arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۳۷۴۳۳
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار: ۵۹ : ۰۰ - ۱۶ شهريور ۱۳۹۰

افزايش نگران كننده «طلاق عاطفي» در كشور

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرور هاديان: حتماً شما هم تا بحال واژه «طلاق عاطفي» به گوشتان خورده است. طلاقي كه شباهتي به طلاق رسمي ندارد و در جايي ثبت نمي شود. زوجي كه دچار اين مسأله هستند بين دوستان و اقوام و آشنايان زبانزد نمي شوند، بچه ها در مدرسه نام بچه طلاق نمي گيرند و...

اما رئيس مركز سلامت خانواده و جمعيت وزارت بهداشت معتقد است هر سال حدود 130 هزار طلاق ثبت مي شود كه برخي از مسؤولان مي گويند زوجهاي تحصيلكرده ايراني به جاي ثبت طلاق و مشكلات از يكديگر جدا زندگي مي كنند يعني بجاي طلاق، زندگي دور از هم را برمي گزينند.
* طلاق عاطفي چيست؟

پروانه طاهري، مشاور خانواده درباره بروز طلاق عاطفي و پيامدهاي ناشي از آن مي گويد: طلاق از نظر لغوي به معناي گشودن گره و رها شدن است و در اصطلاح عبارت از خاتمه دادن به زندگي مشترك زن و شوهر و پايان بسياري از نابهنجاريهاست. در طلاق عاطفي، زن و شوهر بدون اينكه به طور رسمي از هم جدا شوند، عواطف خود را از هم دريغ كرده و از هم روي برمي گردانند. در اين فرم زندگي يا طلاق، نمايي از اعتماد و احساس ناب و بكر اوليه ديده نمي شود.زن و مرد در يك خانه و زير يك سقف زندگي مي كنند، با هم غذا مي خورند، با هم كار مي كنند، با هم مسافرت مي روند اما همانند دو بيگانه نسبت به يكديگر بي تفاوت و بي احساس هستند. در واقع هر كدامشان به مسايل و امور خود سرگرم اند. به نظر من شايد سير صعودي برخي از آسيبهاي اجتماعي كه در اذهان عمومي مهمتر از آسيبهاي ديگر قلمداد مي شوند سبب شده آسيبهايي مانند «طلاق عاطفي» را فراموش كنيم اما طلاق عاطفي رابطه تنگاتنگي با طلاق رسمي دارد و خطر بزرگي براي زندگي مشترك محسوب مي شود.

«طاهري» درباره عوامل مختلفي كه سبب افزايش ناسازگاري بين زن و شوهر مي شود، مي گويد: به اعتقاد من در بروز مشكلات بين زن و مرد عوامل مختلفي دخيل هستند كه مسايل اقتصادي، اجتماعي و بخصوص اعتياد نمونه هاي آن است. متأسفانه بدليل بيكاري و بحران تورم بسياري از جوانان از داشتن زندگي حداقلي محروم هستند و همين مشكلات سبب مي شود كه زن و مرد هر دو شاغل باشند و حتي بسياري از مردان مجبورند در چند شيفت كار كنند تا هزينه هاي زندگي را تأمين كنند. خستگي و فشارهاي روحي ناشي از كار باعث مي شود ارتباط خوب و مؤثري بين زوج ها وجود نداشته باشد و گاه عوامل ديگري چون دخالت اطرافيان، موادمخدر، نبود محبت در طرفين، نبود مهارت در حل مسايل زندگي، نارضايتي از روابط زناشويي و سوء ظن و خيانت نيز مزيد بر علت مي شود.

* جدايي پنهان و خاموش!
آمار نشان مي دهد به نسبتي كه ميزان طلاق رسمي در كشور افزايش داشته است، طلاق عاطفي نيز همين سير صعودي را مي پيمايد.

«هاتفي» كارشناس روانشناسي، طلاق عاطفي را نوعي زناشويي خاموش مي داند و مي گويد: طلاق عاطفي برخاسته از اختلافات در ميزان خواسته ها، سليقه ها، عواطف، ديدگاهها، ابعاد معنوي و... است. طلاق عاطفي به دليل ترس از طلاق رسمي است زيرا بسياري از حرفها و حاشيه هاي پس از طلاق سبب مي شود فرد به دليل عدم پذيرش محدوديت هاي اجتماعي و فرهنگي مشكلات اقتصادي و... به طلاق عاطفي بسنده كند.

اين كارشناس روانشناسي، طلاق عاطفي را ريشه بسياري از نابهنجاريها و آسيب هاي رواني، اجتماعي و شغلي براي زنان و مردان و فرزندان مي داند و مي افزايد: طلاق عاطفي پيامدهاي باورنكردني را پيش رو دارد. اين طلاق باعث مي شود ميزان اعتماد افراد به يكديگر كم شود، افراد خانواده مدام دچار اشتباه شوند و بدليل نداشتن تكيه گاه و مأمن جدي در زندگي احساس يأس و سرخوردگي داشته باشند. طلاق عاطفي سبب مي شود فشار عاطفي زيادي به افراد وارد شود تا جايي كه بسياري از افسردگي ها، اضطراب ها و پريشاني ها ناشي از همين طلاق عاطفي است.

*پايان ازدواج عاشقانه!
«وحيد شريفي» مشاور خانواده نيز درباره طلاق عاطفي مي گويد: امروز بسياري از ازدواج ها با عشق آغاز مي شود و احترام اوليه وجود دارد اما متأسفانه مسايلي طي زندگي پيش مي آيد كه منجر به جدايي و يا زندگي مشترك بدون عشق و علاقه مي شود. تا جايي كه بسياري از همين ازدواج هاي عاشقانه گاه به مرحله جدايي مي رسد و بيشتر بدليل وجود بچه ها به طلاق عاطفي منتهي مي شود. معمولاً در اين نوع طلاق هيچ كدام از طرفين حاضر به تغيير و پايين آمدن از موضع خود نيستند.

وي مي افزايد: عوامل زيادي سبب طلاق رسمي مي شود اما عواملي چون خست، عصبانيت و خشونت، دورويي، دروغ، خودبيني و تحقير باعث طلاق عاطفي مي شود.ثبت حدود 130 هزار طلاق در هر سال حكايت تلخي است كه وجود دارد و نمي توان بي تفاوت از كنار آن گذشت. اگرچه آمار دقيقي از ثبت آمار طلاق عاطفي وجود ندارد اما برخي مسؤولان مي گويند زوج هاي تحصيلكرده ايراني به جاي ثبت طلاق، جدا از يكديگر زندگي مي كنند و يا اينكه زير يك سقف هستند اما هركدام بدنبال دلگرمي هايي خارج از فضاي خانه و خانواده مي روند. و اين، نوع جديدي از «جدايي» است كه در كشور ما نيز در حال فراگير شدن است و خطرات اجتماعي فراواني را به دنبال خواهد داشت. خطراتي مثل كم توجهي به تربيت فرزندان، افسردگي هاي شديد، خيانت به همسر و بي تفاوتي در برابر خانواده.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۰:۲۴ - ۱۳۹۰/۰۶/۱۶
0
6
من غیرازخودم چندزوج دیگررامیشناسم که دچاراین مسئله هستند.بایدگفت زوج خوشبخت بسیارکم یافت می شود
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۸:۴۵ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۴
0
0
كاش پدرمادرها ميدانستند با اين رفتار چه بلايي سر فرزندان خود مي آورند.گناه فرزندان چيست كه شما پدرمادرها بدون فكر ازدواج كرديد و بدتر از آن هيچ تلاشي براي بهبود روابط خود نكرده ايد.فرزندان طلاق واقعي خوشبختر از فرزندان طلاق عاطفي هستند
هومان
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۶:۱۳ - ۱۳۹۰/۰۸/۳۰
0
4
واقعا راه حل چیست چه باید کرد نه میشود طلاق داد نه میشه ادامه داد یک بار هم بیشتر فرصت زندگی نیست چه باید کرد؟
نظرات بینندگان