arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۳۷۱۴۸
تاریخ انتشار: ۰۵ : ۱۶ - ۱۳ شهريور ۱۳۹۰
در نقد منتقداني که نقد را نمي شناسند؛

ذبح فدراسيون در شبکه دو

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
پيام يونسي پور
موجي که تصور مي شد عليه فدراسيون فوتبال در شبکه سه سيما شکل گرفته باشد، اين بار خود را در شبکه دوم نشان داد. شايد علي کفاشيان که در تندترين مصاحبه اش گفته بود پروژه حذف او از فدراسيون فوتبال در اتاق تصميم گيري شبکه 3 نوشته شده است، هرگز انتظار نداشت وقتي نهاونديان هم مقابل دوربين تلويزيوني مي نشيند، در پايان نيمه اول تيم ملي را صاحب چهره اي منفعل و نمايشگر فوتبالي بي برنامه معرفي کند. آيا مي توان اين گفته ها را يک اتفاق دانست؟
هيچ چيز اتفاقي نبود. از دعوت محمدحسن انصاري فرد به عنوان يکي از اعضاي کميته انتقالي و يکي از جدي ترين منتقدان فدراسيون فوتبال گرفته تا بحث هايي که در مورد شکل آرايش بازيکنان، دلايل قهر هواداران با ورزشگاه ها در بازي هاي ملي (آن هم در روزي که جمعيتي نزديک به 80 هزار نفر سکوهاي آزادي را پر کرده بودند) و همين طور ناتواني تيم ملي در باز کردن دروازه تيمي که بيش از حد واقعي ضعيف نشان داده مي شد، در کنار گفتار نااميد کننده مجري و کارشناس برنامه اين ذهنيت را قوي تر از قبل مي کرد که هرآن چه مي شنويم، برنامه اي از پيش طراحي شده است.
در حقيقت تريبون صدا و سيماي ايران، به سادگي محفلي مي شود براي پيگيري يک سوژه! سوژه اي مانند ايجاد تغييرات در فدراسيون فوتبال. تغييرات، مهمترين خواسته اي است که عموم اهالي فوتبال از فدراسيون فوتبال در سال 90 مي خواهند. فدراسيوني که در طول حيات خود تمامي شکست هاي ممکن را تجربه کرده، موعد رفتن اعضايش سر رسيده تا شايد اين نگراني که فدراسيون بار ديگر با رفتاري ناشيانه و غيرحرفه اي، موجبات ناکامي ديگري را فراهم آورد نيز از بين برود. اما هر انتظاري را نمي توان در هر فضا ، مکان و زماني انتظار داشت. وقتي مجري يک برنامه تلويزيوني در برنامه اي زنده و بين دو نيمه بازي مقابل اندونزي به کارشناسي که هنوز معلوم نيست مدير است يا مربي، مربي است يا کارشناس، کارشناس است يا سازمان دهنده امور هواداران، سازمان دهنده هواداران راه آهن است يا نگارنده قانون و اساسنامه براي فدراسيون فوتبال، مي پرسد که آيا اميدي به نيمه دوم هست يا نه، انگار که بذر نااميدي را در دل و وجود بيننده اي که مقابل تلويزيون خود نشسته مي پاشد. آيا اين را هم مي توان اتفاقي دانست؟ آيا صدا و سيما مجري و گزارشگري را استخدام مي کند که از دانستن ابتدايي ترين اصول فوتبال و قانون 90 دقيقه اي بودن آن ناآگاه هستند؟ در روزي که 80 هزار هوادار بعد از قريب به 3 سال دوباره به ورزشگاه آزادي مي روند، حرف زدن از تمامي مباحث ناميد کننده و بي دليلي که آينده را تيره نشان مي دهد، چه سودي خواهد داشت؟ آيا قرار است سيما، پاي هواداري که به ورزشگاه مي رود را ببرد و جلوي تلويزيون بنشاند تا از جملات سراسر ياس آلود مجري اش بهره ببرد؟
سيمايي که روزي خود را به عنوان يار دوازدهم تيم ملي معرفي مي کرد، يا خودخواسته و دانسته درحال تيشه زدن به ريشه تيم ملي است و يا نادانسته گوي و ميدان را در اختيار کارشناس و مجري هايي قرار مي دهد که نه مي دانند نقد چيست و نه به اين درک رسيده اند که زمان و مکان نقادي کجاست. مي توان به سادگي هفته اي که هفته سرنوشت ساز تيم ملي است را پشت سر گذاشت و بعد به سراغ نقد مديران فدراسيون رفت.
چه کسي در اين مهم ترديد دارد که فدراسيون کنوني را بايد ضعيف ترين فدراسيون دهه اخير دانست و البته چه کسي در اين واقعيت عقلاني شک دارد که قبل از آغاز بازي و بين دو نيمه زمان مناسبي براي نشان دادن افول فوتبال ما نيست؟ به نظر مي رسد دعواي درون سازماني ميان مديران شبکه سه سيما با مديريت تازه وارد شبکه نوپا و راه نيفتاده ورزش، دودي را شکل داد که فقط به چشم مردم رفت و از سپردن پخش مستقيم بازي به شبکه دو ساخته شد. در اين بين البته نمي توان از گزارشگر ضعيف بازي هم به سادگي عبور کرد.
نظرات بینندگان