پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : تهران امروز نوشت: ترجمههاي قرآن به زبانهاي اروپايي اگرچه در ابتدا با اهدافي همچون خصومتهاي ديني و با نگاهي به نقد محتوايي انجام شده است اما نگاه فطري قرآن به انسان، اين گامهاي نخستين را به مقدمهاي براي آشنايي اروپاييان با قرآن كريم تبديل كرده است.
ترجمه كامل قرآن مجيد به زبانهاي اروپايي به قرن يازدهم ميلادي بازميگردد. اين ترجمه به زبان لاتين و با هدف اسلامستيزي و به سرمايهگذاري مسيحيت صورت گرفته است. اين ترجمه نخستين، توسط محققي به نام رابرت كتن (Robert of ketton) در سال 1143 ميلادي، در پي فرمان و با هزينه يك كشيش عالي رتبه فرانسوي، معروف به پير از كليساي كلوني در شرق فرانسه (prience of the couny monastery) تحقق يافت. همان گونه كه رابرت پيشبيني كرده بود، متاسفانه ترجمه ناقص و سخيف او پايه و اساسي شد براي ترجمههاي بعدي قرآن به زبانهاي ديگر. به طور مثال اولين ترجمه ايتاليايي قرآن از روي ترجمه رابرت صورت گرفت كه توسط آندره آريو بيني منتشر شد. اين ترجمه ايتاليايي مبناي اولين ترجمه به زبان آلماني توسط سالمن شويگر (solmonschweigger) كه مبلغي در نورنبورگ بود، قرار گرفت. ترجمه آلماني سپس مبناي اولين ترجمه هلندي در سال 1681 شد؛ بدون اينكه ذكري از نام مترجم به ميان آيد بنابراين مشاهده ميشود كه يك ترجمه متعصبانه كه در پي اغراض پدران كليسا در ستيز با اسلام صورت پذيرفته بود، مبناي سه ترجمه ديگر قرار گرفت.
اين وضعيت ترجمههاي اروپايي قرآن از قرن يازده تا هجده بود. در سال 721، ترجمه ثاني قرآن به زبان لاتين توسط لوديكو ماراچي
(Ludovice Marrachi) صورت پذيرفت كه اين نيز با هدف ابطال و رد اسلام انجام گرفت. اين ترجمه از ترجمه پيشين بسيار خصمانهتر و موضعگيريهاي آن نسبت به اسلام، بسيار نفرت انگيزتر بود.
در قرن بيستم، خود مسلمانان وظيفه ترجمه قرآن را به دوش گرفتند. اين جريان روز بهروز قوت بيشتري يافته است ولي هنوز در ابتداي مسير قرار دارد. تاريخچه ترجمه قرآن مجيد به زبانهاي اروپايي را ميتوان به سه دوره تقسيم نمود:
1. قرون وسطي تا دوره رنسانس؛ عمدتا با نيتهاي خصمانه، توسط متوليان كليسا.
2. اوايل قرن نوزدهم؛ در پي شكل گيري و قوت يافتن علوم اجتماعي و مطالعات شرق شناسي؛ توسط شرق شناسان غير مسلمان.
3. عصر حاضر؛ در پي آگاهي مسلمين و نيز برخورداري از امكانات اطلاعرساني پيشرفته؛ توسط خود مسلمانان. در ادامه بحث ابتدا به معرفي و توضيح در مورد مطرحترين مترجمان غيرمسلمان و سپس مترجمان مسلمان خواهيم پرداخت يكي از مطرحترين مترجمان غيرمسلمان قرآن الكساندر راس (Ross Alexander) ميباشد. عنوان ترجمه او كه اولينبار در سال 1649 به چاپ رسيد، عبارت است از «قرآن محمد ترجمه شده از عربي به فرانسه». اين ترجمه به تازگي به انگليسي برگردانده شده است.
اما در مورد كيفيت خود ترجمه، به همين توضيح زومر Zwemer بسنده ميكنيم كه گفته است: «راس با عربي بسيار ناآشنا و يك محقق غيرآگاه فرانسوي بود. بنابراين ترجمهاش آكنده از خطاست.»
يكي ديگر از ترجمههاي قرآن كه در غرب رواج بسيار يافته است، ترجمهاي است به زبان انگليسي توسط جورج سيلGeorge Sale با عنوان «قرآن ترجمه شده به زبان انگليسي مستقيما از زبان عربي.» البته قابل ذكر است كه اين ترجمه نيز با نام «قرآن محمد» شهرت يافته و در سال 1734 در لندن به چاپ رسيده است. آخرين چاپ اين ترجمه در سال 1975 بود. جورج سيل براي ترجمهاش مقدمه مفصلي - بالغ بر دويست صفحه - نوشته و در آن به بررسي نكات متعددي از قبيل جغرافياي جزيره العرب، عربستان قبل از اسلام، اديان و باورهاي مردم در دوران پيش از ظهور اسلام، شخصيت پيامبر و... پرداخته است. البته منابع مورد استفاده وي، منابع موثقي نيست. وي بدون هيچ پروايي به اظهارنظرهاي شخصي در مورد مسائل قرآن و شأن نزول سورهها و آيات پرداخته است. در قسمتهاي متعددي از مقدمه خود تلويحا بيان مينمايد كه قرآن تقليدي است از كتاب مقدس پيشين. سبك ترجمه سيل نسبتا ادبي است؛ ولي در ترجمهاش نقايص، سوءبرداشتها و تحريفهاي عامدانه بارزي به چشم ميخورد. براي نمونه در ترجمه «بسم الله الرحمن الرحيم»، وي از ترجمه رحيم سرباز زده و در هر جايي كه كلماتي از يك ريشه مثل «رحمن» و «رحيم» از پي هم آمدهاند، اظهارنظر مينمايد كه اين تكراري است بيهوده و بيمعنا و در صورت ترجمه موجب نقصان و نابهنجاري ترجمه خواهد شد. ديگر از مواردي كه ميتوان به آن اشاره نمود، شيوه ترجمه حروف مقطعه توسط سيل است؛ مثلا «الف لام ميم» را به A.L.M ترجمه نموده است. به عبارت ديگر ميتوان گفت كه در ترجمه اين حروف، معادل الفبايي انگليسي را به كار گرفته است؛ در حالي كه برخي ديگر از مترجمان سعي در حرف نگاري در اين موارد داشته اند؛ يعني مثلا همان الف لام ميم را به
Alif, Lam, Mim ترجمه كردهاند. بنابراين جانب احتياط را بيشتر رعايت نمودهاند و حرفي را كه نتوانستهاند درك كنند، به همان گونه اصلي، فقط حرف نگاري كردهاند. ديگر از كاستيهاي اين ترجمه، حذف بخشي از آيات است؛ به طور نمونه مشاهده ميشود كه آيه 98 از سوره آل عمران ناقص ترجمه شده و از ترجمه بخشي از آن به طور كلي صرف نظر شده است.
همچنين مشاهده ميگردد كه در ترجمه برخي از آيات، تفسير به راي صورت گرفته و مثلا «يا ايها الناس...» در برخي آيات به «اي مردم مكه...» ترجمه شده است. ديگر از مترجمان غير مسلمان قرآن، رادول
Radwell, J.M است. ترجمه وي تحت عنوان «القرآن» در لندن به سال1861 به چاپ رسيده است. اين مترجم، اصالت ترتيب سورهها را زير سوال برده و ترتيب جديدي براي ارائه سور اتخاذ نموده است. رادول نيز عقيده داشت كه قرآن تقليدي است از كتب مقدس مسيحيان و يهوديان.
از ميان مترجمان مسلمان به سه مترجم اشاره خواهد شد. يكي از اروپا، ديگري از آسيا و سومي از آمريكا، محمد مارمادوك ويليام پيكتال (Pickthal, Mohammed Marmoduke) مترجم بريتانيايي مسلمان قرآن است. ترجمه او تحت عنوان «مفهوم قرآن كريم» به سال 1930 در لندن به چاپ رسيد و نيز بارها توسط ناشران مسلمان و غيرمسلمان تجديد چاپ شد. البته قابل ذكر است كه برخي از چاپهاي اين ترجمه داراي اشكالاتي چند ميباشد.
پيكتال براي ترجمه خود مقدمهاي فراهم آورده و در آن علاوه بر توضيح درباره حضرت پيامبر اكرم (ص)، دوران پيامبري وي و حوادث مهم آن دوران، اندكي نيز به ويژگيها و دشواريهاي ترجمه قرآن اشاره نموده است. ترجمه مذكور عاري از هرگونه پاورقي يا توضيحي است. تا حدي به نظر ميرسد كه مترجم بيشتر از اينكه ترجمهاي از خود ارائه داده باشد، به اقتباس و تقليد از مترجمين ديگر پرداخته است. مترجم سوم كه در اين مقاله از او ياد خواهد شد، تامس بالنتين ايروينگ (Irving, T. B) معروف به حاج تعليم علي است. وي اولين مترجم آمريكايي قرآن به حساب ميآيد و ترجمهاش در سال 1985 در ورمونت به چاپ رسيد. سبك ترجمه مذكور غيرادبي يا به عبارتي عاميانه است. ايروينگ مقدمه مفصلي براي ترجمه خود نوشته و در آن مطالب متعددي را ذكر كرده است. از قبيل اصطلاح شناسي، نظم تلفظ و آوانويسي، سبك ترجمه و... از نكات جالبي كه در اين مقدمه به آن برمي خوريم آن است كه وي ميگويد: «در اين ترجمه كوشيده است كه بخشي از قصور غرب را درباره اسلام جبران كند.»