arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۲۴۸۶۷۶
تاریخ انتشار: ۲۰ : ۱۲ - ۰۱ بهمن ۱۳۹۴

درسهایی که از رفتار اخیر عربستان باید بیاموزیم

هیاهوی عربستان در روزهای پس از اعدام شیخ نمر علیه ایران که ظاهرا به بهانه حمله به سفارت عربستان بود اما در اصل باز تولید یک جنگ تبلیغاتی منطقه ای علیه ایران، ضمن آنکه به مقدار زیادی پوشالی بود اما روشن کرد که ما باید ملاحظات جدی برای آینده داشته باشیم.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
هیاهوی عربستان در روزهای پس از اعدام شیخ نمر علیه ایران که ظاهرا به بهانه حمله به سفارت عربستان بود اما در اصل باز تولید یک جنگ تبلیغاتی منطقه ای علیه ایران، ضمن آنکه به مقدار زیادی پوشالی بود اما روشن کرد که ما باید ملاحظات جدی برای آینده داشته باشیم.

به گزارش «انتخاب»، اولین درس این است که عقب ماندگی فکری و اخلاقی در میان اقوام منطقه، همچنان عامل مهمی برای برآمدن تنش هایی قومی است که می تواند به ایجاد جنگ های سخت و طولانی از نوع جنگ هشت ساله منجر شود.

بخشی از این تنش های قومی بر اساس آنچه عربستان نشان داد، رفتن به سمت جنگ عرب و عجم است که فکر می شد درس صدام و جنگ عراق با ایران آن را را پایان بخشیده یا دست کم ضعیف کرده، اما معلوم می شود که ایران همچنان باید از این زاویه مراقب خودش باشد.

 نخوت عربی از نوع صدامی یا نجدی آن، چیزی است که هر زمان ممکن است برای همه مردم منطقه از عرب و عجم مشکل درست کند و به همه بخصوص توده ها آسیب بزند.. این کار طبعا نیاز به فرهنگ سازی هم دارد که باید به آن سمت هم رفت.

نکته دوم در باره امکان جنگ مذهبی شیعه و سنی است که مع الاسف بلکه با هزار اسف، همچنان بهانه مهمی است که می تواند امری تحریک کننده در منطقه باشد. این هم نوعی دیگر از عقب ماندگی است که که بخش قابل توجهی از دنیای غرب و شرق آسیا از آن عبور کرده و ما همچنان درگیر آن هستیم، چیزی که به صورت یک ویژگی مهم در خاورمیانه مطرح است.

 ماجرای عراق و سوریه همزمان حاصل اختلافات قومی و مذهبی است که عربستان و ایدئولوژی وهابی عامل اصلی آن است. ما جز آن که از لحاظ اقتصادی و نظامی باید رفتار جدی و استقلال گرایانه همراه با تعامل با جهان داشته باشیم، در این زمینه یعنی اختلافات مذهبی، باید سیاست های مذهبی خود را باز هم اصلاح و بازبینی کنیم و هر مقدار توان داریم حتی شده برای حفظ امنیت خودمان و جهان اسلام از دست افراد افراطی، زمینه تفاهم فکری را فراهم کنیم. به عبارت دیگر معلوم شد که آنچه تاکنون در این زمینه داشته ایم کارایی نداشته است. تجربه های قدیمی در این زمینه در باره اقدامات شاه اسماعیل اول و نادرشاه قابل تامل است.

درس دیگر این است که ما می توانیم و باید تلاش کنیم غرب را تا سر حد امکان از پشت سر این دولت متکبر که می کوشد با فشار پول و دلار نفتی و بدور از اخلاق و فرهنگ روی سیاست های جهانی تاثیر بگذارد دور کنیم. این کار در مناسبات امروز بین الملل امری ممکن است و ما باید این تلاش را داشته باشیم. عربستان در این ماجراهای اخیر که بیش از آن که واقعی باشد جنجالی بود از حمایت بسیار اندکی از سوی غرب برخوردار بود و این دقیقا به خاطر رفتار اخیر ما در عرصه بین الملل بود. قطع ارتباط ما با غرب و دشمن نمایی بیش از حد ما این خطر را دارد که یک بار دیگر مانند سال 59 و پس از آن همه غربی ها را پشت سر افرادی مانند صدام قرار دهد. این رفتارها فرصت پیشرفت را از دست ما می گیرد، حتی اگر ما را به سمت نابودی نکشاند.

و درس دیگر این که رفتارهای زشت و ناهنجار رهبران سعودی نشان داد که خطر همیشه بیخ گوش ماست و نباید از تقویت نظامی خود دست برداریم. مسلما نمی توان دل به مطالبی خوش کرد که گاه و بیگاه در این طرف و آن طرف زده می شود.

بدون شک ما باید از نظر نظامی یک کشور قدرت مند باشیم و در این زمینه هر آنچه که از دستمان ساخته است برای بازداشتن دشمن از تجاوز انجام دهیم. بسیاری از تأسیسات اقتصادی ما در سواحل جنوبی ماست و هر آن امکان دارد که مورد تهاجم قرار گیرد.

بنابرین فقط یک نوع بازدارندگی نیرومند به ویژه یک قدرت هوایی قوی که بتواند بسرعت مقابله و مقابله به مثل کند، مورد نیاز جدی ماست. طبیعی است باید توان تعطیل شده در تاسیسات هسته ای ما در بخش تولید تسلیحات هوایی و تقویت آن پیش برود. در واقع، عربستان نشان داد که زبان زور همچنان اهمیت دارد و نباید ذره ای در این زمینه کوتاه آمد.

آخرین نکته اقتصاد است و باید گفت: اقتصاد، اقتصاد، اقتصاد. ما طی ده سال گذشته با درآمدی که از نفت داشتیم، در داخل قدم هایی برداشته ایم، اما محدودیت های تحریم لطمه های جبران ناپذیری به ما زد، ضمن این که زمینه را برای استقلال در بخشی از اقتصاد ما ایجاد کرد. مع الاسف عقب ماندگی قدیمی ما با دشواری های اخیر کشور ما را در معرض دشواری های مالی قرار داده و عربستان هم چشم طمع به این داشت تا ما را در این شرایط نگاه دارد.

 یک ایران ضعیف از نظر اقتصادی هرچه از نظر سیاسی شعار دهد، چندان کاری از پیش نخواهد برد. ستون اصلی کشور اقتصاد است که هم می تواند مردم را فعال کند و هم زمینه را برای تحقق شعارها و اهداف ما در منطقه ایجاد کند. در این باره باید راه های منطقی و عقلانی را یافت و دنبال کرد و دست از شعارهای دست نایافتنی کشید. باید وفادار به رفتار عقلانی در اقتصاد بود، به مردم اعتماد کرد، به دانشگاه ها و بنگاه های اقتصادی نیرومند تکیه کرد و زمینه رشد را فراهم نمود. اگر اقتصاد قوی باشد و پای سرمایه گذاران غربی در اینجا درگیر شود، مطمئنا همیشه ملاحظه ما را خواهند کرد.

یک ایران قوی از داخل، برای همیشه ما را برابر قدرت های متجاوز منطقه ای و بین المللی بیمه می کند و این ایران قوی، حاصل مشارکت هر چه بیشتر مردم از همه قشرها در حکومت است. در این زمینه بسیار از ملاحظات چنان که در گذشته هم تجربه شده، ضمن آن که حکومت را از استفاده از بسیاری از سرمایه های فکری و انسانی محرومی کند نوعی ناامیدی و عدم مشارکت را دامن می زند. بنابرین باید در باره آن ملاحظات تامل جدی کرد و راه را برای همراهی و همدلی بیشتر در داخل فراهم نمود. بدون شک رفتار درست تر در این زمینه، در شرایط کنونی که ما در چشم جهانیان از زاویه جدیدی اعتبار یافته ایم، بر اعتبار ما خواهد افزود. باید این مسیر را تقویت کرد تا در مقایسه میان ما و سعودی و دیگر دولت های مستبد و شیخ نشین منطقه، بتوانیم در میان نخبگان و ملل عالم، موقعیت بهتر و برتری برای خود داشته باشیم. در این زمینه باید به تربیت سیاسی داخلی نیز توجه کنیم و بویژه مراقب رفتارهایی باشیم که در گذشته و حال سبب آسیب جدی به موقعیت و جایگاه ملت بزرگ ما  در چشم جهانیان از زاویه مناسبات دیپلماتیک داشته است. در کل ما باید رفتارهای سیاسی خود را در همه عرصه ها برای اصلاح موقعیت خودمان که صد البته به عنوان یک ملت با سابقه تاریخی داریم، مورد تامل قرار دهیم.
نظرات بینندگان