arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۲۷۲۳۹۰
تاریخ انتشار: ۲۵ : ۱۲ - ۱۱ خرداد ۱۳۹۵
«راه مردم» بررسی می‌کند

رابطه مد و سبک زندگی

مقام معظم رهبری می‌فرمایند: " تو وجهه ظاهری انقلاب که همون صنعت و ... هست پیشرفت زیاد داشتیم ، اما تو اصل انقلاب که سبک زندگی هست پیشرفت کمی داشتیم ... "
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
بهنود جواهرپور - طراح بین المللی مد و لباس


مقام معظم رهبری می‌فرمایند: " تو وجهه ظاهری انقلاب که همون صنعت و ... هست پیشرفت زیاد داشتیم ، اما تو اصل انقلاب که سبک زندگی هست پیشرفت کمی داشتیم ... "
به گزارش انتخاب به نقل از راه مردم، سبک زندگی یا Life Style، به معنای شیوه زندگی خاص یک فرد، گروه، یا جامعه است. این اصطلاح نخستین بار توسط آلفرد آدلر روان‌شناس اتریشی استفاده شد. سبک زندگی را فرهنگ آکسفورد، «راه های گوناگون زندگی فرد یا گروه» می داند. فرهنگ لانگ من، آن را «راه یا سبکی برای زیستن» می خواند. از نظر آسا برگرسبک زندگی مد یا حالت زندگی فرد می باشد. سوبل «سبک زندگی را هر شیوه متمایز، اما قابل تشخیص زیستن» تعریف کرده است. با در نظر داشتن این تعاریف، ما با واژه فراگیری روبرو هستیم که از سلیقه فرد در زمینه آرایش مو و لباس، سرگرمی و تفریح، کار و شغل، تا هنر و غیره، همگی را شامل می شود. سبک‌های زندگی مجموعه‌ای از طرز تلقی‌ها، ارزش‌ها، شیوه‌های رفتار، حالت‌ها و سلیقه‌ها در هر چیزی را در برمی‌گیرد. موسیقی عامه، تلویزیون، و آگهی‌ها همگی تصورها و تصویرهایی بالقوه از سبک زندگی فراهم می‌کنند. سبک زندگی فرد، اجزای رفتار شخصی او نیست، لذا غیر معمول نیستند. بیشتر مردم معتقدند که باید سبک زندگی‌شان را آزادانه انتخاب کنند. در بیشتر مواقع مجموعه عناصر سبک زندگی در یک‌جا جمع می‌شوند و افراد در یک سبک زندگی مشترک می‌شوند. به نوعی گروه‌های اجتماعی اغلب مالک یک نوع سبک زندگی شده و یک سبک خاص را تشکیل می‌دهند. سبکی شدن زندگی با شکل گیری فرهنگ مردم رابطه نزدیک دارد. مثلاً می‌توان شناخت لازم از افراد جامعه را از سبک زندگی افراد آن جامعه بدست آورد.
آنچه در سبک زندگی و ارتباط آن در ارتباط با مد و پوشش نمود پیدا می کند، عمیق تر از تعاریف و وازه های مرسوم می باشد. در واقع مطابق با فرمایشات، مد از دیدگاه ناخودآگاه خود بصورت یک پدیده (فنومنا) اجتماعی بصورت دیالکتیک دوطرفه جامعه و فرد و کنش و واکنش منجر به نوعی سنتز بصورت مفهوم اجتماعی و فلسفی خود می شود. توجه به این نکته اینجا حائز اهمیت است که این کنش و واکنش ، بیشتر می تواند بصورت ناحودآگاه و ضمیر ناخود آگاه از نقطه نظر ناخودآگاه سورالیستی و تاحدی خلاقیت اجتماعی گونه سورئالیستی باشد. لذا با توجه به این نگاه ، ساختن بسترها و زیرساخت های اجتماعی ، برای مواجه فرد با آنها بسیار مهم و بایسته است.
از نقطه نظر فردی ( یا مطابق با دیالکتیک هگل، اگر اثر کنشی و واکنشی اجتماع و فرد را تز و اثر کنشی و واکنشی فرد و اجتماع را آنتی تز قلمداد کنیم) آنتی تز ما اینجا اثر چندان ضمیر ناخودآگاهی می تواند نداشته باشد. این مسأله البته به واضح ، با مطالعه فردی،  تعمق در زندگی و حا و احوال شرایط و زمانه میسر است – قضیه ی که حتماً همگی به آن واقف هستیم؛ لیکن آنچه بیش از پیش نمود می یابد، منویات و اعتقادات فردی و شخصی بوده و نگاه و بینش معنوی و روحانی فرد، اینجا بسیار نمود می یابد.
از دیدگاه اسلامی و فرهنگ ایرانی و ادغام این دو طی هزاره ها، بستر بسیار معنوی غنی ای در کشور ما وجود دارد. فرضیه ها بسیار قوی ، لیکن عمل ها بسیار ناچیز. همچون نیروی پتانسیلی می مانیم که هرگز به جنبشی در نیامده و حتی می توان اذعان داشت هیچگاه به جنبشی در نخواهد آمد. آنچه مسؤرلین و مقامات می گویند تکرار مکررات حافظ و سعدی و ابیات غنی و فرهنگ بس غنی تر است که گویی قصد گونه گونی ندارد و یا با پدیده های مد روز جوانان قهر است.
البته اینجا این سؤل پیش می آید که چقدر کار فرهنگی شده است؟ چه مقدار داده به اجتماع و مخصوصاً قشر جوان داده ایم که توقع عمیق دیدن را داریم؟ در مقایسه با کشورهای همسایه به ویژه ترکیه ، واقعاً کم کاری کرده ایم. آیا می توانیم مد و نمایش و زیبنده سبک زیندگی خود را به جای نفت صادر نماییم؟
مسأله ای که بی جواب مانده، کسل کننده بودن البسه سنتی ما ست. نوعی کسل کننده بودن و سادگی روستایی دارد که اصلاً نمی تواند همه گیر بوده و مثلاً هرگز نمی تواند همچون کت و شلوار اسپورت مجلسی و یا شلوار جین به کار رود. می دانم...شاید مثال و قیاس مع الفارقی به نظر بیاید ، اما آن را با روند تکامل پوشش های آسیای شرقی و پوشش های اسکاندیناوی و یا اسکاتلندی مقایسه کنید.  همینگونه ، در قیاس اگر بخواهیم بطور نمونه آن را با روند مطالعاتی برندهایی همچون دلشه و گابانا در مطالعه پوشش ایتالیایی و رومی ببینیم( فارغ از هرنوع نظر و ایده شخصی) در خواهیم یافت که واقعاً کار تحقیقاتی و مطالعاتی ( حتی مطالعه تطبیقی) صورت نپذیرفته است.
نظرات بینندگان