arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۷۷۵۹۱
تاریخ انتشار: ۳۳ : ۰۹ - ۳۱ مرداد ۱۳۹۳

امام صادق (ع) يك حقيقت زنده همرامان ديروز و امروز او

*حجت الاسلام هادي سروش
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
اگر ، در مورد انسانهای عادی همه ارتباط را در دو بخش خلاصه کنیم يكي را مربوط به بدن و بخش ديگر مربوط به روح بدانيم.نتيجتا تا انسان در قید حیات است در بخشي از امور بوسيله بدن به مطلوب خود ميرسد ودر قسمت ديگر از امورات خود قهرا براي ارتباط روح فعال ميشود .لذا در باب علاقه ومحبت ويا ارادت روح و روان انسان فعال است همانگونه كه در برداشتن يك شئي بدن واسطه تحقق است .

تااینجای مطلب مورد نقد یا اتكار نیست چون دارای وضوح است.

اما برخی از انسانهای برتر وجود دارند که همه وجود و حقیقت آنان در بدن و روح (بعنوان حقیقتی باطنی که مدبر بدن است ) خلاصه نمیشود بلکه دارای یک حقیقت زنده ای از سنخ ديگر و بیرون از هر زمان و مکانی هستند . آن حقيقت زنده ملكوتي در حيات و ممات از آنان جدا نميشود .

و آن افراد کسانی اند كه بسبب هدایت و حیات معنوئی که در جامعه ای بوجود آورده اند همواره «زنده » و «پویا» هستند و دو اثر مهم زنده بودن که «علم و آگاهی » و « حرکت و تحرک » است را دارا می باشند .

«ائمه حقیقت زنده و جاری در عالم»

صاحب کتاب بصائر الدرجات دو روایت جداگانه از امام صادق (ع) نقل می کند که حضرتش به دوشاگرد خصوصی خود القاء فرمودند :

الف ):

سماعه گوید روزی به محضر امام صادق (ع) رسیدم و حضرت فرموند پشت پرده را نظر کن من نظر کردم امام باقر (ع) را ( با توجه به آنكه به شهادت رسیده بودند ) حی و حاضر ديدم و ایشان مرا متوجه حضرت امیر(ع) کرد و مشاهده كردم آنحضرت هم حی و حاضر است و فرموند:

من مات منا فلیس بمیت (بصائرالدرجات/275 و نهج البلاغه خطبه 87)

هرکس ازما بميرد اگر چه بظاهر از دنیا رفته باشد اما احکام و آثار مردگان راندارد .

ب) :

ابوبصیر گوید روزی منزل امام صادق (ع) بودم که حضرت با اشاره ای در جلوی دیدگان من دریایی قرار دادند و که من و ایشان سوار برکشتی شده و مسير دریایی طولانی را طی کرده تا به خیمه هایی که در ساحل قرارداشت رسیدیم وامام صادق (ع) خیمه ها را معرفی فرمودند از خیمه حضرت رسول ا... (ص) تا امامان دیگر و فرمودند :

« ليس احد منا یموت الذی و له خیمه یسکن فیها » (بصائر/406)

این دو حدیث شریف نشان دهنده یک حقیقت بلند «معرفتی » در باب « معرفة الامام » است که چه بسا فهم آن برعقل و تحمل آن بر قلب سنگین آید که البته خودشان فرمودند :

"
ان حدثینا صعب مستصعب لا یحتمله الا ملک معرب او بنی مرسل او مومن امتحن ا.. قلبه .... " ( بصائر الدرجات/ 35و45)

باري با توجه به این مقدمه دقیق به این نتیجه می رسیم که همانطوریکه امامان در زمان حیات ظاهریشان دارای همراهانی بودند از نوع مثبت و یا منفی ، امروز هم دارای همراهانی هستند که اين همراهی و ارتباط وبلكه اتصال » یک تعارف یا مبالغه نیست .




همراهان واقعی حضرت صادق (ع)

کسانی که دیروز یا امروز توفیق همراهي و معیت"و به تعبیر استاد حسن زاده آملی ،«حشر » با حضرت صادق (ع) را پیدا کنند چنان مورد اشتیاق آن امام قرار می گیرند که امام صادق (ع) از شوق اینان اشک می ریزد .

پر واضح است همانطوریکه اثرات غم شدید و حزن بسیاردلگیر در چشم به شکل اشک ظاهر میشود در موارد شوق فراوان هم چشم از خود حساسیتی را به ظهور می رساند که از آن به « گریه شوق» تعبیر می شود .

در روایاتی نسبتا طولانی وقتی امام صادق (ع) از اسرار علوم خود سخن بمیان میآورد و اینکه حاملان واقعی آن علوم و اسرار برخی از شیعیان هستند ، بعد :

ثم رفع یده و یکی و قال الهم ان هولاء بشر ذمته قلیلون فا جعل محیا نا محیا هم و هماتنا مماتم .... ( کافی 1/402)

در همان حال گریه فرمودند:

« خدایا اگر اینان نباشند هیچ کس تو را عبادت نخواهد کرد »

و اين گريه شوق امام صادق در ذكر بيان شيعيان وافعي شان نشان از عظمت اين گروه معنوي دارد .


و در بیان دیگری امام صادق نهایت خلوص حود را به این شیعیان و علاقه اش به حشر و نشر با اینان را مطرح می فرماید:

« که ای کاش طاغوت زمانه اجازه می داد تا در گوشه ای از شهر با اینان بودم ..... » (کافی 8/215)



همه همراهی در گرو دو حقیقت

بعد از توجه به شدت عنایت امام صادق (ع) به این دسته از یاران و پیروانش ما را متذکر این نکته می فرماید که همه همراهی اینان چه دیروز که زمان حضور امام صادق بود و چه امروز که زمان عدم حیات ظاهری امام است در گرو دو حقیقت است كه در صورت بهرمندی از این دو حقیقت انسان می تواند به همراه شدن با آن حضرت فکر کند و نتیجه بگیرد و آن این است :
«فمالت قلوبهم الی معرفتنا و حدیثنا .... »

« معرفت »

اولین وصف مهم این شیعیان برتر ، در معرفت نهاده شده و معرفت بر اساس تعبیر دقیق مرحوم عارف همدانی:

" پی بردن به یک حقیقت همراه با توجه به جزئیات امور خرد و کلان آن ميباشد" (الشموس الطالعه/758)

برترین نقطه تمرکز برای معرفت نسبت به اهل بیت توجه به "علم " و" قدرت " و "اراده " آن حضرات ميباشد .


در در جهت مقامات " دانش الهي" اهل البيت(ع) به آيات و روايات زيادي برميخوريم :

طبق آیه 105 سوره توبه آنان ناظر اعمال عباد هستند.و هيچ يك از زندگان و مردگان از دید عالمانه آنان دور نیست و حتی آن بزرگواران صاحب مقام "رسوخ در علم" هستند كه آگاهي به درون افراد از نتايج ان علم است ( بصائر الدرجات/318و310 )

در بحث قدرت هم توجه به این بیان امام صادق (ع) راهگشاست " که کل عالم هستی را تنظیر به گردویی فرمود که در کف دست انسان قرار داشته باشد" .

از بركات اين وادي معرفتي است كه احياء برخي از مردگان بوسیله ائمه (ع) حقيقتي تثبيت شده به حساب ميايد. ( بصائر الدرجات /357 و531)

سخن در معرفت بسیار وسیع و از حوصله این نوشته بیرون است و تا همین مقدار کفایت می کنیم .


و اما " حديث "

دومين رکن رکین شیعیان برتر حضرت صادق (ع) توجه آنان به " حدیث " است .

و سر مطلب كه ائمه (ع) ما را رهنمون به "احاديث " صادر شده فرموده اند در این است که « هیچ مطلبی حق نیست مگر اینکه آن را اهلبیت (ع) بیان فرموده اند» . ( الشمس الطالعه / 636) پس براي دريافت همه حقائق معنوي و الهي بايد به احاديث آن بزرگواران مراجعه نمود

لذا روز یارت جامعه می خوانیم :

" آخذ بقولکم "

خوشبختانه دامنه احادیث حضرت صادق (ع) كه عهده دارهمه نیازهای معنوی انسان است در شاخه های مختلفب علوم از" قرآن و تفسیر" تا "کلام و فلسفه" و "فقه و حقوق" و "اخلاق و عرفان" از آن منبع جوشان صادر گشته .

محرومان از همراهي با حضرات معصومين(ع)

در پايان بصورت گذرا گزارشي هم از آناني بخوانيد كه از نعمت همرامي با حضرات معصومين محرومند .

برخی از چهره ها را امام صادق (ع) از عدم همراه ایشان گزارش فرمود و با بیان روشنی تصریح نمود که :

« هولاء لیسوا منا»

رذائلی مثل خدعه و مکر (کافی 2/327) و تحقیر یک شخص محترم (کافی 1/342) بی احترامی به بزرگان خود (کافی 2/165) و خیانت در امانت (کافی 5/133) و تملق و نفاق (کافی 5/160) نمونه هائی از همان مرزبندی توسط ائمه (ع) است که با تعبیر «لیس منّا» آمده با این نتیجه که این گونه بد اخلاقی ها روش و اخلاق یاران واقعی ائمه (ع) نیست.

در ضمن روایتی ديگر که در کافی مرحوم کلینی آمده امام صادق (ع) متذکر برخی از افراد شدند که این ها در مسجد می نشینند و خود را منتسب به امام می کنند و برای خود شهرتی فراهم می آورند ولی از ناحیه آن حضرت پذیرفته شده نیستند :

« خلق فی المسجد شهرونا و شهرون انفسهم اولئک لیسوا منا و لانحن منهم .....و الله ما انا با امام ….. لم یتعلقون باسمی ؟! .. ( روضه کافی ح 562)

اميد است با تحقق حقيقت "ولايت" در باطن خود بتوانيم زمينه همراهي با اهل بيت (ع) را در همه ي مواطن دارا شويم . انشا الله


نظرات بینندگان