arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۷۵۶۷۳
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار: ۵۸ : ۱۲ - ۱۸ مرداد ۱۳۹۳
مجید رضاییان، استاد و پژوهشگر روزنامه نگاری:

هنوز یاد نگرفته ایم نظریه های ارتباطات را نقد کنیم

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :


رشته ارتباطات در ایران و تحولات ژورنالیسم با وجود دامنه وسیع کاربردهای آن، به «نقد و آسیب شناسی» و «پاسخ به پرسش های» جدی نیاز دارد. روزنامه نگاری تحلیلی نیز در عمل پاسخ به پرسش هاست که باید توسعه یابد.

مجید رضاییان در گفتگو با ماهنامه مدیریت ارتباطات در خصوص عدم گروهبندی رشته ارتباطات بر اساس مکاتب و نظریات در ایران می گوید: ما وقتی از ارتباطات سخن می گوییم، باید خود ارتباطات را نیز تقسیم بندی کنیم؛ اول از نظر ساختار و دوم از نظر گرایش. از نظر ساختارباید بدانیم مبانی و اصول ارتباطات روز به روز در حال تکمیل شدن است. در مبانی و اصول وقتی تغییر می بینیم، صد در صد نظریه ها در آن تغییر نقش دارند، یعنی نظریه پردازان و اندیشه ورزان ارتباطی در مورد اصول و مبانی ارتباطات و تغییرات آن نظریه می دهند.

رضاییان می افزاید: در بخش دوم از ساختار، با رویکرد مواجه هستیم. ارتباطات یک عرصه تئوریک است و رویکرد آن نمی تواند عملی باشد، اما بعد این عرصه تئوریک با عرصه عملی ارتباط پیدا می کند. در مرحله بعد، گرایش های ارتباطات مطرح می شود و اینکه ارتباطات در چه عرصه ای و در چه گرایشی باید تحلیل و بررسی شود. ما در ارتباطات نظریه های ارتباطی را مطرح کرده، ولی نقد نمی کنیم.

استاد و پژوهشگر روزنامه نگاری دلیل نخست نقد نکردن نظریه های ارتباطی را «برخورد پذیرشی» با نظریه ها و نه «برخورد تعامل گرایانه» می داند و می افزاید: اساساً رابطه ما با نظریه ها و اندیشه ها باید رابطه پرسش باشد. تعامل با هر نظریه ای باید از مجرای پرسش صورت گیرد. عامل دیگر این است که ما خودمان جوشش نداریم. اگر می خواهیم در عرصه نظریه ها حرف جدیدی بزنیم و فضایی را در نظریه ای مطرح کنیم، تنها از رهگذر یافتن و پژوهش امکان پذیر است. پژوهشگر ژورنالیسم باید به این نقطه برسد که از رهگذر تحولات تکرار شونده، به یک نظریه برسد. حرف اصلی این است که هم باید با نظریات ارتباطی تعامل داشت که این تعامل منتهی به نقد و چالش می شود و هم باید خود ما نوآوری و جوشش داشته باشیم.

وی در مورد نبود نگاه نقادانه در حوزه پژوهش های ارتباطی می گوید: در ایران مطالبی با عنوان نقد کتاب نوشته می شود که بیشتر بررسی کتاب است، که نقد کتاب نیست. نقد به منتقد بر می گردد. وزن منتقد باید وزنی باشد که کتاب را فهمیده و حلاجی کرده باشد. او باید با استدلال بگوید این کاستی هاست و این هم نقاط قوت. این نقد کتاب، گاهی موجب بهبود کتاب می شود.

رضاییان مشکلات روزنامه نگاری حرفه ای را به منشوری تشبیه می کند که ضلع های مختلفی دارد؛ وی ضلع اول این منشور را پژوهش های عرصه روزنامه نگاری می داند و می گوید: ضلع اول این است که پژوهش های ما در عرصه روزنامه نگاری، پله پله باید جلو تر می آمد، اما در عمل لایه های دیگر پژوهش شکل نگرفته اند. ضلع دیگر اینکه اساساً روزنامه نگاری در ایران هزینه های بسیاری داده است اما این معنای آن نیست که روزنامه باید جای احزاب سیاسی را بگیرد. احزاب باید بیایند و نهادینه بشوند و پس از آن، اگر مطبوعات خواستند از ایده آنها حمایت کنند. امروز در ایران روزنامه نگاران حرفه ای حرف اول را نمی زنند، بلکه اسپانسرهای سیاسی رسانه ها حرف اول را می زنند. ضلع سوم این است که روزنامه نگاری در دنیا مانند شهاب پرسرعتی حرکت می کند، اما ما از کل این تحولات فقط جنبه فیزیکی این ارتباطات را گرفته ایم. از لحاظ ساختاری فضای وب 1، وب 2 و وب 3 تفاوتی ندارند و شهروندان که در وب به «شبکه وندان» تبدیل می شوند، سه کار را انجام می دهند: تولید و تبادل رأی می کنند، تولید و تبادل خبر انجام می دهند و تولید و تبادل دانش می کنند. در وب هر سه همزمان انجام پذیر می شود. رسانه ها و ژورنالیسم به تبع این تغییرات، دچار تغییر شده اند اما آیا رسانه های ما واقعاً این تحولات را درک کرده اند؟ ما هنوز در سال 2014 صحبت از فیلترینگ می کنیم. ما هنوز رسانه درست می کنیم که چه چیز را نگوید. قطعاً در ایران اسپانسر های سیاسی رسانه درست می کنند تا برخی چیزها گفته نشود. با این شرایط نقد دیگر معنایی ندارد.

این استاد روزنامه نگاری بزرگترین خدمتی که می توان به روزنامه نگاری کرد را توجه به ادبیات و روزنامه نگاری تحلیلی دانست و افزود: در روزنامه نگاری درایران هنوز با تغییراتی که در دنیا اتفاق افتاده است هنوز فاصله داریم. اولین چیزی که در این تغییرات سبب شده است پایه اصلی روزنامه نگاری لطمه ببیند، ادبیات است. یعنی نوشتار فارسی ما دارد تغییر می کند، آن هم تغییر غلط. طرف روی وب می نویسد «فک کنم» به جای آنکه بنویسد «فکر کنم» و همین ادبیات ها بعضاً در قالب های مکتوب وارد می شوند. ما نباید راه را اشتباه برویم، کوتاه نوشتن، مخدوش نوشتن نیست. اگر قرار است کوتاه بنویسم، نباید ادبیات فارسی را له کنیم. نکته دیگر این که، آزادی بیان نیز چون ادبیات، مهم است. هویت رسانه ها برابر با آزادی بیان است. اگر ما در هشت سال گذشته فضای انتقاد را داشتیم، الان با شرایط متفاوتی روبرو بودیم. از طرف دیگر در ایران باید به روزنامه نگاری تحلیلی توجه کرد. دنیای امروز دنیای پاسخ دادن به پرسش هاست. پرسش ها را بی پاسخ گذاشتن، مشکل را حل نمی کند. به نظر من بزرگترین خدمتی که می توان به جامعه روزنامه نگاری کرد، یکی توجه به ادبیات است و دیگری توجه به روزنامه نگاری تحلیلی.

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۲
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
UNITED STATES
|
۱۷:۴۰ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
0
0
جناب اینا همش حرفه!

متاسفانه وقتی انسان ها رد مسیر غیر حق و بهتره بگم منفعت طلبانه سرف میافتند هر حرفی را مجاز میدانند.

در قران هم اشاره میکند که قوم موسی (ع) وقتی پشت رود نیل بودند خدا خدا میکردند ولی وقتی از رود گذشتند و خیالشان راحت شد گوساله سامری را پرستش کردند.

متاسفانه حرف های ما بوی راستی وصداقت نمیدهد جناب!
ناشناس
|
UNITED STATES
|
۱۷:۴۳ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
1
1
روزنامه نگاری یعنی منفعت طلبی!

شک نکنید هر روزنامه ای منفعتی را پیگری میکند. حالا این منفعت رو باید دید انسان دوستانه هست یا غیر انسانی!

یک طرفه به قاضی نرویم. شما سعی کنید مثال بیاورید که فلان روزنامه غربی و شبه غربی به افکار عمومی احترام میگذارد.! شک ندارم که سراغ نداید و اگر هم باشد دوام جندانی نداشته و در متن حل شده.
صاحب
|
UNITED STATES
|
۱۷:۴۸ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
0
0
شما بجای نقدر رونامه های داخل نقد منصفانه برا روزنامه های همتاز داشته باشید.

جریان ازاد روزنامه نگاری یک توهم محض است.

مثل این است که همسایه شما شب نامه علیه شما پخش کنید و بگوید من آزاد هستم هر چی دلم خواست بگم!!!

شما یک نفر رو بیار نقد منصفانه داشته باشد و بی طرف. آیا با بیطرفی میشه مطلب نوشت؟ چرا باید این همه وقت و انرژی صرف بشه که بیطرف باشی؟

ببخشید اینو میگم مگر من مرض دارم بیطرف باشم.

نه من بیطرف نیستم بلکه از آب گلالود ماهی میگیرم.

مطمئنا اولین کسی که اقدام علیه آن خواهد کرد خود شما خواهید بود.
نظرات بینندگان