت یافت، با تمهیدات اندیشیده شده به تهران منتقل شد تا تکمیل ‌و از ۲۹ بهمن آن سال، جلسات رسیدگی علنی به آن آغاز شود.

در آغاز کار، همه متهمان با حروف الفبا معرفی می‌شدند، چراکه هنوز جرمشان ثابت نشده بود و وفق قانون نمی‌شد نامی از ایشان آورد، ولی وقتی متهم ردیف اول در انتهای «م. الف» قرار می‌گرفت، همگان نیک می‌دانستند که سر‌سلسله همه آن فسادهای مالی در گروه «امیر منصور آریا» کسی جز او نیست؛ فردی متولد ۱۳۴۸در یکی از روستاهای گیلان که توانسته از زندگی سخت و روز گذران، به جایی برسد که برای خریدن مدیران و پیشبرد اهدافش، کیف‌های پر از دلار به ارزش چند میلیارد تومان هدیه بدهد!

مدت‌های مدیدی طول کشید تا «م. الف» به «مه‌آفرید امیرخسروی» تبدیل شده و در سایه کشیده شدن پای برخی افراد بسیار سر‌شناس به پرونده فساد،‌ گاه سخنانی ‌تأمل‌برانگیز از وی در دادگاه شنیده شده و به کمک رسانه‌ها، به جامعه راه یابد اما مستندات پرونده دوازده هزار صفحه‌ای که ۳۳ جلد مفصل شکل داده بود، خیلی بیش از این حرف‌ها بود که متهمان قادر به انکارشان باشند یا پاسخی برایشان در آستین داشته باشند.

بدین ترتیب هر چه دادگاه پیش می‌رفت، بیشتر آشکار می‌شد که گروه گردآورده شده توسط مه آفرید تا چه حد دست در جیب بیت‌المال فرو برده و به کمک چه فساد‌ها و با همراهی چه از خدا بی‌خبرانی، توانسته به قدرت بلامنازع مالی در کشور تبدیل شود؛ هرچند در میانه‌های راه‌ گاه بحث‌های درگرفته درباره پرونده با طرح موضوعاتی مانند اخراج مه آفرید از دانشگاه و نسبت دادن معدل کم تحصیلی او به «کند ذهنی‌اش» و طرح ادعاهایی توسط او مبنی بر «حاضرم با بزرگ‌ترین دکترای اقتصاد ایران بحث و چالش کنم؛ حاضرم در یک اتاق دربسته تحت‌الحفظ باشم و پس از چهار سال، چهار شرکت خریداری شده را به سوددهی برسانم بدون آنکه یک ریال به من پول بدهید».به حاشیه می‌رفت و برخی را به اشتباه می‌انداخت که «نکند مثل مرد هزار چهره، مه آفرید هم اشتباهی بوده است؟!»

هر چه بود، هیچ کسی نمی‌توانست به دستگاه قضا خرده بگیرد که چرا در رسیدگی تعلل داشته یا دادگاه را غیر علنی برگزار کرده و... که همه تشکیل پرونده در سریع‌ترین زمان ممکن صورت گرفته بود، هم دادگاه علنی برگزار و در جلسات منظم صبح و عصر پی گرفته می‌شد و هم متهمان در بیان آرای خود، راحت بودند؛ شاهد ماجرا‌ همان نقل قولی که از مه آفرید ذکر شد.

بدین ترتیب روند رسیدگی به صدور احکام منجر شد و با اعتراض متهمان، احکام صادره به دیوان سپرده شد تا ‌بررسی شود که در این میان، حکم مه آفرید صحه‌گذاری شد و مهر تأیید خورد تا زمان سنج اجرای مجازات اعدام وی، آغاز به کار کرده باشد.

آشکار بود که به زودی مه آفرید به مجازات خواهد رسید و اعدام خواهد شد اما زمان اجرای حکم اعلام نشده بود و کمتر کسی فکر می‌کرد اعلام نشده ‌بماند؛ حتی همسر و وکیل وی که دیروز با اصحاب رسانه و مردم از اجرای حکم آگاه شده و دریافتند مه آفرید اعدام شده است!

روشن است که اگر به روند رسیدگی قضایی تا اینجا نمره بیست بدهیم، هر چقدر هم منصفانه رفتار کنیم، نخواهیم توانست نمره نزدیک به این عدد برای فرجام ماجرای مه آفرید در نظر بگیریم و شگفت آنکه توضیحی از مسئولان قضایی هم در دست نداریم که به آن استناد کرده و با کمک آن به سراغ باز کردن گره‌های ذهنی‌مان از چرایی اعدام متهم ردیف نخست یکی از درخشان‌ترین پرونده‌های مورد رسیدگی قرار گرفته در دستگاه قضا برویم.

نه می‌دانیم چه زمان و بر پایه چه معیاری، برخی اعدام‌ها علنی برگزار می‌شود و برخی غیر علنی، نه آگاه شده‌ایم که چرا به فرجام رسیدن سرنوشت این پرونده با صدور بیانیه‌ای یا ارائه توضیحاتی یا بیان جملاتی چند توسط مسئولان، رسمیت نیافته و از همه مهم‌تر، نتوانسته‌ایم سر در بیاوریم که چگونه می‌شود متهمی را به مجازات سنگین اعدام رساند؛ اما نه خانواده و وکیلش از آن آگاه شده باشند و نه مردمی که به عنوان شاکی این پرونده به شمار می‌آیند؟

اگر به این موارد، شایعات شکل گرفته پیرامون این ماجرا را افزوده و با قدم زدن در درون جامعه، از حرف‌های درگوشی پیرامون این اعدام و حتی پرسش‌هایی مانند «راست است متهم اول اختلاس سه هزار میلیاردی اعدام شده؟» به گوشمان بخورد، آن زمان جا دارد که از مسئولان دستگاه قضا بپرسیم چرا در پایان کار، به مانند زمان تشکیل پرونده و هنگام رسیدگی به آن، از ابزار رسانه برای آگاهی دادن به مردم و روشن کردن نقاط تاریک شکل گرفته در اذهان عموم بهره نگرفته و موجبات شکل‌گیری سخنانی از این دست را فراهم آوردید؟!

منبع: تابناک

نظرات بینندگان