arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۹۲۱۰۳
تاریخ انتشار: ۴۰ : ۰۰ - ۰۹ اسفند ۱۳۹۳
رسانه ها و نوشداروی پس از مرگ سهراب

یاران نزدیک و صادق امام، در گمنامی می روند

* حسن طاهری
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
«برای این‌که تاریخ تا ابد دروغ باشد، کافی است یک‌ نفر حقایق را کتمان کند!» آزادیخواه روشنفکر و یکی از مورخان بزرگ فرانسه در قرن هجدهم میلادی، یعنی «ژول میشله» شاید این سخن ارزشمند را در دو قرن پیش برای ملت فرانسه گفته باشد، اما می تواند سرلوحه ای باشد، برای پاسداری از حقایق تاریخ همه ملت ها.

درست یک هفته پیش از درگذشت مرحوم دکتر سید صادق سلطانی طباطبایی یادداشتی درباره بزرگی روح آزاداندیش حضرت امام و برخوردهای سرشار از اخلاق ایشان با برخی نزدیکانشان نگاشتم. در این نوشتار به اشتباه اشاره ای به عضویت دکتر طباطبایی در نهضت آزادی داشتم که با تذکر به موقع یکی از نزدیکان و اهل بیت حرم امام، دریافتم که «ایشان هیچگاه عضو نهضت آزادی نبوده و نیست.»

به جبران اشتباه در نشر یک واقعه، زندگی نامه مختصر ایشان را فورا منتشر ساختم که دست روزگار، چند روز بعد ایشان را برگزید و روح از کالبدش پر کشید. در نخستین لحظات و در اولین شامگاه درگذشت این انسان شریف و همراه صادق امام، رسانه ملی در شبکه ای با دعوت از یک مهمان همیشگی و دائم الحضور، به بررسی مسایل فرهنگی و اجتماعی انقلاب اسلامی می پرداخت.

مهمان دائم الحضوری که در ایام پیش از انقلاب و طوفان حوادث خونین آن، شاید 3 یا 4 سالگی ایّام طفولیت خود را می گذرانده است. در شبکه ای دیگر در همان ساعت، برای نخستین بار در یک ویژه برنامه مستقل، چهره بیمار و تکیده و سخنان بُریده بُریده دکتر سید صادق سلطانی طباطبایی، آن هم در ایام مداوا و شیمی درمانی و درست در پایانی ترین لحظات عمر، از رسانه ملی منتشر و منعکس می شد. سخنان و مشاهدات تاریخی بسیار با ارزش و شنیدنی ایشان آن هم یک روز پس از درگذشت غریبانه اش، نه تنها برای نسل جوان بلکه برای بسیاری از محققان و صاحب نظران میانسال و کهن سال تاریخ انقلاب شنیدنی بود. تا آنجا که به تعبیر یکی از شخصیت های سیاسی و مطبوعاتی قم:« با اینکه جزیی ترین مطالب تاریخ انقلاب را از نزدیک شاهد و دیده و خوانده بودم؛ اما با شنیدن خاطرات دکتر سید صادق سلطانی طباطبایی، از جمله امضا شدن متن پیش نویس قانون اساسی به قلم مبارک امام، شگفت زده شدم. چرا باید پس از درگذشت او مصاحبه هایش پخش شود؟»

در نقش مهم، حضور موثر و همچنین خطرپذیری مرحوم دکتر سید صادق سلطانی طباطبایی در حساس ترین زمان و پیچ تاریخی و مهم پیروزی نهضت امام، هیچ تردیدی نیست. نقش و حضوری که به نظر می رسد با توجه به شخصیت گیرا، جذاب، جامع الاضداد و چند وجهی آن مرحوم همچون خویشاوندی با بیت امام ، امام موسی صدر و شهید باقرصدر ، رفاقت دیرین با مقام معظم رهبری، آشنایی نزدیک با شهید مصطفی چمران و مرحوم دکتر علی شریعتی و دیگر شخصیت های بزرگ انقلاب، حضور مستمر در کنار امام در پاریس، سخنگویی دولت موقت، معاشرت و دوستی عمیق با موسیقیدانان به نام ایران و دهها موضوع دیگر، می تواند دست مایه دهها اثر هنری و ادبی مستند و ماندگار در تاریخ انقلاب باشد. اندک تورقّی در اسناد و تصاویر به جا مانده در تاریخ، از جمله کتاب چند جلدی ارزشمند «خاطرات سیاسی‌اجتماعی دکتر سید صادق سلطانی طباطبایی» (نشر عروج) و همچنین کتاب خاطرات «اقلیم خاطرات» نوشته دکتر سیده فاطمه سلطانی طباطبایی خواهر گرامی آن مرحوم و همسر مکّرمه حاج سید احمد خمینی، می تواند هر انسان مُنصف و بیداری را به حقیقت تاثیرگذاری ارزشمند ایشان در انقلاب برساند.

آنچه بیش از درگذشت و از دست رفتن ایشان مایه حسرت است، عدم شناخت نسل جوان با این سرمایه ی ارزشمند تاریخی و نشناختن و نشنیدن به موقع سخنان و حقایق تاریخی و اصیل و ناب ایشان است. نکته ای که پس از رفتن این سرمایه ها، و پس از درگذشت آنان، باید برخی رسانه ها را به تامّل وادارد.

به راستی چرا با گذشت 37 سال از پیروزی انقلاب، یاران نزدیک و تاثیرگذار امام در گوشه و کنار و در اوج غربت، و در پیچ و خم زندگی، باید به فراموشی سپرده شوند؟ چرا سرچشمه های اصلی جریان ها و وقایع روز های خطر و خون، باید خاموش باشند و نورسیدگان و کودکان نوپای حادثه ندیده زبانی گویا؟ چرا باید به تعصب و کاهلی، تا زمانی که نزدیک ترین یاران باوفا و موثر نهضت، در قید حیاتند، نگارش و شرح سطور تاریخ نهضت اسلامی امام را به تازه از را رسیدگان پس از فتح بسپاریم؟ چرا باید بسیاری از ناگفته های مهم و شنیدنی، پس از درگذشت سرمایه های تاریخی شنیده شوند؟

یادگار امام حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی درباره مظلومیت نهضت امام خمینی(س) در این باره بارها هشدار داده اند:« روزی که امام مبارزات خود را آغاز کرد، بیشترین لطمه را نه از دشمنان ستم شاهی که از افراد سست عنصر خورد. «زین همرهان سست عناصر دلم گرفت/ شیر خدا و رستم دستانم آرزوست» برخی همراهان امام وارد مبارزه نشدند، اما وقتی انقلاب پیروز شد و نهضت امام مورد اقبال عمومی در جهان قرار گرفت بر سر سفره انقلاب نشستند؛ همان کسانی که تا دیروز یا خنجر می زدند، یا دشنام می دادند و یا سکوت می کردند؛ بر سر سفره انقلاب نشستند. مرحوم ابوی ما (حجت الاسلام و المسلمین سید احمد خمینی) در یکی از وصیت های خویش هنگامی که با ایشان صحبت می کردم، با اشاره به چند نفر از یاران امام که برخی از آنها امروز از دنیا رفتند، گفت که مراقب این ها باشید، این ها روزی دور امام در نجف آمدند که هیچ قدرت، منصب، بارگاه و پولی در کار نبود و اگر اینها آن روز نبودند، امام در نجف غریب بود. اتفاقا آن روز که ایشان سخن می گفت، از دید من برخی از آن افراد با ابوی من بد کرده بودند، اما پدرم بر مراقبت و توجه به آن افراد تاکید کردند. آیت الله شیخ حسن صانعی از قدیمی ترین یاران امام نقل می کنند که:« وقتی امام تبعید شدند، من و پدرت (مرحوم سید احمد خمینی) روزها در خانه می نشستیم اما کسی در آن خانه را هم نمی زد. در نجف هم کسانی که الان هم هستند، وقتی امام به حرم امیرالمؤمنین(ع) می رفتند به ایشان پشت می کردند.» امروز هم اگر کسانی از امام سخن می گویند خوب است، اما امروز بیان این حرف‌ها ساده است زیرا از امام گفتن دیگر حبس و شکنجه ندارد و وضعیت آنان متفاوت با کسانی است که نه چشم اندازی از آینده داشتند و نه منصب و اموالی پیش رویشان بود. همراهان بعد از فتح آدم های بدی نیستند، مخصوصا این که برخی از آن ها جوان هستند و آن زمان نبودند. اما متاسفانه برخی از کسانی که تازه از راه رسیده اند، با بمباران تبلیغاتی برخی چهره های قدیمی را منکوب می کنند

ملتی که چون کودکی بی خبر از ارزش داشته ها، با پاک کُن احساسات و افراط و جهالت، تمام داشته ها و افتخارات و اسطوره های ارزشمند دفتر تاریخ خود را، به هر بهانه و توجیهی، پاک و محو و فراموش کند؛ بدون شک باید با هزاران مرارت و سختی، تاریخش را دوباره از نو بنویسد. البته اگر بخت با ایشان بوده و تا آن زمان، اغیار و رسانه های خصم، بر او پیش دستی نکرده و تاریخی دروغین برایش ننوشته باشند!

بدون شک در پایان هر حادثه، سخنان نیش دار دشمنان به یاد نمی ماند، اما سکوت نزدیکان و همراهان به آسانی فراموش نخواهد شد. آثار سکوت ها و کاهلی های آشنایان و همراهان صاحب رسانه، شاید امروز به چشم، اندک آید، اما بدون شک وقتی شبکه ها و رسانه های بیرون از این مرز و بوم ، حقیقت نورانی نهضت امام را وارونه و عاری از حقیقت نشان دهند و تاریخ سرشار از جنایت دودمان پهلوی و تاریخ ستمشاهی را تطهیر کنند؛ آن هنگام می توان سستی رسانه های داخلی در بیان حقیقت تاریخ انقلاب و کاهلی و تاخیر در رساندن حقایق انکار ناشدنی نهضت امام از نزدیکترین سرچشمه ها را، نوعی کتمان حقیقت دانست. یاران نزدیک و صدیق و صادق امام، و کسانی که بدون هیچ چشمداشتی به قدرت، منصب، بارگاه و انبان زر و سیم، همراه قافله مبارزان نهضت شدند، یک به یک در گمنامی و غربت از این جهان می روند. فردا برای حسرت خوردن بسیار دیر است. شاید بهتر باشد رسانه های داخلی، سخن «ژول میشله» را برای همیشه در ذهن خود ثبت کرده و خود را مخاطب آن بدانند:«برای این‌که تاریخ تا ابد دروغ باشد، کافی است یک‌ نفر حقایق را کتمان کند!»
نظرات بینندگان