arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۴۵۲۲
تعداد نظرات: ۴۳ نظر
تاریخ انتشار: ۱۳ : ۲۰ - ۱۵ اسفند ۱۳۹۰

بازخوانی اسکار فرهادی و حواشی آن

* داریوش سجادی
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
بالغ بر یک ماه پیش از برگزاری جشنواره Academy Awards و بعد از آنکه فیلم «جدائی نادر از سیمین» نامزد دریافت اسکار شد شخصاً طی نوشتاری پیش بینی کردم این فیلم در ربایش جایزه اسکار ناکام خواهد ماند.

در آن نوشتار (اسکاری برای ندادن) برای تحقق چنان پیش بینی قائل به دو دلیل بودم:

نخست آنکه با توجه به سلطه انحصاری جامعه «یهود صهیونیستی» بر هالیوود و با توجه به آنکه در کنار فیلم «اصغر فرهادی» فیلم «پانویس» به نمایندگی از اسرائیل نیز در بخش فیلم های خارجی نامزد اسکار شده بود لذا بر این باور بودم که در داوری نهائی «فیلم فرهادی» قربانی خاصه خرجی هالیوود برای صهیونیست ها خواهد شد.

دلیل دوم نیزبازگشت به این واقعیت داشت که فیلم «جدائی نادر از سیمین» علی رغم قوت فیلم نامه از حیث استانداردهای دنیای سینما بشدت ضعیف و فاقد زبان تصویر است تا جائی که بینندگان این فیلم می توانند بدون دیدن آن و تنها با استماع صوت یا خوانش دیالوگ های مکتوب اش، در بطن رویدادهای فیلم قرار گرفته بدون آنکه کمترین صحنه ای را از دست بدهند! و این امر بدآن معناست که فیلم مزبور اساساً فیلم نیست و بر همان اساس فاقد صلاحیت جهت کسب اعتبارهای دنیای سینمائی خواهد بود.

بر این مبنا و بعد از نامزد شدن «جدائی نادر از سیمین» در Academy Awards جهت لحاظ چنان نقصی در داوری نهائی شخصاً با هیئت داوران در این جشنواره مراوده کردم و اکنون نیز ولو آن که تمام کارشناسان سینما نیز بالاتفاق برای این فیلم کف بزنند و شیدائی کنند! با صراحت و قاطعیت بر ضعیف و کم اعتبار بودن «جدائی نادر از سیمین» از حیث فقد زبان سینما (تصویر) تاکید و ابرام می ورزم.

هر چند در «اسکاری برای ندادن» شخصاً این هشدار را هم داده بودم که:

در سیاست (و ایضا جمیع حوزه های اجتماعی) یک احتراز نانوشته مورد توافق عموم تحلیلگران برسمیت شناخته شده و آن پرهیز از پیش بینی کردن است تا جائی که این امر بشکل یک ضرب المثل در سیاست مطرح شده مبنی بر آنکه: یک سیاستمدار هیچ وقت نباید پیش بینی کند! علی ایحال در صورت عدم تحقق پیش بینی اینجانب دیگران از آن درس بگیرند و پایبند به همان اصل «لزوم پیش بینی نکردن در دنیای سیاست» بمانند!!! هر چند شخصاً برای ریسک کردن در دنیای سیاست هم ارزش قائلم و پیش بینی کردن هم نوعی ریسک کردن است که در صورت درست درآمدن «اعتبار زاست» و همچنانکه خلاف آن نیز «اعتبار سوز» است.

لذا اکنون که پیش بینی اینجانب محقق نشده لااقل این فرصت موجود است تا  «خویش کامانه» متوسل به همان ادعائی شوم که پیش تر «محمد گوهری» سفیر وقت ایران در «بخارست» بعد از کار برکنار شدن اش در جریان خلع و اعدام «نیکولای چائوشسکو» رئیس جمهوری اسبق رومانی در دسامبر 89  بدآن متوسل شد.

بعد از آنکه 24 ساعت بعد از سفر چائوشسکو به ایران وی توسط انقلابیون در بخارست از قدرت خلع و دستگیر و اعدام شد. گوهری در مقام توجیه این پرسش که چرا نتوانسته ضمن داشتن ارزیابی واقعبیانه از وضعیت سیاسی رومانی، تهران را در جریان بگذارد تا وی را بی موقع به ایران دعوت نکنند؟ مشارالیه شخصاً به اینجانب گفت:

همه ماجرای شورش و خلع و دستگیری و اعدام چائوشسکو توطئه ای علیه اینجانب بود تا بنده را از مصدر سفارت بیاندازند!!!

طبیعتاً و به تاسی از «گوهری» امروز نیز این فرصت برای امثال ایشان مهیاست تا بگویند «فرهادی» جایزه اسکارش را مدیون «سجادی» است تا بدین وسیله و صرفاً برای محقق نشدن پیش بینی «سجادی» و از اعتبار انداختن نظرات مشارالیه، هیئت داوران اعطای اسکار در یک دهان کجی آشکار به استانداردهای دنیای سینما به «جدائی نادر از سیمین» اسکار داد. اما اسکاری نه از سر حُب «علی» بلکه بیشتر از ناحیه بغض «معاویه»!!!

اما بیرون از چنین «مزاحی» و گذشته از آن دو خصیصه و نقیصه موجود در «جدائی نادر از سیمین» و با فرو کش کردن «شور حسینی» آن بخش از ایرانیان که از اخذ جایزه اسکار دچار ابتهاج مزمن شدند و مطابق معمول از زمین و آسمان برای یکدیگر کارت تبریک ارسال کردند و در بیانات و اتخاذ مواضعی مُحیرالعقول ساخت این فیلم و کسب آن جایزه را موید فرهنگ و تمدن والا و بالای ایرانیان در طول تاریخ و جهان تلقی فرمودند اکنون این فرصت فراهم است تا از موضعی رفتارشناسانه حواشی اعطای جایزه اسکار به «جدائی نادر از سیمین» را به نقد کشید.
پیش تر تذکر این نکته نیز ضروری است که مراوده اینجانب با انجمن داوران اعطای اسکار بمعنای آن نبود و نیست که شخصاً برای آن کانون بظاهر سینمائی اعتباری قائل بوده باشم و همانطور که پیش تر نیز (3) تصریح داشته بودم ورود فیلم هائی نظیر فیلم فرهادی ولو آنکه از حیث سینمائی هم ضعیف باشند اما ورود چنین تولیداتی به دنیای هالیوود از یک جهت می توان و باید استقبال شود.

این جای امیدواری است که در سینمای کثیف هالیوود، ایرانیان سهمی اخلاقی پیدا کنند. هر چند قبلاً هم که فیلم «بچه های آسمان» جناب مجیدی نامزد اسکار شد این نامزدی را توهین به فیلم ارزشمند مجیدی توصیف کردم اما با ثبت اثرگذار سینمای بعد از انقلاب ایران در دنیای سلونوئید، جای امیدواری است تا بلکه سینمای ایران با ورود به رقابت های جهانی، دنیای کثیف هالیوود را به عقب براند و ذائقه مردم دنیا را با سینمائی آشنا کند که برای بیان حرف هایش لزوماً به «لنگ و پاچه مه رویان» و «مشت و عضله قُل چماقان» و «الاغ و آلت تناسلی فرض کردن» مخاطبان احتیاجی ندارد.

طبعاً اخذ جایزه از متولیان هالیوودی که رسالت شان در جهان سینما «خر» فرض کردن و «آلت تناسلی» دانستن مخاطب است و برآورد تولیداتش بمثابه قی کردن بر صورت تماشاگر می باشد اخذ جایزه از چنان کانون مهوعی قبل از آنکه اعتبار زا بودن شرم آور است.

اما اصرار اینجانب در مراوده با داوران اسکار را نباید به حساب آن گذاشت که شخصاً برای آن «کانون تعفن» اعتبار و ارزشی قائلم. همه دغدغه اینجانب آن بود تا به سهم خود مانع از آن شوم تا بار دیگر اسباب عود کردن عقده خودشیفتگی ناشی از احساس حقارت آن بخش از ایرانیان فراهم شود تا با توسل به نشئه اسکار همان کاری را کنند که پیش تر با گلدن گلوب یا نوبل کردند.

درد این جماعت «کمپلکس دیده شدن» است. هر چند دیده شدن و جلوه گری «ذاتی» انسان است و در جای خود نه تنها مذموم نیست بلکه در صورت تحقق در محل مناسب، فعلی اخلاقی و ممدوح هم محسوب می شود. اما شرط ممدوح بودن چنان جلوه گری و مورد توجه و تحسین واقع شدن مشروعی، زمانی است که جلوت و جلوه گر و جلوه خر در جای خود و درست تعریف شوند!

شیدائیان «جدائی نادر از سیمین» لابراتوار ارزشمندی از جماعتی «خود سفله بین» را در اختیار کارشناسان قرار می داد که در یک رنج تاریخی «خود کهتر بینی» در کنار «غرب برتر بینی» تاریخی می سوزند که عصاره اش آن شود که:

هر چه آن خسرو کند شیرین بُود!

لذا اکنون که آن «از ما بهتران» دست تفقد خود را بر سر یک فیلم متوسط «ما» رعایا کشیده می توانیم برخود ببالیم و خود را با ایشان هم ذات پنداری کنیم. مهم هم نیست که اساساً ایشان فیلم مزبور را دیده یا فهمیده باشند مهم آن است که «بالا دهی ها» فیلم این «پائین دهی ها» را «اوکی» کرده اند.

مثل ایشان مثل آن جوان دانشجوئی بود که برای نخستین بار پای سخنان دکتر شریعتی در حسینیه ارشاد نشست و وقتی به نزد دوستانش برگشت با اشتیاق و هیجانی شدید گفت:

نمی دانی دکتر چه گفت؟

پرسیدند:
چه گفت؟
گفت:
شاهکار بود:
گفتند:
چه بود؟
گفت معرکه کرد.
گفتند:
چه کرد؟

و جوان مزبور پاسخی نداشت چون اساساً نفهمیده بود دکتر چه گفته بود و تنها هیجان زده از مشتی واژه های مطنطن و عالمانه دکتر، بدون آنکه اساساً چیزی از اظهارات ایشان را فهم کند دوست داشت تا با هر چه اساطیری کردن دکتر خود را به عنوان ملتزم الرکاب ایشان «اسطوره ای» کرده باشد!!!

بی جهت هم نبود که در فردای اعطای اسکار، شیدائیان اقدام به فروحتن فخر به جهان کردند که:
ایهال الناس چه نشسته اید که ما ایرانیان با فرهنگ ترین و داناترین و تواناترین و تاریخی ترین ... مردمان جهانیم!
فردای ارسال چنان کارت های تبریک مبالغه آمیزی یکی از دوستان آمریکائی از اینجانب پرسید:
چرا شما ایرانیان تا آن اندازه خودشیفته اید و تصور می کنید همه فضیلت های دنیا انحصاراً متعلق به شماست!؟
در پاسخ به ایشان گفتم:

شما شناخت درستی از ایرانیان ندارید.البته این که کسری از ایرانیان مدعی چنین ادعاهائی هستند قابل انکار نیست اما ایشان برخلاف تصور شما خود را انحصاراً تافته ای جدا بافته از جهان نمی دانند بلکه در سوزش از تب و عقده حقارت همه ادعای شان آن است که اتفاقاً «ما» در کنار شما «آمریکائیان» و ایضاً «جمیع ملل راقیه» بهترین و برترین و متمدن ترین و منحصربفرد ترین های جهانیم!

فی الواقع ایشان در تب ها و هذیان گوئی های موسمی با تاسی به فرازهائی مانند نوبل یا اسکار دچار هم ذات پنداری با شما غربی ها شده و موقتاً هم که شده می کوشند خود را با شما و از شما فهم و تصور و تخیل کنند و بابت چنان فهم و تخیلی مبتلا به نشئگی و حظ  و سرور ابتهاج ذهنی شوند و عقده های حقارت خود را ولو موقتاً به طاق نسیان بکوبند.

یگانه راهکار چنین «ایرانیانی شیدا و عقده ای» آن است تا از عمق وجود بپذیرند:
ایرانیان به همان اندازه احمق اند که دیگر ملت های جهان احمق اند!
ایرانیان به همان اندازه دانایند که دیگر ملت های جهان دانایند!
ایرانیان به همان اندازه هنرمند اند که دیگر ملت های جهان هنرمند اند!
ایرانیان به همان اندازه بی هنراند که دیگر ملت های جهان بی هنراند!
ایرانیان به همان اندازه بی شعوراند که دیگر ملت های جهان بی شعورند!
ایرانیان به همان اندازه با شعورند که دیگر ملت های جهان با شعور اند!

ایرانیان به همان اندازه با فرهنگ و با شخصیت و با تمدن و با فضیلت و با دانش و با ارزش و با کرامت اند که دیگر ملت های جهان با فرهنگ و با شخصیت و با تمدن و با فضیلت و با دانش و با ارزش و با کرامت اند!

هم چنان که ایرانیان به همان اندازه بی فرهنگ و بی شخصیت و بی تمدن وبی فضیلت و بی دانش و بی ارزش و بی کرامت اند که دیگر ملت های جهان بی فرهنگ و بی شخصیت و بی تمدن و بی فضیلت و بی دانش و بی کرامت اند!

این بخش از ایرانیان تا زمانی که نفهمند یا نخواهند بفهمند یا بپذیرند که ارزش ها و ضد ارزش ها و اخلاقیات و دانائی ها و توانائی ها را نباید و نمی تواند بصورت فله ای و ملی مصادره به مطلوب کرد!

این بخش از ایرانیان تا زمانی که نفهمند و یا نخواهند بفهمند یا بپذیرند که جامعه بشری از فرد فرد انسان ها تشکیل شده و هر انسانی بالشخصه معرف و تنها معرف خودش و دانائی ها و نادانی ها و فضیلت ها ورذیلت ها و حماقت ها و بلاغت ها و هنرمندی ها و بی هنری های خودش می باشد تا زمانی که این بخش از ایرانیان به چنین واقعیتی تمکین نکنند کمافی السابق در عقده های شخصیتی و خود حقیربینی تاریخی شان متوقف مانده و کمافی السابق خواهند سوخت!

اولین قدم در راه شفای چنان بیمارانی آموختن کمی «درس تواضع» است.

همه کسانی که از میانه این بخش از ایرانیان برای اخذ جایزه اسکار توسط فرهادی دچار شیدائی و تب و خودشیفتگی شدند و کسب چنان جایزه ای را موید با فرهنگ و تمدن و دانش و ارزش بودن ملت ایران تلقی و معرفی کردند کمتر به این موضوع توجه داشتند که اتفاقاً فیلم مزبور علی رغم همه وجوه ضعیف اش از یک نقطه قوت و طلائی برخوردار بود و آن اینکه با وضوح و شفاف ترین شکل ممکن دروغگوئی و بلکه دروغ خوئی قاطبه ایرانیان را به صراحت و تلخی به تصویر کشید!

جامعه ای که در آن از فرزند کوچک خانواده تا پدر مدعی اخلاق تا مادر آلامد و پیانو زن و شجریان گوش کن تا مستخدم مدعی شرع تا کاسب و همسایه و معلم، همه و همه و همه به یکدیگر و به راحتی و بدون عذاب وجدان «دروغ» می گویند!

جدائی نادر از سیمین اگر تنها یک جنبه مثبت داشت آن جنبه همانا شمایل دروغ خوئی ایرانیان را آئینه وار اطلاع رسانی کردن بود! و انصافاً «فرهادی» در خلق چنین تصویری هرگز دچار مبالغه نشد و امانت دارانه به واقعیت متعهد ماند!

طنز تلخ ماجرا آنجائی است که این بخش از ایرانیان همواره برای اثبات خودبرتر بینی و التیام خودشیفتگی ناشی از عقده حقارت شان متوسل به سیاهه بلند مشاهیر تاریخ تمدن ایران شده و در کسری از ثانیه از فردوسی و سعدی و حافظ و مولانا و خیام و بوعلی و سهروردی و نظام الملک و غزالی و گنجوی و عطار نیشابوری و شیخ بهائی و باباطاهر و ده ها و صدها شاعر و ادیب و خطیب و ملا و علامه و عارف و فیلسوف را بمنظور اثبات قدمت و اعتبار و افتخار خود به خط می کنند!

لشکری از نوابغ که اگر ملاکی باشند اتفاقاً ملاک و سند و حجت بی اخلاقی و بی اعتباری و بی صلاحیتی چنان جوامع و چنین جماعاتی است!

فخرفروشان به سیاهه مشاهیر ایران اگر فردوسی و سعدی و حافظ و مولانا و خیام و بوعلی و سهروردی و نظام الملک و غزالی و گنجوی و عطار نیشابوری و شیخ بهائی و باباطاهر و ده ها و صدها شاعر و ادیب و خطیب و ملا و علامه  (ایضاً شیرین عبادی و اصغر فرهادی و انوشه امیری!!! و بیژن پاکزاد و ...)  را اسباب افتخار و تفاخر خود می دانند چاره ای ندارند تا تن به لوازم چنین افتخار و واقعیت غیر قابل کتمان دهند که چنان بزرگانی را «باید» در مقام «طبیبان اخلاقی جامعه» حساب کرده و در آن جایگاه  برسمیت بشناسند. مشاهیری که با اتکای بر دانش و تجربه و وصایا و پندها و اشعار آموزنده خود در صدد اخلاقی کردن جامعه و شرور زدائی و درمان رفتارها و اطوار و گفتار مذموم ومرسوم در جامعه و محیط منحط خود بوده اند.

معترفین به چنین واقعیتی بعد از چنان اعتراف خجسته و مبارکی گریزی از این واقعیت نیز نخواهند داشت که تکثر طبیب در جامعه، بمعنای کثرت بیمار در آن جامعه است!

شهری که مواجه با تعدد پزشک امراض مقاربتی است این امر بمعنای کثرت بیماران مبتلا به امراض مقاربتی در چنان شهری است! ایضاً تکثر طبیبان اخلاقی تن دادن به این واقعیت تلخ و اجتناب ناپذیر است که جامعه از حیث اخلاق بیمار است و بشدت هم بیمار است و بشدت هم محتاج چنان کثرت طبیبانی است. کثرتی که اگر از حیث فردی چنان طبیبانی بتوانند به خود و فضائل و مکارم و دانش و ارزش خود ببالند قدر مسلم آن است که از حیث اجتماعی باید و می توانند اسباب سرشکستگی وشرمندگی جامعه ای باشند که تا آن درجه درعمق و حضیض ذلت و خفت و بی اخلاقی فرورفته که تا این اندازه و وسعت و کثرت محتاج فرودسیان و مولویان و سعدیان و غزالیان و لسان الغیبان و ده ها و صدها طبیب و حکیم روح و روان بوده و هستند.

فردوسی و امثال فردوسی اگر بتوانند (که می توانند) به خود و دانش و ارزش خود ببالند به قطع و یقین وهم زمان می توانند اسباب شرم ساری و خجالت و سرافکندگی آن ملتی باشند که تا آن درجه و شدت و حدت و کثرت محتاج فردوسیآن اند!
 
داریوش سجادی
14 اسفند 90

توضیح: نظرات منتشر شده در ستون "یادداشت"، لزوماً بیانگر نظرات و موضع "انتخاب" نیست
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۴۳
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۱۸
آرمین 23
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۰:۵۹ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۵
7
42
برو باباجون خدا پدرتو بیامرزه... چه امیدی به آینده کشور داریم ما با اینا..
پاسخ ها
ندا
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۲۳:۵۱ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۵
واقعا که گل گفتی. وقتی این حرفارو می شنویم از همه چی ناامید تر میشیم. متاسفم واسه نویسنده ش.
ناشناس
|
UNITED KINGDOM
|
۲۲:۴۶ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۵
5
46
چی نوشتی؟ خودت هم می فهمی؟
پاسخ ها
آذری
| UNITED STATES |
۰۷:۵۵ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۶
واقعا این داره چی میگه؟ خودش کلی کلمات مشمئز کننده رو ردیف کرده تا گه حرف بد نزنید دروغ نگید...
sohrab
|
SPAIN
|
۲۳:۰۶ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۵
4
38
اگه آدم بگه اشتباه کردم کسر شان نمیشه.تا اینکه با هزار دلیل دیگه بخواد بگه که من اشتباه نکردم .
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۳:۳۵ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۵
1
29
اینجوری نبودیما
اینجوری شدیم
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۳:۳۵ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۵
3
38
میشه شما حرف نزنی شما چیکاره هستی اگه کارشناس سیاسی هستی پس لطفا راجع به سینما که هیچ تخصصی نداری اظهار نظر نکن
من نمیدونم ما ایرانی ها چه اصراری داریم که در مورد همه چی اظهار نظر کنیم
پاسخ ها
آذری
| UNITED STATES |
۰۷:۵۷ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۶
داریوش سجادی دانای کل و ذوالفنون هستند و خیلی هم متواضع و مودب و متفکر هستند. فقط فرصت نداره یه کم خودشو نقد کنه. نوشته خودشو نقادی کنه
ناشناس
|
SWITZERLAND
|
۲۳:۵۱ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۵
2
34
شما خوبی ؟؟؟؟!!!!
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۱:۱۷ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۶
3
29
بس کنید حیا کنیدتهمت افترا پایمال کردن حق دیگران کافیست.چراچشمان شما حقیقت وتوان وهنردیگران نمیبیند؟
ارش
|
CANADA
|
۰۶:۳۶ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۶
3
25
آقای سجادی...برادر خیلی سوختی...شما فیلم سازی؟ آخه فرج سلحشور و مسعود فراستی ادعا دارن...آب سر بالا رفته و فرج سلشور فیلم ساز شدi. ولی شما خیلی شاکی هستی...اشکال نداره داداش. خوب شما هم فیلم بساز. از ادبیاتت معلومه خیلی ارزشی هستی. زود یه بودجه کلان از ضرغامی بگیر و بساز. چرا خون خودتو کثیف میکنی؟ اون اصغر و هم ولش کن. هم بی سواده هم بی سلیقه...والا....آخه آدم فیلمی بسازه که تو اسراییل بلیطش نایاب بشه؟ شما خودتو ناراحت نکن. به قول رییس جمهورت اب و بریز ...سوزشت خوب میشه. بگو ایشالا.
شادمان از پیروزی
|
CHINA
|
۰۶:۴۳ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۶
2
25
به قول رییس جمهور محبوب و منتخب!:اب رو بریزین اونجا که میسوزه
زنده باد فرهادی
ناشناس
|
CANADA
|
۰۶:۵۰ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۶
1
29
یه بنده خدایی گفته بود خدایا سرزمینم را از سه چیز در امان دار: خشکسالی، دروغ و دشمن. من مونده ام چرا "حماقت" رو یادش رفته بود.
Nadia
|
UNITED STATES
|
۰۷:۱۷ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۶
26
4
عجبشن!!!

عزیزان شما گویا نمیدانید هالیوود همیشه موتور دیگر سیاست خارجی امریکا است.....

در گذشته وحال نصف تصور"سوپرپاوری"!!! امریکا در اذهان مردم جهان را عظمت فیلمهای هالیوود ی سبب شده که لازم به توضیح نیست !!

دادن اسکار به این فیلم مرا بیاد دادن جایزه نوبل به خانم شیرین عبادی !!!

هردو این جایزه ها نوعی پیام برای مردم ایران بود ..که ببینید ای مردم ایران بخدا به پیر قسم حساب ما با شما جدا از حساب کتاب با حکومت تان است!ما شمارا دوست داریم ما حتی دشمنان خودمان را هم دوست داریم چون خودمان انها راساخته ایم !!!

شرکت اسراییل هم مصلحتی بود که این شو را داغ کنند وطبیعی جلوه دهند!!!
پاسخ ها
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۰:۴۵ - ۱۳۹۰/۱۲/۲۰
شما نسبتی داری با سجادی ؟؟
یک استاد دانشگاه
|
CANADA
|
۰۷:۲۱ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۶
3
24
شاید در این چند سال که من با نظرات این جناب آقای سجادی آشنا شدم یکبار هم نشده که نظرات گهر بار ایشون بر دل بشیند!

همیشه و تقریبا زیاد با تحلیل و حرفها شون مخالفم

فکر کنم بهترین کار برای ایشون

حرف خودش نظر خودش رو نقض می کنه!
شما که می گی فیلم به این خاطر جایزه گرفت که به مسائل اخلاقی انسانی توجه کرده نه به تکنیک و تکنولوژی سینمایی! پس چرا به دلیل هم نقطه ضعف گفته بودی فیلم جایزه نمی گیره!

یه مشکل ما ایرانی ها اینه که فکر می کنیم باید توی هر مسئله ای په مربوط چه نا مربوط چه تخصصی و چه عمومی باید نظر بدیم.
بهتر بعضی وقتها فقط نظر بخونیم!
علی
|
UNITED STATES
|
۰۷:۲۶ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۶
2
23
ببخشید جناب... شما؟!!

ماشا ا... ما ایرانی ها هر کدام یک تنه متخصص همه چیز هستیم! کی به کیه! دیگه من هم کم کم باید بزنم تو خط مقاله نوشتن راجع به سرطان!! انتخاب جان مقاله راجع به سرطان بنویسم منتشر می کنی؟؟! هیچ سررشته ای ندارم ها! مثل همین آقای... !
ناشناس
|
UNITED KINGDOM
|
۰۷:۳۲ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۶
2
21
اين بابا وسط اين وضع شير توشير دنبال کسب اعتباره...اون که به ما نريده بود ...
علی
|
UNITED STATES
|
۰۷:۳۲ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۶
2
18
نویسنده ی محترم مقاله! یک پیشنهاد حرفه ای برای شما دارم:

در مقاله ای که عنوان خبر/تحلیل هم با خود یدک می کشد در به کار بردن علامت تعجب صرفه جویی بفرمایید! (مخصوصا "!!!" آخر و وسط جمله که خیلی مسخره و غیر حرفه ای هست)

به کار بردن چنین نگارشی برای یک "مقاله" بسیار زشت و سخیف هست و پیش از هرچیزی از عصبی بودن نویسنده ی مقاله حکایت می کند!

حالا از چه چیز انقدر عصبانی هستی خدا می داند! (البته ما هم می دانیم)
آذری
|
UNITED STATES
|
۰۸:۰۲ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۶
2
20
آقای سجادی به قول یکی از کامنت ها واقعا خودت هم میدونی داری چی میگی؟ همش اتهام و توطئه و فحش و فرافکنی و ... اگه بخواهیم اینها رو بخونیم خب میریم کیهان میخریم میخونیم. دریغ از یک پاراگراف ادب ، استناد ، تعمق ، ارتباط!
m
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۸:۲۱ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۶
3
14
راست میگی جامعه از حیث اخلاق بیمار است و بشدت هم بیمار است
بیمارانی که چشم دیدن هیچ بهبودی و موفقیتی را ندارند و فقط سعی در توجیه نداشته های خودشون هستند
سينا مرعشي
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۹:۱۰ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۶
2
16
بنده خدا از چند كتاب لغط نامه استفاده كرده و واژه هايي اينچنيني پيدا كرده و نوشته است كه خودش هم معنا و مفهوم آن را نمي داند همانطوريكه آقاي وزير حسيني متوجه نيست. نمي گويم از يك كاسه آب مي خورند اما هر دوي آنان آب را نوش جان مي كنند. اما اينكه به آب تهمت و افترا زدن ديگر كار نيست. اسكار و نوبل در نزد دانايان كره خاكي چيز پسنديده اي است حالا مايي كه با همه چيز و همه كس مخالفيم با اين نيز سازي مخالف بسازيم و بزنيم چه دردي را دوا مي كند به قول شما تنها كساني كه ساز ما را بزنند به بهشت مي روند و شفاعت شامل حالشان مي شود و لاغير.
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۹:۱۸ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۶
1
18
چند نصيحت : ديگر پيش بيني نكن !!! پيش بيني از روي حسادت نكن !!! اينقدر تابلو توجيه نكن !!! با يك كلمه ... كردم خودتو خلاص كن !!! ديگر اينقدر با كلمه هاي زشت و سخيف ايرانيان و ديگر افراد جهان را مورد خطاب قرار نده !!! اولش بگو اصلا كي هستي ؟؟!!! اصلا خودشو ناراحت نكن ، غصه نخور ، تو هم يه روزي بزرگ ميشي !!!
پاسخ ها
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۰:۴۶ - ۱۳۹۰/۱۲/۲۰
خدا وکیلی پاسخ جالبی بود ! 100 تا مثبت میدم
حامد
|
UNITED STATES
|
۰۹:۳۸ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۶
1
17
واقعا واسه انتخاب متاسفم که هر دری وری رو چاپ میکنه بعدش نظر مردم رو سانسور میکنه........
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۰:۱۴ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۶
1
12
کسب اسکار(اگر فیلم هم دارای ارزش و اعتباری نباشد که جنابعالی بدان اعتقاد دارید)باعث افتخار می باشد لطفا در نقد و اعلام عقاید خویش حرمت و ارزش قلم و سخن را حفظ نمائید.
س
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۰:۳۵ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۶
9
3
خداییش نه از گرفتن اسکار فرهادی خوشحال شدم و افتخار کردم ونه از اون پیامی که برای ایرانیان فرستاد خوشم اومد.
ولی برادر محترم مخالفتم رو هم اینجوری ابراز نمیکنم.
لقمان حکیم را گفقتند ادب از که آموختی گفت از بی ادبان!
باران
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۷:۴۳ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۶
2
15
آقای داریوش سجادی ببخشید شما ؟؟؟؟؟
لطفا بزنید کنار باد بیاد !
مازیار
|
CANADA
|
۱۹:۰۶ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۶
5
6
خارج از كشور ارزشي را اثبات نمي‌كند و اگر داوري فيلم‌ها در جشنواره‌ فجر نيز بخواهد همين سان باشد كه امسال بود، بايد گفت كه كسب توفيق در جشنواره‌ فجر نيز ارزشي را اثبات نمي‌كند. آنها به تكنيك محض جايزه نمي‌دهند و راهشان نيز با ما متفاوت است. تكنيك و محتوا را نيز نمي‌توان از يكديگر تفكيك كرد و چون اينچنين است، پر روشن است كه آنها كدامين فيلم‌ها را خواهند پذيرفت. كسي مخالف شركت در جشنواره‌هاي خارج از كشور نيست، اما آنچه كه اصلا در شأن ما نيست، شيفتگي و مقهوريت و مرعوبيت در برابر آنهاست. »
شهيد سيد مرتضي آويني
یک استاد دانشگاه
|
CANADA
|
۰۳:۲۵ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۷
0
1
شاید در این چند سال که من با نظرات این جناب آقای سجادی آشنا شدم یکبار هم نشده که نظرات گهر بار ایشون بر دل بشیند!

همیشه و تقریبا زیاد با تحلیل و حرفها شون مخالفم

فکر کنم بهترین کار برای ایشون

حرف خودش نظر خودش رو نقض می کنه!
شما که می گی فیلم به این خاطر جایزه گرفت که به مسائل اخلاقی انسانی توجه کرده نه به تکنیک و تکنولوژی سینمایی! پس چرا به دلیل هم نقطه ضعف گفته بودی فیلم جایزه نمی گیره!

یه مشکل ما ایرانی ها اینه که فکر می کنیم باید توی هر مسئله ای په مربوط چه نا مربوط چه تخصصی و چه عمومی باید نظر بدیم.
بهتر بعضی وقتها فقط نظر بخونیم!
مینا
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۷:۵۴ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۷
0
1
ادب مرد به از دولت اوست

بی ربط بود؟ انتخاب تعجب می کنم، حتی اگر "نظرات منتشر شده در ستون "یادداشت"، لزوماً بیانگر نظرات و موضع "انتخاب" نیست" ، انتشار متنی چنین سرشار از توهین، زشتی و ... از شما بعید است.
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۲:۱۶ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۷
0
1
نوشته های آقای سجادی من را به یاد آن داستانی انداخت که شخصی ، رابطه بین آکواریوم و منطق را برای دیگری توضیح میداد ! به قول ملانصرالدین : اون هایی که داستان رو میدونند برای اون هایی که نمیدونند تغریف کنند !!
f
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۴:۴۳ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۷
0
1
آقای سجادی، بدجوری جاتون تو کیهان خالیه.
رضا کوچولو
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۱:۱۲ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۸
1
4
متاسفانه من مطلب قبلی شما، اسکاری برای ندادن' رو نخواندم. نه اینکه مطلب خوبی بودش، بلکه به این خاطر که به شما که فکر می کنید هالییوود سیاسی است و به اسراییل جایزه می دهد بگویم. آقای محترم اسراییل تا به حال ۱۰ بار در رشته ی بهترین فیلم خارجی زبان کاندید شده و یک بار هم برنده ی جایزه نشده. شما که از تاریخ اسکار هیچ چیز نمی دانی، بهتر است صحبت نکنید.

حکایت شما همون 'پسته ی بی مغز چو لب وا کند رسوا شود' هستش.
بابک
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۲:۲۲ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۸
1
1
یعنی کسی هست که این متن طویل آنهم با این نویسنده را تا انتها بخواند؟
فکر نمی کنم کسی این قدر داریوش سجادی را دوست داشته باشد.
نادر
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۸:۴۸ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۸
1
2
بنده هر زمان وقت كمي داشته باشم حتما به سايت خبر شما (انتخاب) مراجعه ميكنم بايد بگم اصلا انتظار درج چنين مقاله بي محتوا و سخيف رو نداشتم خواهشمندم با اينگونه مقالات اعتبار اين سايت را ازبين نبريد
احسان
|
UNITED ARAB EMIRATES
|
۱۸:۵۷ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۸
2
11
فقط حرف حرف حرف... یک طومار هزیون نوشته آقا...
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۰:۵۹ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۸
0
2
ولي من سه بار فيلمو ديدم با چشماي خودم ديدم.
کوروش
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۳:۱۵ - ۱۳۹۰/۱۲/۲۰
3
0
خاک بر سر ما که دست به دامان صهیونیستها بشیم تا بهمون اسکار بدن! کافیه یه فیلم ضد ایران و اسلام بسازی سریع بهت اسکار میدن نیازی هم به فیلمنامه و کارگردانی قوی هم نداره.

شیرین عبادی جایزه صلح نوبل رو ببره این جدایی قلی از مشت رمضون! هم باید اسکار ببره!

مردی منتشر کن
شفا
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۴:۰۴ - ۱۳۹۰/۱۲/۲۰
0
0
ایهالناس یکی (مثل همه) نشسته برسرشاخ (فرهنگ)و(مثل همه)بااره سیاست آنهم ازنوع دم خروسی !(به عکس بالای متن بیشترتوجه کنید) بن همه چی رامیبرد. جناب سجادی چقدرزیباوباتصویرسازی زیباترومبتنی برتجارب! وصدالبته بامطالعات عمیقتروتخصصی تر! و همذات پنداری بافیلمنامه خود(متن بالا), به اوصاف جامعه خودی وغیرخودی پرداخته وهمه را هم کیش خود دانسته وبا کارگردانی محیرالعقولانه در سناریوی تکراری صدای خودیهاراهم درآورده است.جناب عزیزبرادر! مگر فیلم جدایی ,درداخل برنده ومعرفی نشد؟ آنها که کراوات هم نبسته بودند !بهتراست گاهی به این آیینه خودساخته (متن بالا) که بسمت دیگران گرفته ای , خودنیزنگاهی بیندازی؟البته بهمان اندازه که به آن اشاره کرده ای تلخ است واگر به زعم شمااین تنها نتیجه ای بود که توجه هربیننده ای را بخودجلب کرده چرا شمارانه ؟....... واین نتیجه یعنی .. : "برون نگری" بجای " درون گریزی و برون افکنی وعقده شوئی"که بدلایلی ناخواسته والبته تحمیلی , و بعلت نوگرائی افراطی وهویت سوز,دربین همه ی جوامع رایج گردیده است . "فرصت سازی" بجای " فرصت سوزی "و......... چراکه نه؟
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۰:۴۴ - ۱۳۹۰/۱۲/۲۰
0
0
خدا وکیلی آسمون به ریسمون بافتن بود این نوشته و متاسفم برا ایشون
من نه طرفدار هالیوود هستم نه دشمن هالیوود .
این فیلم هم به زعم ایشان دارای اشکالات تکنیکی است ولی بافتن یک سری لغات به هم نشان دهنده سوزش شدید ایشان از دریافت حایزه است !
سوال اساسی من این است اگر خود جناب نویسنده این جایزه را می گرفتند آیا همین گونه توجیه می کردند ؟
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۳:۱۸ - ۱۳۹۰/۱۲/۲۰
0
2
آنقدر بی محتوا و بی منطق بود که پشیمان شدم ار وقتی که برای خواندن آن صرف کردم.
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۱:۵۲ - ۱۳۹۰/۱۲/۲۰
2
1
خوشم آمد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
نظرات بینندگان