پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : امروز (يكشنبه) دويستودهمين سالروز تولد «ويكتور هوگو»، نويسندهي برجسته فرانسوي و خالق شاهكارهايي چون «بينوايان» و «گوژپشت نتردام» است.
به گزارش انتخاب به نقل از ایسنا، «ويكتور هوگو»، شاعر، رماننويس، منتقد و درامنويس مشهور فرانسوي و بنيانگذار مکتب رومانتيسم بود كه آثارش به بسياري از انديشههاي سياسي و هنري رايج در زمان خويش اشاره دارد.
علاوهبر رمانهاي معروفي چون «بينوايان»، وي شمار زيادي مجموعه شعر و چندين نمايشنامه در كارنامهي درخشان ادبي خود دارد.
«هوگو» در دورهي خود از چنان محبوبيتي برخوردار بود كه در مراسم خاكسپارياش در سال 1885 بيش از دو ميليون نفر شركت كردند.
او عقيده داشت که شاعر دو وظيفه دارد: «بازتاب دادن عواطف و احساسات جهاني به وسيلهي آشکار ساختن احساسات خودش و به هم پيوستن صداي نسل بشر، طبيعت و تاريخ» و « آموزش دادن و راهنمايي کردن خواننده.»
ويكتور هوگو در عرصهي سياست هم بسيار فعال بود. او در سال 1845 از طرف پادشاه به مجلس اعيان دعوت شد و يک پست سياسي در حکومت وابسته به قانون اساسي «شاه لوئي فيليپه» قبول کرد. انتخاب وي اعتراضات زيادي را برانگيخت که منجر به گوشهگيري او شد و هوگو در انزواي خود، شاهکار انساندوستانهي خود «بينوايان» را نوشت.
در سال 1848 بعد از وقوع انقلاب فرانسه، «هوگو» نمايندهي مردم شد و مقام بالايي را در دولت فرانسه به دست آورد. او عليه اعدام و بيعدالتي اجتماعي سخنراني كرد و بعدها در مجمع قانونگذاري و مجمع وابسته به قانون اساسي انتخاب شد. او از نامزدي «لويي ناپلئون» به عنوان رييسجمهوري حمايت کرد و براي مدتي هم حامي حزب محافظهکار و رياستجمهور بود.
اما هنگامي که ناپلئون در سال 1851 قدرت را به طور کامل در دست گرفت و قانون اساسي ضدپارلماني را جايگزين کرد، هوگو او را علنا «خائن فرانسه» ناميد و در نطق تاريخي 18 ژوئيه 1851 در بررسي قانون اساسي گفت: «چون زماني ناپلئون کبير داشتهايم، بايد ناپلئون حقير نيز داشته باشيم؟»
وي بعد از کودتاي 2 دسامبر 1851 به بروکسل گريخت و در تبعيد درازمدت خود، آثار بزرگي تدوين کرد. با سقوط ناپلئون سوم در سال 1870 به ميهن بازگشت.
دو دههي آخر زندگي هوگو به خاطر بستري شدن دخترش در آسايشگاه رواني، مرگ دو پسرش و نيز مرگ همسرش در 1868 بسيار تالمبرانگيز بود. «ويكتور هوگو» با وجود لطمات روحي و رواني که بر او وارد شد، همچنان به نوشتن ادامه داد و در سياست هم تا سال 1878 که تندرستياش رو به زوال گذاشت فعال ماند.
او در 30 ژانويه 1876 در انتخاب مجلس سنا که به تازگي تاسيس شده بود انتخاب شد. در فوريه 1881 به پاس هشتادمين سال تولدش، يکي از بزرگترين مراسم بزرگداشت براي اين نويسنده که در قيد حيات بود، برگزار شد.
روز 27 فوريه بزرگترين رژه در تاريخ فرانسه برگزار شد و رژهروندگان شش ساعت راهپيمايي کردند تا از مقابل هوگو که پشت پنجره اتاقش نشسته بود عبور كنند. سربازان راهنما براي اشاره به ترانهي «کوزت» در «بينوايان»، گلهاي گندم به گردن خود آويخته بودند.
هوگو در 22 ماه مي 1885 پس از يک دوره بيماري سخت در 83 سالگي در پاريس درگذشت. مرگ وي موجب سوگ ملي در فرانسه شد و بيش از دو ميليون نفر در مراسم خاکسپاري او شرکت کردند.
اين نويسندهي بزرگ تنها به خاطر شخصيت والاي ادبي در ادبيات فرانسه مورد ستايش قرار نگرفت، بلکه به عنوان سياستمداري که به تشکيل و نگهداري جمهوري سوم و دموکراسي در فرانسه کمک کرد از او قدرداني به عمل آمد. آرامگاه ويکتور هوگو در «پانتئون» نزديک پارک لوكزامبورگ قرار دارد.
از رمانهاي معروف ويكتور هوگو ميتوان به «هان ديسلند»، «آخرين روز يک محکوم»، «گوژپشت نتردام »، «کلود گدا»، «بينوايان»، «کارگران دريا»، «مردي که ميخندد» و «نود و سه» اشاره كرد.