arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۳۴۱۵
تعداد نظرات: ۱۶ نظر
تاریخ انتشار: ۱۱ : ۱۷ - ۰۳ اسفند ۱۳۹۰

"ننه علی" همسایه 20 ساله فرزند شهیدش در بهشت زهرا (س) + تصاویر

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
ننه علی همان مادری است که 20 سال به عشق فرزند شهیدش در داخل اتاقک فلزی در بهشت زهرا(س) زندگی کرد. و امروز در آستانه سن صد سالگی که آلزایمر هم نتوانسته بود او را از قربانعلی جدا کند به فرزند شهیدش پیوست.

به گزارش انتخاب به نقل از مهر، اگر حدود 10 سال قبل گذرتان به گلزار شهدای بهشت زهرا (س) افتاده باشد ممکن است نام "ننه علی" را برای یکبار شنیده باشید. مادری که 33 سال قبل میان قطعه ۲۴ نزدیک مزار شهید ۱۳ ساله "حسین فهمیده" اتاقکی کوچک با دیوارهای فلزی ساخت تا باقی عمرش را میهمان مزار فرزند شهیدش "شهید قربانعلی رخشانی مهماندوست" باشد.

"ننه علی" لقب معروف و مشهور (خانم ننه فتح اللهی) مادری است که مدت 20 سال به صورت شبانه روز در اتاقک فلزی کنار مزار فرزند شهیدش زندگی کرد وامروز درعزلت و تنهایی به دور از لنز دوربینها ونگاه تلخ و شیرین رهگذران گورستان بزرگ شهر در خانه دخترش موسیقی سکوت را زمزمه کرد و رفت. دیدار دوباره با مادر شهید رخشانی سعادتی بود تا در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی برگی از رشادتهای شهدای انقلاب را ورق بزنیم و بار دیگر از خود بپرسیم که به راستی بعد از شهدا چه کرده ایم.
 
مادر شهید در آستانه صد سالگی قرار داشت و به علت کهولت سن قادر به تکلم نبود و دخترش به عنوان خواهر شهید روایتگر ایثارگری برادر و عشق مادرانه مادر است. او می گوید: مادر و پدرم دو فرزند بیشتر نداشتند یکی من بودم و دیگری قربانعلی و به قول معروف مادرم بیشتر قربانعلی را دوست داشت. قربانعلی درهمان دوران ستمشاهی به عنوان یکی از مهره های اصلی منطقه جنوب تهران در نشر و توزیع اعلامیه های حضرت امام (ره) فعالیت می کرد.

 
آن زمان قربانعلی 24 سال بیشتر نداشت وبعد ازمرگ پدر با مادر 58 ساله مان زندگی می کردیم و خرج و مخارج خانه توسط همسرم و قربانعلی که کارمند بخش کترینگ شرکت هواپیمایی ملی ایران بود تامین می شد. روزی که خبر بمب گذاری در سینما رکس آبادان منتشرشد قربانعلی سراسیمه آمد خانه وساک دستی اش را برداشت و ازهمه خداحافظی کرد و گفت: خواهر کارکنان هواپیمایی اعتصاب سه روزه کردند و من باید به آبادان بروم. هر چه من اصرار کردم فایده ای نداشت. هر چند آن زمان رفتن قربانعلی به اهواز برایم سوال بود ولی بعدها فهمیدم برادرم عضو اصلی شاخه های مبارزه با ساواک و رژیم ستمشاهی بوده و آن روز ماموریت انتقال بخشی از اعلامیه های حضرت امام (ره) به اهواز را داشته است.
 
پس از سه روز اوضاع کشور به هم ریخت. بختیار از ایران بیرون نمی رفت و اعتصابات گسترده تر شد. مادرم خیلی بی تابی می کرد. برای همین عکس قربانعلی را در روزنامه ها چاپ کردیم تا شاید کسی خبری از او داشته باشد.

 

بعدها فهمیدیم که قربانعلی همراه با اعلامیه ها توسط ساواک دستگیر شده وتحت شکنجه شهید شده است. غسال برادرم می گفت: با اینکه ساواکیها مانع غسل دادن قربانعلی شدند ولی من او را با عزت و احترام غسل دادم چون در شهر اهواز غریب بود و پس از غسل و کفن نماز میت شهید با حضور جمع کثیری از مردم اهواز اقامه شد. تا اینکه از روی عکس چاپ شده در روزنامه،  یک روز از طرف هواپیمایی تماس گرفتند و خبر دادند برادرم شهید شده و در گورستان اموات غریبه اهواز (گورستانی که مرده های نا آشنا و غیر بومی را دفن می کنند) دفن شده است. مادرم دیگر طاقت نداشت و تنهایی به سمت اهواز حرکت کرد.
 
هوا دیگر رو به گرمی بود و بعد از سه ماه از مادرم خبری نداشتیم. بعدها شنیدیم که مادر روزها در گرمای تابستان اهواز کنار مزار شهید بوده و شبها در مساجد وحسینیه ها می خوابیده است.

 

انتقال شهید از اهواز به تهران بعد از هشت ماه

 

نکته قابل تامل اینجا بود که پاسدارها در هشت ماهی که مادرم بر مزار فرزند شهیدش در گورستان اهواز بیتوته کرده بود هر روز به او سر می زدند و احتیاجات او را برطرف می کردند و وقتی که همسرم همراه با تعدادی از دوستان و بستگان برای پیدا کردن مادر به اهواز رفتند با تعجب دیدند کار قربانعلی درست شده و با حکم امام جمعه اهواز مجوز انتقال پیکر شهید از اهواز به تهران را گرفته بودند. قرار شد خواهران پاسدار با ترفندی مادرم را از مزار شهید دورکرده تا بتوانند نقش قبر کنند و شهید را به تهران منتقل کنند.
 
شب که مادرم به گورستان می آید با قبرخالی فرزنش مواجه می شود و شروع به شیون و زاری می کند تا اینکه پاسدارها همان شبانه مادرم را با قطار به تهران می فرستند و صبح زود مادرم خود را به بهشت زهرا (س) رساند.

 

بدن برادر شهیدم بعد از هشت ماه سالم بود

 

خواهر شهید در حالی که پس از 33 سال هنوز داغدار برادر است می گوید: وقتی خواستند برادرم را در بهشت زهرای تهران دفن کنند با حیرت دیدیم که پیکر شهید سالم است و انگار همین دیروز شهید شده به نحوی که همسایه ها و اقوام به انگشتان پای قربانعلی دست میزدند و با تعجب صلوات و فاتحه می فرستادند.
 
آغاز زندگی ننه علی در کنار مزار فرزند شهیدش

 

پس از دفن برادرم، مادر هر روز سر مزار قربانعلی می آمد تا اینکه آرام آرام این آمد و رفتها بیشتر شد به نحوی که مجبور شدیم روی قبر یک سایبان بزنیم تا آفتاب و باران مادر را اذیت نکند ولی سایبان هم کارساز نبود و سایبان تبدیل به اتاقک فلزی شد. البته بنیاد شهید و بهشت زهرا(س) هم کاری به کار "ننه علی" نداشتند و احترام زیادی برای او قائل بودند.

 

خواب عجیب ننه علی / تنها مادری شهیدی که در کنار فرزندش دفن می شود

 

خواهر شهید قربانعلی رخشانی می گوید: یک روز مادرم از خواب بلند شد و گفت: خواب عجیبی دیدم. علی آمد به خوابم و گفت مادر دارند پیراهن من را لگد می کنند. بعد به سرعت به طرف بهشت زهرا(س) حرکت کرد. وقتی که به مزار برادرم رسید دید با حضور مدیرعامل وقت بهشت زهرا(س) دارند کنار مزار شهید، شهید دیگری دفن می کنند که مادرم خود را به داخل قبر می اندازد و می گوید تو را به خدا این قبر را به من بدهید چون با جون دل علی را بزرگ کردم وبرای اسلام قربانی اش کرده ام. بگذارید در کنارعلی دفن شوم. مدیرعامل موافقت می کند تا این قبر خالی بماند تا روزی که مادرم از دنیا برود و می توان گفت  مادرم تنها مادر شهیدی است که در کنار فرزند شهیدش دفن می شود.
 
آری این حقیقت دارد مادر شهید قربانعلی رخشانی از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۷۸ یکه و تنها در این اتاقک فلزی زندگی کرد. به گفته برخی از کارکنان قدیمی بهشت زهرا (س) تا مدتها این اتاقک برق نداشت وسیله گرمایشی و سرمایشی نداشت و ننه علی در تاریکی شب میان قبور شهدا زندگی می کرد.

 
 آلزایمر هم نتوانست تصویر شهید را از ذهن مادر پاک کند

 

ننه علی بعد از سال 78 به دلیل کهولت سن و بیماری جسمی میهمان خانه تنها دخترش شد و از آن به بعد هرچند ماه یکبار به زیارت مزار فرزندش می آمد تا اینکه به بیماری آلزایمر مبتلا شد. وقتی که نوه بزرگ ننه علی تصویر قربانعلی را روبروی چشمهای مادربزرگ قرار داد ناگهان مادر به تصویر فرزند شهیدش خیره شد. ساعتها طول کشید تا عشق بر فراموشی مغز چیره شود و من به چشم خود دیدم که مادری مبتلا به آلزایمر تصویر فرزند شهیدش را می بوسید.

 

اما امروز دیگر خبری از زائران قبور شهدا و کلبه ننه علی نیست. دیگر کسی سراغی از او نمی گیرد. عده ای می گویند مگر مادر شهید ساکن بهشت زهرا(س) هنوز زنده است؟ عده ای دیگر هم ننه علی را سالهاست فراموش کرده اند. آری ننه علی مادر شهیدی که حافظ قرآن و احادیث و روایات است به دلیل شکستگی پایش در سن صد سالگی روی ویلچر زندگی می کرد و دیگر نای حرف زدن نداشت و غریبانه رفت.

 

 

 
در حالی که ننه علی حتی یک تخت هم نداشت تا روی آن خستگی 33 سال داغ دوری فرزند را تحمل کند. در شامگاه روز 2 اسفند ماه به فرزند شهیدش سلام گفت.

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱۶
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۰
حسین ازقم
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۸:۱۱ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۳
0
38
ننه علی شرمنده تو وشهیدت دراین دنیا هستیم امیدوارم خطای مسئولین ورفاه طلبان وچاپلوسان ودروغگویان راپای ما ننویسی وگله مارابه شهیدت واولیا نکنی. سال پیش اخباراین مادرساکن در بهشت زهراخواندم تایکهفته حالم بدبود ومتنفراز عده ای........
ناشناس
|
UNITED KINGDOM
|
۱۸:۱۵ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۳
0
24
ravanash shad
هادی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۸:۱۷ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۳
0
20
خداوند رحمتش کند و با امام حسین محشورشان فرماید من با اشک دیدگان این سطور را خواندم چون تمام شهیدانمان غریبند و یا در غربت کوهها و کویر ها و قیر ها وسیم خاردارها و ...... مظلومانه به شهادت رسیدند آری آنان زنده اند و ما !!! وما چه؟ ......... با کوله بارهایی از گناه بنظر زندگی میکنیم ، ای اوف به این دنیا که زرق و برق آن کدورت بر چشمانمان نشانده و این مناصب و میزها رفاه و جاه و مقامات و ووووووو آری ما مرده ایم .. مردگانی که در برزخ عجب ها و غرورها غرق گشته ایم!
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۸:۱۷ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۳
0
22
درود بر محبت مادر
خوش به حال همه آنهايي كه مادرشان زنده است.
بهزاد
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۸:۳۵ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۳
1
16
بهشت زیر پای مادران است
پاسخ ها
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۰۹:۴۷ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۴
میشه بگی چرا منفی دادی؟ واقعاً که......
احمد
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۰:۰۶ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۳
0
16
ننه علی شهادت هنر مردان خداست - کاش زنده هایی که الان از نام و خون شهدا به همه چیز رسیده اند و بر سر پست و مال و مقام دعوا دارند از روی تو خجالت بکشند -بعله امثال خاوریها امثال خیلی ها که شهید تو روی پل صراط منتظرشان هست خدا بدادمان برسد -ننه علی شرمنده ایم
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۰:۲۷ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۳
0
9
بهشت برین زیر پای این مادر نازنین و فرزند بزرگوارش
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۰:۴۴ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۳
0
16
سلام بر ننه علی!
سلام بر همه شهدا!
سلام بر شهدای زنده آزادی که ...
می دانم منتشر نمی کنی لااقل درد دلم را با تو گفتم
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۳:۱۰ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۳
0
12
خدا رحمت کند
محمد
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۳:۳۴ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۳
0
12
روح شهید علی و ننه نازنینش در جوار حق تعالی ارام باد.خدا ما رو شرمنده شهدا و این مادرای داغدارشون نکنه... انشاالله.
عبدالله
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۳:۵۸ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۳
0
13
خدا رحمتشان کند.
ناشناس از ماکو
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۹:۰۹ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۴
0
1
سلام ، روحشان شاد و خوشا به سعادتش
ننه علی مرگ جگرگوشه اش را به چشم خود ندید ، و این خود نعمت بزرگی بود . وای به حال مادرانی که در مقابل دیدگانشان دلبندانشان جان دادند و با دست خود دفن کردند . خرمشهر نمونه های زیادی دارد .
محسن
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۱:۳۰ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۴
0
2
داغ غم عشق اورا گردون نیارد تحمل کی میتواند کشیدن این پیکر لاغر من
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۸:۴۹ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۴
0
3
ندانمت که چو این ماجرا تمام کنی
ازین سرای کهن راهی کجام کنی
درین جهان غریبم از آن رها کردی
که با هزار غم و درد آشنام کنی
بسم نوای خوش آموختی و آخر عمر
صلاح کار چه دیدی که بی نوام کنی
چنین عبث نگهم داشتی به عمر دراز
که از ملازمت همرهان جدام کنی
تو خود هر آینه جز اشک و خون نخواهی دید
گرت هواست که جام جهان نمام کنی
مرا که گنج دو عالم بهای مویی نیست
به یک پشیز نیرزم اگر بهام کنی
زمانه کرد و نشد، دست جور رنجه مکن
به صد جفا نتوانی که بی وفام کنی
هزار نقش نوم در ضمیر می‌آمد
تو خواستی که چو سایه غزل سرام کنی
لب تو نقطه‌ی پایان ماجرای من است
بیا که این غزل کهنه را تمام کنی
مهدی 313
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۲:۲۷ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۵
1
1
خدا رحمتش کند و اجر شهادت فرزندش بر او گوارا باشد
روحش شاد با نثار فاتحه از جانب شما دوستان و گرامیان
نظرات بینندگان