arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۲۰۰۷۷
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۱ : ۱۸ - ۲۹ بهمن ۱۳۸۹
پخش میزدگردی در تلویزیون که به تشدید درگیری های طبقاتی دامن می زند

"ترازی" پر از تضاد و تناقض

شبکه چهار سیما در برنامه "تراز" جمعه 29 بهمن برنامه ای در خصوص فقر و ثروت داشت که با حضور کارشناسان به بررسی علل افزایش فقر و ایجاد ثروتهای بدون زحمت در جامعه می پرداخت .
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
نمای دور ماشین های مدل بالایی که می آیند و میروند، دوربین زوم می کند روی صورت جوان حسرت به دل. جوان می گوید: من واقعاً اینها را می بینم حسرت می خورم! دیگری می گوید: واقعاً این پولها را از کجا می آوردند، آن یکی به بنزین 700 تومنی اشاره می کند و و می گوید: چطوری با این بنزین میان و می رن!

به گزارش خبرنگار سرویس اجتماعی خبرگزاری انتخاب؛  این جملات، تنها بخشی از جملاتی بود که شبکه چهار سیما، از زبان برخی جوانان پخش کرد، کلماتی که از تک تک حروفش بار سنگین  حسرت، عصبانیت و هزار چیز دیگر ، به عیان دیده می شد که نهایتش جز به تشدید درگیری های طبقاتی نمی رسد....

شبکه چهار سیما در برنامه "تراز" جمعه 29 بهمن برنامه ای در خصوص فقر و ثروت داشت که با حضور کارشناسان به بررسی علل افزایش فقر و ایجاد ثروتهای بدون زحمت در جامعه می پرداخت . (این برنامه با هدف بررسی مهمترین مباحث اقتصادی کشور هر هفته از سیما پخش می شود.)

توجه به آنچه تولید کنندگان برنامه مد نظر داشتند تا شاید در جامعه القا شود بسیار با اهمیت است.

الف /  گزارشهایی در لابلای برنامه پخش شد که قصدش این بود که علت العلل مشکلات اقتصادی و بروز فقر در جامعه را ، به وجود طبقه ثرتمند وابسته کند و در بسیاری موارد خط سیری که تهیه کنندگان آن برای نگاه به بروز این پدیده انتخاب کرده بودند چیزی نبود جز وجود طبقه ای ثروتمند که غالباً به دنبال یافتن سگ و گربه ی گمشده و خرید خودروهای سیصدمیلیونی و آپارتمانهای میلیاردی شمال شهر هستند. بی توجه به اینکه مگر اینها چند درصد از جمعیت ، نه مردم ، که همین به اصطلاح ثروتمندان را تشکیل می دهند؟

 
ب / مورد دیگری که بسیار جای سؤال و شاید تأسف دارد ، سؤال پیامکی برنامه است که به نظر بینندگان برای رفع مشکل فقر می بایست از ثروتمندان مالیات بیشتر گرفت و آموزش برای رسیدن به اهداف مورد نظر اقتصادی در رده ی چهارم و پایانی قرار می گرفت که علاوه بر اینکه توجه کارشناسان را بر نینگیخت که نشان داد افراد شرکت کننده چقدر احساسی نسبت به مسایل برخورد می کنند و شاید اگر جامعه با دقت می اندیشید که ، اگر فقر معنا می شد در این کلام استاد بزرگوار دکتر علی شریعتی ؛

فقر  ، همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفتهء یک کتابفروشی می نشیند ……
فقر ،  تیغه های برنده ماشین بازیافت است ،‌ که روزنامه های برگشتی را خرد میکند ……
فقر ، کتیبهء سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند …..
فقر ، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته میشود …..

امروز تعریف ما از فقر و برنامه ریزی برای حل این بحران نه احساسی که دارای یک روال منطقی می شد. چرا که مهمترین راه مرتفع کردن این بحران ، تغییر فرهنگ عمومی نسبت به بروز این پدیده است و تغییر فرهنگ مسؤلینی که لازمه ی قدرت را ثروت می دانند و یا قدرت را روشی برای دستیابی به ثروت به هر طریقی !

ج / البته در آخر هم نتیجه ای جالب از بحث بیان شد ؛ تغییر بینش مردم نسبت به مال. توجه کنید به عدم توجه به نقش دولت ها و برنامه ریزان و سیاستگذاران برای رفع این معضل . نمی شود ساده زیست بود اما تفکر تجملی داشت ، ساده زیست بود اما یک همایش با هزینه ی بیت المال برگزار کرد و هیچ نتیجه ای از آن نگرفت ، ساده زیست بود و به تولید ملی و نقش آن در رفع بحران بیکاری و بروز فقر بی توجه بود ، ساده زیست بود و به کارآفرینان و آنانکه برای اعتلای نام صنعت کشور تلاش می کنند و نیازمند حداقل توجه مسولین به آنها هستند بی توجهی کرد .

اما شاید تهیه کنندگان برنامه به این مسایل زیاد توجه نکرده بودند که ؛
 
مصرف و مصرف زدگی در جامعه ما  در چند سال اخیر شاخص توسعه معنا گرفته و همین امر حسادت را در جامعه تقویت کرده ، در جامعه ای اینچنین هم برنده ای وجود ندارد ، چراکه در این جامعه معمولاً افراد چنین می پندارند که در جایی نیستند که آرزوی آنرا داشته باشند ، چراکه در برابر کلام مسولینی که دنیایی خیالی و اوضاعی پر از گل و بلبل برایشان توصیف کرده اند ، در محیط اطرافشان چیزی جز نگرانی را نمی یابند . نگرانی از فردا ، حتی از قیمت فردای نان! اینجاست که فقر معنا پیدا می کند.

فقر یعنی ناتوانی انسان درفراهم آوردن نیازهای بنیادی خود جهت رسیدن به یک زندگی آبرومندانه وشایسته می باشد. فقر، یکی از گسترده ترین مشکلات جوامع انسانی است و عمری به درازای زندگی بشر دارد. از زمانی که بشر، پا به عرصه گیتی نهاده است، خویش را با این پدیده فراگیر، روبه رو دیده است. فقر در اشکال مختلف و به درجات متفاوت، در همه جوامع انسانی یافت می شود.

اما آنچه فقر را بیشتر نمایان می کند عدم دسترسی مردم به منابع تولید ثروت است.افراد درصورتی فقیر شمرده می شوند که نتوانند درزندگی مشترک جامعه ای که درآن زندگی می کنند مشارکت داشته باشند. پائین بودن نسبی سطح زندگی مردم را درمقایسه با سطح زندگی متعارف جامعه ، یعنی همین عدم توانایی برای مشارکت یا عدم اجازه یافتن مردم برای مشارکت در امور اقتصادی مهمترین دلیل بروز این پدیده در سطح جامعه است.

در تعاریف انجام شده برای فقر ، دلایل بسیاری برای ایجاد آن در جامعه بیان شده ، که از این قرارند :

1 . عده ای بر این عقیده اند که فقر، وقتی وجود دارد که یک جامعه از نظر طبیعی فقیر است. از نگاه آنها وقتی منابع طبیعی یک کشور از غنای کافی برخوردار نباشد، مایه فقر اجتماعی اعضا می شود. مثلاً خاک یک کشور ممکن است خشک، سنگی یا شوره زار باشد و یا این که اصلاً وسعت زمین های قابل کشت آن اندک باشد. فقر طبیعی، بستر ساز فقر اجتماعی است. امّا با دیدن کشورهایی چون ژاپن، هلند، سوییس، سنگاپور و ... این استدلال فرو می ریزد؛ زیرا کشوری چون ژاپن از مجموعه ای از جزایر کوهستانی تشکیل شده است که خاک مناسب آن، اندک و معادنش کم است و نفت نیز ندارد؛ امّا فقیر هم نیست.

2 . برخی دیگر معتقدند ریشه فقر را باید در نظام اقتصادی جستجو کرد. آنها می گویند مردم به این دلیل فقیرند که هنوز اقتصاد آزاد، رقابت و بازار آزاد را تجربه نکرده اند. از نگاه اینان، نظام اقتصاد سرمایه داری، ریشه فقر را بر می کند و ثروت و رفاه را برای آنان به ارمغان می آورد. در نظام سرمایه داری، انحصار، جای خویش را به رقابت می دهد و دیگر درآمدهای ناشی از تولید جامعه، توسط عدّه کمی چپاول نمی شود و بدین گونه، فقر از جامعه رخت برمی بندد. امّا با نگاهی به کشورهای اروپای شرقی ـ که نظام اقتصادی آنان سرمایه داری نبوده است ـ این نظریه نیز رنگ می بازد؛ زیرا این کشورها از نظر توسعه اقتصادی با کشورهای سرمایه دار، فاصله چندانی ندارند و در عین حال، فقر در آنها زیاد به چشم می خورَد که طبعاً ریشه های فقر آنها را باید در جای دیگر یافت.

3 . گروه های دیگر از صاحب نظران نیز هر کدام چیزهایی چون کمبود سرمایه، استعدادهای انسانی، طول و عرض جغرافیایی، تمایلات بومی و باطنی و ... را ریشه فقر دانسته اند که امروزه دیگر بطلان بعضی از آنها روشن شده است و درباره برخی دیگر نیز باید گفت که چنین عواملی، با همه سهمی که می توانند در تشدید فقر داشته باشند، عامل ریشه ایِ فقر نیستند.

4 . برخی نیز از نظر اقتصادی، علّت مهم فقر را دو عامل معرفی می کند: کمبود و مالکیت. بدین معنا که در بسیاری از جوامع، همه چیز به قدر وفور وجود ندارد و تقاضا بیش از عرضه است. در نتیجه، هر چه که برای زندگی، ضروری است، ارزش اقتصادی پیدا می کند. از طرف دیگر، به محض ارزشمند شدن یک چیز، عدّه کمی آن را تصاحب می کنند و عده دیگر از آن محروم می شوند. به دنبال این اتفاق، کسانی که امکان دستیابی به آن کالاهای کمیاب را نداشته اند، نسبت به آن، احساس فقر می کنند. در جوامعی که فاصله طبقاتی از عمق بیشتری برخوردار است و امکانات پیشرفت در زندگی، بین افراد جامعه، عادلانه توزیع نمی شود، فقر، نمود بیشتری می یابد.

به هر روی هرچه از فقر و علل بروز این پدیده سخن به میان بیاید ، نمی تواند توجه به این نکته را از ذهن دور کند که ؛

" اِنَّ الفقرَ مَنْقَصَةٌ للدّين، مُدْهِشَةٌ لِلْعَقْلِ، داعِيَةٌ لِلْمَقْتِ "
" قطعاً فقر سبب كاستن از دين و پريشانى خرد و نيز دعوت کننده ی به  دشمنى است ."

چنان كه از اين حديثها بر مى آيد، فقر از يك سو به ايمان و دين دارى انسان آسيب مى رساند و مؤمن را از تعالى و نيل به درجات ايمان باز مى دارد، و از ديگر سو عقل او را دستخوش پريشانى و نابسامانى در تشخيص خير و شر مى سازد.
 
لذا علت فقر را نمی توان در وجود ثروتمندان در جامعه ای دید که اگر برنامه داشته باشد ، به علت بهره مندی از منابع ثروتی مانند نفت و گاز فقیر مالی در آن وجود نخواهد داشت ، اما وجود فقر فرهنگ ما را از دستیابی به این هدف باز داشته است .
 
بیاییم با نگرشی با برنامه و نه با سخن های بی ادله و برنامه و نه برنامه هایی که بافرافکنی مشکل را بر عهده ی این و آن می گذارند ، به جنگ بحرانی برویم که اگر بروز کند نه دین جامعه از آن مصون می ماند و نه دنیا.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۱:۳۹ - ۱۳۸۹/۱۱/۲۹
0
0
احسنت ، بررسی بسیار خوبی بود . بالاخره یه تفسیر و تحلیل خوبم دیدیم.
نظرات بینندگان