arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۲۶۳۴۹
تعداد نظرات: ۵ نظر
تاریخ انتشار: ۳۹ : ۱۶ - ۰۱ خرداد ۱۳۹۰

فاطمه هاشمی: آیت‌الله هاشمی روشنفکر و سمبل صبوری، صداقت و صلابت هستند

هنگامی که از پدر سخن می‌گوید، چشمانش برق می‌زند و با غرور از اقدامات وی حرف می‌‌زند. به‌نظر می‌رسد که همه اقدامات پدر را حتی اگر نپسندد، دارای مصلحت بزرگ‌تری می‌داند. فاطمه هاشمی بزرگ‌ترین فرزند...
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

علی شاملو (نسیم بیداری): هنگامی که از پدر سخن می‌گوید، چشمانش برق می‌زند و با غرور از اقدامات وی حرف می‌‌زند. به‌نظر می‌رسد که همه اقدامات پدر را حتی اگر نپسندد، دارای مصلحت بزرگ‌تری می‌داند. فاطمه هاشمی بزرگ‌ترین فرزند آیت‌الله هاشمی، پدر را یکی از بهترین باباهای دنیا می‌داند. این عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد در این مصاحبه به دفاع تمام‌قد از تک‌تک اعضای خانواده می‌پردازد. تنها انتقادی که در سخنان فاطمه نسبت به کارنامه پدر می‌توان یافت، برخی عقب‌نشینی‌های آیت‌الله در سال‌های گذشته است؛ سخنانی‌ که بیش از آنکه انتقاد باشند، افسوس روزهای گذشته است.

در چند سال اخیر موضع‌گیری‌های آقای هاشمی همراه با نوعی نگرانی بوده‌است. فکر می‌کنید چه عواملی در این نگرانی دخیل‌اند؟

همان‌طور که خود شما گفتید در موضع‌گیری‌های اخیرآقای هاشمی، نگرانی‌های زیادی وجود دارد. اصل نگرانی ایشان اسلام، انقلاب مردم و کشورند. بخشی از سیاست‌ها که در چند سال گذشته اتفاق افتاده و اقداماتی که انجام می‌گیرد در جهت خدمت به مردم نیست و سبب افزایش معضلات و مشکلات کشور شده‌است. آقای هاشمی با تجربه و ژرف‌نگری که داشتند و موضع‌گیری‌ها و صحبت‌هایی که در زمینه‌های مختلف می‌شد، این احساس را داشتند که بسیاری از این برنامه‌ها در جهت رفاه و زندگی مردم نیست. مضافا بر اینکه ایشان معتقدند که دولت ‌باید طبق سیاست‌ها و توسعه کشور عمل کند. سیاست‌های کلی سند چشم‌انداز، برنامه مفصل و جامعی بوده و رهبری هم آن را ابلاغ کردند، ولی متأسفانه دولت نهم و دهم آن را اجرا نکرده و این مسأله هم باعث بروز مشکلات زیادی در کشور شده که ما امروز شاهد این مشکلات هستیم. 

مسأله دیگر هم بحث حفظ نظام و جمهوری‌اسلامی بود؛ انسان‌های زیادی جان یا سلامت خود را فدا کرده‌اند. سال‌ها برای این مسأله، چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب زحمت کشیده شده که جمهوری اسلامی بتواند به‌عنوان یک الگو در جهان مطرح شود. بالاخره کشورهای مختلف، خصوصا کشورهای اسلامی با دیدگاه خاصی به جمهوری اسلامی ایران نگاه می‌کردند، ولی متأسفانه امروز می‌بینیم ابهاماتی درباره سیاست‌های جمهوری اسلامی ایران در سطح منطقه وجود دارد و در قیام‌های کشورهای مختلف منطقه، انقلابیون در مصاحبه‌‌های مختلف دائما این نکته را ذکر می‌کنند که ما نمی‌خواهیم کشوری مثل ایران را به‌عنوان الگو انتخاب کنیم. البته ممکن است که این اظهارات را همه مطرح نکنند یا بعضی افراد، به‌دلایل خاص سیاسی مطرح کنند، اما نمی‌توان رد کرد که جایگاه جمهوری اسلامی و محبوبیت آن کاهش یافته و این علاوه بر تبلیغات دشمنان، ناشی از سوء‌عملکرد در داخل است. با همه این احوال باید تأکید کرد نگرانی‌های ایشان مردم و حفظ نظام اسلامی است. نکته دیگر مربوط به نحوه مدیریت کشور است. برخی معتقدند که مدیریت کشور در این چند سال به عقب رفته، تصمیمات کلان بر اساس بررسی‌های کارشناسی دقیق اتخاذ نمی‌شود و به نظرات و نقد متخصصان و حتی قوای رسمی کشور، یا در مواردی قوانین مصوب مجلس شورای اسلامی و بلکه حتی نظرات رهبری، توجه نمی‌شود.

آقای هاشمی برای مقابله با تهدیداتی که به آن اشاره کردید، چه اقداماتی انجام داده‌اند؟

آن چیزی را که من می‌گویم، نمی‌تواند نظر قطعی آقای هاشمی باشد، بلکه برداشت‌‌های من از حرکت‌ و روند کاری ایشان است. چیزی را که برداشت کردم، به‌نظرم این است که ایشان در دو جهت این مسائل را جلو می‌برند؛ یکی اینکه می‌گویند مردم باید آگاهی و روشنگری نسبت به این موضوع پیدا کنند. نگرانی و دغدغه‌های مردم بیشتر از مسئولین است، چون بالاخره زندگی، رفاه و آینده مردم مطرح است. این روشنگری‌ها باید از طریق همه ابزار‌های ممکن به‌ویژه رسانه‌های عمومی انجام بگیرد و مردم باید خودشان تصمیم‌گیرنده باشند و وخواسته‌های خود را پیگیری کنند. 

آقای هاشمی می‌گویند حکومت اسلامی بدون رضایت و خواست مردم تحقق پیدا نمی‌کند. اگر شما نگاه کنید به حدیث و روایتی که در نمازجمعه معروف خودشان در سال 88 مطرح کردند، همین مسأله مورد توجه بود. اصلا بحت ولایت فقیه امام هم در همین است. امام‌ خمینی بر نقش اساسی و محوری مردم در تحقق حکومت تأکید فرموده‌اند. از دیگر مواردی که باید اشاره کنم به ملاقات‌هایی است که ایشان با رهبری دارند. آیت‌الله هاشمی می‌گویند که من باید مسائل و چیزهایی را که در جامعه می‌بینم با ایشان در میان بگذارم و نظرات خودم را بگویم و راه‌حلی برای آن مسأله پیدا کنیم، ولی نهایتا هدایت امور و رفع تمام آن مشکلات را از اختیارات رهبری می‌بینند. یعنی می‌گویند ایشان آن قدرت را دارند و می‌توانند که هرجا مسأله‌ای پیش بیاید، مدیریت و آن مشکل را حل کنند. 

یعنی آیت‌الله هاشمی در حال حاضر نیز رایزنی‌های خود را با مقام معظم رهبری ادامه می‌دهند؟ 

بله، مرتب. 

در حال‌ حاضر به‌نظر می‌رسد که بخشی از جریانات سیاسی اصول‌گرای حامی دولت، برنامه ویژه‌ای را برای کمرنگ کردن نقش آیت‌الله هاشمی در نظام، تدوین و در حال اجرا دارند. فکر می‌کنید این جریان تا چه اندازه در این امر موفق بوده است؟ 

اگر به شخصیت آقای هاشمی نگاه کنید، می‌بینید که آقای هاشمی چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب، بین برخی از افراد و تشکل‌ها نفوذ مؤثری داشته. ایشان حتی تا قبل از انقلاب با گروه‌های سیاسی مختلف و دیدگاه‌های متفاوت همکاری می‌کرد. این نفوذ به‌خاطر اعتدال، شجاعت و فداکاری ایشان بوده‌است. ایشان همیشه افراط و تفریط را مضر می‌دانستند. اول انقلاب هم اگر نگاه بکنید، ایشان روش اعتدال و میانه‌روی را در پیش گرفته‌ بودند، ولی متأسفانه آدم‌هایی بودند که در اثر انگیزه‌های خاص، تفکرات یا انحرافی که داشتند با ایشان مخالفت می‌کردند. برخی نیز این امر را می‌دیدند که بالاخره ایشان یک فرد قوی، سیاست‌مدار، کارگزار، در جهت رفاه و سازندگی در کشور است. خوب دشمنان ما که دوست نداشتند چنین آدمی بتواند در کشور ایفای نقش کند، شروع کردند به حاشیه‌سازی. مسائلی که الان در مورد ثروت خانواده ما می‌گویند، قبل از انقلاب هم سابقه داشته. شایعاتی را درست ‌کردند که بعد از انقلاب هم گسترش پیدا کرد. همیشه سعی کردند مردم ایران را با این شایعات دروغین سرگرم کنند و به تضعیف آقای هاشمی بپردازند. ولی موقعیت سیاسی، اشراف کامل بر قضایا و همچنین رویه‌ میانه ایشان سبب شده است که بدخواهان نتوانند در اهداف خود موفق شوند. این مسأله را هم بگویم که ایشان همیشه و در همه امور، دو مسأله را در نظر می‌گیرند، یکی خدا و یکی مردم. یعنی همیشه سعی دارند تا از این دو مسأله منحرف نشوند. من یک مثال برای شما می‌زنم؛ در مورد انتخابات سال 84 یا مجلس ششم که وارد شدند، ما می‌گفتیم شما در انتخابات شرکت نکنید. می‌گفتند من اگر شرایطی را ببینم که اتفاقاتی علیه نظام ممکن است بیفتد و یا مشکلاتی با آمدن افراد برای نظام ایجاد شود، سعی خودم را می‌کنم، حالا انتخاب نشدم که نشدم. ولی باید تعهدی را که نسبت به خداوند و نسبت به مردمم دارم را انجام دهم. 

فکر می‌کنید چقدر خود آقای هاشمی در به‌وجود آمدن این فضا مؤثر بودند؟ 

به هرحال آقای هاشمی در سه دهه گذشته، همواره در ساختار سیاسی و تصمیم‌گیری کشور حضور داشته ست. ایشان چه در منصب سیاسی باشد چه نباشد، نقش خود را ایفا می‌کنند. اتفاقاً چند روز پیش، صحبتی را من از ایشان می‌خواندم که فکر می‌کنم می‌توانیم به آن اشاره کنیم. آیت‌الله هاشمی در رابطه با ریاست مجلس خبرگان آقای مهدوی‌کنی گفته بودند من در بعضی از موارد کوتاه می‌آمدم، ولی آقای مهدوی کوتاه نخواهند آمد. من فکر می‌کنم در جریاناتی که اتفاق افتاد، شاید در بعضی از جاها ایشان نباید کوتاه می‌آمدند که منتهی به این قضایا شود. 

.... 

من در سؤال قبل می‌خواستم ارزیابی شما را از نقش خود آقای هاشمی در پدید آمدن این فضای نامناسب بدانم. 

همان! بعضی جاهایی که نباید کوتاه می‌آمدند، کوتاه آمدند. 

حتی زمان رئیس‌جمهوری‌شان؟ 

ممکن است. شاید اگر فضای جامعه بازتر شود، مصداق‌هایی از آن را بیان کنم.

چرا در 6 سال گذشته بعضی از حامیان دولت برنامه ویژه‌ای را برای حذف هاشمی در نظر گرفته‌اند؟ 

این سؤال وقتی مهم‌تر به‌نظر می‌رسد که بدانیم شخص احمدی‌نژاد و معاون اولش، استانداران دولت آقای هاشمی بودند. 

بعضی از اعضای دولت فعلی خودشان با آقای هاشمی کار می‌کردند و از توانایی‌ها و ذکاوت آقای هاشمی آگاه هستند. به‌نظر می‌رسد این افراد برای پنهان کردن ضعف شدید خود و بسیاری از همکاران‌شان به تخریب چهره‌های توانمند کشور می‌پردازند. 

در حال حاضر و با کاهش مسئولیت‌های آقای هاشمی، ایشان فراغت بیشتری دارند. می‌خواستم بدانم که وضعیت روحی ایشان چگونه است؟ 

یک موقع بحث‌های سیاسی می‌شد، می‌گفتم برایم هاشمی مایه افتخار است. برای من آقای هاشمی که قبل از انقلاب زندان می‌رفته با آقای هاشمی که امروز رئیس‌جمهور یا رئیس مجلس خبرگان است فرقی نمی‌کند. شخصیت ایشان است که برای من افتخار است. بالاخره آن زمانی که پدر من یک زندانی سیاسی بود، افتخارم این بود که پدرم زندانی است. خود ایشان هم اصلا به این مقام‌ها توجهی ندارند. همیشه هم نصیحت‌شان به ما از اول انقلاب همین بوده که شما همیشه فکر کنید یک خانواده معمولی هستید و دارید زندگی می‌کنید. واقعا هم این مسأله در خانواده ما اصل بود. حالا شما اگر خواهر یا برادرهای من را ببینید و با آنها بنشینید، خیلی عادی هستند، یعنی ما خودمان چه پدرمان رئیس¬جمهور بود چه نبود، خودمان می‌نشستیم، رانندگی می‌کردیم، توی خیابان خودمان به تنهایی می‌رفتیم خرید می‌کردیم. یعنی هیچ فرقی برای ما نمی‌کرد که حالا ایشان در چه پست و مقامی قرار گرفته است. البته در دوره ترورهای ابتدای انقلاب، برای ما یک محافظ با یک راننده گذاشتند. برخی مدعی می‌شوند که ایشان زندگی تشریفاتی دارند. این افراد درون زندگی ما را ندیده‌اند. یک زندگی معمولی داریم؛ نه زندگی مجلل، نه زندگی فقیرانه. 

آقای هاشمی انتقادهایی به دولت نهم و دهم داشته‌اند. مهمترین انتقادات ایشان حول چه محورهایی بوده است؟ 

گفتم که مهمترین انتقاد پدر این است که دولت، سیاست‌های کلی مصوب رهبری و برنامه مصوب و بعضی از قوانین را اجرا نمی‌کند. بحثی که آقای هاشمی همواره برآن تأکید دارند این است که هنگام تغییر رژیم شاهنشاهی، شعارمان استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی بود. آقای هاشمی روی دو محور اصلی آزادی و جمهوری اسلامی بحث دارد. می‌گوید آن اسلامی را که می‌خواستیم، در همه ابعادش امروز پیاده نمی‌شود. ما خیلی ساده از کنار بعضی از مسائل می‌گذریم. ببینید! تهمت، دروغ و غیبت که از رذائل اخلاقی و دینی است، امروز در جامعه ما رواج دارد. مسئول اسلامی باید مسائل اسلامی را رعایت کند. وقتی آمار دروغ داده می‌شود، یعنی بدعت دروغ‌گویی را وارد نظام کرده‌ایم. مورد دیگر آزادی است، آزادی یکی از شعارهای محوری انقلاب بود، بالاخره باید در چارچوب قانون اساسی، رسانه‌ها آزاد باشند و مردم بتوانند حرفشان را بزنند. قلم باید آزاد باشد. خوب در دولت نهم و دهم هر روز فضای انتقاد در رسانه‌ها بسته‌تر می‌شود. یک‌سری مشکلات از اول انقلاب هم بود، ولی شرایط فرق می‌کرد؛ دشمنان زیادی داشتیم. نمی‌دانم شما آن زمان را در یاد دارید یا نه، بالاخره هر روز در خیابان یکی را ترور می‌کردند. از مسئولین بالاگرفته تا مردم عادی. درکردستان، در خوزستان، در بلوچستان و ترکمن‌صحرا ما دچار مشکل بودیم. جنگ هشت ساله را داشتیم. ناچار یک‌سری محدودیت‌هایی داشتیم، ولی بعد از اینکه کشور و حکومت ثبات پیدا کرد، باید این آزادی‌ها به مردم داده می‌شد و این اتفاقات نمی‌افتاد. 

این مباحث دغدغه آقای هاشمی است. یک موقع بحث‌مان استقلال بود. مهمترین بحث، استقلال اقتصادی‌ بود. ما می‌دانیم که اگر یک روز استقلال اقتصادی نداشته‌باشیم، استقلال سیاسی ادامه‌دار هم نمی‌توانیم داشته‌ باشیم. 

آقای هاشمی را هم‌طراز با کدام شخصیت سیاسی کشور می‌دانید؟ 

به این پرسش جواب ندهم بهتر است. من نباید بگویم. 

با توجه به علاقه شخصی آقای هاشمی به امیرکبیر، ایشان در رفتار مدیریتی خود، رفتار امیرکبیر را مدنظر دارند؟ 

در بعضی جنبه‌ها آری، آقای هاشمی کتابی هم درباره امیرکبیر نوشته‌اند و دو محور اصلی را در عملکرد امیرکبیر ستایش کرده‌اند. این دو محور عبارتند از توسعه و استقلال. 

واقعا ما از کوچکی با پدرمان بودیم. خانواده ‌ما هم طوری بود که خیلی با پدرمان نزدیک بودیم و هستیم. راحت حرف‌های‌مان را به ایشان می‌زنیم. هر سؤالی داشته باشیم به راحتی به ما جواب می‌دهند و ما را در جریان مسائل غیرمحرمانه سیاسی می‌گذارند و تحلیل‌های‌شان را راحت به ما می‌گویند. 
اینجا بد نیست خاطره‌ای به نقل از آقای کروبی تعریف کنم. این خاطره را هنگام ملاقات اعضای حزب اعتدال و توسعه با ایشان نقل کردند. آقای کروبی گفتند درسال 55 من و آقای هاشمی در زندان بودیم، یک روز دیدیم آقای هاشمی، نقشه ایران جلویش پهن است و دارد به نقشه نگاه می‌کند. گفتیم چه کار می‌کنید؟ گفتند دارم نقاط دارای استعداد و توسعه را جستجو می‌کنم.
ایشان اهل مطالعه و تحقیق هستند و به یک جهت خاص هم مطالعه نمی‌کنند، کتاب‌های مذهبی، تاریخی، سیاسی، اقتصادی، و حتی صنعتی مطالعه می‌کنند. مرتبا گزارشات جهانی را می‌بینند. یکی از آقایان می‌گفتند که من یک کتاب انگلیسی در مورد «مسیحیت صهیونیست» را خوانده‌بودم. داشتم پیش خودم فکر می‌کردم ببرم این کتاب را بدهم به آقای هاشمی، دیدم آقای هاشمی در حال طرح این بحث در نمازجمعه است. این نشان می‌دهد ایشان انسان به‌‌وزی است. حتی می‌گویند عوامانه صحبت نکنید. بروید مطالعه کنید، درست یاد بگیرید و بعد صحبت کنید. 

یعنی از نظر شما آقای هاشمی آدم روشنفکری است؟ 

به‌نظرمن، واقع‌بین و روشنفکرند و با سعه‌صدر. ما در خانواده هرکدام نظر خاص خودمان را داریم و این نشانه روشنفکری و آزادی ایشان است. البته برای انتخاب راه درست کمک می‌کنند، ولی به‌صورت استدلالی نه تحمیلی. محسن و فائزه در حزب کارگزاران بودند، من در حزب اعتدال و توسعه بودم. مخصوصا جمعه‌ها که دور هم جمع می‌شویم، ما همیشه به آزادی با هم بحث می‌کنیم و ایشان اگر لازم دیدند، هدایت می‌کنند. 

یکی از مسائل مطرح درباره خانواده شما، مشاغل‌تان است. مناصبی که بچه‌های هاشمی به‌دست آوردند، تا چه اندازه مرهون پدر بوده‌ است؟ 

مسئولیت‌هایی که ما داشتیم هریک دلیل خاص خود را دارد؛ مثلا محسن در مقطع دکترا در خارج مشغول تحصیل بود. وقتی پدرم به او گفت به دانش تو در صنایع موشکی نیاز است، به ایران برگشت و از گرفتن دکترا صرف‌نظر کرد. سال‌ها در صنایع موشکی خدمت کرد و بعد از اتمام جنگ، مسئولیت بازرسی ویژه را درخدمت پدر گرفت و رئیس دفتر پدر هم شد. محسن، عضوی از هیأت‌مدیره مترو بود. بالاخره محسن با کارهایی که کرد نشان داد که آدم قابلی‌ست. فکر می‌کنم پست ریاست هیأت‌مدیره‌ مترو را پس از پدرم دریافت کرد. دقیقا یادم نیست که در زمان آقای خاتمی گرفت یا اواخر دوره پدرم، اما بالاخره او قابلیت‌های خودش را نشان داده‌ است. یعنی هیچ‌کدام از ما صفر کیلومتر، پستی را در اختیار نگرفتیم. یا فائزه ما که برای نمایندگی مجلس کاندیدا شد یا در ورزش فعالیت کرد، با سفارش پدرم نبود. فائزه به ورزش علاقه داشت و با خانم طاهریان، که مسئول ورزش زنان بود، آشنا شد و به پیشنهاد خود خانم طاهریان، وارد ورزش شد. وی مورد تشویق ورزشکاران قرار گرفت و آن‌ها به وی اعتماد هم کردند یا وقتی نماینده مجلس شد، هرچند که دختر آقای رفسنجانی بود، اما حتما مردم توانایی‌هایی در او دیده بودند. رأی فائزه نشان‌دهنده رضایت مردم از آقای هاشمی نیز بود. خود من انجمن همبستگی زنان را اول شروع کردم و بعد هم بنیاد بیماری‌های خاص را. هر دو یک سازمان غیردولتی بود که از صفر، من آن‌ را ساختم و جلو آمدم. مهمترین هدف من خدمت به نیازمندترین افراد مبتلا به بیماری‌های صعب‌العلاج بود. 

مهدی ما در دوران دفاع مقدس بعد از بلوغ، معمولا در جبهه‌ها بود و بعد از جنگ، برای آوردن صنایع پیشرفته دریایی، شرکت مهندسی دریایی را تأسیس کرد. ورود صنایع تولید سکوها‌ی دریایی و لوله‌های عظیم کف دریا و فاز اول پارس جنوبی از نتایج کارهای اوست. اما متأسفانه با حسادت‌ها و تنگ‌نظری‌ها، این شرکت از فکر او محروم شد و با اتهامات نادرست و ظالمانه او را بدرقه کردند و اکنون هم مزاحم تحصیل او با هزینه خودش می‌شوند. 

الان بچه‌های اکثر آقایان در جایی مشغولند، ولی شما بازتاب آن‌چنانی از این‌ها نمی‌بینید. حالا من نمی‌خواهم نام ببرم، نه بچه‌های‌شان، نزدیک‌ترین کسان‌‌شان در پست‌های مختلف هستند، ولی چون کسی روی آنها حساسیتی نشان نمی‌دهد و اسمی ازشان برده نمی‌شود.

در پایان یک جمله درباره پدرتان بگویید 

هر چند که سخن گفتن درباره پدر بسیار سخت است، اما من یک جمله بچه‌گانه می‌گویم: او یکی از بهترین باباهای دنیاست و از نظرکلی، اگر بخواهیم در مورد ایشان بگویم باید گفت ایشان، سمبل صبوری، صداقت و صلابت هستند.

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۵
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۲
ناشناس
|
NORWAY
|
۱۶:۵۰ - ۱۳۹۰/۰۳/۰۱
9
2
کاملا درسته اگرایشان صبور و سیاستمدار نبودند که اکنون این خانواده صاحب این ثروت افسانه ای نبود...
پروانه
|
NORWAY
|
۲۰:۴۲ - ۱۳۹۰/۰۳/۰۱
1
4
حالا چرا ثروت افسانه ای ؟! مثل اینکه علاقه زیادی به افسانه داری؟ آیا ثروت افسانه ای؟ ! این خانواده است که شما را آزرده یا ...؟
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۸:۱۴ - ۱۳۹۰/۰۳/۰۲
2
0
ایشان هرگز مصلحت ملت را درنظر نگرفتند
علی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۰:۲۴ - ۱۳۹۰/۰۳/۰۲
0
0
من که فکر نمیکنم حرفهای خانم هاشمی همان حرف های تو قلبش باشد
bivafa
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۱:۳۴ - ۱۳۹۰/۰۳/۰۲
0
3
سلام
من میدانم با درایت و تفکر به جایی که ایت الله هاشمی دارند و کمک حال بودن ایشان برای رهبری ،دشمنان را از سالهای پیش بر ان داشت که در رابطه با ایت الله هاشمی چنان و چنین بگویند
اگر ذره ای این مقام مسئول دارای انحراف بود حتما و قطعا رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی و همچنین مقام معظم رهبری برخورد میکردند
کما که زمانی که شما حتی از چیزی در مورد کسی اطلاع دارید ان را به زبان بیاورید غیبت است و اگر مطمئن نباشید تهمت
پس بیدار باشید
نظرات بینندگان