arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۳۶۷۸۲۲
تاریخ انتشار: ۲۲ : ۱۷ - ۰۸ مهر ۱۳۹۶

زیارت امام حسین (ع) از زبان امام زمان (عج)

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
متن و ترجمه زیارت ناحیه مقدسه مشهور به نقل از بحارالانوار که این زیارت منسوب به حضرت مهدی (ع) است و در آن در رثای جدش امام حسین (ع) و واقعه خونبار کربلا، سلام ها و جملات جانسوزی را بیان می فرمایند:
 

أَلسَّلامُ عَلی ادَمَ صِفْوَهِ اللهِ مِنْ خَلیقَتِهِ،

سلام بر آدم یار مخلص خدا از بین آفریدگانش

أَلسَّلامُ عَلی شَیْث وَلِیِّ اللهِ وَ خِیَرَتِهِ،
درود بر شیث ولی خدا و بهترین بندگانش،

أَلسَّلامُ عَلی إِدْریسَ الْقــآئِمِ للهِ بِحُـجَّتِهِ،
سلام بر ادریس که برای خدا حجت او را به پا داشت،

أَلسَّلامُ عَلی نُوح الْمُجابِ فی دَعْوَتِهِ،
درود بـر نـوح که دعـایش قرین اجابـت بود،

أَلسَّلامُ عَلی هُود الْمَمْدُودِ مِنَ اللهِ بِمَعُونَتِهِ،
سـلام بر هـود که کمـک و یاری خـدا یار او بود،

أَلسَّلامُ عَلی صالِـح الَّذی تَـوَّجَهُ اللهُ بِکَرامَتِهِ،
درود بر صـالح که خـداوند تاج کـرامت بر سـرش نهاد،

أَلسَّلامُ عَلی إِبْراهیمَ الَّذی حَباهُ اللهُ بِخُلَّتِهِ،
سـلام بر ابراهـیم که خـدا مقـام خلّـت و رفاقـت رابه او عـطا نمود،

أَلسَّلامُ عَلی إِسْمعیلَ الَّذی فَداهُ اللهُ بِذِبْــح عَظیم مِنْ جَنَّتِهِ،
درود بـر اسمـاعیل کـه خـداوند ذبـحی عظـیم از بهشت را فـدای او نمود،

أَلسَّلامُ عَلی إِسْحقَ الَّذی جَعَلَ اللهُ النُّبُوَّهَ فی ذُرِّیَّتِهِ،
سـلام بر اسحـاق که خـداوند پیامبری را در نسـل او قـرار داد،

أَلسَّـلامُ عَلی یَعْقُوبَ الَّذی رَدَّ اللهُ عَلَیْهِ بَصَرَهُ بِرَحْمَتِهِ،
درود بر یعـقوب که خـداوند به رحـمت خود بینـاییِ چشـمش را به او بازگـرداند،

أَلسَّلامُ عَلی یُوسُفَ الَّذی نَجّاهُ اللهُ مِنَ الْجُبِّ بِعَظَمَتِهِ،
سلام بر یوسـف که خـداوند به عظـمتِ خود او را از قعـر چاه رهایی بخشید،

أَلسَّلامُ عَلی مُوسَی الَّذی فَلَقَ اللهُ الْبَحْرَ لَهُ بِقُدْرَتِهِ،
درود بر موسـی که خـداوند به قدرت خود دریا را برایـش شـکافت،

أَلسَّلامُ عَلی هارُونَ الَّذی خَصَّهُ اللهُ بِنُبُـوَّتِهِ،
سلام بر هـارون که خـداوند پیامبـری خود را به وی اختـصاص داد،

أَلسَّلامُ عَلی شُعَیْب الَّذی نَصَرَهُ اللهُ عَلی اُمَّتِهِ،
درود بر شعـیب که خدا او را بر امتتش پیـروز نمود،

أَلسَّلامُ عَلی داوُدَ الَّذی تابَ اللهُ عَلَیْهِ مِنْ خَطیـئَتِهِ،
سلام بر داوود که خداوند از لغزش او در گذشت،

أَلسَّلامُ عَلی سُلَیْمانَ الَّذی ذَلَّتْ لَهُ الْجِنُّ بِعِزَّتِهِ،
درود بر سلیمان که بخاطر شوکتش جن به فرمان او در آمد،

أَلسَّلامُ عَلی أَیُّوبَ الَّذی شَفاهُ اللهُ مِنْ عِلَّتِهِ،
سلام بر ایّوب که خداوند او را از بیماریش شفا بخشید،

أَلسَّلامُ عَلی یُونُسَ الَّذی أَنْـجَـزَ اللهُ لَهُ مَضْـمُونَ عِدَتِهِ،
درود بر یونس که خداوند به وعده خود برایش وفا نمود،

أَلسَّلامُ عَـلی عُزَیْر الَّذی أَحْیاهُ اللهُ بَعْدَ میتَتِهِ،
سلام بر عُزَیر که خداوند او را پس از مرگش به حیات بازگردانید،

أَلسَّلامُ عَلی زَکَرِیـَّا الصّـابِرِ فی مِحْنَتِهِ،
درود بر زکریا که در رنج و بلا شکیبا بود،

أَلسَّلامُ عَلی یَحْیَی الَّذی أَزْلَفَهُ اللهُ بِشَهادَتِهِ،
سلام بر یحیی که خداوند به سبب شهادت مقام و منزلت او را بالا برد،

أَلسَّلامُ عَلی عیسی رُوحِ اللهِ وَ کَلِمَتِهِ،
درود بر عیسی، روح خدا و کلمه او،

أَلسَّلامُ عَلی محمد حَبیبِ اللهِ وَ صِفْوَتِهِ،
سلام بر محمد، محبوب خدا و یار مخلص او،

أَلسَّلامُ عَلی أَمیرِالْمُؤْمِنینَ عَلِیِّ بْنِ أَبی طالِب الْمَخْصُوصِ بِاُخُوَّتِهِ،
درود بر فرمانروای مؤمنان علی بن ابیطالب، که برادری رسول خدا به وی اختصاص یافت،

أَلسَّلامُ عَلی فاطِمَهِ الزَّهْرآءِ ابْنَتِهِ،
سلام بر فاطمه زهرا دختر رسول الله،

أَلسَّلامُ عَلی أَبی محمد الْحَسَنِ وَصِیِّ أَبیهِ وَ خَلیفَتِهِ،
درود بر حسن بن علی وصی و جانشین پدرش،

أَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ الَّذی سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ،
سلام بر حسین که جانش را تقدیم نمود،

أَلسَّلامُ عَلی مَنْ أَطاعَ اللهَ فی سِـرِّهِ وَ عَلانِـیَـتِـهِ،
سلام بر آن کسی که در نهان و آشکار خدا را اطاعت نمود،

أَلسَّلامُ عَلی مَنْ جَعَلَ اللهُ الشّـِفآءَ فی تُرْبَتِهِ،
سلام بر آن کسی که خداوند شفا را در خاک قبر او قرار داد،

أَلسَّلامُ عَلی مَنِ الاْ جابَـهُ تَحْتَ قُـبَّـتِهِ،
سلام بر آن کسی که (محلِ) اجابت دعا در زیر بارگاه اوست،

أَلسَّلامُ عَلی مَنِ الاْ ئِـمَّـهُ مِنْ ذُرِّیَّـتِـهِ،
سلام بر آن کسی که امامان از نسل اویند،

أَلسَّلامُ عَلَی ابْنِ خاتَمِ الاْ نْبِیآءِ،
سلام بر فرزند خاتم پیامبران،

أَلسَّلامُ عَلَی ابْنِ سَیِّدِ الاْوْصِیآءِ،
سلام بر فرزند سرور جانشینان،

أَلسَّلامُ عَلَی ابْنِ فاطِمَهَ الزَّهْرآءِ،
سلام بر فرزند فاطمه زهرا،

أَلسَّلامُ عَلَی ابْنِ خَدیجَهَ الْکُبْری،
سلام بر فرزند خدیجه کبری،

أَلسَّلامُ عَلَی ابْنِ سِدْرَهِ الْمُنْتَهی، أَلسَّلامُ عَلَی ابْنِ جَنَّهِ الْـمَـأْوی، أَلسَّلامُ عَلَی ابْنِ زَمْـزَمَ وَ الصَّـفا،
سلام بر فرزند سدره المنتهی، سلام بر فرزند جنه المأوی، سلام بر فرزند زمزم و صفا،

أَلسَّلامُ عَلَی الْمُرَمَّلِ بِالدِّمآءِ، أَلسَّلامُ عَلَی الْمَهْتُوکِ الْخِبآءِ، أَلسَّلامُ عَلی خامِسِ أَصْحابِ الْکِسْآءِ،
سلام بر آن آغشته به خون، سلام بر آن‌که (حُرمت) خیمه گاهش دریده شد، سلام بر پنجمینِ اصحاب کساء،

أَلسَّلامُ عَلی غَریبِ الْغُرَبآءِ، أَلسَّلامُ عَلی شَهیدِ الشُّهَدآءِ، أَلسَّلامُ عَلی قَتیلِ الاْدْعِیآءِ،
سلام بر غریب غریبان، سلام بر شهید شهیدان، سلام بر مقتول دشمنان،

أَلسَّلامُ عَلی ساکِنِ کَرْبَلآءَ، أَلسَّلامُ عَلی مَنْ بَکَتْهُ مَلائِکَهُ السَّمآءِ، أَلسَّلامُ عَلی مَنْ ذُرِّیَّتُهُ الاْزْکِیآءُ،
سلام بر ساکن کربلا، سلام بر آن کسی که فرشتگان آسمان بر او گریستند، سلام بر آن کسی که خاندانش پاک و مطهرند،

أَلسَّلامُ عَلی یَعْسُوبِ الدّینِ، أَلسَّلامُ عَلی مَنازِلِ الْبَراهینِ، أَلسَّلامُ عَلَی الاْئِمَّهِ السّاداتِ،

سلام بر پیشوای دین، سلام بر آن جایگاههای براهین و حجج الهی، درود بر آن پیشوایانِ سرور،

أَلسَّلامُ عَلَی الْجُیُوبِ الْمُضَرَّجاتِ، أَلسَّلامُ عَلَی الشِّفاهِ الذّابِلاتِ، أَلسَّلامُ عَلَی النُّفُوسِ الْمُصْطَلَماتِ،
سلام بر آن گریبآن‌های چـاک شده، سلام بر آن لب‌های خشکیده، سـلام بر آن جآن‌های مستأصل و ناچار،

أَلسَّلامُ عَلَی الاَْرْواحِ الْمُخْتَلَساتِ، أَلسَّلامُ عَلَی الاَْجْسادِ الْعارِیاتِ، أَلسَّلامُ عَلَی الْجُسُومِ الشّاحِباتِ،
سـلام بر آن ارواحِ (از کالبد) خارج شده، سلام بر آن جسـدهای عـریان و برهـنه، سـلام بر آن بدن‌های لاغر و نحیف،

أَلسَّلامُ عَلَی الدِّمآءِ السّآئِلاتِ، أَلسَّلامُ عَلَی الاَْعْضآءِ الْمُقَطَّعاتِ، أَلسَّلامُ عَلَی الرُّؤُوسِ الْمُشالاتِ،
سلام بر آن خون های جاری، سلام بر آن اعضا قطعه قطعه شده، سلام بر آن سرهای بالا رفته (بر نیزه ها)،

أَلسَّلامُ عَلَی النِّسْوَهِ الْبارِزاتِ، أَلسَّلامُ عَلی حُجَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ،
سلام برآن بانوانِ بیرون آمده (از خیمه ها)، سلام بر حجت پروردگار جهانیان،

أَلسَّلامُ عَلَیْک َ وَ عَلی ابآئِک َ الطّاهِرینَ،
سلام برتو (ای حسین بن علی) و بر پدران پاک و طاهرت،

أَلسَّلامُ عَلَیْک َ وَ عَلی أَبْنآئِکَ الْمُسْتَشْهَدینَ،
سلام بر تو و بر فرزندان شهیدت،

أَلسَّلامُ عَلَیْک َ وَ عَلی ذُرِّیَّتـِک َ النّـاصِرینَ،
سلام بر تو و بر خاندان یاری دهنده ات (به دین الهی)،

أَلسَّلامُ عَلَیْک َ وَ عَلَی الْمَلآئِکَهِ الْمُضاجِعینَ،
سلام بر تو و بر فرشتگان ملازمِ آرامگاهت،

أَلسَّلامُ عَلَی الْقَتیلِ الْمَظْلُومِ،
سلام بر آن کشته مظلوم،

أَلسَّلامُ عَلی أَخیهِ الْمَسْمُومِ،
سلام بر برادر مسمومش،

أَلسَّلامُ عَلی عَلِیّ الْکَبیرِ،
سلام بر علی اکبر،

أَلسَّلامُ عَلَی الرَّضیـعِ الصَّغیرِ،
سلام بر آن شیر خوار کوچـک،

أَلسَّلامُ عَـلَی الاَْبْدانِ السَّلیبَهِ،
سلام بر آن بدن‌های برهـنه شده،

أَلسَّلامُ عَلَی الْعِتْرَهِ الْقَریبَهِ،
سلام بر آن خانواده ای که نزدیک (و همراه سَرورشان) بودند،

أَلسَّلامُ عَلَی الْمُجَدَّلینَ فِی الْفَلَواتِ،
سلام بر آن به خاک افتادگان در بیابآن‌ها‌،

أَلسَّلامُ عَلَی النّازِحینَ عَنِ الاَْوْطانِ،
سلام بر آن دور افتادگان از وطن‌ها،

أَلسَّلامُ عَلَی الْمَدْفُونینَ بِلا أَکْفان،
سلام بر آن دفن شدگان بدون کفن،

أَلسَّلامُ عَلَی الرُّؤُوسِ الْمُفَرَّقَهِ عَنِ الاَْبْدانِ،
سلام بر آن سرهای جدا شده از بدن،

أَلسَّلامُ عَلَی الْمُحْتَسِبِ الصّابِرِ،
سلام بر آن حسابگر (اعمال خویش برای خدا) و شکیبا،

أَلسَّلامُ عَلَی الْمَظْلُومِ بِلا ناصِر،
سلام بر آن مظلومِ بی یاور،

أَلسَّلامُ عَلی ساکِنِ التُّرْبَهِ الزّاکِیَهِ،
سلام بر آن جای گرفته در خاک پاک،

أَلسَّلامُ عَلی صاحِبِ الْقُبَّهِ السّامِیَهِ،
سلام بر صاحـب آن بارگـاه عالی رتبه،

أَلسَّلامُ عَلی مَنْ طَهَّرَهُ الْجَلیلُ،
سلام بر آن کسی که رب جلیل او را پاک و مطهر گردانید،

أَلسَّلامُ عَلی مَنِ افْتَـخَرَ بِهِ جَبْرَئیلُ،
سلام بر آن کسی که جبرئیل به او مباهات می نمود،

أَلسَّلامُ عَلی مَنْ ناغاهُ فِی الْمَهْدِ میکآئیلُ،
سلام بر آن کسی که میکائیل در گهواره با او تکلم می نمود،

أَلسَّلامُ عَلی مَنْ نُکِثَتْ ذِمَّـتُهُ،
سلام بر آن کسی که عهد و پیمانش شکسته شد،

أَلسَّلامُ عَلی مَنْ هُتِکَتْ حُرْمَتُهُ،
سلام بر آن کسی که پرده حُرمتش دریده شد،

أَلسَّلامُ عَلی مَنْ اُریقَ بِالظُّـلْمِ دَمُهُ،
سلام بر آن کسی که خونش به ظلم ریخته شد،

أَلسَّلامُ عَلَی الْمُغَسَّلِ بِدَمِ الْجِراحِ،
سلام بر آن‌که با خون زخم هایش شست و شو داده شد،

أَلسَّلامُ عَلَی الْمُجَـرَّعِ بِکَأْساتِ الرِّماحِ
سلام بر آن‌که از جام‌های نیزه‌ها جرعه نوشید،

أَلسَّلامُ عَلَی الْمُضامِ الْمُسْتَباحِ،
سلام بر آن مظلومی که خونش مباح گردید،

أَلسَّلامُ عَلَی الْمَنْحُورِ فِی الْوَری،
سلام بر آن‌که در ملا عام سرش بریده شد،

أَلسَّلامُ عَلی مَنْ دَفَنَهُ أَهْـلُ الْقُری،
سلام بر آن‌که اهل قریه‌ها دفنش نمودند،

أَلسَّلامُ عَلَی الْمَقْطُوعِ الْوَتینِ،
سلام بر آن‌که شاهرگش بریده شد،

أَلسَّلامُ عَلَی الْمُحامی بِلا مُعین،
سلام بر آن مدافع بی‌یاور،

أَلسَّلامُ عَلَی الشَّیْبِ الْخَضیبِ،
سلام بر آن محاسن بخون خضاب شده،

أَلسَّلامُ عَلَی الْخَدِّ التَّریبِ،
سلام بر آن گونه خاک آلوده،

أَلسَّلامُ عَلَی الْبَدَنِ السَّلیبِ،
سلام بر آن بدن جامه به غنیمت رفته،

أَلسَّلامُ عَلَی الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیبِ،
سلام بر آن دندآن‌هایی که با چوب خیزران زده شده،

أَلسَّلامُ عَلَی الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ،
سلام برآن سر بالای نیزه رفته،

أَلسَّلامُ عَلَی الاَْجْسامِ الْعارِیَهِ فِی الْفَلَواتِ، تَنْـهَِشُهَا الذِّئابُ الْعادِیاتُ، وَ تَخْتَلِفُ إِلَیْهَا السِّباعُ الضّـارِیاتُ،
سلام بر آن بدن‌های برهنه و عریانی که در بیابآن‌ها(یِ کربلاء) گرگ‌های تجاوزگر به آن دندان می آلودند، و درندگان خون‌خوار بر گرد آن می گشتند،

أَلسَّلامُ عَلَیْک َ یا مَوْلایَ وَ عَلَی الْمَلآ ئِکَهِ الْمُرَفْرِفینَ حَوْلَ قُبَّتِک َ، الْحافّینَ بِتُرْبَتِک َ، الطّـآئِفینَ بِعَرْصَتِک َ، الْوارِدینَ لِزِیارَتِک َ،
سلام بر تو ای مولای من و بر فرشتـگانی که بر گِرد بارگاه تو پر می کشند، و اطراف تربتـت اجتماع کرده‌اند، و در آستان تو طواف می کنند، و برای زیارت تو وارد می شوند،

أَلسَّلامُ عَلَیْک َ فَإِنّی قَصَدْتُ إِلَیْک َ، وَ رَجَوْتُ الْفَوْزَ لَدَیْک َ،
سلام بر تو من به سوی تو رو آورده‌ام، وبه رستگاری درپیشگاه تو امید بسته ام،

أَلسَّلامُ عَلَیْک َ سَلامَ الْعارِفِ بِحُرْمَتِک َ، الْمُخْلِصِ فی وَِلایَـتِک َ، الْمُتَقَرِّبِ إِلَی اللهِ بِمَحَبَّـتِک َ، الْبَریءِ مِنْ أَعْدآئِـک َ،
سلام بر تو، سلام آن کسی که به حُرمت تو آشناست، و در ولایت و دوستی تو مخلص و بی ریا است، و به سبب محبت و ولای تو به خدا تقرب جسته، و از دشمنانت بیزار است،

سَلامَ مَنْ قَلْبُهُ بِمُصابِک َ مَقْرُوحٌ، وَ دَمْعُهُ عِنْدَ ذِکْرِک َ مَسْفُوحٌ،
سلامِ کسی‎که قلبش از مصیبت تو جریحه‌دار، و اشکش به هنگام یاد تو جاری است،

سَلامَ الْمَفْجُوعِ الْحَزینِ، الْوالِهِ الْمُسْتَکینِ،
سلامِ کسی‌که دردناک و غمگین و شیفته و فروتن است،

سَلامَ مَنْ لَوْ کانَ مَعَکَ بِالطُّفُوفِ، لَوَقاک َ بِنَفْسِهِ حَدَّ السُّیُوفِ، وَ بَذَلَ حُشاشَتَهُ دُونَکَ لِلْحُتُوفِ، وَ جاهَدَ بَیْنَ یَدَیْک َ، وَ نَصَرَک َ عَلی مَنْ بَغی عَلَیْک َ، وَ فَداک َ بِرُوحِهِ وَ جَسَدِهِ وَ مالِهِ وَ وَلَدِهِ، وَ رُوحُهُ لِرُوحِک َ فِدآءٌ، وَ أَهْلُهُ لاَِهْلِک َ وِقآءٌ،
سلام کسی‌که اگر با تو در کربلا می بود، با جانش (در برابرِ) تیزیِ شمشیرها از تو محافظت می‌نمود، و نیمه جانش را به خاطر تو به دست مرگ می‌سپرد، و در رکاب تو جهاد می‌کرد، و تو را بر علیه ستمکاران یاری داده، جان و تن و مال و فرزندش را فدای تو می‌نمود، و جانش فدای جان تو، و خانواده‌اش سپر بلای اهل بیت تو می‌بود،

فَلَئِنْ أَخَّرَتْنِی الدُّهُورُ، وَ عاقَنی عَنْ نَصْرِک َ الْمَقْدُورُ، وَ لَمْ أَکُنْ لِمَنْ حارَبَک َ مُحارِباً، وَ لِمَنْ نَصَبَ لَک َ الْعَداوَهَ مُناصِباً، فَلاََ نْدُبَنَّک َ صَباحاً وَ مَسآءً، وَ لاََبْکِیَنَّ لَک َ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً، حَسْرَهً عَلَیْک َ، وَ تَأَسُّفاً عَلی ما دَهاک َ وَ تَلَهُّفاً، حَتّی أَمُوتَ بِلَوْعَهِ الْمُصابِ، وَ غُصَّهِ الاِکْتِیابِ،
اگرچه زمانه مرا به تأخیر انداخت، و مقدرات الهی مرا از یاری تو بازداشت، و نبودم تا با آنان‌ که با تو جنگیدند بجنگم، و با کسانی‌که با تو اظهار دشمنی کردند خصومت نمایم، (درعوض) صبح و شام بر تو مویه می‌کنم، و به جای اشک برای تو خون گریه می‌کنم، از روی حسرت و تأسف و افسوس بر مصیبت‌هائی که بر تو وارد شد، تا جائی که از فرط اندوه، مصیبت و غم و غصه و شدت حزن جان سپارم،



أَشْهَدُ أَنَّک َ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلوهَ، وَ اتَیْتَ الزَّکوهَ، وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ، وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْعُدْوانِ، وَ أَطَعْتَ اللهَ وَ ما عَصَیْتَهُ، وَ تَمَسَّکْتَ بِهِ وَ بِحَبْلِهِ فَأَرْضَیْتَهُ، وَ خَشیتَهُ وَ راقَبْتَهُ وَ اسْتَجَبْتَهُ، وَ سَنَنْتَ السُّنَنَ، وَ أَطْفَأْتَ الْفِتَنَ، وَ دَعَوْتَ إِلَی الرَّشادِ، وَ أَوْضَحْتَ سُبُلَ السَّدادِ، وَ جاهَدْتَ فِی اللهِ حَقَّ الْجِهادِ،
گواهی می‌دهم که تو نماز را به پا داشتی، و زکات دادی، و امر به معروف کردی، و از منکر و عداوت نهی نمودی، و اطاعت خدا کردی و نافرمانی وی ننمودی، و به خدا و ریسمان او چنگ زدی تا وی را راضی نمودی، و از وی در خوف و خشیت بودی، نظاره گر ِاو بودی، و او را اجابت نمودی، و سنت‌های نیکو به وجود آوردی، و آتش‌های فتنه را خاموش نمودی، و دعوت به هدایت و استقامت کردی، و راه‌های صواب و حق را روشن و واضح گرداندی، و در راه خدا به حق جهاد نمودی،

وَ کُنْتَ للهِِ طآئِعاً، وَ لِجَدِّک َ محمد صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ تابِعاً، وَ لِقَوْلِ أَبـیک َ سامِعاً، وَ إِلی وَصِیَّهِ أَخیک َ مُسارِعاً،
وفرمانبردارِ خداوند، و پیرو جدت محمدبن عبدالله بودی، و شنوای کلام پدرت علی بودی، و پیشی گیرنده به (انجام) سفارش برادرت امام حسن بودی،

وَ لِعِمادِ الدّینِ رافِعاً، وَ لِلطُّغْیانِ قامِعاً، وَ لِلطُّغاهِ مُقـارِعاً، وَ لِلاُْ مَّهِ ناصِحاً، وَ فی غَمَراتِ الْمَوْتِ سابِحاً، وَ لِلْفُسّاقِ مُکافِحاً، وَ بِحُجَجِ اللهِ قآئِماً، وَ لِـلاِْسْلامِ وَ الْمُسْلِمینَ راحِماً،

و رفعت دهنده پایه شرافت دین،و خوار و سرکوب کننده طغیان، و کوبنده سرکشان، و خیرخواه و نصیحت‌گر امت بودی، در هنگامی که در شدائد مرگ دست و پا میزدی،و مبارزه کننده با فاسقان بودی، و قیام کننده باحجج و براهین الهی، و ترحم کننده بر اسلام ومسلمین بودی،

وَ لِلْحَقِّ ناصِراً، وَ عِنْدَ الْبَلآءِ صابِراً، وَ لِلدّینِ کالِئاً، وَ عَنْ حَوْزَتِهِ مُرامِیاً،
یاری‌گر حق بودی، در هنگام بلا شکیبا و صابر، حافظ و مراقب دین، و مدافع حریم آئین بودی،

تَحُوطُ الْهُدی وَ تَنْصُرُهُ، وَ تَبْسُطُ الْعَدْلَ وَ تَنْشُرُهُ، وَ تَنْصُرُ الدّینَ وَ تُظْهِرُهُ، وَ تَکُفُّ الْعابِثَ وَ تَزْجُرُهُ، وَ تَأْخُذُ لِلدَّنِیِّ مِنَ الشَّریفِ، وَ تُساوی فِی الْحُکْمِ بَیْنَ الْقَوِیِّ وَ الضَّعیفِ،
(طریقِ) هدایت را حفظ نمودی و یاری کردی، عدل و داد را گسترش دادی و وسعت می‌بخشیدی، دین و آئین الهی را یاری و آشکار می‌نمودی، یاوه‌گویان را (از ادامه راه) باز می‌داشتی، حق ضعیف را از قوی باز میستاندی، در قضاوت و داوری بین ضعیف و قوی برابر حکم می‌نمودی،

کُنْتَ رَبیعَ الاَْیْتامِ، وَ عِصْمَهَ الاَْ نامِ، وَ عِزَّ الاِْسْلامِ، وَ مَعْدِنَ الاَْحْکامِ، وَ حَلیفَ الاِْنْعامِ،
تو بهار سرسبز یتیمان بودی، نگاهبان و حافظ مردم بودی، مایه عزت و سرافرازی اسلام، معدن احکام الهی، هم‌پیمان نیکی و احسان بودی،

سالِکاً طَرآئِقَ جَدِّک َ وَ أَبیک َ، مُشْبِهاً فِی الْوَصِیَّهِ لاَِخیـک َ، وَفِیَّ الذِّمَـمِ، رَضِیَّ الشِّیَمِ، ظاهِرَ الْکَرَمِ، مُتَهَجِّداً فِی الظُّلَمِ، قَویمَ الطَّرآئِقِ، کَریمَ الْخَلائِقِ، عَظیمَ السَّوابِقِ، شَریفَ النَّسَبِ، مُنیفَ الْحَسَبِ، رَفیعَ الرُّتَبِ، کَثیرَ الْمَناقِبِ، مَحْمُودَ الضَّرآئِبِ، جَزیلَ الْمَواهِبِ، حَلیمٌ رَشیدٌ مُنیبٌ، جَوادٌ عَلیمٌ شَدیدٌ، إِمامٌ شَهیدٌ، أَوّاهٌ مُنیبٌ، حَبیبٌ مَهیبٌ،
پوینده طریقه جد و پدرت و در سفارشات و وصایا همسان برادرت بودی، وفادار به پیمآن‌ها، دارای سجایای پسندیده، و با جود و کرم آشکار بودی، شب زنده دار (به عبادت) در دل شب‌های تاریک، معتدل و میانه رو در روش‌ها، با سجایا و اخلاق کریمانه، دارای سوابق باعظمت و ارزشمند، دارای نسب شریف و حسب والا، با درجات و رتبه‌های رفیع و عالی، مناقب وفضائل بسیار، سرشت‌ها و طبیعت‌های مورد ستایش، و با عطایا و مواهب بزرگ بودی، حلیم و صبور، هدایت‌شده، بازگشت‌کننده به سوی خدا، با جود و سخاوت، توانا و قاطع، پیشوای شهید، بسیارنالان و گریان در پیشگاه خداوند و محبوب و با هیبت بودی،

کُنْتَ لِلرَّسُولِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ وَلَداً، وَ لِلْقُرْءانِ سَنَداً مُنْقِذاً وَ لِلاُْ مَّهِ عَضُداً، وَ فِی الطّاعَهِ مُجْتَهِداً،
تو برای پیامبر که درود خدا بر او و آل او باد فرزند، و برای قرآن پشتوانه نجات‌دهنده، و برای امت اسلام بازوی توانا، و در طاعت حق کوشا بودی،

حافِظاً لِلْعَهْدِ وَالْمیثاقِ، ناکِباً عَنْ سُبُلِ الْفُسّاقِ وَ باذِلاً لِلْمَجْهُودِ، طَویلَ الرُّکُوعِ وَ السُّجُودِ،
تو حافظ عهد و پیمان الهی، دوری‌کننده از طرق فاسقان بودی، و تو آن‌چه در توان داشتی (برای اعلاء کلمه حق) بذل نمودی، دارای رکوع و سجود طولانی بودی،

زاهِداً فِی الدُّنْیا زُهْدَ الرّاحِلِ عَنْها، ناظِراً إِلَیْها بِعَیْنِ الْمُسْتَوْحِشینَ مِنْها، امالُک َ عَنْها مَکْفُوفَهٌ، وَ هِمَّتُک َ عَنْ زینَتِها مَصْرُوفَهٌ، وَ أَلْحاظُک َ عَنْ بَهْجَتِها مَطْرُوفَهٌ، وَ رَغْبَتُک َ فِی الاْخِرَهِ مَعْرُوفَهٌ، حَتّـی إِذَا الْجَوْرُ مَدَّ باعَهُ، وَ أَسْفَرَ الظُّلْمُ قِناعَهُ، وَ دَعَا الْغَیُّ أَتْباعَهُ،
تو مانند کسی ‌که از دنیا رخت برخواهد بست از آن روگردان بودی، و مانند کسانی‌که از دنیا در وحشت و هراس به سر می‌برند به آن نگاه می‌کردی، آرزوهایت از (تعلّق به) دنیا باز داشته شده بود، و همت و کوششت از زیور دنیا رو گردانده بود، دیدگانت از بهجت و سرور دنیا بربسته، و اشتیاق و میلت به آخرت شهره آفاق است، تا آن‌که جور و ستم دست تعدی دراز نمود، و ظلم و سرکشی نقاب از چهره برکشید، وضـلالت و گمـراهی پیروان خویش را فرا خواند،

وَ أَنْتَ فی حَرَمِ جَدِّک َ قاطِنٌ، وَ لِلظّـالِمینَ مُبایِنٌ، جَلیسُ الْبَیْتِ وَ الْمِحْـرابِ، مُعْتَزِلٌ عَنِ اللَّـذّاتِ وَ الشَّـهَواتِ، تُنْکِـرُ الْمُنْکَـرَ بِقَلْبِـک َ وَ لِسانِک َ، عَلی حَسَبِ طاقَتِـک َ وَ إِمْکانِـک َ، ثُمَّ اقْتَضاک َ الْعِلْمُ لِـلاِْنْکارِ، وَ لَزِمَک َ أَلْزَمَک َ أَنْ تُـجـاهِدَ الْـفُجّـارَ

با آن‌که تو در حرم جدت متوطن بودی، و از ستمکاران فاصله گرفته بودی، و ملازم منزل و محراب عبادت بودی، واز لذت‌ها و شهوات دنیوی کناره‌گیر بودی، و برحسب طاقت و توانت منکَر را با قلب و زبانت انکار می‌نمودی، پس از آن علم و دانشت اقتضای انکار آشکار نمود، و برتو لازم گشت، لازم نمود با بدکاران رویاروی جهاد کنی،



، فَـسِـرْتَ فـی أَوْلادِکَ وَ أَهـالیـک َ، وَ شیعَـتِک َ وَ مَوالیک َ وَ صَدَعْتَ بِالْحَـقِّ وَ الْبَـیّـِنَـهِ، وَ دَعَوْتَ إِلَی اللهِ بِالْحِکْمَهِ وَ الْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ، وَ أَمَرْتَ بِإِقامَهِ الْحُدُودِ، وَ الطّاعَهِ لِلْمَعْبُودِ، وَ نَهَیْتَ عَنِ الْخَبآئِثِ وَ الطُّـغْیانِ،
بنابراین در میان فرزندان و خانواده‌ات، و پیروان و دوستانت روانه شدی، و حق و برهان را آشکارنمودی، و با حکمت و پند و اندرز نیکو (مردم را) به سوی خدا فراخواندی، و به برپاداری حدود الهی، و طاعت معبود امر نمودی، و از پلیدی‌ها و سرکشی نهی فرمودی

وَ واجَهُـوک َ بِالظُّـلْمِ وَ الْعُـدْوانِ،
ولی آن‌ها به ستم و دشمنی رویارویِ تو قرار گرفتند،

فَجاهَدْتَهُمْ بَعْدَ الاْیعازِ لَهُمْ الاْیعادِ إِلَیْهِمْ ،
پس تو نیزبا آنان به جهاد برخاستی پس از آن ‌که (حقّ را) به آنان گوشزد نمودی آن‌ها رابه عـذاب الهی تهدید نمودی،

وَ تَأْکیدِ الْحُجَّهِ عَلَیْهِمْ،
و حجّت را بر آن‌ها مؤکد فرمودی،

فَنَکَثُوا ذِمامَک َ وَ بَیْعَتَک َ،
ولی عهد و پیمان و بیعت تو را شکستند،

وَ أَسْخَطُوا رَبَّک َ وَ جَدَّک َ،
و پروردگار تو جدت را به خشم آوردند

وَ بَدَؤُوک َ بِالْحَرْبِ،
و با تو ستیز آغاز کردند،

فَثَبَتَّ لِلطَّعْنِ وَالضَّرْبِ،
پس تو به جهت زد و خورد و پیکار استوار شدی،

وَ طَحَنْتَ جُنُودَ الْفُـجّارِ،
و لشکریان فاجر را خورد و آسیاب نمودی،

وَاقْتَحَمْتَ قَسْطَلَ الْغُبارِ،
و در گرد و غبار نبرد فرو رفتی،

مُجالِداً بِذِی الْفَقارِ، کَأَنَّک َ عَلِیٌّ الْمُخْتارُ،
و چنان با ذوالفقار جنگیدی، که گویا علی مرتضی هستی،

فَلَمّا رَأَوْک َ ثابِتَ الْجاشِ، غَیْرَ خآئِف وَ لا خاش، نَصَبُوا لَک َ غَوآئِلَ مَکْرِهِمْ،
پس چون تو را با قلبی مطمئن، بدون ترس و هراس یافتند، شرور مکر و حیله شان را بر تو برافراشتند

وَ قاتَلُوکَ بِکَیْدِهِمْ وَ شَرِّهِمْ،
و از درِ نیـرنگ و فساد با تو قتال نمودند،

وَ أَمَرَ اللَّعینُ جُنُودَهُ، فَمَنَعُوک َ الْمآءَ وَ وُرُودَهُ،
و آن ملعون لشکریانش را فرمان داد، تا تو را از آب و استفاده آن منع نمودند،

وَ ناجَزُوک َ الْقِتالَ، وَ عاجَلُوک َ النِّزالَ، وَ رَشَقُوک َ بِالسِّهامِ وَ النِّبالِ،وَ بَسَطُوا إِلَیْک َ أَکُفَّ الاِصْطِلامِ، وَ لَمْ یَرْعَوْا لَک َ ذِماماً، وَ لاراقَبُوا فیک َ أَثاماً، فی قَتْلِهِمْ أَوْلِیآءَک َ، وَ نَهْبِهِمْ رِحالَک َ،
و با تو قتال نمودند، و به جنگ و مبارزه با تو شتافتند، و تیرها و خدنگ‌ها به سوی تو پرتاب نمودند، و برای استیصال و ناچار نمودن تو دست دراز کردند، و حُرمتی برای تو مراعات نکردند، و از هیچ گناهی در مورد تو خودداری ننمودند، چه در کشتن آن‌ها و دوستانت را، و چه در غارت اثاثیه خیمه هایت،

وَ أَنْتَ مُقَدَّمٌ فِی الْهَبَواتِ، وَ مُحْتَمِلٌ لِلاَْذِیّاتِ،
تو در گرد و غبارهای جنگ پیش تاختی، وآزار و اذیت‌های فراوانی تحمل نمودی،

قَدْ عَجِبَتْ مِنْ صَبْرِک َ مَلآئِکَهُ السَّماواتِ،
آن‌چنان ‌که فرشتگان آسمآن‌ها از صبر و شکیبائی توبه شگفت آمدند،

فَأَحْدَقُوا بِک َ مِنْ کُلّ ِالْجِهاتِ، وَ أَثْخَنُوک َ بِالْجِراحِ،
پس دشمنان از همه طرف به تو هجوم آوردند، و تو را به سبب زخم‌ها و جراحت‌ها ناتوان نمودند،

وَ حالُوا بَیْنَک َ وَ بَیْنَ الرَّواحِ، وَ لَمْ یَبْقَ لَک َ ناصِرٌ،
و راه خلاص و رفتن بر تو بستند، تا آن‌که هیچ یاوری برایت نماند،

وَ أَنْتَ مُحْتَسِبٌ صابِرٌ، تَذُبُّ عَنْ نِسْوَتِک َ وَ أَوْلادِک َ، حَتّی نَکَسُوکَ عَنْ جَوادِک َ،
ولی توحسابگر(عمل خویش برای خدا) و صبور بودی، از زنان و فرزندانت دفاع و حمایت مینمودی، تا آن‌که تو را از اسبِ سواری‌ات سرنگون نمودند،

فَهَوَیْتَ إِلَی الاَْرْضِ جَریحاً، تَطَؤُک َ الْخُیُولُ بِحَوافِرِها، وَ تَعْلُوکَ الطُّغاهُ بِبَواتِرِها، قَدْ رَشَحَ لِلْمَوْتِ جَبینُک َ،وَ اخْتَلَفَتْ بِالاِنْقِباضِ وَ الاِنْبِساطِ شِمالُک َ وَ یَمینُک َ،
پس با بدن مجروح بر زمین سقوط کردی، در حالی‌که اسب‌ها تو را با سم‌های خویش کوبیدند، و سرکشان با شمشیرهای تیزشان به بالای سرت آمدند، پیشانی تو به عرق مرگ مرطوب شد، و دستان چپ و راستت به باز و بسته شدن در حرکت بود،

تُدیرُ طَرْفاً خَفِیّاً إِلی رَحْلِک َ وَ بَیْتِک َ، وَ قَدْ شُغِلْتَ بِنَفْسِک َ عَنْ وُلْدِک َ وَ أَهالیک َ،
پس گوشـه نظری به جانب خیمه‌ها و حرمت گرداندی، در حالیکه از زنان و فرزندانت (روی گردانده) به خویش مشـغول بودی،

وَ أَسْرَعَ فَرَسُک َ شارِداً، إِلی خِیامِک َ قاصِداً، مُحَمْحِماً باکِیاً،
اسبِ سواری‌ات با حال نفرت شتافت، شیـهه‌کشان و گریـان، به جانب خیمه‌ها رو نمود،

فَلَمّا رَأَیْنَ النِّـسآءُ جَوادَک َ مَخْزِیّاً، وَ نَظَرْنَ سَرْجَک َ عَلَیْهِ مَلْوِیّاً، بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ، ناشِراتِ الشُّعُورِ عَلَی الْخُدُودِ، لاطِماتِ الْوُجُوهِ سافِرات، وَ بِالْعَویلِ داعِیات، وَ بَعْدَالْعِزِّ مُذَلَّلات، وَ إِلی مَصْرَعِک َ مُبادِرات،
پس چون بانوان حرم اسب تیز پای تو را خوار و زبون دیدند، و زین تو را بر او واژگون یافتند، از پسِ پرده ها(یِ خیمه) خارج شدند، در حالی‌که گیسوان برگونه‌ها پراکنده نمودند، بر صورت‌ها طپآن‌چه می‌زدند و نقاب از چهره‌ها افکنده بودند، و به صدای بلند شیون می‌زدند، و از اوج عزت به حضیض ذلت در افتاده بودند، و به سوی قتلگاه تو می شتافتند،

وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلی صَدْرِکَ،
در همان حال شمر ملعون بر سینه مبارکت نشسته،

وَ مُولِـغٌ سَیْفَهُ عَلی نَحْرِک َ،
و شمشیر خویش را بر گلـویت سیراب می‌نمود،

قابِضٌ عَلی شَیْبَتِک َ بِیَدِهِ،
با دستی محاسن شریفت را در مشت میفشرد،

ذابِـحٌ لَک َ بِمُهَنَّدِهِ،
(و با دست دیگر) با تیغ آخته‌اش سر از بدنت جدا می‌کرد،

قَدْ سَکَنَتْ حَوآسُّک َ،
تمام اعضا و حواست از حرکت ایستاد،

وَ خَفِیَتْ أَنْفاسُک َ،
نفس‌های مبارکت در سینه پنهان شد،

وَ رُفِـعَ عَلَی الْقَناهِ رَأْسُک َ،
و سر مقدست بر نیزه بالا رفت،

وَ سُبِیَ أَهْلُک َ کَالْعَبیدِ،
اهل و عیالت چون بردگان به اسیری رفتند،

وَ صُفِّدُوا فِی الْحَدیدِ، فَوْقَ أَقْتابِ الْمَطِیّاتِ، تَلْفَحُ وُجُوهَهُمْ حَرُّ الْهاجِراتِ، یُساقُونَ فِی الْبَراری وَالْفَلَواتِ، أَیْدیهِمْ مَغلُولَهٌ إِلَی الاَْعْناقِ، یُطافُ بِهِمْ فِی الاَْسْواقِ،
ودر غل و زنجیر آهنین برفراز جهاز شتران در بند شدند، گرمای نیمروز چهره‌هاشان می‌سوزاند، درصحراها و بیابآن‌ها کشیده می‌شدند، دستان‌شان به گردن‌ها زنجیر شده، در میان بازارها گردانده می‌شدند،

فَالْوَیْلُ لِلْعُصاهِ الْفُسّاقِ،
ای وای براین سرکشان گناهکار!،

لَقَدْ قَتَلُوا بِقَتْلِک َ الاِْسْلامَ،
چه این‌که با کشتن تو اسلام را کشتند،

وَ عَطَّلُوا الصَّلوهَ وَ الصِّیامَ،
و نماز و روزه (خدا) را بدون یاور رها نمودند،

وَ نَقَضُوا السُّنَنَ وَ الاَْحْکامَ،
و سنت‌ها و احکام (دین) را از بین بردند و شکستند،

وَ هَدَمُوا قَواعِدَ الاْیمانِ،
و پایه‎های ایمان را منهدم نمودند،

وَ حَرَّفُوا ایاتِ الْقُرْءانِ،
و آیات قرآن را تحریف کردند،

وَ هَمْلَجُوا فِی الْبَغْیِ وَالْعُدْوانِ،
در (وادیِ) جنایت و عداوت پیش تاختند،

لَقَدْ أَصْبَحَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِوَ الِهِ مَوْتُوراً،
به راستی رسول خدا که درود خدا بر او و آل او باد (با شهادت تو) تنهاماند!،

وَ عادَ کِتابُ اللهِ عَزَّوَجَلَّ مَهْجُوراً،
وکتاب خداوند عز و جل متروک گردید،

وَ غُودِرَ الْحَقُّ إِذْ قُهِرْتَ مَقْهُوراً،
و آن‌گاه که تو مقهور و مغلوب گشتی، حق وحقیقت مورد خیانت واقع شد،

وَ فُقِدَ بِفَقْدِکَ التَّکْبیرُ وَالتَّهْلیلُ، وَالتَّحْریمُ وَالتَّحْلیلُ، وَالتَّنْزیلُ وَالتَّأْویلُ،
وبه فقدان تو تکبیر خدا و کلمه توحید، حرام و حلال دین، و تنزیل و تأویل قرآن همگی ازبین رفت،

وَ ظَهَرَ بَعْدَکَ التَّغْییرُ وَالتَّبْدیلُ، وَ الاِْلْحادُ وَالتَّعْطیلُ، وَ الاَْهْوآءُ وَ الاَْضالیلُ، وَ الْفِتَنُ وَ الاَْباطیلُ،
و پس از تو تغییر و تبدیل (احکام)، کفر و الحاد و بی‌سرپرستیِ دین، هوا و هوس‌ها و گمراهی‌ها، فتنه‌ها و باطل‌ها همگی (بر صفحه روزگار) ظاهرشد،

فَقامَ ناعیک َ عِنْدَ قَبْرِ جَدِّک َ الرَّسُولِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ، فَنَعاک َ إِلَیْهِ بِالدَّمْعِ الْهَطُولِ، قآئِلا یا رَسُولَ اللهِ قُتِلَ سِبْطُک َ وَ فَتاک َ، وَ اسْتُبیحَ أَهْلُک َ وَ حِماک َ، وَ سُبِیَتْ بَعْدَک َ ذَراریک َ، وَ وَقَعَ الْمَحْذُورُ بِعِتْرَتِک َ وَ ذَویک َ،
پس پیکِ مرگ نزد قبر جدت رسول خدا که رحمت بی‌پایان خداوندی بر او و آل او باد، ایستاد، و با اشکِ ریزان خبر مرگ تو را به وی داد، و این‌گونه گفت که: «ای رسولِ خدا! دخترزاده جوانمردت شهید شد، خاندان و حَریمت مباح گردید، پس از تو فرزندانت به اسیری رفتند، و وقایع ناگواری به عترت و خانواده‌ات وارد شد،

فَانْزَعَجَ الرَّسُولُ، وَ بَکی قَلْبُهُ الْمَهُولُ، وَ عَزّاهُ بِک َ الْمَلآئِکَهُ وَ الاَْنْبِیآءُ،
پس (از شنیدن این خبر) رسول خدا مضطرب وپریشان گردید، و قلب هراسناکش بگریست، و فرشتگان و انبیاء (بخاطـر مصیبت تو) او را تسلـیت و تعـزیت گفـتند،

وَ فُجِعَتْ بِک َ اُمُّک َ الزَّهْرآءُ،
و مادرت زهـرا (از انـدوه مصیبـت تو) دردنـاک شد،

وَ اخْتَلَفَتْ جُنُودُ الْمَلآئِکَهِ الْمُقَرَّبینَ،
و دستـه‌های ملائکه مقـربین در آمد و شد بودند،

تُعَزّی أَباک َ أَمیرَالْـمُـؤْمِنینَ،
پـدرت امیرمؤمنـان را تعزیت می‌گفتند،

وَ اُقیمَتْ لَک َ الْمَـاتِمُ فی أَعْلا عِلِّیّینَ،
مجالس ماتم و سوگواری برای تو در اعلا علیین برپا شد،

وَ لَطَمَتْ عَلَیْک َ الْحُورُ الْعینُ،
و حورالعین به جهت تو به سر و صورت زدند،

وَ بَکَتِ السَّمآءُ وَ سُکّآن‌ها، وَ الْجِنانُ وَ خُزّآن‌ها، وَ الْهِضابُ وَ أَقْطارُها، وَ الْبِحارُ وَ حیتآن‌ها، وَ مَکَّهُ وَ بُنْیآن‌ها، :خل وَ الْجِنانُ وَ وِلْدآن‌ها، وَ الْبَیْتُ وَ الْمَقامُ، وَ الْمَشْعَرُ الْحَرامُ، وَ الْحِـلُّ وَ الاِْحْرامُ،
آسمان و ساکنانش، بهشت‌ها و نگـهبانانش، کوه‌ها و کوهپایه‌ها، دریا‌ها و ماهیانش، شهر مکه و پایه هایش، فردوس‌ها و جوانانش، خانه کعبه و مقام ابراهیم، و مشعرالحرام، و حلّ و حَرم جملـگی گریستند،

أَللّـهُمَّ فَبِحُرْمَهِ هذَا الْمَکانِ الْمُنیفِ، صَلِّ عَلی محمد وَ الِ محمد، وَاحْشُرْنی فی زُمْرَتِهِمْ، وَ أَدْخِلْنِی الْجَنَّهَ بِشَفاعَتِهِمْ،
بار خدایا! به حُرمت این مکـان رفـیع، بر محمد و آل او رحـمت فرست، و مرا در زمره آنان محـشور فرما، و به شفـاعت و وساطت آن‌ها مرا داخل بهشت گردان،

أَللّهُمَّ إِنّی أَتَوَسَّلُ إِلَیْک َ یا أَسْرَعَ الْحاسِبینَ، وَ یاأَکْرَمَ الاَْکْرَمینَ، وَ یاأَحْکَمَ الْحاکِمینَ، بِ محمدخاتَِمِ النَّبِیّینَ، رَسُولِک َ إِلَی الْعالَمینَ أَجْمَعینَ، وَ بِأَخیهِ وَابْنِ عَمِّهِ الاَْنْزَعِ الْبَطینِ، الْعالِمِ الْمَکینِ، عَلِیّ أَمیرِالْمُؤْمِنینَ، وَ بِفاطِمَهَ سَیِّدَهِ نِسآءِ الْعـالَمینَ، وَ بِالْحَسَنِ الزَّکِیِّ عِصْمَهِ الْمُتَّقینَ، وَ بِأَبی عَبْدِاللهِ الْحُسَیْنِ أَکْرَمِ الْمُسْتَشْهَدینَ، وَ بِأَوْلادِهِ الْمَقْتُولینَ، وَ بِعِتْرَتِهِ الْمَظْلُومینَ، وَ بِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ زَیْنِ الْعابِدینَ، وَ بِ محمد بْنِ عَلِیّ قِبْلَهِ الاَْوّابینَ، وَ جَعْفَرِ بْنِ محمد أَصْدَقِ الصّادِقینَ، وَ مُوسَی بْنِ جَعْفَر مُظْهِرِ الْبَراهینِ، وَ عَلِیِّ بْنِ مُوسی ناصِرِالدّینِ، وَ محمدبْنِ عَلِیّ قُدْوَهِ الْمُهْتَدینَ، وَ عَلِیِّ بْنِ محمد أَزْهَدِ الزّاهِدینَ، وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیّ وارِثِ الْمُسْتَخْلَفینَ، وَالْحُجَّهِ عَلَی الْخَلْقِ أَجْمَعینَ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلی محمدوَالِ محمدالصّادِقینَ الاَْبَرّینَ، الِ طه وَ یس،
بار خدایا! من به تو توسل می جویم ای سریع‌ترینِ حساب‌گران، و ای بخشـنده‌ترینِ کـریمان، و ای فرمانـروای حـاکمان، به (حقِ) محمد، آخرین پیامبران، و فرستاده تو به سوی تمامِ جهان‎ها، و به برادرش و پسرعمویش، آن بلند پیشانیِ میان‌پر، آن دانشمند عالی مرتبه، یعنی علی فرمانـروای مؤمنان، و به فاطمه سـرور بانوان جهانیان، و به حسـن مجتـبی که پاک و مبرا و پناهگـاه متقین اسـت، و به أبی عبدالله الحسین گـرامی‌ترین شهدا، و به فرزنـدانِ مقتولش، و خانـواده مظـلومش، و به علی بن الحسـین زیور عابدان، و به محمد بن علـی قبـله توبه‌کنندگان، و جعفر بن محمد راستگـوترین صادقان، و موسی بن جعفر آشکار‌کننده دلائل و براهین، و علی بن موسی یاور دین، و محمد بن علی اُسوه و الگوی هدایت‌شونـدگان، و علی بن محمد زاهـدترین پارسایان، و حسـن بن علی وارث جانشینان، و حجّت خدا بر تمام آفریدگان، این‌که درود فرستی بر محمد و آل او، آن راستـگویان نیـکوکار، هـمان آل طه و یس،

وَ أَنْ تَجْعَلَنی فِی الْقِیامَهِ مِنَ الاْمِنینَ الْمُطْمَئِنّینَ، الْفآئِزینَ الْفَرِحینَ الْمُسْتَبْشِرینَ،
و این‌که مرا در قیامت از کسانی قرار دهی که (از عذاب تو) ایمن و با آرامش خاطر و رستگار و مسرور و بشارت یافـته‌اند،

أَللّهُمَّ اکْتُبْنی فِی الْمُسْلِمینَ، وَ أَلْحِقْنی بِالصّالِحینَ،
بارخدایا!(نامِ) مـرا در زمـره مسلـمین نگاشته، و مرا به صالـحین ملـحق فرما،

وَاجْعَلْ لی لِسانَ صِدْق فِی الاْخِرینَ، وَانْصُرْنی عَلَی الْباغینَ،وَاکْفِنی کَیْدَ الْحاسِدینَ، وَاصْرِفْ عَنّی مَکْرَ الْماکِرینَ، وَاقْبِضْ عَنّی أَیْدِیَ الظّالِمینَ، وَاجْمَعْ بَیْنی وَ بَیْنَ السّادَهِ الْمَیامینِ فی أَعْلا عِلِّیّینَ،مَعَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیّینَ وَالصِّدّیقینَ وَالشُّهَدآءِ وَالصّالِحینَ، بِرَحْمَتِک َ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ،
و نام مرا بر زبان امت‌های آتیه نیکو قرار ده، و مـرا بر علـیه ظالمین یاری ده، و از مکر حسـودان حفـظ فرما، و (نیـز) حیله حیـله‌گران را از من برگـردان، و دست ستمـکاران را از مـن (دور) نگهدار، و بین من و آن سـروران با میمنت در اعلا علیّین جمع بفرما، همراه با کسانی‌که بر آن‌ها اِنعام فرمودی یعنی پیامبران، و راستگویانِ در عمل و گفتار و شهداء و نیکویان، به رحمتت ای مهربان‌ترین مهربانان،

أَللّهُمَّ إِنّی اُقْسِمُ عَلَیْک َ بِنَبِیِّک َ الْمَعْصُومِ، وَ بِحُکْمِک َ الْمَحْتُومِ، وَنَهْیِک َ الْمَکْتُومِ، وَ بِهذَا الْقَبْرِ الْمَلْمُومِ، الْمُوَسَّدِ فی کَنَفِهِ الاِْمامُ الْمَعْصُومُ، الْمَقْتُولُ الْـمَظْلُومُ، أَنْ تَکْشِفَ ما بی مِنَ الْغُمُومِ، وَ تَصْرِفَ عَنّی شَرَّ الْقَدَرِ الْمَحْتُومِ، وَ تُجیرَنی مِنَ النّارِ ذاتِ السَّمُومِ،
بارخدایا!تو را سوگند می‌دهم به حق پیامبر معصومت، و به حق حکم حتمی و قطعی‌ات، و به حق نهی پنهانی‌ات، و به حق این آرامگاهی که (مردم از هر طرف به جهت زیارت) بر او گرد می آیند، و این امام معصوم مقتول مظلومِ در جانب آن تکیه زده، این‌که غم و غصه‌ها را از من برطرف فرمائی، و شرور قضا و قدرِ حتمی را از من برگردانی، و مرا از آتش (عذابت) که دارای بادهای سوزان است پناه دهی (و نگاه داری)،

أَللّــهُمَّ جَلِّلْنی بِنِعْمَتِک َ، وَ رَضِّنی بِقَسْمِک َ، وَ تَغَمَّدْنی بِجُودِک َ وَ کَرَمِک َ، وَ باعِدْنی مِنْ مَکْرِک َ وَ نِقْمَتِک َ،
بارخدایا!مرا با نعمت خود جلالت بده، و به عطایای خود راضی وخوشحال فرما، و به جود و کرمت مرا بپوشان، و از مکر و انتقام خود دورم ساز،

أَللّهُمَّ اعْصِمْنی مِنَ الزَّلَلِ، وَ سدِّدْنی فِی الْقَوْلِ وَالْعَمَلِ، وَافْسَحْ لی فی مُدَّهِ الاَْجَلِ، وَ أَعْفِنی مِنَ الاَْوْجاعِ وَالْعِلَلِ، وَ بَلِّغْنی بِمَوالِیَّ وَ بِفَضْلِک َ أَفْضَلَ الاَْمَلِ،
بارخدایا مرا از لغزش و خطا حفظ فرما، و در گفتار و کردار به راه صحیح هدایتم فرما، و در مدت زندگی‌ام وسعت ده، و مرا از دردها و بیمار‌ی‌ها عافیت بخش، ومرابه موالی و سرورانم برسان و به فضل (و کرم) خویش مرا به بالاترین آرزوها نائل فرما،

أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی محمد وَ الِ محمد وَاقْبَلْ تَوْبَتی، وَارْحَمْ عَبْرَتی، وَ أَقِلْنی عَثْرَتی، وَ نَفِّسْ کُرْبَتی، وَاغْفِرْلی خَطیئَتی، وَ أَصْلِـحْ لی فی ذُرِّیَّتی،
بارخدایا بر محمد و آل او رحمت فرست و توبه مرا قبول فرما، و بر اشک چشمم ترحم نما، و لغزش مرا چشم پوشی فرما، و حزن واندوه مرا زائل کن، و گناهم را برمن ببخشای، و خاندان و نسل مرا برایم اصلاح فرما،

أَللّـهُمَّ لاتَدَعْ لی فی هذَاالْمَشْهَدِ الْمُعَظَّمِ، وَالْمَحَلِّ الْمُـکَرَّمِ ذَنْباً إِلاّ غَفَرْتَهُ، وَ لاعَیْباً إِلاّ سَتَرْتَهُ، وَ لاغَمّاً إِلاّ کَشَفْتَهُ، وَ لارِزْقاً إِلاّ بَسَطْتَهُ، وَ لاجاهاً إلاّ عَمَرْتَهُ، وَ لافَساداً إِلاّ أَصْلَحْتَهُ، وَ لاأَمَلا إِلاّ بَلَّغْتَهُ، وَ لادُعآءً إِلاّ أَجَبْتَهُ، وَ لامَضیقاً إِلاّ فَرَّجْتَهُ، وَ لاشَمْلا إِلاّ جَمَعْتَهُ، وَ لاأَمْراً إِلاّ أَتْمَمْتَهُ، وَ لامالا إِلاّ کَثَّرْتَهُ، وَ لاخُلْقاً إِلاّ حَسَّنْتَهُ، وَ لاإِنْفاقاً إِلاّ أَخْلَفْتَهُ، وَ لاحالا إِلاّ عَمَرْتَهُ، وَ لاحَسُوداً إِلاّ قَمَعْتَهُ، وَ لاعَدُوّاً إِلاّ أَرْدَیْتَهُ، وَ لاشَرّاً إِلاّ کَفَیْتَهُ، وَ لامَرَضاً إِلاّ شَفَیْتَهُ، وَ لابَعیداً إِلاّ أَدْنَیْتَهُ، وَ لاشَعَثاً إِلاّ لَمَمْتَهُ، وَ لا سُؤالا سُؤْلا إِلاّ أَعْطَیْتَهُ،
بارخدایا در این مشهدِ والا مقام و در این محل گرامی، برایم گناهی را باقی مگذار مگر آن‌که ببخشی، و نه عیبی را مگر آن‌که مستور نمائی، و نه غم و غصه‌ای را مگر بر طرف فرمائی، و نه رزقی را مگر گسترش دهی، ونه قدر و منزلتی را مگر باقی بداری، و نه فسادی را مگر اصـلاح فـرمائی، و نه آرزویی را مگر نائل کنی، و نه دعائی را مگر اجابت فرمائی، و نه تنگنایی را مگر بگشایی، و نه امور متشتتی را مگر جمع و برقرار نمائی، و نه امری را مگر تمام فرمائی، و نه مالی را مگر فراوانی بخشی، و نه خلق و صفتی را مگر نیکو گردانی، و نه انفاقی را مگرجایگزین فرمایی، و نه حالی را مگر آباد فرمائی، و نه حسودی را مگر ذلیل نمائی، و نه دشمنی را مگر هلاک گردانی، و نه شری را مگر منع فرمائی، و نه بیماری‌ای رامگر شفا بخشی، و نه (امرِ) دوری را مگر نزدیک فرمائی (و در دسترسم قرار دهی)، ونه تفرق واختلالی را مگر جمع (و اصلاح) نمائی، و نه خواهشی خواسته‌ای را مگر عطا فرمائی،

أَللّهُمَّ إِنّی أَسْئَلُک َ خَیْرَ الْعاجِلَهِ، وَ ثَوابَ الاْجِلَهِ، أَللّهُمَّ أَغْنِنی بِحَلالِک َ عَنِ الْحَرامِ، وَ بِفَضْلِک َ عَنْ جَمیعِ الاَْنامِ، أَللّهُمَّ إِنّی أَسْئَلُک َ عِلْماً نافِعاً،وَ قَلْباً خاشِعاً، وَ یَقیناً شافِیاً، وَ عَمَلا زاکِیاً، وَ صَبْراً جَمیلا، وَ أَجْراً جَزیلا،
بار خدایا! من از تو درخواست می‌کنم خیر دنیا و ثواب آخرت را، بارخدایا!مرا به سبب حلالت از حرام مستغنی کن، و به فضل و احسانـت از جمیع خلق بی‌نیاز فرما، بارخدایا!از تو درخواست می‌کنم دانشی مفید، قلبی خاشع، یقینی سلامت بخش، عملی صالح و پاک، صبری زیبا، و اجری عظیم را،

أَللّهُمَّ ارْزُقْنی شُکْرَ نِعْمَتِک َ عَلَیَّ، وَ زِدْ فی إِحْسانِک َ وَ کَرَمِک َ إِلَیَّ، وَاجْعَلْ قَوْلی فِی النّاسِ مَسْمُوعاً، وَ عَمَلی عِنْدَک َ مَرْفُوعاً، وَ أَثَری فِی الْخَیْراتِ مَتْبُوعاً، وَ عَدُوّی مَقْمُوعاً،
بارالها! شکر نعمتت را روزی من کن، و احسان و کرمت بر من زیاد فرما، و گفته مرا در میان مردم شنوده نما، و عمل مرا به نزد خویش بالا بر، و سنت باقی‌مانده مرا در امور خیر مورد پیروی قرارده، و دشمنم را خوار و ذلیل گردان،

أَللّـهُمَّ صَلِّ عَلی محمد وَ الِ محمدالاَْخْیارِ، فی اناءِ اللَّیْلِ وَ أَطْرافِ النَّهارِ، وَاکْفِنی شَرَّ الاَْشْرارِ، وَ طَهِّرْنی مِنَ الــذُّنُوبِ وَ الاَْوْزارِ، وَ أَجِرْنی مِنَ النّـارِ، وَ أَحِلَّنی دارَالْقَرارِ، وَ اغْفِرْلی وَ لِجَمیعِ إِخْوانی فیک َ وَ أَخَواتِیَ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ، بِرَحْمَتِک َ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
بارخدایا! بر محمد و آل او که نیکانند، در تمامی لحظات شبانه روز رحمت فرست، و مرا از شر بَدان محفوظ بدار، و از (کثافاتِ) گناهان و سنگینی وزر و و بال پاک و مبرا گردان، و از آتش (عذابت) پناهم ده، و در سرای جاوید وارد فرما، و (گناهانِ) مرا و تمامی خواهران و برادران مؤمنِ مرا ببخش، به رحمتت ای مهربان‌ترین مهربانان.

پس از تمام شدن زیارت، رو به قبله کن و دو رکعت نماز بجای آور به این ترتیب که در رکعت اول بعد از حمد سوره انبیا، و در رکعت دوم بعد از حمد سوره حشر را بخوان و آنگاه در قنوت نماز بگو:

لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْحَلِیمُ الْکَرِیمُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ رَبُّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ الْأَرَضِینَ السَّبْعِ وَ مَا فِیهِنَّ وَ مَا بَیْنَهُنَّ خِلَافاً لِأَعْدَائِهِ وَ تَکْذِیباً لِمَنْ عَدَلَ بِهِ وَ إِقْرَاراً لِرُبُوبِیَّتِهِ وَ خُضُوعاً لِعِزَّتِهِ الْأَوَّلُ بِغَیْرِ أَوَّلٍ وَ الْآخِرُ إِلَی غَیْرِ آخِرٍ الظَّاهِرُ عَلَی کُلِّ شَیْ‏ءٍ بِقُدْرَتِهِ الْبَاطِنُ دُونَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ بِعِلْمِهِ وَ لُطْفِهِ لَا تَقِفُ الْعُقُولُ عَلَی کُنْهِ عَظَمَتِهِ وَ لَا تُدْرِکُ الْأَوْهَامُ حَقِیقَهَ مَاهِیَّتِهِ وَ لَا تَتَصَوَّرُ الْأَنْفُسُ مَعَانِیَ کَیْفِیَّتِهِ مُطَّلِعاً عَلَی الضَّمَائِرِ عَارِفاً بِالسَّرَائِرِ یَعْلَمُ خَائِنَهَ الْأَعْیُنِ وَ مَا تُخْفِی الصُّدُورُ اللَّهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ عَلَی تَصْدِیقِی رَسُولَکَ ص وَ إِیمَانِی بِهِ

هیچ معبودی جز خداوندِ شکیبا و کریم نیست، هیچ خدائی جز خداوندِ بزرگوار و عظیم نیست، هیچ معبودی نیست جز خداوندی که پروردگار آسمان‌ها و زمین‌های هفت‌گانه و موجوداتی که در آن‌ها و میان آن‌هاست می باشد، (به این توحید معتقدم) برخلاف دشمنانِ حق، و به جهت تکذیب کسانی که به خداوند شرک ورزیدند، و (به این توحید معتقدم) بخاطر اعتراف نمودن به ربوبیت او، و خضوع و خشوع درمقابل عزت و شرافت وی، (اوست خدائی که) اول است بدون اول، و آخر است تا بی‌نهایت،با قدرتش بر تمام اشیاء غلبه نموده، و به دانش و لطف و مرحمتش در ه رچیز نفوذ کرده، عقول بشری بر حقیقت بزرگی او مطّلع نخواهدشد، و اوهام و خیالات عمق ذات او را درک نمی‌کند، و معانیِ کیفیت او را هیچ ذهنی تصور نمی‌تواند کرد، (اوست) مطلع و آگاه بر باطن اشخاص، و آشنا به تمام امور پنهان، خیانت چشم‌ها و پنهانی دل‌ها را خبر دارد، بارخدایا! تورا گواه می‌گیرم که رسولتصلَّی الله علیه و آله را تصدیق می‌کنم و به او ایمان دارم

وَ عِلْمِی بِمَنْزِلَتِهِ وَ إِنِّی أَشْهَدُ أَنَّهُ النَّبِیُّ الَّذِی نَطَقَتِ الْحِکْمَهُ بِفَضْلِهِ وَ بَشَّرَتِ الْأَنْبِیَاءُ بِهِ وَ دَعَتْ إِلَی الْإِقْرَارِ بِمَا جَاءَ بِهِ وَ حَثَّتْ عَلَی تَصْدِیقِهِ بِقَوْلِهِ تَعَالَی‏ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراهِ وَ الْإِنْجِیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِثَ وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتِی کانَتْ عَلَیْهِمْ‏ فَصَلِّ عَلَی محمد رَسُولِکَ إِلَی الثَّقَلَیْنِ وَ سَیِّدِ الْأَنْبِیَاءِ الْمُصْطَفَیْنَ وَ عَلَی أَخِیهِ وَ ابْنِ عَمِّهِ الَّذِینَ لَمْ یُشْرِکَا بِکَ طَرْفَهَ عَیْنٍ أَبَداً وَ عَلَی فَاطِمَهَ الزَّهْرَاءِ سَیِّدَهِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ وَ عَلَی سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّهِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ صَلَاهً خَالِدَهَ الدَّوَامِ عَدَدَ قَطْرِ الرِّهَامِ وَ زِنَهَ الْجِبَالِ وَ الْآکَامِ وَ مَا أَوْرَقَ السَّلَامُ وَ اخْتَلَفَ‏ الضِّیَاءُ وَ الظَّلَامُ وَ عَلَی آلِهِ الطَّاهِرِینَ الْأَئِمَّهِ الْمُهْتَدِینَ الذَّائِدِینَ عَنِ الدِّینِ عَلِیٍّ وَ محمد وَ جَعْفَرٍ وَ مُوسَی وَ عَلِیٍّ وَ محمد وَ عَلِیٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُجَّهِ الْقُوَّامِ بِالْقِسْطِ وَ سُلَالَهِ السِّبْطِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ هَذَا الْإِمَامِ فَرَجاً قَرِیباً وَ صَبْراً جَمِیلًا وَ نَصْراً عَزِیزاً وَ غِنًی عَنِ الْخَلْقِ وَ ثَبَاتاً فِی الْهُدَی وَ التَّوْفِیقِ لِمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَی وَ رِزْقاً وَاسِعاً حَلَالًا طَیِّباً مَرِیئاً دَاراً سَائِغاً فَاضِلًا مُفْضِلًا صَبّاً صَبّاً مِنْ غَیْرِ کَدٍّ وَ لَا نَکَدٍ وَ لَا مِنَّهٍ مِنْ أَحَدٍ وَ عَافِیَهً مِنْ کُلِّ بَلَاءٍ وَ سُقْمٍ وَ مَرَضٍ وَ الشُّکْرَ عَلَی الْعَافِیَهِ وَ النَّعْمَاءِ وَ إِذَا جَاءَ الْمَوْتُ فَاقْبِضْنَا عَلَی أَحْسَنِ مَا یَکُونُ لَکَ طَاعَهً عَلَی مَا أَمَرْتَنَا مُحَافِظِینَ حَتَّی تُؤَدِّیَنَا إِلَی جَنَّاتِ النَّعِیمِ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی محمد وَ آلِ محمد وَ أَوْحِشْنِی مِنَ الدُّنْیَا وَ آنِسْنِی بِالْآخِرَهِ

و آگاه به قدر و منزلت اویم، و به راستی شهادت می‌دهم که اوست پیامبری که حکمت به فضیلت و برتری او سخن راند، و تمامی پیامبران (گذشته) بشارتِ (آمدنِ) او را دادند، و (مردم را) به گرویدن به دین او دعوت نمودند، و بر تصدیق او برانگیختند، چنآن‌چه خودت در قرآن میفرمائی: «او پیامبری است که نام وی را در تورات و انجیل خودشان نگاشته می‌یابند، او آن‌ها را به نیکوئی امر می‌کند و از زشتی نهی می‌فرماید، نعمت‌های پاک و طیب را برایشان حلال و خبائث و پلیدی‌ها را بر آن‌ها حرام و ممنوع می‌گرداند، و سنگینی و مشقت‌هایی که در ادیان سابق چون زنجیر برگردن آن‌ها بود همه را برمیدارد»، پس درود فرست بر محمد فرستاده‌ات به سوی جن و انس، و سَرور پیامبرانِ برگزیده، و بر برادرش و پسرعمویش، آنانی که هیچگاه به قدرِ چشم برهم زدنی به تو شرک نورزیدند، و بر فاطمه زهرا سَرور تمامی زنان جهانیان، و بر دو آقای جوانان اهل بهشت یعنی حسن و حسین، درودی جاویدان و همیشگی، به عدد قطرات باران‌ها، و هم اندازه کوه‌ها و تپه‌ها، تا آن زمان که درخت «سلام» برگ می‌دهد، و روشنی و تاریکی شبانه روز در رفت و آمدند، و بر خاندان طاهر حسین، آن پیشوایان هدایت‌یافته، آن‌ها که از حریم دین و آئین دفاع نمودند، یعنی علی و محمد و جعفر و موسی و علی و محمد و علی و حسن و حضرت حجّت، آن‌که عدل و داد را برپا می‌دارد و فرزند دخترزاده پیامبر است، بارخدایا! از تو درخواست می‌کنم به حق این امام بزرگوار، گشایشی نزدیک را، و صبری نیکو را، و پیروزی‌ای توام با عزت را، و بی‌نیازی از خلایق را، و دوام و استمرار در طریـق هدایت را، و توفیق را بر آن‌چه تو دوست داری و رضایت تو در آن است، و روزی‌ای را که وسیع و حلال و پاک، و گوارا و ریزان و خوش‌گوار، فراوان و برتر و پی در پی باشد، بدون هیچ زحمت و مشقّتی، و خالی از هرگونه منتی از احدی، و (نیز درخواست می‌کنم) تندرستی از هر بلا و ناخوشی و بیماری را، و شکرگزاری بر هر عافیت و نعمتی را، و هنگامی که مرگ ما فرا رسید بر نیکوترین حال طاعت ما را قبض روح فرمائی، و در حالتی که نگاهبان دستورات تو باشیم، تا آن‌که ما را به بهشت های پر نعمت برسانی، به رحمتت ای مهربان‌ترین مهربانان، بارخدایا! بر محمد و آل او رحمت فرست، و مرا از دنیا در وحشت و هراس قرار ده و به آخرت انیس فرما،

فَإِنَّهُ لَا یُوحِشُ مِنَ الدُّنْیَا إِلَّا خَوْفُکَ وَ لَا یُؤْنِسُ بِالْآخِرَهِ إِلَّا رَجَاؤُکَ اللَّهُمَّ لَکَ الْحُجَّهُ لَا عَلَیْکَ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَی لَا مِنْکَ فَصَلِّ عَلَی محمد وَ آلِهِ وَ أَعِنِّی عَلَی نَفْسِیَ الظَّالِمَهِ الْعَاصِیَهِ وَ شَهْوَتِیَ الْغَالِبَهِ وَ اخْتِمْ بِالْعَافِیَهِ اللَّهُمَّ إِنَّ اسْتِغْفَارِی إِیَّاکَ وَ أَنَا مُصِرٌّ عَلَی مَا نُهِیتُ قِلَّهُ حَیَاءٍ وَ تَرْکِیَ الِاسْتِغْفَارَ مَعَ عِلْمِی بِسَعَهِ حِلْمِکَ تَضْیِیعٌ لِحَقِّ الرَّجَاءِ اللَّهُمَّ إِنَّ ذُنُوبِی تُؤْیِسُنِی أَنْ أَرْجُوَکَ وَ إِنَّ عِلْمِی بِسَعَهِ رَحْمَتِکَ یَمْنَعُنِی أَنْ أَخْشَاکَ فَصَلِّ عَلَی محمد وَ آلِ محمد وَ صَدِّقْ رَجَائِی لَکَ وَ کَذِّبْ خَوْفِی مِنْکَ وَ کُنْ لِی عِنْدَ أَحْسَنِ ظَنِّی بِکَ یَا أَکْرَمَ الْأَکْرَمِینَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی محمد وَ آلِ محمد وَ أَیِّدْنِی بِالْعِصْمَهِ وَ أَنْطِقْ لِسَانِی بِالْحِکْمَهِ وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ یَنْدَمُ عَلَی مَا ضَیَّعَهُ فِی أَمْسِهِ وَ لَا یُغْبَنُ حَظَّهُ فِی یَوْمِهِ وَ لَا یَهُمُّ لِرِزْقِ غَدِهِ اللَّهُمَّ إِنَّ الْغَنِیَّ مَنِ اسْتَغْنَی بِکَ وَ افْتَقَرَ إِلَیْکَ وَ الْفَقِیرُ مَنِ اسْتَغْنَی بِخَلْقِکَ عَنْکَ فَصَلِّ عَلَی محمد وَ آلِ محمد وَ أَغْنِنِی عَنْ خَلْقِکَ بِکَ وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ لَا یَبْسُطُ کَفّاً إِلَّا إِلَیْکَ اللَّهُمَّ إِنَّ الشَّقِیَّ مَنْ قَنَطَ وَ أَمَامَهُ التَّوْبَهُ وَ وَرَاءَهُ الرَّحْمَهُ وَ إِنْ کُنْتُ ضَعِیفَ الْعَمَلِ فَإِنِّی فِی رَحْمَتِکَ قَوِیُّ الْأَمَلِ فَهَبْ لِی ضَعْفَ عَمَلِی لِقُوَّهِ أَمَلِی اللَّهُمَّ إِنْ کُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّ مَا فِی عِبَادِکَ مَنْ هُوَ أَقْسَی قَلْباً مِنِّی وَ أَعْظَمُ مِنِّی ذَنْباً فَإِنِّی أَعْلَمُ أَنَّهُ لَا مَوْلَی أَعْظَمُ مِنْکَ طَوْلًا وَ أَوْسَعُ رَحْمَهً وَ عَفْواً فَیَا مَنْ هُوَ أَوْحَدُ فِی رَحْمَتِهِ اغْفِرْ لِمَنْ لَیْسَ بِأَوْحَدَ فِی خَطِیئَتِهِ اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَمَرْتَنَا فَعَصَیْنَا وَ نَهَیْتَ فَمَا انْتَهَیْنَا وَ ذَکَرْتَ فَتَنَاسَیْنَا وَ بَصَّرْتَ فَتَعَامَیْنَا وَ حَذَّرْتَ فَتَعَدَّیْنَا وَ مَا کَانَ ذَلِکَ جَزَاءَ إِحْسَانِکَ إِلَیْنَا

چراکه فقط خوف تو از دنیا وحشت‌زا است، و فقط امید و دلبندی به تو به آخرت انس‌بخش است، بارالها! حجّت و دلیل با توست نه بر علیه تو، و شکایت و گلایه باید به سوی تو باشد نه از تو، پس بر محمد و آل او درود فرست و مرا بر علیه نفس ستمکار و سرکش خویش، و بر شهوت غالب خودم یاری فرما، و پایان کارم را با عافیت قرار ده، بارخدایا! این کم حیائیِ من است که (از طرفی) درِ خانه تو استغفار می‌کنم و (از طرف دیگر) بر مناهی تو پا فشاری می‌ورزم، چنآن‌چه اگر استغفار نکنم با این‌که وسعت حلمِ تو را آگاهم، این تباه نمودنِ حق امیدواری است، بارالها! (کثرت) گناهانم مرا از امیدواری به تو مأیوس می‌کند، و آگاهیم به وسعت رحمت تو مرا از ترس و هراس از تو باز می‌دارد، پس بر محمد و آلش رحمت فرما، و امید و دلبندیِ مرا به خودت پا برجا نما، و ترس و وحشتِ مرا از خودت تکذیب فرما، و برای من آن‌چنان باش که به تو حُسن ظن دارم، ای بخشنده‌ترین کریمان، بارخدایا! بر محمد و آل او درود فرست و مرا به حفظ (از گناه) مؤید فرما، و زبانم را به حکمت گویا فرما، و مرا از کسانی قرار ده که بر تباهی‌های گذشته خویش نادِم و پشیمانند، و بهره خویش را اکنون ناقص و ضایع نکنند، و اهتمام بر روزی فردای خود ننمایند، بارالها! غنی آن کسی است که به سبب تو بی‌نیازی جوید و به سوی تو محتاج باشد، و فقیر و درمانده کسی است که از تو (روگردان شده) به جانب مخلوقت بی‌نیازی طلبد، پس رحمت نما بر محمد و آل او، و مرا از خلق خودت به سبب خودت بی‌نیاز فرما، و مرا چنان قرار ده که هیچ‌گاه دستی جز به سوی تو دراز نکنم، بارالها! بدبخت کسی است که با این‌که توبه و بازگشت راه مقابل او و رحمت تو پشتیبانِ اوست ناامید شود، اگرچه عملِ من ضعیف و سست است لکن امیدِ رحمتِ تو در من قوی است، پس ضعف عمل مرا در قبال قوت امیدم، برمن ببخشای، بارخدایا! اگر تو چنان دانی که در میان بندگانت از من سنگدل‌تر و پرگناه‌تر نیست، (درعوض) من هم به یقین میدانم که هیچ مولا و سرپرستی فضل و عطایش از تو بیشتر نیست، و رحمت و عفوش از تو وسیع‌تر نیست، پس ای کسی که در رحمت و مهربانی یگانه‌ای، ببخشای کسی را که در جرم و گناهش تنها و یگانه نیست، بارخدایا! تو ما را امر فرمودی و ما سرپیچی نمودیم، و ما را بازداشتی ولی ما دست برنداشتیم، ما را یادآوری فرمودی ولی ما خود را به فراموشی زدیم، ما را بینا فرمودی و ما خود را به کوری زدیم، تو ما را تهدید نمودی ولی ما از حد گذراندیم، (آری!) این در مقابل احسان تو بر ما جزایِ نیکوئی نبود،

وَ أَنْتَ أَعْلَمُ بِمَا أَعْلَنَّا وَ أَخْفَیْنَا وَ أَخْبَرُ بِمَا نَأْتِی وَ مَا أَتَیْنَا فَصَلِّ عَلَی محمد وَ آلِ محمد وَ لَا تُؤَاخِذْنَا بِمَا أَخْطَأْنَا وَ نَسِینَا وَ هَبْ لَنَا حُقُوقَکَ لَدَیْنَا وَ أَتِمَّ إِحْسَانَکَ إِلَیْنَا وَ أَسْبِلْ رَحْمَتَکَ عَلَیْنَا اللَّهُمَّ إِنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِهَذَا الصِّدِّیقِ الْإِمَامِ وَ نَسْأَلُکَ بِالْحَقِّ الَّذِی جَعَلْتَهُ لَهُ وَ لِجَدِّهِ رَسُولِکَ وَ لِأَبَوَیْهِ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَهَ أَهْلِ بَیْتِ الرَّحْمَهِ إِدْرَارَ الرِّزْقِ الَّذِی بِهِ قِوَامُ حَیَاتِنَا وَ صَلَاحُ أَحْوَالِ عِیَالِنَا فَأَنْتَ الْکَرِیمُ الَّذِی تُعْطِی مِنْ سَعَهٍ وَ تَمْنَعُ مِنْ قُدْرَهٍ وَ نَحْنُ نَسْأَلُکَ مِنَ الرِّزْقِ مَا یَکُونُ صَلَاحاً لِلدُّنْیَا وَ بَلَاغاً لِلْآخِرَهِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی محمد وَ آلِ محمد وَ اغْفِرْ لَنَا وَ لِوَالِدَیْنَا وَ لِجَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَاتِ الْأَحْیَاءِ مِنْهُمْ وَ الْأَمْوَاتِ وَ آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَهً وَ فِی الْآخِرَهِ حَسَنَهً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ

لیک تو به آن‌چه ما آشکار و پنهان نمودیم داناتری، و به اعمالی که به جا آورده و می‌آوریم آگاه‌تری، پس رحمت فرما بر محمد و آلش و ما را بر خطاها و فراموشی‎هامان مواخذه نفرما، و حقوق تو را (که ضایع نمودیم) برما ببخش، و احسان و کرم خویش بر ما تمام فرما، و پرده رحمتت بر ما افکن، بار خدایا! ما به تو توسل میجوییم به سبب این امام راستگو، و از تو درخواست می‌کنیم به آن حق و حرمتی که برای او و جد او رسول خودت و برای پدر و مادر او علی و فاطمه که اهل بیت رحمتند قرار دادی، این‌که روزی خودت را که قوام زندگی ما به آن وابسته است، و نظام احوال عیال ما در گرو آن است، بر ما پیاپی فرو ریزی، چرا که تویی آن کریمی که از خزانه وسیعت عطا می‌کنی، و با قدرت و توان خویش (آن‌که را بخواهی) محروم میکنی، و ما از تو رزقی را خواهانیم که برای دنیای ما موجب صلاح، و برای آخرت ما رسا و مایه کفاف باشد، بارخدایا! بر محمد و آلش رحمت فرست، و ببخشای ما و والدین ما را، و جمیع مومنین و مومنات را، و تمام مسلمین و مسلمات را، چه آنان که در قید حیات‌اند و چه آن‌ها که در گذشته اند، و در دنیا و آخرت به ما حسنه عطا فرما و ما را از عذاب آتش (دوزخ) حفظ فرما.

منبع: ایرنا
نظرات بینندگان