arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۳۶۰۷۱
تاریخ انتشار: ۵۵ : ۰۹ - ۰۳ شهريور ۱۳۹۰

انتقام رنگی به خاطر باخت در فوتبال گل‌کوچک

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
شرط‌بندی در بازی فوتبال گل‌کوچک بچه‌محل‌ها دردسرساز شد و سناریوی یک انتقامجویی عجیب را رقم زد.
پسر جوان که تصور می‌کرد داور بازی به هواخواهی از دوستانش در تیم رقیب سوت زده است شبانه به اقدامی تلافی‌جویانه پرداخت.
چندی پیش، پسر جوانی با مراجعه به دادسرای ناحیه 10 تهران ادعا کرد خودرویش که در کوچه‌شان واقع در حوالی خیابان آزادی پارک بود از سوی یک ناشناس با اسپری رنگ‌آمیزی شده است.
این پسر 21 ساله گفت: صبح که بیدار شدم و سراغ خودروام رفتم تا با آن به مسافرکشی بروم، دیدم روی آن با رنگ‌های سیاه و قرمز خط‌هایی کشیده و در روی صندوق عقب نوشته شده که عادل باش و من نمی‌دانم منظورشان چه بوده است و احتمال می‌دهم کسی به اشتباه از من انتقام گرفته است.
وی افزود: من یک مسافرکش هستم و با اقساط سنگین پراید را خریده‌ام، آزارم هم به هیچ‌کس نرسیده و با همه بچه‌محل‌هایم دوستی و رفاقت دارم، همه به من احترام می‌گذارند و اصلا دوست ندارم کسی از دستم ناراحت باشد.
دادیار پرونده برای ردیابی عامل رنگ‌آمیزی انتقامجویانه دستور داد تا تیمی از پلیس به تحقیقات ویژه‌ای دست بزنند و ماموران پس از بررسی خودرو و پی بردن به اینکه همه در آن محله می‌دانستند پراید متعلق به جواد است این پسر را تحت بازپرسی گرفتند.
جواد گفت: «هنوز باور نمی‌کنم کسی با من اختلاف داشته باشد در بین بستگانم هیچ‌کس نیست که من را دوست نداشته باشد چرا که از بچگی پدر و مادرم گفته‌اند به همه احترام بگذارم، حتی با وجود اینکه در رشته حسابداری دانشجو هستم به راحتی پذیرفتم مسافرکشی کنم و همه این روحیه‌ام را تحسین می‌کنند. وی وقتی شنید که در ماه‌های اخیر کاری نکرده که به عدالت و عادل بودن ربط داشته باشد گفت: «من همیشه داور فوتبال گل‌کوچک بچه‌محل‌هایم هستم چرا که همه قبولم دارند آخرین بار هم بین 2 گروه از دوستانم مسابقه‌ای برپا بود. وقتی از من خواستند داوری کنم چون یکی از دوستان صمیمی‌ام در یکی از تیم‌ها بود نپذیرفتم اما همه اصرار کردند و بناچار سوت بازی را به دستم دادند.
وی افزود: همان تیمی که مجید، دوست صمیمی‌ام دروازه‌بانش بود، بازی را برد و در آنجا 2 تن از تیم دیگر به نحوه داوری‌ من اعتراض کردند اما آنقدر جدی نبود که کسی بخواهد انتقام‌گیری کند و تصور نمی‌کنم این رنگ‌آمیزی توسط آنها صورت گرفته باشد.
ماموران که به سرنخی رسیده بودند ابتدا مجید را تحت تحقیق گرفتند و از وی شنیدند در آن بازی گل کوچک 3 میلیون تومان شرط‌بندی شده بود و آنها به جواد نگفته‌اند چرا که می‌دانستند وی داوری را نمی‌پذیرد.
مجید گفت: همه جواد را به عنوان پسر خوب محله قبول دارند به خاطر همین هیچ‌کس جز او مناسب داوری‌ نبود، هر 2 تیم قرار گذاشتیم شرط‌بندی پنهان باشد حتی وقتی ما بردیم و تیم رقیب اعتراض شدیدی کرد جواد با تعجب گفت بازی دوستانه که ارزش دعوای بچه‌محلی را ندارد غافل از اینکه پای 3 میلیون تومان پول در میان است.
در این مرحله، ماموران وقتی شنیدند پسری به نام نادر پس از باخت در جمع دوستانش و در جملات کوتاهی ادعا کرده تلافی خواهد کرد و همه تصور می‌کردند نادر منظورش برنده بودن در بازی گل‌کوچک بعدی است، همین کافی بود تا نادر از سوی پلیس تحت بازجویی قرار بگیرد.
وی ابتدا گفت: من جواد را از بچگی می‌شناسم او به اندازه‌ای پسر خوبی است که هیچ دشمنی ندارد، شنیده‌ام خودرواش را رنگ‌آمیزی کرده‌اند و از همان روز نخست گفته‌ام کسی اشتباهی این کار را کرده است.
وی افزود: ما مسابقه فوتبال گل‌کوچک داشتیم و یکی از کسانی که اصرار داشت جواد داور بازی باشد من بودم، خوب بازی نکردیم و باختیم 3 میلیون تومان هم بین ما ردوبدل شد. مثل همه فوتبال‌ها ناراحت بودم و اعتراضاتی در میدان بازی داشتم بعد هم گفتم تلافی خواهم کرد و تصمیم داشتیم باز هم مسابقه بگذاریم و این بار شرط 5 میلیونی داشتیم».
وقتی ماموران با ادعاهای بی‌گناهی پسر 20 ساله مواجه شدند خود را در برابر گره کوری دیدند تا اینکه جواد با مراجعه به افسر پرونده ادعا کرد یکی از دوستانش نادر را وقتی در حال خرید اسپری رنگ بوده در مغازه‌ای نزدیک محله‌شان دیده است.
پلیس خیلی زود با تحقیق از شاهد این خرید، اقدام به دستگیری نادر کرد و وقتی شنید وی باز اصرار به بی‌گناهی دارد، همسرش به مغازه رنگ‌فروشی رفت که فروشنده تایید کرد نادر از وی اسپری رنگ خریده است.
دیگر چاره‌ای جز اعتراف نبود، نادر که سر به زیر انداخته بود، گفت: فردای همان روز رنگ کردن پراید جواد، وقتی پای حرف بچه‌محل‌ها نشستم که همه من را نفرین می‌کردند و از خوبی‌های این پسر می‌گفتند، خجالت کشیده و پشیمان شدم اما کار از کار گذشته بود.
جوان انتقامجو گفت: من از روی مسابقه کینه به دل گرفتم، آن روز شرط‌بندی 3 میلیونی داشتیم و بهتر از تیم رقیب بازی کردیم اما نتوانستیم توپ‌ها را گل کنیم خیلی عصبی شده بودم در چند مورد احساس کردم جواد به نفع تیم دوست صمیمی‌اش سوت زده حتی یک گل زدیم که پیش از آن جواد سوت پنالتی زده بود، هرچه گفتیم آوانتاژ داده اعلام کرد سوت پیش از گل بوده است، پنالتی هم گل نشد وقتی با فاصله یک گل باختیم من جواد را مقصر دانستم.
وی افزود: نمی‌دانستم چگونه عقده‌گشایی کنم تا اینکه یک شب سر کوچه بودم که دیدم با پراید نو آمد داخل و رفت جلوی در خانه‌شان پارک کرد همانجا تصمیم گرفتم ابتدا شیشه‌اش را بشکنم بعد نظرم عوض شد چون حتما سروصدا داشت و صدای دزدگیر شنیده می‌شد به خاطر همین رنگ خریدم و ساعت 2 شب سراغ پراید رفته و آن را رنگ‌آمیزی کردم حتی نوشتم «عادل باش!» بعد فرار کردم.
بنا به این گزارش با اعترافات این بچه‌محل عقده‌ای، جواد در برابر گریه‌های وی رضایت داد و دادیار پرونده نادر را با سپردن وثیقه آزاد کرد تا از لحاظ جنبه عمومی جرم تحت تعقیب باشد.
نظرات بینندگان