arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۴۵۶۲۴۲
تاریخ انتشار: ۱۲ : ۱۴ - ۱۱ بهمن ۱۳۹۷

استراتژی درگیرسازی رئالیستی؛ راهبرد ریگانی دولت ترامپ

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

علیرضا علیپور*: پس از قدرت یابی پرزیدنت دونالد ترامپ در ساختار سیاسی ایالات متحده آمریکا، «اعمال فشار حداکثری» ‏به مهم‌ترین راهبرد و استراتژی این کشور در قبال ایران تبدیل شد. این راهبرد متاثر از تجارب دولت ریگان ‏علیه اتحاد جماهیر شوروی و فروپاشی آن در اواخر دوره جنگ سرد بود. در این راستا نومحافظه کاران و ‏اتاق فکر‌های دست راستی مانند بنیاد دفاع از دموکراسی، بنیاد هریتیج و امریکن اینترپرایز همزمان با وجود ‏شخصیت‌های ضد ایرانی مانند مایک پمپئو، جان بولتون و برایان هوک به حامیان فکری و اجرایی این ‏راهبرد تبدیل شدند. ‏

در این راستا در اواخر سال ۲۰۱۶ م. مایکل مک فائول و عباس میلانی از اساتید و محققان دانشگاه استفورد ‏در مقاله‌ای با عنوان «ریگان خوانی در تهران: استراتژی درگیرسازی رئالیستی» به دولت ترامپ توصیه کردند ‏رویکرد ریگانی نسبت به ج. ا. ایران را در پیش بگیرد. آن‌ها راهبرد دولت ریگان در مقابل شوروی پس از ‏روی کارآمدن جرج شولتز (وزیرخارجه ریگان) را «درگیری سازی رئالیستی» می‌نامند. این رهیافت در ‏عین تاکید بر اعمال حداکثر فشار، خواهان درگیرسازی مستقیم شوروی در گفتگو بر سر طیف گوناگونی از ‏موضوعات (فراتر از کنترل تسلیحات) بودند. ‏.

اما نقش اصلی در ترویج ایده شوروی سازی ایران در دوران ترامپ را بنیاد دفاع از دموکراسی به ویژه مدیر ‏اجرایی آن یعنی مارک دوبوویتز و یکی دیگر از محققان این موسسه یعنی رئول مارک گرچت ایفا کرده اند. ‏در این راستا مارک دووبیتز در ماه مارس ۲۰۱۷ در یادداشتی به عنوان «توهم توافق هسته‌ای ایران» نوشت: «‏آقای ترامپ باید به شیوه‌ای که رونالد ریگان با شوروی رفتار کرد با تهدید ایران برخورد کند. شورای امنیت ‏ملی ترامپ باید برنامه‌ای را طراحی کند که دولت آمریکا برای تخریب و کاهش تهدید ایران از تمامی ‏ابزار‌های آشکار و پنهان در زمینه‌های اقتصادی، مالی، سیاسی، دیپلماتیک، سایبری و نظامی استفاده کند.» یا ‏وی در در بنیاد هریتیج در اواخر آگوست ۲۰۱۷ م. با عنوان «چالش‌های هسته ای، منطقه‌ای و نیابتی ایران» ‏به صراحت اعلام کرد: «آنچه ریگان با کمونیست‌های شوروی کرد، دونالد ترامپ باید با ملا‌های ایران انجام ‏دهد. من فکر می‌کند ما باید از تمرکز زیاد بر برجام فاصله بگیریم و به سوی پیگیری سیاستی در مورد ایران ‏حرکت کنیم که در ان دولت ترامپ از تمام ابزار‌های قدرت آمریکا برای خنثی کردن و عقب راندن نفوذ ‏منطقه‌ای و جهانی ایران و ضربه وارد کردن از برخی نقاط مشابهی که ریگان به شوروی وارد کرد استفاده ‏کند.» ‏

در این راستا رئول مارک گرچت به همراه ری تکیه محقق ارشد شورای روابط خارجی در یادداشتی در ‏واشنگتن پست عنوان کردند: «امروز رژیم اسلامی ایران شبیه شوروی دهه ۱۹۷۰ است؛ موجودیتی خسته و ‏ناتوان از اصلاح خود، در حالی که غرق در فساد است و در اثر امپریالیستی پرهزینه دچار خمیدگی شده ‏است. اگر واشنگتن در برخورد با ایران به شیوه که با شوروی برخورد کرد جدی باشد باید با فشار برآن در ‏تمامی جبهه‌ها، این حکومت دینی را تضعیف کنند.» ‏
در راستای اجرای این راهبرد می‌توان به یادداشت فردریک کگان عضو موسسه امریکن اینترپرایز با عنوان «‏آیا می‌توانیم استراتژی پیروزی در برابر ایران در پیش بگیریم» در مجله کامنتری اشاره کرد: وی در این ‏یادداشت به دولت آمریکا توصیه می‌کند:‏
‏۱-‏ ایران را از حامیان و تامین کنندگان خارجی اش جدا کنید
‏۲-‏ از دستیابی و استفاده ایران به منابع آن سوی مرز‌های جلوگیری کنید (لبنان، عراق و سوریه) ‏
‏۳-‏ اعمال شکست‌هایی بر سپاه پاسدارن در نقاط مهم برای بی اعتبار سازی روایت داخلی سازمان که ‏حمایت از برتری آن در سیاست امنیت ملی را در پی دارد. ‏
‏۴-‏ ‏ اختلال در تلاش‌های ایران برای دستیابی به مواد لازم تولید زرادخانه هسته‌ای و توسعه توانمندی ‏های نظامی متعارف
‏۵-‏ ‏ تشویق و تقویت اختلافات درون رژیم درباره مطلوبیت تداوم سیاست‌های تهاجمی توسعه طلبی ‏منطقه‌ای
‏۶-‏ ‏ استفاده از ضایعه جانشینی آینده رهبری که شبیه مرگ استالین و انتقال معنی دار قدرت از زمان وفات ‏امام خمینی خواهد بود. ‏

در خصوص شرایط امتناع پروژه شوروی سازی ج. ا. ایران، می‌بایست قبل از هر چیز به تفاوت‌های این ‏نظام با اتحاد شوروی به خصوص ساختار‌های سیاسی، ایدئولوژیک و اجتماعی اشاره کرد. حضرت آیت الله ‏خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در همین راستا در دیدار با مسئولان و کارگزارن نظام در تیرماه سال ‏‏۱۳۷۹ فرموده اند: «این‌ها در چند مورد اشتباه کردند: اشتباه اولشان این است که آقای خاتمی گورپاچف نیست. ‏اشتباه دوم این است که اسلام، کمونیسم نیست. اشتباه سومشان این است که نظام مردمی جمهوری اسلامی، ‏نظام دیکتاتوری پرولتاریا نیست. اشتباه چهارمشان این است که ایران یکپارچه، شوروی متشکل از سرزمین ‏های به هم سنجاق شده نیست. اشتباه پنجمشان این است که نقش بی بدیل رهبری دینی و معنوی در ایران ‏شوخی نیست.» ‏

بنابراین به طور کلی این راهبرد دارای دو اشکال اساسی است: ‏
نخست اینکه ترامپ شباهتی به ریگان ندارد. علاوه بر سیاستی که دولت ریگان اتخاذ کرده بود، وی رهبران ‏شوروی را درگیر بازی‌ای کرد که به سقوط نظام شوروی سرعت می‌بخشید. برخلاف آن ترامپ روش ‏دیپلماسی را رد می‌کند و در عوض حامی رویکردی است که موجب تخریب چشم انداز گشایش سیاسی که ‏قصد ترویجش را دارد، می‌شود. دوم آنکه نظام جمهوری اسلامی برخلاف شوروی، حول محور ایده یک ‏کشور اصلی یا یک حزب حاکم شکل نگرفته است. در عوض این نظام با ایجاد فضا برای دیدگاه‌های ‏سیاسی رقیب تشکیل شده است، از جمله آن‌هایی که طالب آزادی بیشتر و پلورالیسم هستند. ‏

* دانشجوی دکترای روابط بین الملل

نظرات بینندگان