arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۲۹۴۴۰۸
تاریخ انتشار: ۵۶ : ۱۷ - ۰۵ مهر ۱۳۹۵

چرا احمدی‌نژاد نظر صریح رهبری درباره کاندیداتوری‌اش را به اطلاع هوادارانش نرساند؟

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
 
چرا احمدی‌نژاد نظر صریح رهبری درباره کاندیداتوری‌اش را به اطلاع هوادارانش نرساند؟ 
 
تسنیم نوشت: محمود احمدی‌نژاد نه تنها نظر صریح رهبر انقلاب درباره کاندیداتوری خود را به اطلاع هوادران نرساند، بلکه حتی خبر می‌رسید با یک سری اشارات و الفاظ، غیرمستقیم این موضوع را رد و یا در جهت دامن زدن به تردید عمل کرده است.

صبح امروز پایگاه رسمی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، صوت و متن کامل بیانات ایشان در جلسه امروز درس خارج فقه را منتشر کرد که در آن ماجرای توصیه رهبر انقلاب به محمود احمدی‌نژاد برای عدم کاندیداتوری در انتخابات به صراحت و به صورت مشروح بیان شده است. ایشان در سخنان امروز خود فرموده‌اند: "یک نفری، یک آقایی آمده پیش من، من هم به ملاحظه‌ی صلاح حال خود آن شخص و صلاح حال کشور به ایشان گفتم که شما در فلان قضیه شرکت نکنید."

در این باره می‌توان به نکات ذیل اشاره کرد:

پنهانکاری خبر مهم؛ خبطی که مقدمه چالش شد

1- مهمترین سوالی که ممکن است در وهله اول به ذهن متبادر شود، چرایی اهتمام ایشان به بیان و تشریح چگونگی وقوع رویداد مورد اشاره است. حقیقت آن است که خبر مذکور نزدیک به یک ماه است که به صورت شفاهی نقل شده و بخش قابل توجهی از نیروهای انقلاب از این موضوع به نحوی مطلع شده بودند، با این حال اتفاقاتی در این بین رخ داده و مسائلی پیش آمده و سبب شده است که نهایتاً رهبر معظم انقلاب شخصاً تمام ماجرا را به صراحت تشریح کرده‌اند.

در خبر اولیه مطرح شده بود که رهبر انقلاب خواسته بودند این نظر ایشان توسط خود آقای احمدی‌نژاد به هوادارانش و همچنین نیروهای انقلاب به نوعی اطلاع‌رسانی شود. با این حال وی همچون برخی موارد دیگر در این مسئله نیز به نحو دیگری عمل کرد و همین مسئله موجب بروز تردیدها و شبهات فراوان در میان بدنه نیروهای انقلاب شد.

محمود احمدی‌نژاد نه تنها نظر صریح رهبرمعظم انقلاب درباره کاندیداتوری خود را به اطلاع هوادران نرساند، بلکه حتی از گوشه و کنار خبر می‌رسید که در برخی موارد با یک سری اشارات و الفاظ، غیرمستقیم این موضوع را رد و یا حداقل با سکوت خود در جهت دامن زدن به تردید عمل کرده است. 

عدم اطلاع‌رسانی و اعلام حقیقت ماجرا توسط احمدی‌نژاد از یک سو و انکارهای عجیب و غریب و سخیف برخی اطرافیان نزدیک به وی در شبکه‌های اجتماعی موجب شکل‌گیری مباحثات متعددی در رد و تایید این خبر در بین نیروهای انقلاب شد و همانطور که رهبر معظم انقلاب نیز در جلسه صبح امروز اشاره کردند: "وقتی که این منتهی بشود به بگو و مگو و بخصوص در این فضای مجازی و این یک چیزی بگوید، آن یک چیزی بگوید، مایه‌ی کدورت و دل‌چرکینیِ برادران مؤمن از یکدیگر بشود آنوقت این چیز بدی است"

آوردن همه گزینه‌ها به روی میز برای سوءاستفاده

برخی افراد حلقه نزدیک به احمدی‌نژاد کار را به جایی رساندند که با سوءاستفاده از مباحث رهبر معظم انقلاب در جلسه خارج فقه روز گذشته ایشان که به حدیثی از امام سجاد(ع) اختصاص داشت، به سوءبرداشت‌های بزرگی از این مبحث دامن زده و آن را در راستای انکار توصیه رهبر معظم انقلاب به احمدی‌نژاد برای عدم کاندیداتوری به خدمت گرفتند و بار دیگر به آتش شکل‌گیری شکاف‌ها و دوقطبی‌های نامطلوب در میان نیروهای انقلاب دمیدند. و سرانجام مقام معظم رهبری با این مقدمه که "بنده‌ی حقیر که این همه اصرار دارم بر وحدتِ قلوب و حرکت در مسیر واحد و اتحاد نیروهای کشور، بخصوص نیروهای مؤمن و انقلابی، خدای نکرده یک چیزی آدم بگوید که مایه‌ی اختلاف بین نیروها بشود این را به خدا پناه می‌بریم. نباید این چیزها را مایه‌ی اختلاف قرار داد." به تشریح جزئیات واقعه پرداختند.

نکته‌ای که شاید هیچ تردیدی بر آن وارد نباشد آن است که اگر احمدی‌نژاد ماوقع جلسه خود با رهبر معظم انقلاب را به صورت امانتدارانه و صادقانه به اطلاع دیگران و حداقل به افراد نزدیک خود رسانده بود،‌ این فضای مسموم شکل نمی‌گرفت و قاعدتاً رهبر فرزانه انقلاب نیز ضرورتی برای تشریح علنی آنچه گذشته است احساس نمی‌کردند؛ با این وجود رئیس‌جمهور سابق کشورمان در این ماجرا نیز با عملکردی مشابه آنچه در قضیه مشایی، مصلحی و قهر 11 روزه از خود به نمایش گذاشت، موجب تحمیل هزینه‌ به نظام و رهبری شده است و شرایطی به وجود آورده است که محمل و سوژه‌ بسیار مناسبی برای رسانه‌های ضدانقلاب برای القای تفاسیر و تحلیل‌های خاص آنهاست. آنچنانکه رهبر انقلاب صبح امروز فرمودند "دشمنان هم که گوش خواباندند استفاده کنند"

ماجرای مشایی و حکم معاون اولی؛ ماجرایی که روحش تکرار شد

آنچنانکه اشاره شد، چنین رویکردی از احمدی‌نژاد بویژه در دوره دوم ریاست‌جمهوری کاملاً مسبوق به سابقه است؛ وی در ماجرای عزل مشایی نیز تقریباً با عملکردی مشابه، موجب علنی شدن نامه رهبر انقلاب شدند. در آن واقعه نیز آیت‌الله خامنه‌ای در نامه‌ای خطاب به احمدی‌نژاد از وی خواسته بودند انتصاب مشایی به عنوان معاون رئیس‌جمهور کان لم یکن شود؛ با این حال وی از پذیرش و اجرای آن خودداری کرد تا آنکه این نامه توسط حجت‌الاسلام ابوترابی علنی شد.  و همین رویکرد عدم تمکین و ولایت‌پذیری در ماجرای عزل حجت‌الاسلام مصلحی از وزارت اطلاعات و قهر 11 روزه،‌ به شکل حادتر و علنی‌تری ادامه یافت.

بخش تامل‌برانگیزتر ماجرا آنجاست که احمدی‌نژاد در سال 84 و پس از آن در تعامل با نیروهای انقلاب خود را به عنوان سپری برای ولی فقیه و رهبر معظم انقلاب معرفی می‌کرد که همه‌ی هم و غمش بر این قرار گرفته که از وارد آمدن هزینه و خسارت به رهبر معظم انقلاب و جایگاه ایشان جلوگیری کند، با این وجود در ماجراهایی مانند موضوع مشایی، قهر 11 روزه و نیز در ماجرای آزمون اخیر "مردود" و عامل خسارت‌های بزرگ شد.

هواداران چه می‌کنند؟

2- بخش بسیار قابل توجهی از افرادی که در چندماه اخیر بنا به دلایل مختلف از جمله ناکارآمدی‌های عمیق و رویکرد نادرست و بعضاً دارای تبعات خطرناک امنیتی و هویتی رئیس‌جمهور و دولت فعلی، متمایل به کاندیداتوری و رای‌آوری احمدی‌نژاد بودند را عناصر متدین، حزب‌اللهی و ولایی تشکیل می‌دهند و اساساً با این تصور که احمدی‌نژاد نیز فردی ولایت‌پذیر و در خط رهبر معظم انقلاب است از او حمایت می‌کردند. یک حیث ماجرا آن است که احمدی‌نژاد نیز به همین دلیل و با علم به جنس طرفدارانش، خبر مذکور را مطرح نکرده و حتی در راستای انکار آن تلاش‌هایی کرده است. با این توصیفات و با محاسبه بیانات صریح صبح امروز رهبر معظم انقلاب، این بدنه از احمدی‌نژاد جدا خواهد شد و خود را با خط اصیل رهبری تطبیق خواهد داد.

با این همه، تجربه به ما می‌گوید و نشانه‌هایی دیده می‌شود که یک حلقه خطرناک در اطراف احمدی‌نژاد همچنان برای غبارآلود کردن فضا همچنان تلاش خواهد کرد و حتی از همین تعابیر صریح و روشن امروز نیز با یک شعبده‌بازی، جملات کاریکاتوری در تایید احمدی‌نژاد خواهد ساخت.

دوقطبی مضر/ آفتاب آمد دلیل آفتاب

3- اشاره به شکل‌گیری دوقطبی‌های مضر و خسارت‌آفرین در کشور در صورت کاندیداتوری احمدی‌نژاد یکی از فرازهای کلیدی رهبر معظم انقلاب است. مسلم است که سابقه و رویکرد احمدی‌نژاد فضایی می‌سازد که یکی از نتایج اصلی اولیه آن بروز مجادلات و مباحثات غیرسازنده گسترده در بین نیروهای انقلاب و حتی در سطح توده مردم است. فلاسفه جمله مشهوری دارند که می‌گوید: "مهمترین دلیل برای «امکان» یک پدیده «وقوع» آن است"؛ به عبارت روان‌تر اگر شما بخواهید برای احتمال یک رخداد استدلال کنید، هیچ سندی محکم‌تر از این نیست که آن واقعه رخ داده باشد. آنچه در این یک ماه اخیر گذشت و نقش ویژه‌ای که خود احمدی‌نژاد با نوع عملکرد خود در دمیدن به این دوقطبی در میان نیروهای انقلاب ایفا کرد، یک دلیل بسیار روشن برای اثبات این موضوع و به عبارت بهتر مصداق "آفتاب آمد دلیل آفتاب" است.

مقابله با مرجعیت‌زدایی از شخصیت‌ها؛ تجربه‌ای که اندوخته شد

3- تجربه دیگری که از ماجراهای اخیر آموخته شد،‌ رد فضایی است که علیه برخی شخصیت‌های مرجع، بویژه در دفتر رهبر معظم انقلاب در برخی محافل شکل گرفته است. آموزنده‌تر و البته تلخ‌تر آنجاست که این پروژه مرجعیت‌زدایی از شخصیت‌های مورد اشاره نیز ابتکار و محصول مواضعی است که خود احمدی‌نژاد و برخی اطرافیان او اتخاذ کرده‌اند. معادله ساده‌ای است، مرجعیت زدایی از منابع معتبر دیگر، پیش‌نیاز هرگونه اقدام ریاکارانه و غیرصادقانه است؛ احمدی‌نژاد نیز برای پیش‌برد اموری که در تضاد با نظر مرکزیت نظام است، بویژه با احتساب صورت‌بندی مواضع هوادارانش،‌ نیازمند آن است که هر نقل دیگری غیر از آنچه خود می‌گوید را بی‌اعتبار کند. بارها دیده و شنیده شده است که احمدی‌نژاد درباره روایت مخالفت رهبر انقلاب‌ با یک رویکرد، عملکرد یا نظرش، به دلیل هراس از ریزش بدنه اجتماعی خود اینچنین القا کرده است که اینها نظرات فلان فرد یا افراد در دفتر است و او یا آنها هم با من مشکل دارد(دارند) وگرنه نظر رهبر انقلاب را باید از "دولب مبارک" شنید.

در اتفاقات اخیر نیز برخی تحت تاثیر همینگونه القائات و برای سست کردن اصل موضوع، رسانه‌های رسمی خود را به میدان آورده و گفتند که آقا "حرف درگوشی" با کسی ندارد! هرچند خوشبختانه نویسنده این مقاله پس از گذشت زمانی، موضع پیشین خود را اصلاح و صحت خبر را اعلام  کرد.

کلیت این موضوع، مسئله‌ای است که رهبر معظم انقلاب نیز در بیانات بسیار مهم ایشان اشاره غیرمستقیمی به آن کرده و فرمودند: "یکی بگوید فلانی گفته، یکی بگوید نگفته، یکی بگوید چرا پشت بلندگو نگفته؟ خب حالا این هم پشت بلندگو."

فرصت‌طلبان در این ماجرا هم دست‌ به کار می‌شوند؟

4- نکته دیگر آن است که به احتمال قریب به یقین،‌ جریانی که هم حدوث و هم بقای ممشای سیاسی خود را بر «فرصت‌طلبی» پایه‌گذاری کرده، درصدد آن خواهد شد که از این ماجرا کلاهی برای خود ببافد و آن را در راستای «اثبات» و «تثبیت» خود به خدمت بگیرد. این جریان که نام خود را اصلاح‌طلبی می‌گذارد، از ابتدا با هرگونه اقدام احمدی‌نژاد مخالفت کرده و مقابل آن جبهه گرفته است.

این جریان مسلماً در صددخواهد بود، توصیه و نهی احمدی‌نژاد از کاندیداتوری را اثبات خود معنا و اینچنین القا کند که احتمالاً‌ نظر مجموعه نظام نیز با کاندیدای مورد حمایت آنهاست. رد گزاره مورد ادعای آنان کاملاً بدیهی و روشن است؛ با این حال تجربه‌ای که از شعبده‌بازی این گروه نیز در عرصه رسانه وجود دارد، نه تنها احتمال اتخاذ این رویکرد را منتفی نمی‌کند بلکه آن را تا حد یقینی بودن پیش می‌برد.

اما مسئله آنجاست که احمدی‌نژاد دقیقاً آنجا به انحراف رفت که به این جریانات تشبه جست و همچون آنها به نفس «قدرت» و قدرت طلبی اصالت داد و به جای آنکه قدرت را مستخدم حقیقت کند، این مسئله را برعکس کرد و لاجرم رویکردی پراگماتیستی به خدمت گرفت که منشأ همه مفاسد و انحرافات بعدی شد. روشن است که آنگاه که قدرت اصالت یابد، «فرصت‌طلبی» و منفعت‌گرایی مبنای عمل سیاسی می‌شود و همین اندیشه فردی که مدعی بود می‌خواهد سپری برای رهبری باشد را تا حد مخالفت آشکار و پنهان با ولی فقیه و خسارت زدن‌های مکرر به این جایگاه پیش می‌برد.

نظرات بینندگان