arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۳۵۹۴۳
تاریخ انتشار: ۳۹ : ۰۱ - ۰۲ شهريور ۱۳۹۰

رمز کودتای 28 مرداد: اينجا لندن، ساعت دقيقاً 24

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

اشاره ی قدس:

کودتاي 28 مرداد سند آشکار دخالت بيگانگان در اوضاع داخلي کشورمان است. اين موضوع که چندي پيش از سوي سردمداران کاخ سفيد نيز تأييد شد، نشان داد آنها براي رسيدن به مطامع سياسي و اقتصادي خود از به کار بردن هيچ حربه اي دريغ نمي کنند. براي بررسي اين موضوع پاي صحبت خسرو معتضد کارشناس و پژوهشگر تاريخ معاصر نشستيم که ماحصل آن را تقديم حضورتان مي کنيم:

* مي گويند آمريکايي ها با يک سرانگشت کودتا کرده اند. اين موضوع درست است؟
** اينکه بگوييم «کروميت روزولت» با عصايي جادويي در ظرف 24 ساعت حکومت مصدق را سرنگون ساخت برگرفته از طبع خيال پسند آمريکايي ها در سالهاي 1953 به بعد است. از سال 1960 که «کندي» بر سر کار آمد، گروهي در آمريکا فساد اشباع شده حکومت شاه را به ضرر جهان آزاد مي ديدند. در زمان مصدق و در سالهاي پاياني حکومت آيزنهاور فردي به نام باولينگ؛ عضو برجسته سفارت آمريکا براي شاه 14 وظيفه تعيين مي کند و مي گويد اگر شاه با اين روند پيش برود و مداخله کند حکومتش سقوط مي کند و ايران به حکومت کمونيستي تبديل مي شود.

از جمله عوامل ايجاد اين مسأله را مي توان به تنفر آمريکايي ها در سال 1960 به دليل فساد روزافزون حکومت شاه و استبداد او دانست. در آمريکا ليبرالها و وابستگان به حزب دموکرات پيش بيني مي کردند که ايران بزودي به سرنوشت کوبا مبتلا مي شود.

خروشچف نيز در ديدار خود با کندي در سال 1961 در وين به وي گفت: حکومت شاه يک سيب گنديده است و بدون اينکه ما کاري انجام دهيم، سقوط مي کند. حزب توده که گمان نمي کرد حکومت مصدق به اين سرعت سقوط کند، از چندي بعد از 1336 خود را مورد سرزنش قرار داده که نتوانسته است از سقوط دولت دکتر مصدق جلوگيري کند. سومين دليل مربوط به جبهه ملي است. عناصر اين جبهه افراد عافيت طلبي هستند؛ ديرتر از ديگران وارد صحنه مي شوند و سهم مي خواهند. اينها نيز تنبلي خود در اتمام غائله را به حساب آمريکا گذاشتند.

* واکنش انگليسي ها در برابر ملي شدن صنعت نفت چگونه شکل گرفت؟

** ملي کردن نفت در دنيا يعني در افتادن با شرکت اختاپوسي نفت انگليس و ايران. شرکتي که قدرت سياسي، جاسوسي و رشوه دادن داشت.

دولت مصدق گمان مي کرد به محض اخراج مستشاران مشتري هاي آنها نزد دولت ايران مي آيند، اما اين گونه نشد، چون اين شرکت اعلام کرده بود اين نفت مسروقه است و کسي حق خريد آن را ندارد. با تشکيل شرکت ملي نفت شور و جنبش ملي و نيز مذهبي در ايران به وجود آمد. بسياري از روحانيون از اين جنبش حمايت مي کردند. اقليت وابسته به بريتانيا با ملي شدن نفت مخالفت کردند. اطرافيان مصدق مثل مهندس حصيبي اطلاعات کافي از نفت نداشتند.

در عين حال با ملي شدن نفت انگلستان در مضيقه گرفتار آمد و سه ماه جيره بندي شد، اما پس از اين مدت موضوع حل شد. چون آمريکا اعتباري دوميليارد دلاري در اختيار انگلستان گذاشت و 19 شرکت آمريکايي اعلام کردند کمبود نفت بريتيش پتروليوم را جبران مي کنند.

انگلستان به ديوان دادگستري لاهه شکايت کرد. لاهه نيز پس از مدتي اعلام کرد موضوع را به سال آينده موکول مي کند، چون دعوا بين يک دولت و يک کشور بود. دولت انگلستان به شوراي امنيت شکايت و اعلام کرد 800 ميليون دلار غرامت مي خواهد. مصدق راهي شوراي امنيت مي شود و نطقي را که مشاورانش براي وي تهيه مي کنند در 15 دقيقه به زبان فرانسوي مي خواند. اين نطق مورد توجه افکار عمومي قرار گرفت.

آن زمان پروفسور رولن هلندي وکيل مدافع ايران در دادگاه لاهه بود. رئيس اين دادگاه که يک انگليسي بود به نفع ايران رأي داد. در اسناد آمريکايي ها آمده است که آنها به شاه فشار مي آوردند تا مصدق را برکنار کند. قوام السلطنه را کانديدا کردند. حتي گزينه هاي ديگري مثل اللهيار صالح، باقر کاظمي و حتي سپهبد زاهدي سرلشگر بازنشسته را کانديدا کردند. با قطع شدن درآمد نفت، دولت بايد حقوق 60 هزار کارگر را تأمين مي کرد، بنابراين اقدام به فروش قرضه ملي کرد، اما کارگر نيفتاد.

* نقش حزب توده چگونه بود؟

** مصدق قدرت حزب توده را ناديده گرفته بود. اين حزب در سال 1332 درگيري هاي شديدي با ساير احزاب و طرفداران مصدق داشت. دولت ايران که خود کارشناس نفتي نداشت اعلام کرد هر کارشناس نفتي بخواهد به ايران بيايد مکان و پول به او مي دهد. حدود 120 کارشناس آلماني و تعدادي از آمريکا درخواست سفر به ايران دادند، اما دولتهاي آنها و انگلستان چنين اجازه اي نمي دهند. در چنين وضعيتي که بودجه ايران 900 ميليون تومان است، 400 ميليون تومان کسر بودجه دارد. دولت آمريکا به عنوان اصل 4 ترومن ساليانه 23 ميليون دلار کمکهايي مثل تانک، بولدوزر، کمباين، د.د.ت و يا بذر کشاورزي به ايران ارايه مي کرد.

* اعتماد روحانيون به مصدق چگونه از بين رفت؟

** در سال 1332 دولت مصدق براي آنکه آمريکايي ها را بترساند، دستور داد اعضاي حزب توده را آزاد کنند. اعضاي اين حزب چون در سال 1327 به سمت شاه تيراندازي کرده بودند منحله اعلام شده بود. با اعلام اين مسأله افکار عمومي و بويژه روحانيون نسبت به اين موضوع واکنش نشان مي دهند.

آيةا...کلباسي و آيةا...تهراني عليه مصدق اعلاميه اي صادر کرده و فرماندار نظامي آنها را بازداشت مي کند و بتدريج مکي که دست چپ مصدق بود به دليل همين اختلافها از وي کناره مي گيرد. آيةا...کاشاني نيز با مصدق اختلافهايي پيدا مي کند. ايشان مي گويد قوام و سراني را که به سوي مردم در 30 تير تيراندازي کردند محاکمه کنيد. مصدق نمي دانست چه کند، زيرا اگر افسران را محاکمه مي کرد شاه دلخور مي شد.

* مخالفت آمريکايي ها با مصدق چگونه شکل مي گيرد؟
** يکسال پس از پيروزي چرچيل در انتخابات انگلستان، آيزنهاور از حزب جمهوريخواه رئيس جمهور آمريکا مي شود. او حرفهاي چرچيل را قبول مي کند. نمايندگان شرکت بريتيش پتروليوم در آمريکا پستهاي وزارت خارجه و رياست «سيا» را اشغال مي کنند. از سويي شرکت کرومول، کارهاي بريتيش پتروليوم را در آمريکا انجام مي دهد. بنابر اين وکيل مدافع شرکت انگليس وزير خارجه و رئيس «سيا» مي شود.
از آن زمان سياست آمريکا بر براندازي مصدق بر مبناي طرح آژاکس که چرچيل به دنبال آن بود، تمرکز مي يابد. قرار مي شود يک ميليون دلار آماده شود و سرلشکر زاهدي مخالفان را تجهيز کند. ژنرال نورمن شوارتسکف رئيس ژاندارمري ايران در چهارم مرداد به تهران مي آيد و به شاه مي گويد تصميم ات را بگير يا مصدق يا سقوط. او به شاه مي گويد، کسي که ما انتخاب کرده ايم زاهدي است که نظامي است و قاطعيت دارد.

اشرف نيز با نام مستعار «شفيق» در چهارم مرداد به ايران مي آيد و ساعت 4 عصر با شاه ملاقات مي کند و پيام آمريکايي ها و انگليسي ها را به شاه مي رساند. چند روز بعد هم کرمويت به ايران مي آيد. او مخفيانه به سعدآباد مي رود و با شاه ملاقات مي کند. به شاه مي گويد، شما براي اينکه بدانيد مورد تأييد آمريکا و انگلستان هستيد فردا شب راديو لندن را گوش دهيد. رمز اين است: «اينجا لندن، ساعت 24 ؛ ساعت دقيقاً 24. تکرار مي کنم ساعت دقيقاً 24 ». اين رمزي است که آيزنهاور و چرچيل به شما داده اند.

شاه پيام را گوش مي کند. فرماني تهيه مي شود که در آن نوشته شده است، آقاي دکتر مصدق بنابر مقتضيات از اين تاريخ برکنار مي شويد. همزمان حکمي هم براي زاهدي تهيه مي شود. اين حکم و فرمان را به نعمت ا...نصيري مي دهند تا به تهران بياورد. قرار بود اين فرمان روز 22 مرداد به مصدق و زاهدي داده شود. ابلاغ اين فرمان به مصدق طول مي کشد و قرار مي شود شبه کودتايي صورت بگيرد و دو زره پوش و يک کاميون سرباز و يک جيپ به اتفاق نصيري در ساعت 11 شب به خانه مصدق بروند و فرمان را ابلاغ کنند.

مصدق مسايل امنيتي را مي دانست و در خانه وي که به خانه 109 مشهور بود ده ها سرباز و افسر متشکل از تيپ سوم به فرماندهي سرهنگ ممتاز حضور داشتند. او نامه را مي گيرد و رسيد مي دهد. در همان شب وزيران دولت مصدق مثل دکتر فاطمي و زيرک زاده دستگير مي شوند. در 25 مرداد قرار است کودتايي صورت بگيرد. اين کودتا شکست مي خورد. سرلشگر باتمانقليچ که قرار بود رئيس ستاد ارتش شود، لباس تيمساري مي پوشد و همه او را مي بينند و آن وقت است که حزب توده را به دست مي گيرد.

دکتر فاطمي و شايگان در ميتينگي در ميدان بهارستان صحبت مي کنند. فاطمي به شاه حمله مي کند و مي گويد: تحفه اي که مي خواست از رامسر به تهران بيايد به بغداد مي رود. شاه نيز که متوجه مي شود کودتا شکست خورده است ساعت 7/30 صبح با هواپيما فرار مي کند و به رامسر و از آنجا به بغداد مي رود و سپس به ايتاليا مي رود. معاون وزارت خارجه آمريکا در تلگرافي دستور مي دهد روزولت از ايران برگردد.

او مي گويد، بايد با مصدق کنار بياييم و شاه ديگر مرده است. تلگراف چي به دليل بيماري خبر را مخابره نمي کند. در فاصله 27 و 28 مرداد اوضاع تغيير مي کند و انگليسي ها به عوامل خود دستور مي دهند عمليات روز چهارشنبه را آغاز کنند. روزولت با شهرباني تماس مي گيرد. سه کلنل به ايران مي آيند و عمليات تهييج عده اي از جنوب تهران را آغاز مي کنند. 75 هزار دلاري که شوارتسکف به ايران آورده بود بين اين عده تقسيم مي شود.

روز چهارشنبه 28 مرداد دوازده دسته متشکل از ناصر جگرگي، اصغر سوسکي و ميرزاي جندقي کار را دنبال مي کنند. به ارتش دستور داده مي شود مقاومت نکند. سرتيپ رياحي براي سخنراني به پادگان عشرت آباد مي رود، اما او را هو مي کنند. گارد سلطنتي با يک گلوله در اسلحه خانه را باز مي کند. تانکهايي که به تهران براي کمک به مصدق مي آيد به نفع کودتا به راه مي افتد. حتي يکي از تانکهاي محافظ خانه مصدق به خانه وي حمله مي کند. مصدق به اتفاق يکي از دوستانش فرار مي کند و در خانه سيف ا... معظمي پناه مي گيرد و دو روز بعد هم تسليم مي شود.

 
نظرات بینندگان