پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : خسرو معتضد نوشت: صفحه حوادث روزنامه عبرت برانگيزترين و هشداردهنده ترين صفحه خبري روزنامه است. در خبرهاي هفته پيش بود که يک درجه دار پليس را مأمور بدرقه ناصر سوزوکي متهم سابقه دار و «حبيب ميتسوبيشي يا ياکوزا» و دو نفر ديگر از بزهکاران که متهم به قتل عمد مأمور دولت هستند مي کنند.
فکر مي کنيد چهار تبهکار را که از سال 1379 سابقه همه کاره جرم و قاچاق موادمخدر و سرقت را داشته اند با چه وسيله اي از دادسراي امور جنايي به اداره آگاهي اعزام مي شوند؟ با زره پوش؟ با کاميون دربسته؟ با اتوبوس زندان؟ با خودروي مخصوص حمل زندانيان که با سيمهاي مخصوص اتاقک راننده از متهمين جدا مي شود؟
خير! با تاکسي سبز! در خبر آمده است: با تاکسي سبز !
لابد فکر کرده اند رنگ سبز که نشانه سيادت است در متهمين تأثير بخشيده آنها مؤدب و متحول سر به زيرافکنده به پايگاه بازخواهند گشت و حتي به خاطر زحمتي که استوار يکم در بدرقه ايشان متحمل شده از او حلاليت هم مي طلبند !
آيا ناصر سوزوکي و همکارانش که در خبر نوشته اند، از سال 1379 در همه جرايم حتي آزار زنان و سرقت دست داشته اند عروس و دامادي بوده اند که اختلاف خانوادگي آنها را به دادسرا کشانده؟ آيا دعوا، دعواي مالک و مستأجر بوده است؟
اين اتوبوس هاي مخصوص حمل زندانيان که بنده هفت ساله بودم آنها را با رنگ سبز تيره شان در خيابانهاي تهران 60 سال پيش مي ديدم براي چه زماني خريداري شده است؟
يک درجه دار پليس و يک راننده تاکسي را ميان چهار سارق و مجرم سابقه دار به دادسرا مي فرستيد و باز مي گردانيد و انتظار داريد آنها قربان صدقه مأمور شما که مي فرماييد بسيار لايق و جدي بوده و حداقل پانزده سال نظميه برايش متحمل آموزش و تجربه اندوزي شده بروند و دست مريزاد بگويند؟
شرح ماجرا در خبر حوادث روز پنجشنبه 27 مرداد آورده شده. خبر را بخوانيد ببينيد ناصر سوزوکي چگونه با نمونه و گرته برداري از فيلمهاي سينمايي و تلويزيوني با يک برنامه قبلي چهار نفري به جان مأمور پليس و راننده تاکسي افتاده اند.
من مي توانم صحنه را اينطور مجسم کنم که مأمور آگاهي روي صندلي کنار راننده نشسته بود، چهار مجرم روي صندلي عقب تاکسي لم داده بودند. با نگاه به هم لحظه حساس را اعلام مي کنند و با دستبندهايشان ضرباتي را به سر و صورت پليس درجه دار و راننده بدبخت وارد مي کنند. بعد ناصر سوزوکي مانند گانگسترهاي شيکاگو خود را به سمت صندلي جلو انداخته با بازکردن در، راننده مادر مرده از همه جا بي خبر را به بيرون پرتاب مي کند.
در خبر آمده ساعت 3 بعدازظهر، روز روشن اين ماجرا رخ داده است. اينکه تاکسي با خودرو ديگر پليس متوقف شد، جاي تعجب دارد. مگر مأمورين خودروي ديگر پليس خواب بودند؟ خداي ناکرده چشمهايشان عيب و علت داشت و نمي ديدند چهار تبهکار چه به روز همکارشان مي آورند؟
بله! ناصر سوزوکي و حبيب تويوتا يا ميستوبيشي و اسمال سگ دست و اسدل مثلاً ياماتوشي تا توانستند البته با دستبند، درجه دار فداکار پليس را کتک زده اند، سپس خودرو را به سمت تير چراغ برق هدايت کرده و افسر پليس را به تير چراغ برق کوبيدند که در خودرو کنده شد و آن درجه دار به علت شدت صدمات وارده جان باخت.
حالا پليس توانسته پس از 48 ساعت، آن گونه که در خبر آمده، تبهکاران را شناسايي کند و حتي ناصر سوزوکي را که دست به قمه برده بود دستگير کند.
اين پليس فداکار و لايق که به افتخار شهادت رسيده لابد همسر و فرزندان و خانواده اي دارد. پليس بايد همانطور که در ترکيه و ساير کشورها عمل مي شود، فقط به تشييع جنازه اين پليس وظيفه شناس اکتفا نکند. بايد به فوريت، خانواده او زير پوشش و حمايت قرار گيرد. بايد عکس بزرگ او در همه کلانتريها نصب شود.
بايد به امثال ناصر سوزوکي و همکاران شقاوت پيشه او اجازه نداد بار ديگر از سال 1379 تا 1390 را با استفاده از ضعف هاي قانون به خودسري و تبهکاري بگذرانند.کشتن پليس در هر جاي دنيا با واکنش شديد صنفي و غيرتمندي مأموران پليس روبرو مي شود.
دست بلند کردن به روي پليس جرم سنگيني است چه رسد به کشتن او بدين وضع فجيع.
وقتي مجرمي از سوي پايگاه دوم پليس آگاهي، اداره شانزدهم پليس آگاهي و پليس امنيت همزمان تحت پيگرد است و آن سوابق درخشان را دارد، اعزام او و همدستانش با تاکسي اگر نشان بي خردي و ندانم کاري نيست نشان از چه دارد؟
ان شاء ا... به زودي آن اتوبوس ها و اتومبيلهاي مخصوص حمل زندانيان خطرناک را از پارکينگ درآورده جان مأموران بي گناه را به اين آساني به خطر نيندازند! وقتي پليس در امنيت نباشد، تکليف سايرين چيست؟
مطمئن باشيد اگر با اين بي تفاوتي با مجرمان خطرناک رفتار شود تهران و کلانشهرهاي ايران به شيکاگو و نيويورک و سانفرانسيسکو و شهرهاي سيسيل در دوران قدرت مافيا تبديل مي شوند و امثال ناصر سوزوکي به جاي چاقو دست به مسلسل و خمپاره انداز و آرپي جي هفت مي برند و هيچکس حريف آنها نخواهد شد.
