arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۴۲۹۹۶۴
تاریخ انتشار: ۵۷ : ۱۰ - ۲۶ شهريور ۱۳۹۷

ناصر ایمانی، تحلیلگر اصولگرا: چون اصلاح‌طلبان به قانون اساسی التزام دارند نه اعتقاد، به پیشنهاد رفراندوم شک می‌کنیم

ناصر ایمانی، تحلیلگر اصولگرا با اشاره به طرح موضوع رفراندوم که از طرف اصلاح‌طلبان مطرح شده گفت: اصلاح‌طلبان از کلمه رفراندوم استفاده می‌کنند، این کلمه به تنهایی بار معنایی دارد که این‌بار معنایی می‌تواند شامل خیلی چیزهای دیگر باشد که از چارچوب قانون اساسی خارج است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

ناصر ایمانی، تحلیلگر اصولگرا با اشاره به طرح موضوع رفراندوم که از طرف اصلاح‌طلبان مطرح شده گفت: اصلاح‌طلبان از کلمه رفراندوم استفاده می‌کنند، این کلمه به تنهایی بار معنایی دارد که این‌بار معنایی می‌تواند شامل خیلی چیزهای دیگر باشد که از چارچوب قانون اساسی خارج است.

ناصر ایمانی، تحلیل‌گر اصولگرا معتقد است پیشنهاد رفراندوم بدون مصادیق از سوی اصلاح‌طلبان شبهه‌برانگیز است چرا که این شائبه را ایجاد می‌کند که آیا آنها تغییر نظام سیاسی موجود را نشانه گرفته‌اند یا نه. ایمانی در گفت‌وگوی زیر همچنین تاکید دارد که وقتی از رفراندوم صحبت می‌کنیم باید از مصادیقی که تحت‌اختیار مجلس شورای اسلامی است، سخن بگوییم.

بحث رفراندوم و رجوع به آرای مردم در مورد موضوعاتی خاص همواره از سوی اصلاح‌طلبان مطرح شده است اما اصولگرایان همیشه در مقابل این پیشنهاد جبهه می‌گیرند و با گاردی بسته با این بخش از قانون اساسی روبه‌رو می‌شوند. به عنوان یک تحلیلگر اصولگرا علت را چه می‌دانید؟

دلیل این امر مشخص است. در قانون اساسی بحث رفراندوم بیان شده اما شرایط و ضوابطی هم برای برگزاری آن در نظر گرفته شده است، از جمله اینکه اکثریت نمایندگان مجلس باید برگزاری رفراندوم را به تصویب برسانند. اصلاح‌طلبان اغلب به گونه‌ای از رفراندوم سخن می‌گویند که گویی اساسا در چارچوب قانون اساسی صحبت نمی‌کنند.

اصلاح‌طلبان رفراندون را در معنای کلی به کار می‌برند. رفراندوم در معنای کلی حتی می‌تواند شامل تغییر نظام سیاسی کشور تا تغییر در ساختارهای سیاسی باشد در حالی که رفراندومی که قانون اساسی به آن اشاره می‌کند چنین موضوعی لحاظ نشده است. بر اساس این اصل از قانون اساسی در مواردی که نمایندگان صلاح بدانند موضوعی که می‌تواند در مجلس هم به تصویب برسد اما نمایندگان به دلایلی مانند اینکه موضوع بسیار پر اهمیت است و نیاز است که افکار عمومی هم همراه باشد، این موضوع را تصویب کنند که استثنا برای این قانون نیاز است رفراندوم برگزار شود.

به نظر می‌رسد که اصولگرایان در این مورد باز هم به نیت‌خوانی روی آورده‌اند و همان‌طور که شما هم اشاره کردید تصورشان بر این است که اصلاح‌طلبان پیشنهاد رفراندوم را برای تغییر نظام سیاسی کشور مطرح می‌کنند. چرا این تصور در میان جریان راست به عنوان استدلالی قوی مطرح می‌شود؟

اصلاح‌طلبان از کلمه رفراندوم استفاده می‌کنند، این کلمه به تنهایی بار معنایی دارد که این‌بار معنایی می‌تواند شامل خیلی چیزهای دیگر باشد که از چارچوب قانون اساسی خارج است. به همین دلیل است که وقتی این پیشنهاد از سوی اصلاح‌طلبان مطرح می‌شود با شک و تردید مواجه است. تا به حال ندیده‌ام که هیچ اصلاح‌طلبی به صورت قاطع پیشنهاد دهد که یک موضوع خاص از سوی نمایندگان مجلس تصویب شود تا به رفراندوم گذاشته ‌شود. آنها همواره بر این امر تاکید دارند که رفراندوم برگزار کنیم. این رفراندوم یعنی چه؟ اگر منظور رفراندوم قانون اساسی است که سازوکار عملیاتی شدن آن در قانون اساسی نوشته شده است. اصلاح‌طلبان باید به سراغ مصادیق بروند. به عنوان نمونه پیشنهاد دهند که ساختار بودجه‌نویسی که هر سال دولت به مجلس پیشنهاد می‌کند و مجلس تصویب می‌کند را به رفراندوم بگذاریم. پیشنهاد رفراندوم بسیار مفید است و در واقع ظرفیت قانون اساسی که می‌توان از آن استفاده کرد اما به شرطی که به سراغ یک نمونه برویم و در مورد آن صحبت کنیم.

یعنی تنها دلیلی که باعث می‌شود جریان راست درمقابل پیشنهاد رفراندوم از سوی اصلاح‌طلبان واکنش منفی نشان دهد یا نسبت به آن جبهه بگیرد وارد نشدن به مصادیق است؟

اصلاح‌طلبان از رفراندوم به صورت کلی صحبت می‌کنند و این شک‌برانگیز است. آنچه از رفراندوم در ذهن مردم است با آنچه در قانون اساسی نوشته‌ شده‌ ممکن است مغایر یکدیگر باشد. از سویی در اغلب کشورها وقتی بحث رفراندوم پیش کشیده می‌شود منظور همه‌پرسی کلی و در مورد ساختار سیاسی است.

با توجه به این جریان اصلاح‌طلبی همواره اذعان داشته به قانون اساسی الزام دارد و در چارچوب ساختار سیاسی و قانون اساسی موجود فعالیت کرده و می‌کند، بنابراین وقتی از رفراندوم صحبت می‌شود یعنی مصادیق آن هم در چارچوب‌های موجود خواهد بود.

با این گزاره‌ای که مطرح کردید موافق نیستم. این جریان سیاسی طی 20 سالی که در صحنه سیاسی کشور حضور دارد، موارد متعددی را خارج از قانون اساسی مطرح کرده است. از سویی اغلب چهره‌های شاخص اصلاح‌طلبی اذعان دارند که ملتزم به قانون اساسی هستند نه معتقد.

خروجی ملتزم بودن به قانون اساسی فعالیت در چارچوب این قانون است.

خیر؛ باید بحث را بشکافیم. التزام برای کسی نیست که می‌خواهد در قدرت حضور پیدا کند. کسی که می‌خواهد در قدرت حضور داشته‌باشد باید مقید باشد و قبول داشته باشد. ملتزم برای جریان سیاسی است. اصلاح‌طلبان الان تنها جریان سیاسی نیستند بلکه در برخی ارکان قدرت هم حضور دارند.

همچنین آنها به برخی اصول قانون اساسی همچون اصل ولایت مطلقه فقیه اساسا اعتقادی ندارند. بنابراین وقتی از سوی این جریان بحث رفراندوم مطرح می‌شود تردیدبرانگیز است. پیشنهاد من این است در چنین شرایطی به جای طرح کلی بحث رفراندوم که اتفاقا پیشنهاد خوبی است این موضوع مطرح شود که فلان موضوعی که در چارچوب اختیارات مجلس است به رفراندوم گذاشته شود. در واقع کاملا وارد مصادیق شوند. حتی آقای روحانی هم چند بار بحث رفراندوم را مطرح کرده‌اند باید وارد مصادیق شوند.

 

فارغ از بحث جریانی، شما فکر می‌کنید چه موضوعاتی با توجه به شرایط موجود نیاز است تا به رفراندوم گذاشته ‌شود؟

تصور می‌کنم الان بیشترین دغدغه و مشکل اقتصادی است و اگر احتیاج باشد باید در این زمینه نظر مردم را جویا شویم. تشخیص این موضوع با من و شما نیست بلکه با مجلس است، مجلس اگر تشخیص دهد گره کوری در زمینه‌ای وجود دارد یا بهتر است افکار عمومی به موضوعی رای دهند نه نمایندگان مجلس رفراندوم برگزار کنند.

فکر نمی‌کنید با توجه به شرایط اقتصادی و پیچیدگی‌های موجود واگذار کردن این موضوع به افکار عمومی درست نباشد و اتفاقا برعکس در برخی زمینه‌های آزادی‌های اجتماعی و سیاسی از مردم به صورت مستقیم نظرخواهی شود؟

من تاکید و توصیه‌ای ندارم که برخی مسائل اقتصادی به رفراندوم گذاشته شود ولی اگر قرار باشد بحث رفراندوم مطرح شود موضوعات اقتصادی در اولویت است. از سویی مسائل مختلف در حوزه‌هایی چون فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، سیاست خارجی و... می‌تواند موضوع رفراندوم باشد منتها در حال حاضر این مباحث اولویت اول کشور ما نیست.

برای نمونه موضوعی در سیاست خارجی که اتفاقا دغدغه و درگیری امروز مردم و مسوولان نیز هست، می‌تواند موضوع رفراندومی برای سیاست‌های کلان در این حوزه باشد؟

من درگیری خاصی در این حوزه احساس نمی‌کنم. با نگاه کلان به سیاست خارجی چه موضوعی وجود دارد که محل اختلاف است؟ آیا مسوولان کشور در مورد مذاکره با امریکا، حضور مستشاری ایران در برخی کشورهای منطقه و... اختلاف نظری وجود دارد که نیاز به رفراندوم باشد؟ این موضوعات به نظر من القائات برخی جریانات است وگرنه اختلاف نظر میان مسوولان کشور نیست.

با این نگاه اختلاف نظر میان جریان‌های سیاسی را نادیده می‌گیرید؟ این اختلاف نظر نمی‌تواند منجر به برگزاری رفراندوم شود؟

اصلا این اختلاف نظرها نمی‌تواند منجر به برگزاری رفراندوم شود. جریان‌های سیاسی آزاد هستند نظرات خود را بیان کنند. رفراندوم زمانی باید اتفاق بیفتد که مجلس به تصویب برساند. آیا الان مجلس با نهاد دیگری در مورد مذاکره با امریکا اختلاف نظر دارد؟

به هر حال جریان‌های سیاسی نماینده تفکر بخشی از مردم هستند . با این تفاسیر فکر نمی‌کنید که مردم نادیده گرفته شده و از فرآیند تصمیم‌گیری برای برگزاری رفراندوم حذف می‌شوند؟

اینگونه اساس دموکراسی زیر سوال می‌رود. دموکراسی یعنی مردم پای صندوق‌های رای می‌روند و به تفکری که تمایل دارند رای می‌دهند و رای اکثریت باعث روی کار آمدن آن تفکر در دولت، ‌مجلس یا شوراهای شهر می‌شود. درست است که جریان‌های سیاسی نماینده تفکر بخشی از مردم هستند اما این بخش یک هزارم جمعیت کشور است. این موضوع هم تنها مختص به ایران نیست و در همه جای دنیا وجود دارد. نماینده رسمی تفکر اکثریت مردم بر اساس اصول دموکراسی کسانی هستند که در مجلس نشسته‌اند یا کسی که رییس‌جمهوری شده یا در شورای شهر حضور دارد.

منبع: اعتماد

نظرات بینندگان