arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۳۱۱۳۹۶
تاریخ انتشار: ۳۱ : ۰۹ - ۲۹ آذر ۱۳۹۵

ناگفته‌های جنتی پس از استعفا/ ٨٠٠ امام جمعه، برای هدايت جامعه چه‌كرده‌اند؟

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
آرامش حاكم بر دفتر كار و چهره‌اش نشان نمي‌دهد كه همان مردي باشد كه دو ماه پيش پرتلاطم‌ترين روزها را در ساختمان خيابان كمال‌الملك گذرانده باشد. آرام است اما فراموش نكرده است. 
روزهاي پرتلاطم وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامي هرچند اين روزها با خروج علي جنتي از كابينه كمي آرام‌تر شده است اما مرد ٦٧ ساله‌اي كه روبه‌رويم نشسته است حرف‌هاي زيادي از سه سال و دو ماهي كه در راس ساختمان وزارت فرهنگ و ارشاد نشسته است، دارد. وزارتخانه‌اي با انبوهي از مشكلات كه در چند ماه پاياني كار علي جنتي تبديل به در دسترس‌ترين هدف براي حمله به دولت يازدهم شد. 

مردي كه گفته بود براي همه حواشي اين وزارتخانه آماده است به گفته خودش از همه موانعي كه بر سر كارش ايجاد كرده بودند خسته شد و راه را در خروج خيابان كمال‌الملك ديد. رفتنش هم اما هنوز براي مخالفان دولت يازدهم يك سوژه ناب براي حمله بود. حمله اخلاقي به مردي كه در پاسخ به اين حملات يك جمله مي‌گويد: «ان‌الله يدافع عن الذين آمنوا». مي‌گويد خدا از او در برابر آنهايي كه اتهام زدند دفاع مي‌كند و همين برايش بس است. 

در ميان چند خروجي كه كابينه حسن روحاني در ماه‌هاي اخير داشته است اما شرايط علي جنتي كه فرزند ارشد آيت‌الله احمد جنتي است متفاوت از بقيه بود. از تنگناهاي مالي وزارتخانه گرفته تا تنگناهاي سياسي كه او درباره‌اش سوال مي‌پرسد: «جز عقب‌نشيني چه كار مي‌توانستيم كنيم؟». او اما تا اندازه زيادي از ميراثش در خيابان كمال‌الملك راضي است هرچند كه حالا خيلي از آن خيابان دور است و با همه سختي‌هايي كه در آن ساختمان كشيده است ابايي ندارد تا بگويد «دلتنگ روزهاي وزارتش است». در روزهايي كه سوژه مخالفان دولت از وزارت ارشاد به برجام تغيير مسير داده است ساعتي را با علي جنتي به گفت‌وگو نشستيم تا او از روزهاي سخت وزارتخانه ارشاد بگويد و در نهايت به اين پاسخ برسيم كه آيا او عقب‌نشيني كرده است يا خير؟ متن گفت‌وگوي «اعتماد» با علي جنتي، وزير سابق فرهنگ و ارشاد اسلامي را در ادامه مي‌خوانيد:

اگر اجازه بدهيد با عملكرد شما از نگاه خودتان در وزارت ارشاد در سه سال گذشته شروع كنيم. فكر مي‌كنيد در چه زمينه‌هايي جلو و در چه زمينه‌هايي عقب رفته‌ايد. به صورت كلي چقدر از عملكردتان در اين وزارتخانه راضي هستيد؟

با توجه به اينكه بعد از دولت‌هاي نهم و دهم، دولت جديدي بر سر كار آمد، مردم انتظار تغييراتي را در وضعيت عمومي كشور در حوزه‌هاي مختلف سياست خارجي، اقتصاد و فرهنگ و هنر داشتند. طبيعتا ما هم در راستاي سياست‌هايي كه آقاي دكتر روحاني رييس‌جمهور محترم تعيين كرده بودند حركت مي‌كرديم. براي اينكه مشخص شود در اين مدت چه تغييراتي حاصل شده است بايد به وضعيتي كه در ابتداي دولت يازدهم وجود داشت اشاره كنم. زماني كه من به وزارت ارشاد آمدم احساس كردم كه يك نوع يأس و نااميدي در بين اهالي فرهنگ وهنر وجود دارد. خانه سينما بسته شده بود و سينماگران با يكديگر اختلافات زيادي داشتند. به نحوي كه زماني كه من مي‌خواستم با برخي پيشكسوتان آنها جلسه بگذارم متوجه شدم كه نمي‌توانم همه آنها را يكجا جمع كنم.

در همان ابتداي حضورتان؟

در روزهاي اول. با سه گروه از آنها به صورت جداگانه جلسه گذاشتم و مسائل‌شان را بررسي كردم و مشكلات‌شان را شنيدم. يا برخي از موسيقيدانان و پيشكسوتان موسيقي همان روزها در موزه موسيقي ملاقات كردم. بسيار نگران وضعيت خودشان بودند. شرايط به گونه‌اي بود كه برخي از آنها ابراز مي‌كردند كه چهار يا هشت سال است كه پاي‌شان را به وزارت ارشاد نگذاشته و با اين وزارتخانه قطع رابطه كرده‌اند. در حوزه كتاب و نشر، بخش قابل توجهي از كتاب‌هايي كه براي چاپ عرضه شده بود توقيف بود. حتي در نمايشگاه كتاب بسياري از ناشران را راه نمي‌دادند. همان ايام من نامه‌اي را دريافت كردم كه در آن حراست، اسامي ٥٠ ناشر را داده بود كه اين ناشران حق نداشتند در نمايشگاه كتاب شركت كنند. در حوزه فعاليت‌هاي هنري، موسيقي و تئاتر هم بحث‌هاي زيادي وجود داشت. سياست دولت اين بود كه در چارچوب قانون و ضوابطي كه وجود دارد فضا را براي نشر افكار و انديشه‌ها و فعاليت‌هاي هنري باز كند و اجازه داده شود كه افراد آنچه را مي‌انديشند آزادانه بيان كنند يا روي كاغذ بياورند يا در قالب فيلم و نمايشنامه اجرا كنند و فضاي بانشاطي در ميان مردم به وجود بيايد. من فكر مي‌كنم مجموعا در اين حوزه موفقيت‌ها و دستاوردهاي خوبي به دست آمد. شما در حوزه كتاب ملاحظه مي‌كنيد كه بسياري از خرده‌گيري‌هايي كه در گذشته بود مرتفع شد و بي‌جهت كتابي توقيف نمي‌شد. ما سعي كرديم با انجام برخي اصلاحات كه ممكن است در كتاب‌ها به عمل بيايد اجازه نشر بدهيم مگر برخي رمان‌هاي مبتذل يا كتاب‌هايي كه در زمينه عرفان‌هاي كاذب بود كه طبق قانون بايد از انتشار آنها جلوگيري مي‌شد. انتشار حدود ٨٠هزار عنوان كتاب فقط در سال ٩٤ كه از سال ٩٢ يك روند رو به رشد داشته است خود دليل بر اين است كه اهل قلم دلگرم شده‌اند و اميدواري پيدا كردند كه آثارشان منتشر مي‌شود. در حوزه مطبوعات و رسانه‌ها هم تحول عمده‌اي رخ داد. جلسات هيات نظارت بر مطبوعات هر هفته به طور منظم تشكيل شده و به جز يكي دو جلسه كه من در ماموريت خارج از كشور بودم همه جلسات را خودم شركت مي‌كردم و اگر فرض كنيم كه در حال حاضر حدود هفت هزار نشريه و رسانه در كشور فعال هستند حدود چهار هزار مورد آن اعم از سايت‌هاي خبري و نشريات مكتوب در اين دوره سه‌ساله اجازه انتشار يافته‌اند. سعي ما اين بود كه نشريات كمتر توقيف شوند و مواردي هم كه توقيف شده بسيار نادر بوده است كه توسط هيات نظارت و گاهي هم توسط دستگاه قضايي توقيف شده است.

حتي از مجلس وقت كارت زرد گرفتيد كه چرا از توقيف روزنامه بهار ابراز تاسف كرده بوديد.

بله. من هميشه اعتقاد داشتم كه توقيف، آخرين راه‌حلي است كه بايد در پيش گرفت و در همين لايحه قانون جديد رسانه‌ها كه به دولت داده شد سعي كرديم اشكالاتي كه در قانون مطبوعات فعلي وجود دارد اصلاح شود. در حوزه سينما رونق بسيار خوبي حاصل شده است. من شاهد بودم كه عموم سينماگران در كارشان دلسرد بودند و سينماداران هم به دنبال اين بودند كه ساختمان‌شان را بفروشند يا آنكه تغيير كاربري بدهند و به واحدهاي تجاري تبديل كنند. حالا پس از سه سال مي‌بينيد كه سينما رونق پيدا كرده، فيلم‌هاي بسيار خوبي ساخته و به نمايش گذاشته شده است. كمتر سابقه دارد كه در ايام عيد نوروز يك سينما ٢٤ ساعته كار كند. اما سينما آزادي در مقطعي براي ٤٠ ساعت پشت سرهم فيلم نمايش داد و اين نشان‌دهنده علاقه مردم بود كه در صف‌هاي طولاني مي‌ايستادند تا فيلم ببينند. در گذشته كمتر سابقه داشت كه يك فيلم ١٦ ميليارد تومان فروش داشته باشد. همين حالا ملاحظه كنيد برخي از فيلم‌هايي كه در صحنه است چه استقبالي از آنها صورت مي‌گيرد. درسه ماهه اول سال ٩٥ هشت ميليون نفر به سينما رفتند و فروش سينما در شش ماهه اول سال بيش از ١٠٠ ميليارد تومان بود. در حالي كه در كل سال ٩٢ فروش سينماها ٥٠ يا ٥٢ ميليارد تومان بيشتر نبوده است. اكنون سينماداران نه تنها ديگر به فكر فروش سينماهاي‌شان نيستند بلكه در واحدهاي تجاري كه اخيرا مي‌سازند در كنارش هم پرديس سينمايي ايجاد مي‌كنند. حتي فيلم‌هاي مستندي كه اخيرا در جشنواره سينما حقيقت در پرديس چارسو به نمايش گذاشته شد هم با استقبال و صف‌هاي طولاني روبه‌رو شد، در حالي كه معمولا اقبال كمتري نسبت به فيلم مستند وجود دارد و مردم بيشتر به دنبال فيلم‌هاي داستاني هستند. من در ورودي هر سالن، جمعيت عظيمي را ديدم كه تا نيمه شب براي ديدن اين فيلم‌ها صف كشيده بودند. همه اين موارد نشان مي‌دهد كه تحولي در عرصه سينما رخ داده است.

آقاي دكتر اگر اجازه دهيد حالا كه در مبحث سينما حضور داريم به اين سوال هم پاسخ دهيد. همواره انتقادي به عملكرد شما وجود داشته است كه ارتباط آنچنان قوي با سينماگران در طول اين سه ساله نداشتيد. حتي عدم اكران فيلم‌هايي مثل خانه پدري و رستاخيز هم كمي اين سردي رابطه را در نگاه آنها تشديد كرد. چقدر اين انتقاد را قبول داريد؟

من همواره تلاش داشته‌ام كه به صورت مستمر با اهالي سينما ارتباط داشته باشم. از ابتداي تشكيل اين دولت روز ملي سينما را به صورت مرتب جشن گرفته‌ايم و همه سينماگران را دعوت كرديم. حداقل بين ٨٠٠ تا هزار نفر از سينماگران را دعوت مي‌كرديم تا اين ارتباط تقويت شود. بعد از بازگشايي خانه سينما ما سينماگران را به دانشگاه ديپلماتيك دعوت كرديم البته به خاطر ظرفيت مكاني كه وجود داشت ٨٠٠ نفر را دعوت كرده بوديم اما حدود ٢٥٠٠ نفر با علاقه آمده بودند تا از اين رويداد تقدير كنند. البته شخص وزير نمي‌تواند با يكايك بازيگران و سينماگران در تماس باشد و اين وظيفه سازمان سينمايي است كه البته ممكن است نقايصي در كار آنها وجود داشته باشد.

حالا كه دوماه از پايان كارتان در وزارت ارشاد مي‌گذرد فكر مي‌كنيد حوزه‌اي وجود داشته باشد كه در آن غفلت كرده باشيد يا آنكه به اندازه كافي براي آن تلاش نكرده باشيد؟

من در تكميل مباحثي كه مربوط به عملكرد وزارت ارشاد بود حوزه موسيقي را هم بايد مورد اشاره قرار بدهم. كارهاي خوبي براي برگزاري كنسرت‌ها و حمايت از آموزشگاه‌ها و هنرستان‌هاي موسيقي انجام شده است و فكر مي‌كنم در اين جهت رشد خيلي خوبي داشتيم اگر مجموعه كساني كه فارغ‌التحصيل اين مراكز و هنرستان‌ها هستند و وارد بازار كار شده و برنامه اجرا مي‌كنند را ببينيد متوجه مي‌شويد كه تعداد قابل توجهي هستند و من فكر مي‌كنم كه در اين زمينه هم دستاوردهاي خوبي داشته‌ايم. در حوزه تئاتر كه متاسفانه ضعيف‌ترين حلقه فعاليت‌هاي فرهنگي و هنري است و هنرمندان تئاتر جزو مظلوم‌ترين عناصر هنري هستند سال ٩٤ را به عنوان سال تئاتر اعلام كرديم تا به رونق و توسعه تئاتر كمك شود. تا جايي كه امكانات وجود داشت كمك كرديم اما به دليل برخي تنگناهاي مالي كه در سال گذشته با آن روبه‌رو بوديم عملا نتوانستيم آن گونه كه بايد و شايد از تئاتر حمايت كنيم. سال ٩٤ سال بسيار سختي از نظر مالي بود. قيمت نفت به‌شدت پايين آمد و كمتر توانستيم به تئاتر كمك كنيم اما در عين حال كارهايي هم انجام شد. تعدادي از سالن‌هاي تئاتر شهر بازسازي شد و به جز تالار اصلي، بقيه تالارها بازسازي شده‌اند و بازسازي كامل هم در دستور كار است. در شهرستان‌هاي مختلف حمايت‌هاي لازم از گروه‌هاي تئاتري انجام شده است اما من فكر مي‌كنم كه در حوزه تئاتر هنوز ضعف‌هاي جدي داريم هرچند كه در پايتخت، تئاتر رونق زيادي دارد و در حال حاضر هر شب بين١٠٠ تا ١١٠ تئاتر در سطح شهر تهران در حال اجرا است. اكثر سالن‌ها و تئاترهاي تهران را اگر مراجعه كنيد مي‌بينيد كه برنامه‌هاي‌شان تا پايان سال پر است.

سالن‌هاي جديد و كوچك زيادي هم در سطح شهر تهران ايجاد شده است.

بله همين طور است. اين مسائل نشان مي‌دهد كه هم اهالي تئاتر دلگرم شده‌اند و هم مردم علاقه‌مند هستند كه تئاتر ببينند و خوشبختانه رونق خوبي ايجاد شده است. در شهرستان‌ها اما بايد كمك زيادي هم به اهالي تئاتر و هم به ساخت سالن‌هاي نمايش كنيم. البته كارهايي هم شده مثلا در استان كرمان ما با استاندار محترم توافق كرديم كه شش سالن براي اجراي تئاتر بسازند كه اخيرا اعلام كردند كه يكي از آنها افتتاح شده و بقيه هم در دست اجرا است. در برخي از استان‌هاي ديگر هم همين قرار را گذاشته‌ايم تا تئاتر و هنر نمايش را رونق ببخشيم. من فكر مي‌كنم كه اگر ضعفي وجود داشته باشد در حوزه تئاتر است كه اميدوارم تا پايان عمر اين دولت يك تحول جدي ايجاد شود.

شما به تنگناهاي مالي وزارت ارشاد به ويژه در مبحث تئاتر اشاره كرديد. جداي از بحث تئاتر، بودجه اين وزارتخانه همواره يكي از بحث‌برانگيزترين بودجه‌ها به دليل پايين بودن سطحش است. بخش اعظمي از بودجه فرهنگي به موسسات فرهنگي مي‌رسد كه اصولا كاركردي هم ندارند. همين چند وقت پيش كه بحث استعفاي شما و ساير مشكلات وزارت ارشاد مطرح بود، آقاي حضرتي نماينده مردم تهران در مجلس اعلام كردند كه وزارت ارشاد با اين حجم پايين بودجه اصلا بايد منحل شود. اين كمبود بودجه را از چه زمان متوجه شديد؟ آيا رايزني كرديد كه بودجه بيشتري بگيريد يا اينكه از بودجه ساير سازمان‌ها و موسسات فرهنگي كم كنيد؟

اين مشكل از ديرباز وجود داشته است و من از آغاز كار به اين مساله توجه داشتم. مثلا در سال ٩٥ بودجه فرهنگي كشور ٧١٠٠ ميليارد تومان است كه تنها هزار ميليارد تومان آن سهم وزارت ارشاد است آن هم اگر صد در صد تخصيص بدهند كه كمتر اتفاق مي‌افتد. سال ٩٤ اين مبلغ حتي كمتر از هزار ميليارد تومان هم بود. خب بخشي از اين ٧١٠٠ ميليارد تومان هم به صداوسيما تعلق مي‌گيرد. بخشي براي سازمان تبليغات و دفتر تبليغات كه نهادهاي رسمي هستند و بقيه در اختيار بسياري از بنيادها، موسسات و مراكزمختلف پژوهشي قرار مي‌گيرد.

كه اسامي‌شان هم تنها در رديف‌هاي اعتباري لايحه بودجه ديده مي‌شود.

بله. در فصل هفدهم بودجه در بخش كمك‌ها به اين موسسات بودجه تعلق مي‌گيرد. من شخصا مخالف اين نيستم كه اين بودجه‌ها به پروژه‌ها و موسسات تحقيقاتي و فرهنگي تعلق بگيرد و معتقدم همه افرادي كه كار فرهنگي مي‌كنند مي‌توانند از اين اعتبارات استفاده كنند. منتها مشكل عمده اين است كه هيچ هماهنگي بين آنها وجود ندارد و لازم است از يكجا اين هدايت صورت بگيرد. نمي‌شود كه ده‌ها موسسه و بنياد از بودجه دولتي استفاده كنند اما هيچ نظارتي روي آن نباشد. سازمان برنامه و بودجه كه عملا هيچ نظارتي ندارد و اگر هم نظارتي باشد، نظارت شكلي و مالي است كه اين پول صرف كتاب يا نشريه شده است يا خير؟ اما از نظر محتوايي هيچ دستگاهي نظارت نمي‌كند.

در گزارش‌هاي تفريغ بودجه سالانه‌اي كه مجلس و ديوان محاسبات تهيه مي‌كند هم بررسي نمي‌شود؟

نه در تفريغ بودجه هم بررسي‌ها شكلي است. بررسي مي‌شود كه آيا منابعي كه براي چاپ و انتشار كتاب اختصاص داده شده در همين راستا هزينه شده است يا خير؟ ولي از نظر محتوايي بررسي نمي‌شود كه آيا كتابي كه چاپ شده است كتاب مفيدي بوده يا خير؟ ما هم در اين دوره به سازمان برنامه و بودجه پيشنهاد كرديم كه ترتيبي داده شود تا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي نظارت محتوايي بر اين موسسات داشته باشد.

بر ساير موسسات فرهنگي؟

بله. البته اين پيشنهاد تحقق پيدا نكرد. در حالي كه اگر اين كار انجام شود تا اندازه زيادي اين مشكلات مرتفع و بودجه‌ها به نحو مطلوب‌تري هزينه مي‌شود.

البته من پاسخم را نگرفتم كه به نظرتان زمان آن فرا نرسيده است كه مقداري جدي‌تر به اين بحث موسسات فرهنگي پرداخته شود؟ شما مي‌فرماييد كه با سازمان برنامه مذاكره كرديد اما سرانجامي نداشت. با خود شخص رييس‌جمهور مذاكره‌اي نداشتيد؟ اينكه بودجه بسيار كمي به وزارت ارشاد داده شود اما توقع‌ها و انتظارات از اين وزارتخانه سير صعودي داشته باشد مساله مهمي است. فكر نمي‌كنيد بايد اقدامات بيشتر و گسترده‌تري صورت مي‌گرفت؟

اشكال جاي ديگري است. اشكال اين نيست كه اعتبار كمي به وزارت ارشاد داده مي‌شود و بقيه به موسسات و نهادهاي ديگر اختصاص مي‌يابد. مهم اين است كه در هزينه كرد اين اعتبارات نظارت و هماهنگي باشد و اين امر نياز به عزم جدي دولت و مجلس در اين زمينه دارد. بايد يك تصميم جمعي گرفته شود تا نظارت درستي بر اين موسسات اعمال شود. اما در مورد انتظارات از وزارت ارشاد بايد بگويم كه اين انتظارات، انتظارات بيش از حد و فراتر از مسووليت‌ها و اختيارات وزارت ارشاد است. بسياري از افراد هر مشكل فرهنگي كه در جامعه پيدا مي‌شود بلافاصله انگشت اتهام را به سمت وزارت ارشاد حواله مي‌كنند و وزارت ارشاد را مسوول مي‌دانند. مثلا در مورد گسترش بدحجابي، وزارت ارشاد را مسوول مي‌دانند. در حالي كه وزارت ارشاد يكي از دستگاه‌هايي است كه كار فرهنگي انجام مي‌دهد. ما نهادها و شخصيت‌هاي فرهنگي متعددي در كشور داريم كه آنها هم در اين زمينه مسووليت دارند. آنها چه كرده‌اند؟ الان بيش از ٨٠٠ امام جمعه در كشور داريم كه هر جمعه در نمازهاي جمعه خطبه ايراد مي‌كنند و وظيفه هدايت مردم را به عهده دارند. بايد امر به معروف و نهي از منكر كنند و معارف ديني را نشر دهند. پس اينها چه‌كار مي‌كنند؟ چرا در وضعيت جامعه تغييري حاصل نمي‌شود ؟ ما در كشور ٧٥ هزار مسجد داريم كه بسياري از آنها امام جماعت دارند و حداقل دو نوبت در شبانه روز نماز جماعت مي‌خوانند و مردم پشت سرشان جمع مي‌شوند مگر اينها در اين قسمت وظيفه‌اي ندارند؟ صداوسيما هم در اين قسمت داراي مسووليت است. نهادهاي ديگري هم مانند سازمان تبليغات، دفتر تبليغات مسووليت دارند. همين موسسات فرهنگي هم كه پول مي‌گيرند و كتاب چاپ مي‌كنند مي‌توانند در اين زمينه موثر باشند. اما گاهي ديده مي‌شود اين اظهارنظرها مشوب به مسائل سياسي مي‌شود و همه مسووليت را به گردن وزارت ارشاد مي‌گذارند.

به نكته خوبي اشاره كرديد. شما سياست را خوب مي‌شناسيد. اين مخالفت‌ها و انتظارات در مورد وزارت ارشاد را چقدر سياسي مي‌دانيد؟ بسياري بر اين باور هستند كه اين مخالفت‌ها در بيشتر موارد سياسي بود و با هدف حمله به دولت يا خود شما. شما چه ميزان از اين مخالفت‌ها را سياسي مي‌دانيد؟

نمي‌توان درصد دقيقي را بيان كرد اما بخش عمده اين مخالفت‌ها به دلايل سياسي بود. هرچند ممكن است افرادي هم از روي دلسوزي و براساس احساس مسووليت شرعي مسائلي را بيان كنند و اشكالاتي را متذكر شوند اما اين افراد در اقليت هستند. اكثريت افرادي كه انتقاد يا تخريب مي‌كنند اهداف سياسي دارند چون سياست‌هاي اين دولت را نمي‌پسندند و مي‌خواهند سياست‌هاي دولت گذشته استمرار داشته باشد. اينكه من به اتاق‌هاي فكر اشاره كردم «توهم» يا «تحليل» نيست بلكه بر اساس« اطلاع» است. من اطلاع دقيق دارم كه چه كساني در چه نهادهايي تمام انرژي‌شان را گذاشته‌اند تا دولت را تخريب كنند. عده‌اي در بخش اقتصادي فعاليت مي‌كنند تا هرجا ضعف اقتصادي ببينند آن را برجسته و دولت را تخريب كنند. در حوزه سياست داخلي و خارجي هم به همين ترتيب است و بحث‌هايي كه اين روزها مي‌بينيد در مورد برجام مي‌شود نمونه بارز اين مساله است. برجام يكي از دستاوردهاي افتخارآميز كشور است كه كشور را از يك ورطه بسيار خطرناك و به قول آقاي رييس‌جمهور از حمله نظامي و جنگ نجات داد ولي اكنون آن را به اين شكل تخريب مي‌كنند. در آغاز كار دولت، تحريم‌ها از همه طرف بر كشور تحميل شده بود به طوري كه ما حتي نمي‌توانستيم پول‌هاي‌مان را از طريق سيستم بانكي جابه‌جا كنيم اما مخالفان دولت اكنون برجام را به عنوان يك اقدام ضدارزش جلوه مي‌دهند و مي‌گويند اصلا دستاوردي نداشته است و آنچه را هم داشته‌ايم از دست داده‌ايم ! اينها نشسته‌اند در اتاق‌هاي فكرشان و در اين مورد كار مي‌كنند و بعد هم وارد عمل مي‌شوند و نتايج فعاليت‌هاي‌شان را به خوبي مي‌توانيد در روزنامه‌هاي مخالف دولت ببينيد. در حوزه فرهنگ هم شرايط همين طور است. به عنوان مثال در حوزه كتاب چندين اتاق فكر داريم كه آنچه در كشور منتشر مي‌شود را رصد مي‌كنند تا ببينند كجا نكته‌اي هست كه مي‌توانند آن را دستاويز قرار دهند يا مطرح كنند. شما ملاحظه كنيد كه اگر در ميان ٨٠ هزار عنوان كتابي كه سال گذشته منتشر شد پنجاه عنوان كتاب هم اشكالي داشته باشد، اين مساله طبيعي است. به هر حال اين همه اساتيد دانشگاه و محققاني كه كتاب‌ها را بررسي مي‌كنند شايد موردي هم باشد كه بدان توجه نكرده باشند اما نبايد اين موضوع دستاويزي براي حمله به دولت شود. مثلا در حوزه تئاتر، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي اينقدر نيرو ندارد كه هر شب بر همه اين ١٠٠ تئاتر نظارت كند اما اعضاي اين اتاق‌هاي فكر مي‌رسند كه هر شب بروند و تئاترها را ببينند.

يعني نيروهاي مخصوص براي اين كار دارند؟

بله. نيروهاي‌شان را مي‌فرستند. گاهي ممكن است در حين اجراي برنامه روسري خانمي كنار برود يا بيفتد. فورا عكس مي‌گيرند و خط تخريبي را شروع مي‌كنند. يا اينكه احيانا ممكن است بازيگري جمله‌اي را في‌البداهه و خارج از نمايشنامه مصوب بر زبان جاري كند، فورا همين را دستاويز قرار مي‌دهند يا اينكه ممكن است نمايشنامه‌اي باشد كه در آن ضعفي وجود داشته باشد. همه اين موارد را بهانه تخريب قرار مي‌دهند. در حوزه فيلم‌هاي سينمايي هم ديده‌ايد كه مرتبا فيلم‌هاي سينمايي را بررسي مي‌كنند تا ايرادي پيدا كنند. حتي فيلمي را كه هنوز مجوز نگرفته است، مورد حمله قرار مي‌دهند. هدف اصلي هم تخريب است. برگزاري كنسرت‌ها در شهرستان‌ها هم مساله ديگري است. ما احساس مي‌كرديم كه فضاي جامعه نياز به نشاط دارد. وزارت بهداشت و درمان و روانشناسان مرتبا اعلام مي‌كنند كه ٣٠ درصد جامعه ما دچار افسردگي است. مشكلات مختلفي براي مردم ما وجود دارد. جوانان ما با مشكل بيكاري و فقدان رفاه دست و پنجه نرم مي‌كنند. زنان بي‌سرپرستي داريم كه با مشكلات عديده‌اي در زندگي‌شان مواجه هستند. بسياري از مردم نياز به سرگرمي و فضاي با نشاط دارند. يكي از مواردي كه مي‌تواند اين نشاط را ايجاد كند برگزاري همين كنسرت‌ها است. همه تلاش ما اين بود كه كنسرت‌ها منطبق با موازين شرعي اجرا شود اما مي‌بينيد در جاهايي به صورت كلي با برگزاري هرگونه برنامه موسيقي مخالف هستند. كاري ندارند كه موسيقي مورد نظر قانوني و شرعي است يا نه. در شهرهاي مختلف ديديد كه چگونه با اين مساله برخورد كردند و مانع از اين شدند كه كنسرت‌ها برگزار شود. اينها اشكالاتي است كه در كار مي‌بينيم و عمدتا هم انگيزه‌هاي سياسي دارد. در گذشته و در دولت‌هاي نهم و دهم آلبوم‌هايي وجود داشته است كه كاملا در آنها تك‌خواني زنان بوده است و الان هم موجود است. شما به ياد نمي‌آوريد كه در آن دوره كسي معترض شده باشد كه چرا به تك‌خواني زنان مجوز داده‌اند؟ اما دراين دولت ما يك مجوز تك‌خواني هم نداديم و به يك آلبومي هم كه در آن تك خواني خانم‌ها باشد مجوز داده نشده ولي مي‌بينيم در فضاي مجازي كليپ‌هايي را پيدا مي‌كنند كه در آنها خانمي در خارج از كشور قطعه‌اي را خوانده است يا در داخل كشور زيرزميني خوانده و در يوتيوب منتشر كرده است آن را علم مي‌كنند و به پاي وزارت ارشاد مي‌گذارند و انتقاد مي‌كنند كه پس وزارت ارشاد چه مي‌كند؟ اما نمي‌بينند كه فضا باز است و هر كسي مي‌تواند فايل صوتي يا ويديويي را در خانه خودش ضبط و منتشر كند. كاملا مشخص است كه اين مسائل با اهداف سياسي دنبال مي‌شود.

براي من الان سوالي پيش آمد. شما اشاره كرديد به مبحث تك‌خواني كه در دولت قبل صورت مي‌گرفت. چرا در دوره وزارت‌تان كمتر در مورد اين حملاتي كه به شما مي‌شد روشنگري كرديد. چرا نگفتيد چه كساني به تك‌خواني زنان در دولت اصولگرا مجوز دادند؟ آيا مدارا كرديد؟

ما مي‌خواستيم فضاي جامعه آرامش داشته باشد با اين حال ملاحظه مي‌كنيد كه يك‌بار يكي از نمايندگان مجلس گذشته در همين مورد سوالي از من كرد و به من كارت زرد دادند ! با اينكه هيچ مدركي نداشتند كه به كسي مجوز تك‌خواني داده شده باشد اما در عين حال آن برخورد را با ما كردند.

پس مدارا كرديد؟

سعي مان اين بود كه آرامش جامعه را حفظ كنيم، به تشنج دامن نزنيم و خود را درگير اين حاشيه‌ها نكنيم. ما در زمينه تك‌خواني از لحاظ شرعي مشكلي نداريم. فتواي مقام معظم رهبري هم اين است كه تفاوتي ميان «تك خواني» و «جمع خواني» وجود ندارد. ملاك اين است كه مفسده‌انگيز نباشد. ما مي‌توانستيم به همين فتوا استناد كنيم و اجازه بدهيم در موارد منطبق با موازين، تك‌خواني انجام شود. اما با اينكه ما مجوز نداديم علم مخالفت را برافراشتند.

در مورد اتاق‌هاي فكر صحبت كنيم. شما سردمداران اين اتاق فكر را مسلما مي‌شناسيد. تلاشي كرديد كه براي آنها پيغامي بفرستيد؟

من بارها به صورت كلي اعلام كردم و بي‌شك ضمير مرجع خودش را پيدا مي‌كند. كاملا روشن است كه چه كساني هستند ولي قرار نيست توجه كنند. آنها هدف خاصي را دنبال مي‌كنند. در انتخابات گذشته كانديداي ديگري داشتند و كانديداي‌شان راي نياورد و آقاي دكتر روحاني با اكثريت آراي مردم راي آوردند. در نتيجه اينها به جاي همكاري و كمك به دولت در آن شرايط سخت از ابتدا علم مخالفت را بلند كردند. با همه فعاليت‌ها هم مخالف بودند.

همه مي‌گويند كه هيچ كدام از وزراي ارشاد پس از انقلاب به جز يك مورد استثنا نتوانستند اين وزارتخانه و فشارهايي كه از سويي ديگر وارد مي‌شد را تحمل كنند. چرا اين وزارتخانه همواره براي مخالفان يك گزينه مطلوب بوده است؟

اين به خاطر ماهيت وزارت ارشاد است. برخي وزارتخانه‌ها تخصصي هستند و عده‌اي خاص مي‌توانند در مورد آن اظهارنظر كنند. مثلا در مورد وزارت كشاورزي يا منابع طبيعي و دامداري همه افراد نه انگيزه دارند كه اظهارنظر كنند و نه تخصص. در مورد صنعت هم گروه خاصي مي‌توانند وارد شوند و اظهارنظر كنند. حتي در مورد محيط زيست كه جنبه عمومي دارد هم باز همه افراد انگيزه ندارند كه وارد قضيه شوند. در حوزه راه و شهرسازي فقط افرادي كه با مشكلي در اطراف خود مواجه هستند وارد عمل مي‌شوند. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي اما به دليل گستردگي فعاليت‌هايش و اينكه همه افراد با مسائل فرهنگي و هنري به نوعي ارتباط دارند و فرهنگ جزيي از هويت ملي كشور محسوب مي‌شود و همه در آن دخيل هستند، اظهارنظر مي‌كنند. همه افراد به نوعي درگير با وظايف اين وزارتخانه هستند. مراجع تقليد در مورد كتاب‌هايي كه منتشر مي‌شود تا  فيلم‌هايي كه روي پرده مي‌رود، نظر مي‌دهند. البته همه فيلم‌ها را هم نمي‌بينند بلكه اتاق‌هاي فكر به دست‌شان اطلاعات مي‌رسانند يا در مورد تئاترها و كنسرت‌ها اظهارنظر مي‌كنند. لذا وزارت ارشاد سوژه‌هاي لازم را براي مخالفان دارد كه هر روز آن را علم كنند. بنابراين دليل اين حملات، ماهيت و گستردگي حوزه‌هاي كاري آن است.

خاطرم هست كه دو سال پيش در گفت‌وگويي كه با روزنامه شرق داشتيد اعلام كرده بوديد كه با علم به حواشي‌اي كه در اطراف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي وجود داشته است، وزارت را قبول كرده‌ايد، اما در متن استعفاي‌تان گفتيد كه ديگر قادر به ادامه خدمت در مسير نيستيد. چه شد كه علي جنتي كه خودش را براي همه‌چيز آماده كرده بود تاب نياورد و استعفا داد؟

بالاخره گاهي فعاليت‌ها به حدي مي‌رسد كه دچار فرسايش مي‌شود. هدف كساني هم كه از اول مخالفت مي‌كردند همين بود كه ما را به همين فرسايش و خستگي برسانند تا رها كنيم. احساس من اين بود كه در چنين شرايطي امكان ادامه كار وجود ندارد. از يك طرف جمعي از فرهيختگان، اصحاب قلم، نخبگان و روزنامه‌نگاران درخواست‌ها و انتظاراتي دارند. عموما هم سياست‌هاي دولت را قبول دارند و از آن استقبال مي‌كنند و بايد به خواسته‌هاي آنها پاسخ مثبت مي‌داديم. همين فعاليت‌ها هم موجب رونق بخشيدن به سينما، تئاتر و موسيقي شد. عده ديگري هم وجود دارند كه صاحب نفوذ هم هستند ولي سليقه ديگري دارند و معتقدند براي گسترش فرهنگ از اين ابزارها نبايد استفاده كرد. در انتشار كتاب بايد به سراغ كتاب‌هاي ديني برويم. در حوزه مطبوعات در چارچوب‌هاي خاصي حركت كنيم. به موسيقي و تئاتر كه اصلا اعتقاد ندارند و سينما را هم فقط در حوزه دفاع مقدس و مسائل اخلاقي محدود مي‌كنند. اين گروه از افراد و نهادها عموما از محدود كردن دسترسي مردم به اطلاعات سخن مي‌گويند و از فيلتر كردن شبكه‌هاي اجتماعي و سايت‌هاي اينترنتي دفاع مي‌كنند.

يعني تنها يك سليقه فكري حاكم باشد؟

بله. من عميقا اعتقاد دارم كه وزارت ارشاد بايد پاسخگوي همه سليقه‌ها در فعاليت‌هاي فرهنگي باشد. البته در اين دوره كانون‌هاي فرهنگي هنري مساجد گسترش يافت و هم‌اكنون حدود ٢٢٠٠٠ كانون فرهنگي هنري در مساجد فعاليت دارند. كتابخانه‌هاي مساجد را تجهيز مي‌كنند و فيلم‌هاي مفيدي در اختيار مردم قرار مي‌دهند. در حوزه گسترش فرهنگ قرآني و سيره اهل‌بيت نيز كارهاي بسيار خوبي انجام شد. بيش از ٢٥٠٠ موسسه قرآني مجوز فعاليت گرفتند و از آنها حمايت مادي و معنوي به عمل مي‌آيد. صدور مجوز براي موسسات فرهنگي كه در گذشته حدود دو سال طول مي‌كشيد اكنون به راحتي ظرف دو ماه مجوز مي‌گيرند. اشكال كار اين است كه عده‌اي معتقدند تنها بايد طبق سليقه آنها عمل شود ولي كشور را نمي‌توان با يك سليقه اداره كرد. زماني هم كه نظرات‌شان تامين نمي‌شد بلافاصله شروع به تخريب مي‌كردند. در مشهد حدود ده سال است كه اجازه برگزاري كنسرت نمي‌دهند. امام جمعه محترم مشهد هم رسما مي‌گويد هركس موسيقي مي‌خواهد از مشهد بيرون برود و تكليف مردم را هم روشن مي‌كند! در قم يك برنامه همخواني اجرا مي‌شود كه از نظر مجريانش هيچ مشكلي وجود نداشته است اما افرادي با انگيزه‌هاي سياسي به ميان تماشاچيان رفتند و هرجا كه حجاب خانمي را نامناسب يافتند، عكس گرفتند و در اختيار مراجع و علما گذاشتند و فرياد «وااسلاما» سر دادند در حالي كه در همين شهرستان زنان بدحجاب در محيط اطراف حرم مطهر نيز ديده مي‌شوند و كسي اعتراض نمي‌كند. در لرستان تئاتري اجرا شده كه هيچ مشكلي نداشته است ولي افرادي با ارايه گزارش‌هاي مغرضانه ائمه محترم جمعه استان را تحريك كردند و همه يك صدا در نماز جمعه عليه وزارت ارشاد صحبت كردند. در ايلام نيز وضعيت مشابهي بود. انتظار اين بود كه در برابر اين حاشيه‌سازي‌ها از سياست وزارت ارشاد كه همان سياست‌هاي دولت بود حمايت مي‌شد اما عملا حمايتي صورت نمي‌گرفت.

در آن مقطع زماني جلسه‌اي با رييس‌جمهور نداشتيد؟ اين روزها يكي از گلايه‌هاي اصلي وزرا اين است كه به اندازه كافي رييس‌جمهور را نمي‌بينند. شما چطور؟ جلسه‌اي در اين مورد با ايشان نداشتيد؟

در مورد مشهد با ايشان صحبت كردم. ايشان هم به امام جمعه مشهد اعتراض داشتند و هم نسبت به اينكه چرا ما عقب‌نشيني كرديم. البته چاره‌اي جز عقب‌نشيني نبود. وقتي احساس مي‌شود دستگاه قضايي استان خراسان رضوي عملا از برگزاري هرگونه اجراي صحنه‌اي جلوگيري مي‌كند و اجازه نمي‌دهد كه نه تنها در مشهد بلكه در شهرهاي ديگر استان هم برنامه موسيقي سنتي اجرا بشود و با استفاده از قدرت قضايي اين كار را انجام مي‌دهد چكار بايد مي‌كرديم؟من در همان زمان هم با رييس محترم قوه قضاييه در مورد شهر مشهد و شرايط استان خراسان رضوي صحبت كردم.

نظرشان چه بود؟

ايشان در آستانه سفر به مشهد بودند و من از ايشان درخواست كردم كه مقامات قضايي استان را توجه دهند كه طبق قانون عمل كنند و نمي‌شود نهادي قانوني همچون وزارت ارشاد كه مسوول دادن مجوز است، مجوز بدهد اما آقايان جلوي آن را بگيرند و اجازه اجرا ندهند. البته عملا هيچ اتفاقي نيفتاد لذا من احساس كردم نياز هست فرد تازه نفسي بيايد و در چند ماه آينده با نشاط بيشتري كار را دنبال كند.

پس مي‌توانيم نتيجه بگيريم كه شما به دليل كارهايي كه مي‌خواستيد انجام بدهيد اما نمي‌توانستيد و جلوي‌تان را مي‌گرفتند كنار رفتيد. مثلا در مورد اكران فيلم‌هايي مثل رستاخيز يا خانه پدري يا در مورد استاد شجريان. فكر مي‌كنم بتوانيم بگوييم مثال‌هايي از اين نتوانستن بود. اين طور نيست؟

البته مواردي كه شما اشاره كرديد با هم متفاوت است. در مورد آقاي شجريان همين طور است. با توجه به شرايط و شخصيت هنري بارز آقاي شجريان به عنوان يك استاد بي‌نظير در حوزه موسيقي و سلطان آواز ايران بايد از وي حمايت شود اكنون هم معاونت هنري وزارت ارشاد مسائل ايشان را دنبال مي‌كند. در مورد فيلم رستاخيز وضعيت متفاوت است. با توجه به نظر فقهي برخي مراجع محترم تقليد كه نشان دادن تصوير حضرت اباالفضل را جايز نمي‌دانستند، به تهيه‌كننده و كارگردان اعلام شد كه مشكل را بااستفاده از هاله نور يا به شكل ديگري حل كنند. اما بي‌جهت سرسختي نشان دادند و اين امر موجب شد اكران آن عقب بيفتد وگرنه مشكل ديگري وجود نداشت. حتي در مورد اكران اين فيلم در خارج مجوز لازم صادرشد و در برخي كشورها هم اكران شده است. در مورد خانه پدري با توجه به اينكه اين فيلم صحنه‌هاي بسيار خشني دارد كه نشان دادن اين صحنه‌ها براي عموم مناسب نبود سازمان امور سينمايي از اكران آن جلوگيري كرد. در اين فيلم پدري كه چهره مذهبي دارد دخترش را به خاطر يك اتهام ناموسي با كمك پسرش در زيرزمين منزل زنده به گور مي‌كند بعد هم براي اينكه مطمئن شوند كارشان را درست انجام داده‌اند شمشيري را در دل خاك و بدن اين دختر فرو مي‌كنند و شمشير را بيرون مي‌آورند در حالي كه از آن خون مي‌چكد. روشن است كه اين صحنه‌ها را نمي‌توان به صورت عمومي اكران كرد. البته ممكن است كه به صورت خصوصي بتوان آن را براي عده‌اي خاص نمايش داد.

شما رابطه خوبي با مراجع داشتيد و سفرهاي منظمي به قم داشتيد. واقعا هم مي‌دانستيد كه يكي از سختي‌هاي كارتان همين رابطه با مراجع است. شما حوزه را خوب مي‌شناسيد اما فكر نمي‌كنيد نمي‌شد كاري كرد كه جلوي ارايه اطلاعات غلط به مراجع گرفته شود؟ شما اشاره كرده بوديد پيش از اينكه يك نشريه فرهنگي براي مراجع مي‌فرستيد اما فكر نمي‌كنيد كه مي‌شد رابطه را به هر طريقي گرم‌تر نگاه داشت تا جوسازي‌ها عليه وزارت ارشاد موثر واقع نشود؟

من هم شخصا ارتباط داشتم و گاه و بيگاه به قم و ديدار آقايان مراجع مي‌رفتم و هم از آغاز كار يك مشاور امور روحانيت داشتم كه وظيفه‌اش ارتباط با آقايان مراجع و ائمه جمعه بود تا فعاليت‌هاي وزارتخانه را براي آنها توضيح دهد و شبهات را رفع كند. نشريه‌اي هم به نام «فرهنگ و روحانيت» به صورت هفتگي منتشر مي‌شد كه برخي فعاليت‌هاي مثبت وزارت ارشاد به خصوص در حوزه‌هاي ديني را تشريح مي‌كرد. ولي به هر صورت عناصر ديگري هم كه به دنبال تخريب بودند با جديت كار مي‌كردند. بالاخره بولتن‌سازي وگزارش‌هاي منفي آن‌هم به صورت منظم ذهن آقايان را مغشوش مي‌كند. البته عملكرد ما خالي از اشكال نبوده است و ما همواره انتقاد را مي‌پذيرفتيم اما اينكه فقط نقاط ضعف را با هدف تخريب عرضه كنند و از بيان نكات مثبت چشم پوشي كنند منصفانه نيست.

البته كه اين افراد هم چهره‌هاي بي‌نام و نشاني نبودند و برخي‌شان حتي داراي سمت‌هايي بودند.

بله. همين طور است.

خب چرا تلاش نكرديد كه مراجع بيشتر به وزارت ارشاد اعتماد كنند تا بولتن‌ها و خبرهاي غيررسمي؟

بالاخره افكار و سليقه‌ها در كشور متفاوت است و افراد نيز تابع اطلاعاتي هستند كه به آنها مي‌رسد. ما در حد خودمان اطلاع‌رساني مي‌كرديم، اما ديگران فقط نقاط ضعف را منعكس و ايجاد بدبيني مي‌كردند. البته مراجع معظم تقليد در اين دوره بيشترين حمايت و همراهي را با دولت يازدهم داشته‌اند و هر زمان كه يكي از اعضاي دولت خدمت مراجع رفته‌اند از برنامه‌ها و كارهاي دولت حمايت كرده‌اند. اما در حوزه فرهنگ كه مساله اصلي همه اصحاب فكر و انديشه است ممكن است برخي از القائات موثر واقع شود.

يك انتقادي كه در ماه‌هاي پاياني حضور شما در وزارت ارشاد مطرح بود اين بود كه وزارت ارشاد در خيلي موارد عقب‌نشيني مي‌كند. يادم هست كه آقاي دانشي مديركل ارشاد قم استعفا دادند و شما هم استعفا را پذيرفتيد كه اين مساله بازهم زمزمه عقب‌نشيني دوباره وزارت ارشاد را بلند كرد. چرا آن استعفا را پذيرفتيد؟ بازهم به دليل حمايت‌هايي بود كه از شما صورت نمي‌گرفت؟

البته حمايت لازم صورت نمي‌گرفت و در قم علاوه بر اينكه برخي از مراجع تقليد اظهار نگراني كرده بودند و براي ما محترم بود، جامعه مدرسين قم هم بعد از ديدن تصاويري كه هدفدار گرفته شده بود بيانيه تندي صادر كردند. علاوه بر آن جناب آقاي يزدي به عنوان رييس جامعه مدرسين نيز مصاحبه كردند و اعلام فرمودند كه مديركل ارشاد قم بايد استعفا بدهد و از قم بيرون برود! فضاي بسيار سنگيني ايجاد كردند كه در اين فضاي سنگين امكان ادامه خدمت براي مديركل ارشاد نبود. لذا اجبارا استعفا داد و من هم به دليل اينكه مي‌دانستم ادامه كارش فرسايشي است استعفا را قبول كردم. آقاي دانشي مديركل وقت ارشاد قم يكي از شخصيت‌هاي برجسته وزارت ارشاد است كه بيش از ٢٥ سال در وزارت ارشاد فعاليت داشته و يك روحاني دلسوز، وارسته و پرتلاش است و در شرايط بسيار سختي در كردستان و سيستان و بلوچستان كار كرده است.

به انتقاد رييس‌جمهور برگرديم. بعد از اينكه شما اعلام كرديد كه در مشهد كنسرت برگزار نمي‌شود آقاي روحاني انتقادات تندي را مطرح كرد. بعد از آن انتقاد تماس يا ديداري با رييس‌جمهور داشتيد؟ بسياري مي‌گفتند كه رابطه شما و رييس‌جمهور از همان زمان سرد شد.

نه. رابطه من با آقاي دكتر روحاني هيچ‌وقت دچار سردي نبوده است. من استنباطم از اينكه جناب آقاي دكتر روحاني از لغو كنسرت‌ها در مشهد انتقاد كردند در واقع به نوعي حمايت از سياست‌هاي وزارت ارشاد بود. برگزاري سالم كنسرت‌ها يكي از برنامه‌هاي ما بود. رييس‌جمهور هم ضمن اينكه به امام جمعه محترم مشهد انتقاد داشتند كه هر كس تريبوني در اختيار دارد نمي‌تواند قانونگذاري كند در عين حال تذكري هم به وزارت ارشاد دادند كه شما هم بايد روي مواضع خودتان محكم بايستيد و به نوعي از سياست‌هاي وزارت ارشاد حمايت كردند.

رييس‌جمهور با استعفاي شما چگونه برخورد كردند؟

البته تمايل نداشتند استعفا را قبول كنند اما با توجه به توضيحاتي كه دادم پذيرفتند.

خبرهايي هم مطرح بود كه شما با آيت‌الله جنتي هم در مورد استعفاي‌تان مشورت كرده بوديد. درست بود؟

ايشان كه نظرشان مثبت بود.

فكر مي‌كنم كه از اول هم براي قبول اين مسووليت نظر منفي داشتند.

ايشان از روز اول كه با ايشان براي قبول مسووليت وزارت ارشاد مشورت داشتم موافق نبودند و نظرشان اين بود كه وزارت ارشاد با توجه به ماهيت فعاليت‌هاي فرهنگي و هنري‌اش همواره مورد انتقاد آقايان علما و مراجع تقليد و ائمه جمعه و برخي از متدينين بوده و برخي از فعاليت‌هاي هنري را خارج از چارچوب‌هاي شرعي مي‌دانند؛ لذا نمي‌خواستند من در موضعي قرارگيرم كه مورد اعتراض و هجمه آنان باشم. به همين دليل هم معتقد بودند كه با استعفا از زير فشارها بيرون مي‌آيم.

دلواپسان در طول سه سال اخير تلاش‌هاي زيادي هم كرده بودند كه نشان بدهند رابطه شما و مقام معظم رهبري رابطه آنچنان خوبي نيست. در اين مورد كمي توضيح بدهيد كه رابطه‌تان با ايشان چگونه بود؟

ايشان انتقاداتي نسبت به وزارت ارشاد و برخي  فعاليت‌ها داشتند و ما هم همواره به جان مي‌پذيرفتيم. ازآغاز كار من در وزارت تا پايان همواره اعلام كرده‌ام كه نظرات و ديدگاه‌هاي ايشان براي وزارت ارشاد سرلوحه كار ما است و علاوه بر ضرورت اطاعت از ولي فقيه كه يك وظيفه شرعي است من اعتقاد دارم كه مقام معظم رهبري جزو نادر افرادي در بين مراجع و جامعه روحانيت هستند كه مقوله فرهنگ و هنر را خوب مي‌شناسند. بر موسيقي، شعر، ادبيات و رمان اشراف دارند و بيش از همه كتاب‌هاي متنوع را مي‌خوانند و در اين زمينه صاحب نظرند و هر وقت هم به طور مشخص نظري از سوي ايشان ابلاغ مي‌شد با تمام توان دنبال مي‌كرديم تا اگر اشكالي هست رفع كنيم. البته انتظارات و مطالبات ايشان در حوزه فرهنگ بسيار گسترده است. من هم قبول دارم كه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در هيچ دوره‌اي نتوانسته است همه مطالبات و انتظارات ايشان را پاسخ بدهد ولي ما تلاش كرده‌ايم حتي‌الامكان نظرات ايشان را اجرا كنيم. در نخستين ملاقات بعد از وزارت خدمت ايشان اعلام كردم كه ديدگاه‌هاي ايشان ملاك عمل ما است. بديهي است كه با توجه به شرايط و امكانات موجود شايد نتوانسته باشيم همه نظرات را اعمال كنيم.

شما در متن استعفانامه‌تان به رفاقت ٥٠ساله‌تان با آقاي روحاني اشاره كرديد. درست است كه استعفاي‌تان با وزراي آموزش و پرورش و ورزش همزمان شد اما به نظر مي‌رسد كه استعفاي شما كمي متفاوت بود. فكر نمي‌كنيد كه با اين استعفا كمي آقاي روحاني را تنها گذاشتيد؟

نه، چنين نيست. آقاي دكتر صالحي اميري از جمله شخصيت‌هاي فرهنگي است كه استاد دانشگاه و صاحب تجربه طولاني در حوزه فرهنگ هستند و در طول يك دهه گذشته نيز مشخصا در حوزه فرهنگ فعاليت داشته‌اند و گزينه بسيار مناسبي هستند و نگراني در اين زمينه وجود ندارد. آقاي دكتر صالحي اميري در جريان اخذ راي اعتماد هم اشاره كردند كه برنامه‌شان براي وزارت ارشاد همان برنامه‌اي است كه در آغاز دولت به مجلس داده شده و فقط يك بند به آن اضافه شده است و آن هم گفتمان‌سازي براي اقتصاد مقاومتي است كه در سال‌هاي اخير از طرف مقام معظم رهبري مطرح شده است. وگرنه همان سياست‌ها و همان برنامه‌ها در حال اجرا شدن است و به نظرم مي‌آيد كه ايشان با اشرافي كه بر مسائل فرهنگي و توجهي كه به سياست‌هاي اصولي آقاي رييس‌جمهور دارند همان مشي را دنبال مي‌كنند.

زماني كه استعفا مي‌داديد، نگران اين نبوديد كه چه فردي جايگزين‌تان مي‌شود؟

من بعد از استعفا متوجه شدم كه آقاي صالحي اميري گزينه وزارت است. بسيار خوشحال شدم كه شخصيتي كه با مباني فرهنگي آشنا است براي اين كار كانديدا شده است.

توصيه‌تان به آقاي صالحي اميري چيست؟

البته ايشان كار دشواري را پذيرفته‌اند و اميدوارم بتوانند با مشكلات وزارت ارشاد دست و پنجه نرم كنند. من احساس كردم كه ايشان هم با مجموعه نيروهاي وزارت ارشاد مي‌توانند كار كنند و به دنبال تثبيت مديريت هستند چرا كه تغييرات معمولا شكننده است لذا توصيه من هم اين بود كه حتي الامكان در طول چند ماه آينده از ايجاد تغييرات گسترده در مديريت وزارتخانه پرهيز كنند و خود ايشان هم همين مشي را قبول دارند.

دلتنگ روزهاي وزارت نيستيد؟

چرا. گرچه الان كمي فرصت استراحت پيدا كرده‌ام ولي تا آنجا كه به ياد دارم از سال ٥٩ تا به امروز كه در پست‌هاي مختلف مديريتي از استانداري گرفته تا سفارت و معاونت وزارت ارشاد واخيرا هم به عنوان وزير ارشاد كار كرده‌ام، در تمام طول سال قبل از ساعت هفت صبح كارم را شروع كرده‌ام و معمولا تا ديروقت شب در محيط كار بودم و حتي جمعه‌ها هم بيكار نبوده‌ام. اكنون كه كارم كم شده از نظر روحي به من فشار مي‌آورد و سعي دارم از اين فرصت براي مطالعه بيشتر و كارهاي پژوهشي استفاده كنم.

در اين سمت‌هاي مهمي كه در تمام اين سال‌ها داشتيد كدام يك را بيشتر دوست داشتيد؟

هركدام متفاوت بود. اين سمت‌هاي متعدد تجربه گرانسنگي را براي من به بار آورده است. من از مديريت صدا و سيما در خوزستان در سال ٥٩ شروع كردم و بعد در شوراي سرپرستي صدا و سيما با جناب آقاي دكتر روحاني بودم. استانداري خوزستان در دوره جنگ براي من تجربه بسيار خوبي بود. پس از آن مدتي در ستاد قرارگاه خاتم در سال ٦٦ با آقاي دكترروحاني همكاري داشتم و بعد هم استانداري خراسان بزرگ قبل از تقسيم استان بسيار تجربه خوبي براي من بود و فكر مي‌كنم دوران موفقي را پشت سر گذاشتم. بعد هم در وزارت ارشاد به عنوان معاون بين‌الملل تجربه جديدي را كسب كردم. تجربه سفارت هم تجربه جديد و مفيدي بود و قبل از وزارت هم در مركز تحقيقات استراتژيك در حوزه سياست خارجي فعاليت داشتم. هر كدام اينها براي من لذت بخش بود.

شما بعد از استعفاي‌تان در مراسم افتتاحيه نمايشگاه مطبوعات حضور پيدا كرديد و كنار رييس‌جمهور بوديد. علت اين حضور چه بود؟

آقاي دكتر صالحي‌اميري و آقاي انتظامي معاون مطبوعاتي اصرار داشتند كه من شركت كنم و از اين جهت راضي هستم. الان هم بناي من اين است كه رابطه‌ام را با حوزه‌هاي فرهنگي و هنري حفظ كنم و برخي فيلم‌ها يا تئاترهاي خوب را حتما خواهم ديد از برخي از گالري‌ها بازديد خواهم كرد و در كنسرت‌ها حضور مي‌يابم. من هرگز خودم را جدا از جامعه فرهنگي و هنري نمي‌دانم.

با توجه به دوستي و شناختي كه از آقاي روحاني داريد مي‌خواهم بپرسم كه ايشان در اين سال‌ها چقدر تغيير كردند و اينكه آيا پيش‌بيني مي‌كرديد كه ايشان رييس‌جمهور شوند؟

پيش‌بيني نمي‌كردم ولي مشي آقاي روحاني در طول چند دهه گذشته عموما مشي عاقلانه و حكيمانه و همراه با اعتدال بوده است. در زماني كه در مجلس شوراي اسلامي بودند در دوراني كه جنگ حالت فرسايشي پيدا كرده بود، ايشان با برخي ديگر از نمايندگان ديگر مجلس جلسه‌اي به نام جلسه عقلا داشتند تا براي پايان دادن آبرومندانه و پيروزمندانه جنگ راه‌حلي پيدا كنند. در همان زمان هم نوع تفكر جناب آقاي روحاني، يك تفكر عاقلانه و همراه با تدبير بود كه منافع ملي را تامين مي‌كرد. در ساير مسائل نيز آقاي روحاني همين رويكرد را داشته‌اند. در حوزه سياست خارجي اشراف خوبي دارند و همواره نظرات بسيار متيني ارايه كرده‌اند. در اجلاس‌هاي سالانه سفراي جمهوري اسلامي يكي از سخنرانان اصلي ايشان بودند و بهترين و پخته‌ترين سخنراني‌ها را ارايه مي‌دادند.

پيش‌بيني‌تان از انتخابات پيش‌رو چيست؟ فكر مي‌كنيد بتوانند مجددا راي بگيرند؟

البته پيش‌بيني‌ها در اين زمينه دشوار است ولي به اعتقاد من ايشان پيروز انتخابات خواهند بود.

راه پيش روي ايشان در دولت بعدي را چگونه مي‌بينيد؟ سخت‌تر يا آسان‌تر؟

سخت‌تر نمي‌شود. به نظر من در سال‌هاي آينده عموما وضع اقتصادي كشور بهتر خواهد شد و فعاليت‌هايي كه براي رونق اقتصادي و راه‌اندازي واحد‌هاي صنعتي آغاز شده است به نتيجه مي‌رسد. هنوز فعاليت‌هاي دولت در سطح عامه مردم چندان محسوس نيست و تصميماتي كه دولت در حوزه‌هاي مختلف گرفته است در چارچوب آمار و ارقام باقي مانده است. شما تورم را مي‌بينيد كه از ٤٠ درصد به حدود ٨ درصد مي‌رسد اما خيلي از مردم اين كاهش را احساس نمي‌كنند. بزرگ‌ترين مشكل كشور بيكاري است كه در طول اين سه سال با توجه به شرايط مختلفي كه وجود داشته است اقدامات دولت براي عموم مردم ملموس نبوده است اما به تدريج و تا پايان اين دولت آثار خودش را نشان خواهد داد. براي من روشن است كه آقاي روحاني در دور بعدي راي خوبي خواهند داشت گرچه تخريب‌ها خيلي شديد خواهد بود.

نكته ديگري كه من دوست داشتم واكنش شما در مورد آن را بدانم برخي اتهاماتي بود كه به شما وارد كردند و آن را دليل استعفاي‌تان از دولت مطرح كردند.

اين هم در راستاي تخريب دولت آقاي روحاني است. متاسفانه اين اتهامات از طرف برخي از اشخاص و نهادهاي شناخته شده مطرح مي‌شود كه ضديت آنان با دولت محرز است. خودشان را هم خيلي ارزشي مي‌دانند. بايد به حال كشور تاسف خورد كه در جمهوري اسلامي برخي از نهادها و افرادكارشان به جايي رسيده است كه براي دستيابي به هدف كه تخريب دولت آقاي روحاني است، به هر وسيله نامشروعي متوسل مي‌شوند. من فكر مي‌كنم كه اينها يا آگاهانه يا ناآگاهانه در حال اجراي نقشه‌هاي دشمنان ايران هستند. ما اگر واقعا به دنبال شناخت نفوذي‌ها هستيم خيلي كار دشواري نيست. بزرگ‌ترين نفوذي‌ها امروز كساني هستند كه اعتماد مردم را از مسوولان نظام سلب مي‌كنند و تلاش دارند عده‌اي را به بهانه‌هاي سياسي طرد كنند، عده‌اي را به فساد اقتصادي متهم كنند و به اصطلاح افشاگري كنند و برخي را هم با انگ زدن‌هاي اخلاقي از صحنه سياسي كنار بزنند. نتيجه اين مي‌شود كه اعتماد عمومي نسبت به همه مسوولان نظام سلب خواهد شد. كشور ما دشمنان زيادي دارد و هر زمان ممكن است مورد هجوم دشمن خارجي قرار بگيرد يا اينكه در داخل با بحران‌هاي اجتماعي و سياسي مواجه شود، در اين شرايط چه كساني مي‌توانند مردم را براي مقابله با دشمن خارجي يا بحران‌هاي داخلي بسيج و هدايت كنند؟ كساني كه مورد اعتماد مردم باشند. وقتي اعتماد مردم را از همه مسوولان سلب كنند معنايش اين است كه در آن شرايط بايد تسليم شويم و اين بالاترين خيانت به كشور است. لذا تنها در مطبوعات و رسانه‌ها دنبال نفوذي نگرديم. مشخص است كه نفوذي‌ها كساني هستند كه امروز در حال از بين بردن اعتماد عمومي نسبت به مسوولان نظام هستند كه با ايراد اتهامات ناروا به افراد سعي مي‌كنند كه آنها را بدنام و از صحنه سياسي خارج كنند، تنها به اين دليل كه مي‌خواهند خودشان به قدرت برسند. واقعا بايد به خدا پناه برد.

قصد نداريد كه از اين اتهام‌زنندگان شكايت‌كنيد؟

نه. من يك خاطره‌اي از مرحوم آيت‌الله شهيد بهشتي دارم. من ساليان دراز با ايشان محشور بودم. درسال‌هاي ٥٨ كه ايشان عضو شوراي انقلاب بودند مورد اتهامات زيادي قرار مي‌گرفتند. حتي برخي از دوستان ناآگاه و نادان ايشان را مورد حمله قرار مي‌دادند. ايشان اما در برابر همه اين اتهامات سكوت مي‌كرد. خيلي از دوستان به ايشان اعتراض مي‌كردند كه چرا از خودتان دفاع نمي‌كنيد. ايشان در پاسخ به اين آيه شريفه استناد مي‌كرد كه «ان‌الله يدافع عن الذين آمنوا» يعني خداوند وعده داده كه از مومنان دفاع كند. بنابراين خدا خودش دفاع مي‌كند. وشما ملاحظه كنيد وقتي ايشان شهيد شد، چگونه مظلوميت ايشان بر همه روشن شد و بدخواهانش به چه سرنوشتي مبتلا شدند. امروزشما كسي را نمي‌يابيد كه به شخصيت والاي شهيد بهشتي ايرادي بگيرد. همه‌چيز آشكار شده و احساس مي‌شود كه واقعا خداوند از ايشان دفاع كرد. همان زمان شهيد بهشتي به آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني هم گفته بودند كه آسياب به نوبت ! نوبت آقاي هاشمي هم شد.

سوال آخرم نه از علي جنتي وزير ارشاد است و نه از علي جنتي كه سمت‌هاي متعددي را در اين كشور تجربه كرده است. سوالم از علي جنتي مبارز انقلاب است. در تمام سال‌هايي كه براي انقلاب اسلامي مبارزه مي‌كرديد چنين پيش‌بيني داشتيد كه به اينجا برسيم؟

اصلا فكر اينكه انقلاب به اين زودي به ثمر برسد را در ذهن نداشتم. فكر مي‌كردم كه مبارزات به نتيجه مي‌رسد اما نمي‌دانستيم كه در دوره امام به نتيجه مي‌رسد يا بعد از امام؟ و اينكه مي‌شود حكومتي را به عنوان جمهوري اسلامي پايه‌گذاري كنيم يا نه؟

اين بد اخلاقي‌ها را چطور؟

البته اين را هم پيش‌بيني نمي‌كردم به اين حد از سقوط اخلاقي برسيم. اين خطر بسيار بزرگي است كه جمهوري اسلامي را تهديد مي‌كند. ممكن است جامعه‌اي دچار فقر باشد ولي اگر دچار فقر فرهنگي شد و در سطوح بالاي جامعه دچار سقوط اخلاقي شد ديگر نمي‌توان جلوي آن را گرفت چراكه الناس علي دين ملوكهم. مردم تابع سران‌شان هستند و اگر ببينند برخي از پيشقراولان دچار انحراف شده‌اند آنها هم راه ديگري را پيش مي‌گيرند.

نظرات بینندگان