arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۲۱۸۵۵۴
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۰۸ - ۱۲ مرداد ۱۳۹۴

نائینی، عالم آگاه مشروطه‌خواه

*دکتر محمد کوکب
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
آیت‌الله میرزا محمدحسین نائینی را با کتاب «تنبیه الامة و تنزیه الملّة» می‌شناختم و می‌دانستم آن را در دفاع از مشروطیت و نفی استبداد سیاسی نوشته است. چندی پیش این کتاب را  در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران خریده و با اشتیاق تمام به مطالعه آن پرداختم. نثر کتاب مغلق و پر از لغات دشوار و غالباً عربی است و این، کار مطالعه را برای کسی که با نثرهایی از این دست آشنا نیست مشکل می‌کند. به همین سبب این اثر در میان توده مردم، ‌بلکه در میان طبقه تحصیل‌کرده و روشنفکر، جایگاه شایسته خود را بازنیافته است و همین جا آرزو می‌کنم روزی انسان باهمتی عزم خود را برای بازنویسی این اثر جاودانه به قلم و نثر روان و شیوا جزم کند و این کتاب فراموش‌شده را به درون محافل دانشگاهی و حوزوی بکشاند. البته از انصاف نباید گذشت که پاورقی و توضیحات مبسوط مرحوم آیت‌الله طالقانی بر این کتاب، مفاهیم و معانی دشوار آن را آسان‌یاب نموده است، و همین جا به روح پرفتوح آن عالم نستوه و ابوذر زمان درود نثار می‌کنم.

اما نگارنده بر خود فرض دانست که با وجود بضاعت اندک خویش، بخشهایی از این اثر گرانسنگ را به مناسبت یکصد و نهمین سالگرد صدور فرمان مشروطیت، بر دوستداران عدالت و آزادی عرضه کند تا از این طریق به مؤلف عظیم‌الشأن این اثر نیز ادای دینی کرده باشد.

ذکر این نکته را قبل از ورود به اصل بحث خالی از لطف نمی‌دانم که پاره‌ای از صاحب‌نظران داخلی و خارجی بر این اعتقادند که مرحوم نائینی پس از تألیف این کتاب به سبب سوء استفاده مشروطه‌خواهان غربزده که زمینه‌ساز کودتای رضاخانی شدند، به جمع‌آوری نسخ این کتاب اقدام نمود، و البته پاره‌ای دیگر از صاحب‌نظران در باب صحت این واقعه تردید کرده‌اند. به هرحال، چه این واقعه از نظر تاریخی صحت داشته باشد و چه نداشته باشد، آنچه مسلّم و قطعی است مرحوم نائینی در این کتاب مبانی حکومت مشروطه را مدلّل ساخته است. در اهمیت و عظمت این کتاب همین بس که استاد شهید آیت‌الله مطهری در حاشیه یکی از صفحات آن می‌نویسد: «مؤلف (رحمه الله) کاملاً مرد بیداری بوده و خطر ]سلطه بیگانگان[ را پیش‌بینی می‌کرده است» .

مؤلف علت نامگذاری کتاب را بیدار ساختن امت به امور ضروری شریعت (تنبیه الامة) و پاکسازی سیمای دین و آیین از غبار زندقه و الحاد و بدعت (تنزیه الملة) برشمرده، ‌انگیزه نگارش کتاب را عمل به رسالت عالم دینی در مبارزه با بدعت و ظلم نابکاران و شکستن سکوت مرگبار حاکم بر زمانه بیان می‌کند. سپس به تبیین و تشریح عناوین اصلی کتاب یعنی حقیقت استبداد و مشروطیت دولت، تحقیق قانون اساسی و مجلس شورای ملی، معنی آزادی و مساوات و... می‌پردازد.

چون بنای نگارنده بر اجمال و اختصار است، ‌ناگزیر بخشهای مهم‌تر را برگزیده و در معرض نگاه نقاد خوانندگان فرهیخته قرار می‌دهد. مؤلف دانشمند، سلطنت را به دو قسم «تملیکیه» (استبدادی) و «ولایتیه» (مردمی) تقسیم می‌کند و می‌نویسد: «مبنای قسم اول (استبدادی) بر قهر و تسخیر مملکت و اهلش در تحت ارادات دلبخواهانه سلطان و صرف قوای نوع از مالیه و غیرها در نیل مرادات خود و مسئول نبودن در ارتکابات، مبتنی و متقوّم است، هرچه نکرد باید ممنون بود! اگر کشت و مثله نکرد یا قطعه قطعه به خورد سگان نداد و یا به نهب اموال قناعت و متعرض ناموس نشد، باید تشکر نمود... به خلاف قسم دوم (مردمی)؛ چه حقیقت واقعیه و لُبّ آن عبارت است از ولایت بر اقامه وظایف راجعه به نظم و حفظ مملکت نه مالکیت، و امانتی است نوعیه (= متعلق به مردم) در صرف قوای مملکت که قوای نوع (= مردم) است در این مصارف نه در شهوات خود... آحاد ملت با شخص سلطان در مالیه و غیرها از قوای نوعیه شریک و نسبت همه به آنها متساوی و یکسان، و متصدیان امور همگی امین نوع‌اند نه مالک و مخدوم... و به اندک تجاوز مأخوذ خواهند بود».

نکته در خور توجه این که مؤلف محترم حکومت مشروطه را در قیاس با استبداد سیاسی، حکومتی قابل قبول می‌داند وگرنه چنین نیست که مشروطه را بدون عیب و نقص و مطلقاً ایده‌آل و مطلوب تلقی نماید. او در این باره می‌نویسد: «این معنی نزد تمام علمای اسلام مسلّم و از واقعیات است که چنانچه غاصبی عدواناً وضع ید نماید و رفع یدش رأساً ممکن نباشد ولکن ترتیبات عملیه و گماشتن هیئت نُظّاری توان تصرفش را تحدید و موقوفه مغصوبه را ... صیانت نمود، ‌البته وجوب آن بدیهی است». مرحوم نائینی در همین ارتباط به نقل رؤیایی می‌پردازد که در آن خدمت یکی از علمای فعال مشروطه‌خواه به نام آیت‌الله حاج میرزا حسین تهرانی که در آن زمان در قید حیات نبوده رسیده و از ایشان نقل قول می‌کند که حضرت ولی عصر(عج) در مورد مشروطه چنین تشبیهی را به کار برده‌اند: «مشروطه مثل آن است که کنیز سیاهی را که دستش آلوده باشد، به شستن دست وادارش نمایند». بعد مرحوم نائینی می‌نویسد: «چقدر این مثال مبارک، تمام و منطبق است بر مطلب و سهل ممتنعی است که به هیچ خاطر نرسیده... سیاهی کنیز اشاره است به غصبیت اصل تصدی، و  آلودگی دست اشاره به همان غصب زائد، و مشروطیت چون مُزیل (برطرف‌کننده) آن است لهذا به شستن ید غاصبانه متصدی تشبیهش فرموده‌اند.»

توضیح آنکه از نظر مؤلف، اصل حکومت حق معصوم است و لذا هر حاکمی غیرمعصوم، غاصب محسوب می‌شود. منتها در حکومت استبدادی از سه وجه (ظلم به ساحت احدیت، ظلم به ناحیه مقدسه امامت و ظلم به مردم) ظلم و غصب صورت می‌گیرد ولی در حکومت مشروطه، فقط ظلم و غصب در ناحیه مقام مقدس امامت انجام می‌شود و در دو ناحیه دیگر (ساحت احدیت و مردم) ظلمی واقع نمی‌گردد.

استاد مطهری در حاشیه این بحث از کتاب «تنبیه الامة و تنزیه الملة» نوشته‌اند: «اگر اذن حاکم شرعی ضمیمه شود، هر سه درجه ظلم از بین می‌رود» و «حکومت مشروطه قابل امضا و اذن هست برخلاف حکومت مستبده». به اعتقاد مرحوم نائینی، در غیاب معصوم، حکومت مشروطه بهترین گزینه ممکن است و آنچه می‌تواند جایگزین علم، تقوا و عدالت معصوم باشد چیزی نیست جز نظارت بیرونی که مانع لجام گسیختگی حاکمان و دولتمردان می‌شود.

مرحوم نائینی در ادامه به شبهات وارده از طرف مخالفان مشروطه پاسخ می‌دهد و خاطرنشان می‌سازد که روحانیون وابسته به دستگاه استبداد یا به تعبیر وی «استبداد دینی»، دو اصل آزادی و مساوات را به اشکال گوناگون مورد حمله قرار می‌دهند و برای مشوّه ساختن اذهان مردم نسبت به این دو اصل محوری مشروطه، آنها را مقدمه و پیش شرط الحاد و زندقه و بدعت و حتی بی‌حجابی زنان قلمداد می‌کنند: «و حتی بی‌حجاب بیرون آمدن زنان و نحو ذلک از آنچه به داستان استبداد و مشروطیت دولت از بحر اخضر بی‌ربط‌تر است... از لوازم و مقتضیات این حریت مظلومه مغصوبه شمردند... و بالجمله چون سرمایه سعادت و حیات ملی و محدودیت سلطنت و مسئولیت مقوّمه آن و حفظ حقوق ملیه، همه منتهی به این دو اصل است، لهذا این دو موهبت عظمای الهیه را به چنین صور قبیحه درآوردند، غافل از آنکه آفتاب را به گِل اندودن محال و دهنه دریای نیل را به بیل مسدود ساختن از ابلهی است».

پاره‌ای مخالفان مشروطه، آزادی را به مفهوم لامذهبی قلمداد می‌کردند و آن را ندایی از حلقوم فرقه ضالّة بابیه جلوه می‌دادند و اصولاً مشروطیت را دین و مذهبی در مقابل شریعت حقه نشان می‌دادند، و مرحوم نائینی در این کتاب هوشمندانه به این شبهات و مغالطات پاسخ می‌دهد و اظهار می‌دارد که دیگر روزگار فریب مردم از راه مسخ و تحریف حقایق به سر آمده و باید ظالم‌پرستان، بازگشت به دوران سیاه استبداد را در خواب ببینند.

البته مرحوم نائینی خوب می‌دانست که دشمن هنگامی که از نبرد رویاروی و چهره به چهره طرفی نبندد، در لباس دوست ظاهر می‌شود و از پشت خنجر می‌زند. این بار نیز تاریخ شاهد نفاق و نیرنگ دیگری بود. گرگهای خون‌آشامی که تا دیروز سنگ استبداد را به سینه می‌زدند، لباس میش بر تن کردند و در زیر بیرق مشروطه خواهی در دفاع از آزادی سینه زدند. آری، این دایه‌های دلسوزتر از مادر عملاً نهضت مشروطه را از درون پوک و تهی ساختند و زمینه بازگشت استبداد رضاخانی را فراهم نمودند. بنابراین به قول استاد شهید آیت‌الله مطهری کسانی چون شهید شیخ فضل‌الله نوری که با مشروطیت مخالف بودند، دستهای خارجی را می‌دیدند و می‌دانستند و پیش‌بینی می‌کردند که منظور، مشروطیت واقعی یعنی مشروطه مشروعه به اصطلاح نیست (اسلام و نیازهای زمان، ج 1، ص 97).

تاریخ، بهترین درس عبرت برای کسانی است که نمی‌خواهند تجارب تلخ گذشتگان را تکرار کنند. امروز نیز تاریخ مشروطه و بازگشت استبداد در چهره مشروطه‌خواهی، باید برای ملت ما درس عبرت آموزنده‌ای باشد تا فریب کسانی را نخورند که نیات شوم خود را در زیر شعارهای تند و انقلابی پنهان ساخته‌اند تا مگر خدای ناخواسته دوباره راه سلطه‌گران را به این آب و خاک باز کنند و آب رفته را به جوی بازگردانند.


پی‌نوشت:

1-.  حواشی استاد مطهری بر کتاب «تنبیه الامة و تنزیه الملة» در آینده‌ای نزدیک توسط انتشارات  صدرا به زیور طبع آراسته خواهد شد.
نظرات بینندگان