arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۳۰۴۲۷۰
تاریخ انتشار: ۲۳ : ۰۹ - ۲۳ آبان ۱۳۹۵

حمله به پیش فرض ها

*حبیب الله معظمی/محقق و مدرس دانشگاه
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

«8 نوامبر 2016»، این تاریخ را باید به خاطر سپرد.از این روز بسیار بسیار خواهیم شنید. بخاطر اهمیتش، بخاطر رفرنس های(ارجاعات) بیشماری که می شود و خواهد شد، بخاطرتاریخی بودنش و بخصوص بخاطر خوراک نظری که فراهم کرده است. این روز و خالق این روز یعنی دونالد ترامپ تصورات پیشین را راجع به حاکمان و چه کسانی بودن آنها، توده ها و حاکمان، آمریکایی بودن و... به هم ریخت. تصور شود آیا اگر هیلاری کلینتون اکنون رییس جمهوری آمریکا می شد، این همه بازتاب داشت؟ اکنون ترامپ نقل مجالس سیاسی و رسانه ای جهان است.شگفتی و شکوک انتخاب ترامپ به حدی بوده که شگفتی ناشی از راه یابی یک سیاه ( به کاخ سفید) را کنار زده است. سیاهانی که تا 50 سال پیش از بسیاری از حقوق مدنی در ایالتهای مختلف محروم بودند.
در نوشتن درباب و تحلیل ترامپ و انتخاب شدنش نباید صرفا به مخالفت ها و تظاهراتی که بطرز بی سابقه ای هنوز هم و هم اینک هم علیه او در آمریکا برپاست و یا به این توصیه مایکل مور اکتفا کرد که گفته است باید با ریاست ترامپ مخالفت شود، بلکه باید به فروپاشی تصورات و پیش فرضی هایی هم پرداخت که از منافذ سازمان سیاسی دموکراسی راه پیدا کرده اند.
نشانه های عینی دراین سالها پدیدار شده اند که حکومت مبتنی بر دموکراسی و دموکراسی لیبرال را با چالش هایی مواجه کرده اندکه این چالش ها سوای نقدهای چند دهه ای اندیشمندان انتقادگرا و پست مدرن است. پیامِ برآمدن و ظهور پدیده هایی همچون جولیان آسانژ(ویکی لیکس) و ادوارد اسنودن در حوزه رسانه- سیاست- حقوق ملت، چنین سازمان سیاسی و حکومتی را با همۀ دستاوردهایش، با چالش دروغگویی، مخفی کاری، تظاهر در جلوه عمومی ، نقض حریم خصوصی ، حتی ناکارآمدی و نظایر آنها و بطورکلی دور شدن از آن آرمان های نظری و قانون اساسی و متمم های آن، مواجه کرده است . شاید به این خاطر است که این سخن ترامپ که نهاد دولت را در آمریکا، «تشکیلات فاسد» دولتی خواند، آرا را به سوی او جلب کرده باشد. این سخن نگارنده نه که ایدئولوژیک و سیاسی، بلکه ناظر به مباحث نظری و فلسفه سیاسی و حکومت داری دموکراسی لیبرال در جهت تکامل و شاید امکان ازنو تجدیدی که در این نوع جامعه است.
در تاریخ سیاسی هیچ کشور دموکراتیک نمی توان یافت که رهبران احزاب آن کشور مشترکا مقابل یک کاندیدا که بخصوص خاستگاهی از یکی از احزاب اصلی دارد، تمام قد بایستند، اما آن کاندیدا رای آورد. پیام پیروزی ترامپ فروپاشی سازماندهی و جایگاه حزب به این صورت در نظام های سیاسی است بخصوص در آمریکا که دو حزبی است و راهیابی به قدرت سیاسی از مجرای آنهاست. در صورتی که ترامپ نه تنها با مقابله و مخالفت  هم حزبی های خود روبرو شد بلکه خود چندان عضو پیوست و استواری درحزب جمهوریخواه هم نبوده به طوری که در عمر سیاسی اش وابستگی های اصلاحاتی و دموکراتیک( حزب دموکرات ) هم از خود نشان داده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که او را فقط آرای حزبی راهی کاخ سفید نکرده اند.  
به این خاطر است که انتخاب ترامپ از یک جهت عین وتجلی دموکراسی است وقتی مردم با رای خود تصمیمشان را عملی می سازند و اعمال نظر می کنند.او نماد آنچه در مطالعات فرهنگی، آمریکایی ناب عامه پسند خوانده شده است.تاکنون سه همسر گزیده است. ملانیا همسر آخرش 46 ساله اسلوونیایی تباری است که 15 سال پیش ساکن آمریکا شد و از شوهرش 24 سال کوچکتر که تصاویر مدلینگ او شاید بر دیوار مکانیکی های آمریکا هم باشد.ایوانکا دختر از همسر اولش هم به راه ملانیا رفته و مدل است و با تصاویرش شانسش برای نصب شدن در دیوارها و چاپ در مجلات بیش از اوست. یکی از برادرهای دونالد از شدت الکل نوشی چند سال پیش در گذشت. او نماد فرهنگ عامه پسند و مصرف گرایی آمریکایی است که سالهاست روشنفکران و متفکران به آن تاخته و نقدش کرده اند، زندگی و آپارتمان شخصی اش در نیویورک فراررویایی است؛ پنت هاوسی در نیویورک سیتی با مبلمان لویی پانزدهم. او نماد جنبه سرمایه دارانه آمریکاست برخلاف روسای جمهوری قبلی که نماد لیبرالی و دموکراتیک آمریکا بودند.درنظام سیاسی سرمایه داری ایالات متحده آمریکا اینک نوبت و شاید حق یکی از همین سرمایه داری و سرمایه داران بوده که یکی از خود – دونالد ترامپ- را راهی کاخ سفید کرده است.
انتخاب ترامپ پیش فرض شرط سیاستمدار بودن را برای ورود به کاخ سفید رد کرد. او هیچ سابقه سیاسی و اجرایی دولتی ندارد؛ نه فرماندار و نه سناتور و نماینده، نبوده است . کافیست که آرا در نظام دموکراتیک به سمت کسی جلب شود و پیش از آن او با چند سالی وابستگی حزبی، امکان نامزد شدن را برای خود فراهم کند و به کاخ سفید برود.
اگر آرمان دموکراسی لیبرال برابری است رای نخبه و فرهیخته و دانشگاهی و جوان نیویورکی، بوستونی و پرتلندی با رای کارمند و کارگر میانسال و بدون سواد دانشگاهی سوپرمارکت آلاباما و تگزاس، برابر ا

ست. تجربه ترامپ نشان داد که درهر جا باید انتظار برابری واقعی و عینی آرمانی را داشت و شدنی است.
انتخاب دونالد ترامپ یک تجربه دو وجهی را برای سیاست جهان امروز نشان داد که منافذ آسیب پذیری در سازمان سیاسی دموکراسی وجود دارند و هم توده ها حتی در آمریکای دارای یکی از سرآمدان سازمان های کنونی دموکراسی، در برابر نخبگان می ایستند.
انتخاب ترامپ حمله به هژمونی قدرتمند رسانه ای(غرب و آمریکا) و گفتمان غالب سیاسی بود. انتخاب ترامپ دقیقاً هژمونی ستیزانه است زیرا محافل قدرت؛ سیاست و رسانه یکدست در برابر او ایستادند و البته شکست خوردند.انتخاب او همچنین روش علوم انسانی و جامعه شناسی را به زیر سووال برده است. تقریبا همه نظرسنجی ها تا شب انتخابات عقب بودن او را از کلینتون گزارش می کردند. باید گفت این علوم تا آراشناسی واقعی مردم راه زیادی دارند.
مورد پژوهی ترامپ، ضد نخبه گرایی است. او در شرایطی رییس جمهور شد که فقط از حزب خودش (جمهوریخواه) 160 چهره مطرح و نیمه مطرح با او مخالف کردند، حال بماند احزاب دموکرات و هوادارانش، چهره های ورزشی و هنری و رسانه ای و تقریبا تمام گروه ها و افراد مرجع جامعه آمریکا که با او مخالفت ورزیدند اما توده مردم و رای دهندگان راهی دیگر در پیش گرفتند و شکافی را در این جامعه نشان دادند. شاید به این خاطر بود که باراک اوباما در نخستین اظهاراتش بعد از اعلام پیروزی ترامپ خواهان اتحاد جامعه آمریکا شد.  
با این وجود تداوم رکود اقتصادی جهانی و ناتوانی سه چهار دولت گذشته آمریکا در توجه به و ایجاد رفاه اقتصاد خرد و ملموس طبقات میانی و پایین از یک سو و از سوی دیگر انتخاب شعارهای ترامپ برای این حوزه، در پیروزی او بی تاثیر نبودند.
باید دانست که هر رویداد اجتماعی قابلیت، اهمیت و ارزش آن را پیدا نمی کند که خوراک نظری و دل مشغولی نظریه پردازان بشود و اینک پدیده ترامپ رییس جمهور، اینچنین قابلیتی یافته است. تاریخ صفحه جدیدی گشوده است.اگرچه ترامپ نامزد انتخابات و کارزارچی با ترامپ رییس جمهوری و ساکن کاخ سفید تفاوت خواهد کرد کمااینکه در اولین سخنرانی بعد از پیروزی و در اولین سخنرانی در کاخ سفید(بعد از دیدار با اوباما) از آن پرخاشگری و ساختارشکنی اثری نبود.
با این همه، دونالد ترامپ اگر با همان شدت و حدت کارزار انتخاباتی به شعارهایش در حوزه داخلی و خارجی: از حوزه هایی مثل اقلیت ها، زنان، مهاجران، مسلمانان و... تا پیمان ها با دیگر کشورها و روباط سنتی با دیگر کشورها. وفادار بماند، برای آنها پذیرفته نیست که کسی – حتی رییس جمهوری آمریکا آمده است تا نظم داخلی و جهانی بر هم زند. آن چنان که سندرز گفت اگر ترامپ به همان سیاق انتخاباتی اش بخواهد در ریاست جمهوریش عمل کند، کابوس وحشتناکی در انتظارش خواهد بود.

نظرات بینندگان