arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۳۷۴۵۵
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۰۱ : ۱۲ - ۱۶ شهريور ۱۳۹۰

علی دایی: دوست ندارم نماد اعتراض باشم

علي دايي هنوز هم محبوب ترين فوتباليست ايراني است و اين موضوع را مي توان در كوچه و خيابان به وضوح ديد اما با همه اين احوال انتقادات فراواني نيز به او وارد است كه «بايد» پرسيده شود. گفت وگو با سرمربي فعلي باشگاه راه آهن از طريق حسين قدوسي، مدير روابط عمومي باشگاه ميسر شد و توانستيم پرسش هاي سرويس ورزشي «اعتماد» را از دايي به عنوان پاسخ دريافت كنيم: مصاحبه يي كه علي دايي آن را «خاص» مي داند و چندباري از اين پرسش ها «شكايت» مي كند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
«علي دايي»: او شايد معروف ترين ورزشكار ايراني باشد، روزي خندان و در بسياري از روزها «عصباني». همكلام شدن با دايي كار چندان راحتي نيست و به نوعي به گفت وگو مي پردازد كه پرسش هاي حاشيه دار را ادامه ندهي.

به گزارش انتخاب به نقل از اعتماد، علي دايي هنوز هم محبوب ترين فوتباليست ايراني است و اين موضوع را مي توان در كوچه و خيابان به وضوح ديد اما با همه اين احوال انتقادات فراواني نيز به او وارد است كه «بايد» پرسيده شود. گفت وگو با سرمربي فعلي باشگاه راه آهن از طريق حسين قدوسي، مدير روابط عمومي باشگاه ميسر شد و توانستيم پرسش هاي سرويس ورزشي «اعتماد» را از دايي به عنوان پاسخ دريافت كنيم: مصاحبه يي كه علي دايي آن را «خاص» مي داند و چندباري از اين پرسش ها «شكايت» مي كند.

 او اعتراف مي كند: «سوال هاي شما اصلاعادي نيست»، اما به اكثر اين پرسش ها پاسخ مي دهد و در نهايت هم از اين مصاحبه راضي است. درباره او مي توان نوشت كه حرف هايش برآمده از اعتقاداتش است و براساس شرايط و اوضاع و احوال حرف نمي زند اما گاهي همين صداقت هم كار دستش داده است. شايد مشكل سيستم فوتبال ايران باشد، مرداني كه در همين بستر رشد مي كنند را در سقفي متوقف مي كند تا «درجا» زدن به امري عادي تبديل شود.

 شايد اميد نسل جديد مربيان ايراني به علي دايي باشد، او هم زبان بين المللي مي داند، هم چهره يي بين المللي است و هم به درستي روابطش را مي شناسد، كاش او قدر خودش را بيشتر بداند...
    
    انگيزه تان از آمدن به راه آهن چه بود؟
    من عاشق كار كردن هستم. مدت ها درگير بحث پرسپوليس بودم. اتفاق هاي زيادي افتاد و همه ديدند. در همين شرايط بود كه راه آهن به من پيشنهاد داد و من قبول كردم. اين باشگاه خصوصي است و يكي از انگيزه هاي من كمك به بخش خصوصي است. راه آهن نخستين تيمي است كه به بخش خصوصي وارد شده و اميدوارم مابقي شركت هاي خصوصي هم تشويق شوند و در فوتبال سرمايه گذاري كنند. در حال حاضر فوتبال ما به سمت و سويي مي رود كه همه باشگاه هاي دولتي بايد به بخش خصوص واگذار شوند و اين اتفاق دير يا زود بالاخره مي افتد.
    
    با توجه به اينكه باشگاه راه آهن تماشاگر زيادي ندارد و اغلب بازيكن هايش جوان هستند، باعث ترديد علي دايي نشد؟
    من با چشم باز انتخاب كردم. نداشتن تماشاگر دليل درستي نيست كه نخواهم در يك تيم كار كنم. اما در نظر داشته باشيد كه در بازي هاي خانگي ما 2 تا 4 هزار تماشاگر به ورزشگاه مي آيند. اين درحالي است كه خيلي از تيم ها همين تعداد تماشاگر را هم ندارند. من هيچ وقت از كار كردن با جوانان هراسي نداشته ام: بلكه در سايپا، تيم ملي، پرسپوليس و حالاهم در راه آهن نشان داده ام كه عاشق كار كردن با جوانان هستم و به آنها ميدان مي دهم. همين امسال چند بازيكن را در تمرينات راه آهن ديدم و از باشگاه خواستم با آنها قرارداد ببندد. حتي از سه يا چهار نفر آنها هم در تركيب اصلي تيم استفاده مي كنم.
    
    برنامه تان براي فصل بعدي ليگ چيست؟
    از حالاگفتن برنامه براي سال بعد خيلي زود است. بايد ببينم شرايط چطور پيش مي رود. هيچكس از آينده اش خبر ندارد.
    
    اگر بخواهيد به زمان سرمربيگري تان درزمان تيم ملي نمره يي بدهيد، چند مي گيريد؟
    نمره دادن بطور كلي جالب نيست. اما من به خودم نمره قبولي مي دهم. اول اينكه من وسط راه بركنار شدم و دوم اينكه تيم من فقط دريك بازي رسمي باخته بود و هيچ جاي دنيا فكر نمي كنم يك سرمربي را به خاطر يك باخت بركنار كنند. ولي اين اتفاق براي من افتاد. شرايط و اتفاقات را بايد كنار هم قرار دهيم و ببينيم آيا همه چيز براي من و تيمم فراهم بوده است؟ آيا همه چيز دست بوده؟ كارنامه من در تيم ملي مشخص است. در مسابقات مقدماتي جام جهاني با صلابت به دور بعدي صعود كرديم و در مسابقات غرب آسيا اول شديم. اين در شرايطي بود كه من از بازيكنان جوان استفاده مي كردم. ولي متاسفانه در مرحله دوم مقدماتي با يك باخت بركنار شدم. حتي صبر نكردند تا سوت بعدي سرمربي باشم تا همه بتوانند بطور دقيق درباره من قضاوت كنند.
    
    بزرگ ترين چالش علي دايي در دوران سرمربيگري تيم ملي چه بود؟
    مشكلات زياد بود كه من به خيلي از آنها اشاره كردم. در شرايطي كه در كوران مسابقات بوديم و قبل از بركناري ام خيلي از مشكلات براي من و تيم به وجود آمد ولي من تا امروز چيزي نگفتم تا مشكلي پيش نيايد. مهم ترين چالش عدم همكاري فدراسيون با من بود. به عنوان مثال اكثر بازي هاي تداركاتي خوب را از دست داديم و مسوولان فدراسيون به جاي اين بازي ها، بازي هاي ديگري برايمان گذاشتند يا اصلانگذاشتند.
    
    علي كفاشيان چهار سال مدير فوتبال بود. صفايي فراهاني و دادكان هم چهار سال بر مسند رياست اين فدراسيون بودند. به نظر شما تفاوت آنها در چه بوده است؟
    شما كارنامه هايشان در رده نوجوانان، جوانان و بزرگسالان را ببينيد متوجه تفاوت هايشان خواهيد شد. نيازي نيست كه من صحبت كنم.
    
    از بين اين سه نفر قوي ترين مدير را كدام يك مي دانيد؟
    مديراني مثل دادكان و صفايي فراهاني واقعا موفق بودند. چه زماني كه من بازي مي كردم و چه زماني كه من مربي بودم. من با چهار رييس فدراسيون كار كرده ام كه به نظر من اين دو نفر به كارشان مسلط بودند. با اين تفاوت كه يكي از آنها فوتبالي بود و ديگري غيرفوتبالي.
    
    علي دايي اسطوره است اما انتقاد اين است كه مشاور ندارد: چه فني و چه رسانه يي. چرا دوست نداريد مشاور داشته باشيد؟
    هيچ آدمي نمي تواند بي نياز باشد. بي نياز فقط خداوند است. اما چه كسي گفته من مشاور ندارم؟ چرا مي گوييد مشاور فني ندارم؟ اين همكاراني كه با من در باشگاه راه آهن مثل آقاي نياز، آقاي عالي پور، برادرم يا كسان ديگري كه در پرسپوليس و سايپا با من كار كرده اند پس كه هستند؟ شما برويد ببينيد من چگونه با دستيارانم مشاوره مي كنم و در خيلي از امور با آنها همفكري هم مي كنم. اما درباره مشاور رسانه يي بايد بگويم تا اينجا احساس كردم احتياجي نداشته ام براي همين مشاور رسانه يي ندارم.
    اين روزها علي دايي نماد اعتراض در ورزشگاه ها شده است. آيا از اين روند اعتراضي كه نوعي واكنش اجتماعي است راضي هستيد؟ اين در حالي است كه حتي در بازي هاي دوستانه و مسابقات فوتسال هم اين اعتراضات وجود دارد.
    تاكيد مي كنم كه اصلادوست ندارم نماد اعتراض باشم. شما از واژه خوبي استفاده كرديد. نماد اعتراض! ولي من دوست ندارم اينگونه باشم. البته بايد بگويم اين اتفاقات به اين دليل افتاده است كه مردم ما به دنبال حقيقت هستند و شايد احساس كرده اند در ماجراي پيش آمده (دايي و باشگاه پرسپوليس) حقيقت چيز ديگري بوده. آنها مي دانند كه حق با كيست. بله من مي شنوم كه در بازي هاي دوستانه و فوتسال هم مرا تشويق مي كنند. حتي در بازي هاي ليگ برتري كه در شهرستان هاي ديگر برگزار مي شود و ربطي به پرسپوليس هم ندارد، تماشاگران يك تيم وقتي مي بينند كه تيم شان باخته است به نشانه اعتراض مرا تشويق مي كنند. حالااين موضوع در بازي هاي پرسپوليس بيشتر بوده است. چندين و چند بار گفته ام اما بازهم خواهش مي كنم مرا تشويق نكنند و بگذارند تيم راه خودش را برود تا همه چيز درست شود.
    
    در حال حاضر در فوتبال به نماد اعتراض تبديل شده ايد، نگران اين نيستيد كه در سياست هم نماد اعتراض شويد؟
    اصلانگران نيستم. من يك آدم كاملاورزشي هستم و ساليان سال است كه در فوتبال به عنوان بازيكن و مربي فعاليت مي كنم. اما شما نمي توانيد نمونه يي بياوريد و به من بگوييد كه در جايي سياسي شده باشم. تمام كارهايي كه من مي كنم كاملاغيرسياسي است. من در ورزش و اقتصاد فعاليت دارم اما هيچ وقت وارد سياست نشده ام. پدر خدابيامرزم وصيت كرده كه مراقب باشم هيچ وقت وارد سياست نشوم. نه من اصلانگران نيستم و به قول معروف طلاكه پاك است چه منتش به خاك است؟!
    
    يك سوال كه هميشه براي ما اهل رسانه مهم بوده است: اينكه چرا علي دايي در روزهايي كه كاپيتان تيم ملي بود حاضر نشد خداحافظي كند؟ و اين همه اصرار براي چه بود؟
    براي چه بايد خداحافظي مي كردم؟ وقتي در خودم توانايي مي ديدم چرا بايد مي رفتم؟ من در جواب اين سوال و براي اينكه ذهن تان روشن شود فقط يك چيز مي گويم: برويد و ميانگين گل هاي من در دو يا سه سال آخري كه در تيم ملي بودم را بررسي و با ديگران مقايسه كنيد. آنوقت خيلي چيزها دستگيرتان مي شود و ديگر نه شما و نه ديگران اين سوال را نخواهيد پرسيد.
    
    در ادامه اين سوال درست است كه بگوييم جام جهاني 2006 آلمان بدترين روزهاي زندگي علي دايي بوده است؟
    
    فكر مي كنم شما سوال هايي را مطرح كرده ايد كه من به همه شان پاسخ منفي بدهم! در همان مسابقات خيلي اتفاقات افتاد و خيلي ها هم بهانه پيدا كردند. عده يي هم بودند كه از قبل منتظر فرصتي بودند مرا زمين بزنند كه البته در خلال اين مسابقات عليه من موضعگيري كردند و جو بدي ساختند. اين واقعيتي است كه شما نمي توانيد انكارش كنيد. مگر غيراز اين بوده؟
    يادم هست كه در جام جهاني 2006 آلمان و بعد از بازي با مكزيك در گپي خودماني كه با هم در... (محل اردوي تيم ملي) داشتيم گفتيد دو يا سه بازيكن ديگر اشتباه كرده اند و تيم گل خورده است ولي همه از من انتقاد كرده اند. تمام كاسه كوزه ها را هم بر سر من شكستند. در حالي كه من موقعيت گل زدن نداشتم و به درستي تغذيه نشدم.
    من وارد جزييات نمي شوم. كارنامه من مشخص است. شما به جاي اين مسائل مي توانيد كارنامه ورزشي مرا بررسي كنيد و خودتان قضاوت كنيد.
    آن روزي كه علي دايي در دوره سرپرستي كاشاني سرمربي شد، خيلي ها به او اعتراض كردند و بارها گفتند چطور دايي حاضر شد با كاشاني كار كند. آن روز دايي همه انتقادات را رد كرد و منتقدانش را به حساب نياورد.
    كدام منتقد، من در آن ايام انتقاد آنچناني نمي ديديم. بعد از بركناري ام از تيم ملي كاملااز فضاي رسانه يي و ورزش فاصله گرفته بودم. حتي چندين پيشنهاد هم از باشگاه هاي ديگر داشتم كه به همه آنها پاسخ منفي دادم. البته يك موضوع را نمي توانم كتمان كنم و آن اينكه چند نفر از دوستان صميمي ام به من گفتند كه وقتي مي روي مواظب خودت باش، طوري كه حواست به جمع باشد. من هم به خاطر خدمت به پرسپوليس به اين باشگاه رفتم نه به خاطر شخصي خاص.
    
    چه تصويري از كاشاني در ذهن دايي وجود داشت و بعد از آن به چه چيزي تبديل شد؟
    راجع به اين مسائل صحبت كرده ام و به اندازه كافي حرف زده ام. در مقطع فعلي نمي خواهم راجع به اين موضوعات حرف بزنم. در طول اين مدت راجع به پرسپوليس و افراد مربوط به آن صحبت كرده ام. البته گاهي خود اين آقا حرف هايي را به ميان مي آورد يا مسائلي را مطرح مي كند كه ناچار مي شوم به اين سوالات پاسخ دهم تا قضاوت افراد عمومي مبتني بر واقعيت ها باشد.
    
    منظورت اين است كه در دو روز گذشته حبيب كاشاني درباره مطالبات فصل گذشته ات حرف زده و مايلي كهن هم بار ديگر مصاحبه تندي عليه تو داشته است؟
    مي شود سوال بعدي را مطرح كنيد؟
    
    تعريف علي دايي از خبرنگار ايراني چيست؟
    خوشحالم بگويم خبرنگاران زيادي هستند كه با وجدان كاري، فعاليت مي كنند و براي قلمي كه خداوند به آن سوگند خورده است ارزش قايلند و قلم شان را به نرخ روز حركت نمي دهند. خبرنگاراني هستند كه وجدان كاري شان را به هرچيز ديگري ترجيح مي دهند. البته بين خبرنگاران مثل ساير صنف ها افراد خوب و بد وجود دارد اما خوشبختانه درصد آدم هايي كه وجدان كاري دارند بيشتر است.
    
    يكي، دو سوال سخت!
    سوال هاي قبلي ات هم چندان عادي نبود! اما در خدمتم.
    
    چرا دايي از خودش چهره يي ساخته كه هيچ انتقادي را نمي پذيرد.
    اين نظر شما است و من به هيچ عنوان قبول ندارم. بهتر است در وهله اول انتقاد را معنا كنيم. انتقاد يعني چه؟ چرا مي گوييد من انتقاد را نمي پذيرم. وقتي يك انتقاد سازنده باشد چه دليلي دارد كه استقبال نكنم؟ من گفتم و باز هم تاكيد مي كنم. شما برويد انتقاد را معنا كنيد. من براي انتقادي كه مغرضانه باشد هرگز ارزشي قايل نيستم و اصلااسمش را هم انتقاد نمي گذارم.
    
    و اما سوال آخر: چرا هميشه به علي دايي انتقاد زياد است؟
    خيلي مشخص است. آدمي كه مد نظر همه باشد و هميشه در همه سطوح اول باشد بطور طبيعي زير ذره بين است و همه كارهايش مورد توجه است. من روزهايي را مثال مي زنم كه در اوج موفقيت هاي ملي و باشگاهي بوده ام اما برخي آن موقعيت هاي بزرگ را ناديده گرفتند و يك سري مسائل پيش پا افتاده را به درست يا غلط بزرگ كردند. گفته ام باز هم مي گويم اگر انتقادي سازنده باشد و بدون حب و بغض، از آن استفاده مي كنم. كما اينكه تا حالااينگونه بوده و بارها از برخي انتقادات استفاده كرده ام.
    
    ممنون كه به ما فرصت داديد.
    من هم از سوال هاي خاص شما ممنونم (با خنده).
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
هادی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۵:۴۶ - ۱۳۹۰/۰۶/۱۶
0
0
آقای دایی شما برای من از هر نظر الگو هستید و این جمله که (در هر صنفی افراد بد وجود دارد) دیگه خیلی کلیشه ای شده
در این دوره و زمانه افراد بد هر صنف از افراد خوبش بیشترند ولی تا زمانیکه صادق باشید و به اصطلاح نان بازویتان را بخورید حتی اگر تمام کارشناسان و روزنامه نگاران عیله شما مقاله بنویسند ذره ای از اعتقاد من به شما کم نخواهد شد
نظرات بینندگان