arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۳۸۳۰۲
تاریخ انتشار: ۴۲ : ۲۰ - ۲۴ شهريور ۱۳۹۰

تمدن مانند ساعت است نه درخت چنار!

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
 تمدن یک پدیده چند ساحتی است و بنابرین برای تحقق آن است لازم است در همه بخشها به صورت همزمان و هم سطح پیشرفت صورت گیرد و تنها در این صورت است که هر بخش می تواند نیاز بخش های دیگر را پوشش دهد و باز هم پیش تر برود.

تمدن سازی یک پروسه نظام وار و چند ساحتی و ساعت گونه است نه پدیده ای تک ساختی و چنار مانند که فقط در ارتفاع بالا برود. به طور معمول، وقتی سخن از پیشرفت و تمدن در میان سیاستمداران پیش می آید، صرفا به چند فاکتور سیاسی و اقتصادی از منظر قدرت می نگرند و تصور می کنند با دستور و امریه می شود پیشرفت را محقق ساخت. البته اگر پیشرفت امری تک ساحتی بود چنین چیزی امکان داشت. سیاستمداران کرملین در دهه بیست تا پنجاه میلادی توانستند به قیمت نابود کردن کشاورزی، روسیه را صنعتی کنند. اما باید توجه می داشتند که یک کشور پیشرفته صنعتی بدون کشاورزی، بدون هنر، بدون حقوق، بدون آزادی، بدون دین و بدون بسیاری از زیرساخت ها و دانشهای دیگر نمی تواند پیشرفت تمدنی پر دوام برای ایشان به ارمغان آورد، چنان که شوروی دوام نیاورد.

تمدن امری چند ساحتی و برایند تلاش همزمان، همراه، هم سطح، هم عرض و هم سوی تمامی ابعاد علمی و ساختاری در یک جامعه، اعم از فرهنگی، اقتصادی، حقوقی و بهداشتی در کنار صنعت و علم و فن است. پیشرفت در همه این عرصه ها، هم عامل رشد یک تمدن است و هم علامت آن.

ممکن نیست در جامعه پیشرفته، علم ژنتیک پیشرفت کند، پزشکی رشد کند، صنعت تکامل یابد، اما دانش حقوق در جا بزند. به محض پیشرفت در یک بخش، نیازهای حقوقی آن چندان است که بدون آن، امکان عینیت یافتن آن پیشرفت در سطح اجتماع برای مردم نیست. این شرایط دیگر است که بستر عملی شدن یک پیشرفت علمی را به سرعت فراهم می کند، به طوری که در چنین جامعه ای از زمانی که علم و تکنیک تازه ای کشف می شود تا مرحله عمل و عمومیت آن و سودمندیش برای جامعه، فاصله زمانی چندانی نمی گذرد. در حالی در جاهایی که تمدن ناموزون پیشرفت می کند، این بستر فراهم نمی شود و بهره وری از آن پیشرفت علمی تا سالها به عهده تعویق می افتد.

وقتی یک جامعه پیشرفت می کند و برای نمونه ماشین در آن پدید می آید، علم حقوق خاص خود را برای سامان دهی به نظام جدید نیاز دارد. وقتی اقتصاد عریض و طویل می شود، دانش حقوق مخصوص خود را می خواهد. این نیاز به حدی است که بدون آن نمی تواند نقش طبیعی خود را برای پیشرفت جامعه و رساندن آن به نقطه اوج ایفا کند.

دانش حقوق تنها چیزی نیست که به عنوان یک امر اساسی باید مراقب همه بخشها باشد، بلکه حتی دانش اخلاق و گسترش اخلاقیات عمومی هم یکی از امور ضروری برای یک جامعه پیشرفته است. اخلاقیات قبیله ای برای یک جامعه شهری و باز پذیرفتنی نیست و اصولا امکان ندارد که جامعه شهری را بتوان با اخلاقیات قبیله ای اداره کرد اگر این اخلاق تغییر نکند پیشرفت در زندگی شهری هم متوقف شده و آسیب پذیر خواهد بود.

با داشتن روحیات نژاد پرستانه یا ملی گرایانه افراطی نمی توان یک تمدن بزرگ را که محصول حضور همه نژادهاست فراهم کرد. یا باید تمدن را در آن جامعه متوقف کرد یا روحیات نژاد پرستی را از میان برد.البته نژاد پرستی صرفا بد آمدن از نژادهای تیره یا غیر خودی نیست، بلکه راه ندادن به آنان برای سهیم شدن در تمدن است. تصور این که ما خودمان کافی هستیم و نیازی به حضور دیگران نداریم، در حوزه تمدن سازی، نوعی تصور نژاد پرستانه است.

این که شاهدیم هزاران ایرانی در کشورهای دیگر در مقام استادی هستند اما در ایران، استفاده از استادان خارجی ـ نه لزوما غربی ـ بلکه حتی افغانستانی هم در حد صفر است، به این معناست که ما تصور می کنیم نیازی به دیگران نداریم، و خودمان در علم و دانش آن هم برای ساختن یک تمدن خودکفاییم. همان طور که ما در عرصه فوتبال نیروهای مجرب در حد مربی و غیره وارد می کنیم باید در علوم مختلف با رعایت همه جوانب، بتوانیم استادانی را برای تعلیم نیروی انسانی مان جذب کنیم. دانشجویی که استاد خوبی در سطح دکتری نمی یابد، برای کسب دانش بیشتر کشور را ترک خواهد کرد و ما این مشکل را می توانیم مثل عرصه فوتبال ـ با علم به تفاوت ها موجود ـ جبران کنیم.

شرایط فعلی ما به گونه است که در عرصه استادی و دانشگاهی حتی از همسایگانمان هم یا از کشورهایی که تصور سلطه گونه در باره شان نیست، در سطح استادی بهره نمی گیریم. اینها که سهل است، اگر استادی ایرانی هم اندکی متفاوت فکر کند از مجموعه تمدن سازی خارجش می کنیم که با خیال راحت تر پیشرفت درست داشته باشیم و پاک تر فکر کنیم.

باید دانست علم با فشار آوردن به ذهن و تلقین به دست نمی آید، علم با آموزش و تعلیم و تربیت به دست می آید.

اقتضای طبیعی نظام واره بودن تمدن این است که دنیای پیشرفته جدید در حوزه صنعت، علوم انسانی در حد خود بلکه بالاتر را می طلبد و بدون آن نمی تواند قدم از قدم بردارد. روزگاری با پیشگویی های منجمانه امور دولتی ها و سلاطین می گذشت، اکنون پیشگویی های موجود در علوم اجتماعی و انسانی برای نشان دادن وضعیت آینده، باید نقش مهم را ایفا کند. ضعف در بنیادهای علمی در این بخش مانع از آن است که بتوانیم فقط دو سه قدم پیش پای خود را ببنیم چه رسد به این که برای دهه های آینده تصمیمی بگیریم. اگر کسانی تصورمی کنند بومی کردن و شدن علوم انسانی به معنای محدود کردن آن علوم در دانش های به میراث رسیده از گذشته و بسنده به آنهاست، مطمئنا با این کار خود بخش مهمی از نیازهای دانشی خود را در این زمینه که مورد نیاز تمدن چند ساحتی است از میان می برند.

امروزه یکی از نقاط ضعف ما، ناموزون بودن بخش های مختلف در حوزه های فکری و عملی و فنی و اخلاقی و انسانی است. همان طور که پیشرفت شهرها بدون روستاها مشکل ساز است، توسعه کارخانه ها بدون نیروی انسانی تربیت شده، بدون دانش پیشرفته در حوزه بهداشت، بدون یک نظام حقوقی نیرومند در حوزه تئوری و عمل، و بدون به رسمیت شناختن حق انتخاب در عرصه های مختلف اجتماعی و انسانی برای مردم، مشکلات ما را حل نخواهد کرد.

بر ماست تا نظام وار بودن امر تمدن را باتعیین شاخص ها مبنا قرار داده و نقاط قوت و ضعف خو را بشناسیم و برای پیشرفت در بخش های عقب مانده و معلول برنامه های تازه ای را تدارک ببینیم. اول باید بیش مان را اصلاح کنیم و چشمهایمان را بشوییم.
نظرات بینندگان