arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۴۹۰۵
تاریخ انتشار: ۲۹ : ۱۷ - ۲۰ اسفند ۱۳۹۰

خاطره «سيمين دانشور» از مردي «باجلال»

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

مجله گوهران در سال 58 مصاحبه‌اي درباره «نيما يوشيج» با مرحوم «سيمين دانشور» انجام داده بود. بانوي داستان‌نويسي ايران در اين مصاحبه خاطراتي را از موسي صدر، نيما و جلال بيان کرده است.

به گزارش انتخاب به نقل از «خبر آن لاين» بخشي از سخنان سيمين دانشور درباره « امام موسي صدر» بدين شرح است:

«موسي صدر خيلي خوش‌تيپ بود. حالا ليبي (قذافي) يا گمش کرده يا کشتدش، نمي‌دونم. غروب بود. موسي صدر اومد، در زد. اون يکي از زيبا‌ترين مردهاي دنيا بود. چشم‌هاي خاکستري، درشت، زيبا. لباس آخونديش هم شيک، از اين سينه کفتري‌ها. من در رو باز کردم.

گفتم: ببينم! شما امامي، پيغمبري! تو حق نداري اين‌قدر خوشگل باشي! خنديد. گفت: جلال هست؟ گفتم: آره، بيا تو. اومد تو. نيمام که هميشه اين‌جا بود……. ديگه من نرسيدم چايي به نيما بدم. نيما تو خاطراتش نوشته که « سيمين محو جلال امام موسي صدر شد و چايي ما رو خودش نداد و منم چايي نخوردم.» موسي صدر سه چهار روز اين‌جا موند. نيما خيلي حسوديش شد. نيما خيلي وسواسي بود. بايد چايي رو خودم مي‌ريختم. تفاله نداشته باشه. سرش هم اين‌قد ( نشان‌دادن با دست) خالي باشه. خودمم مي‌دادم بهش. من محو جمال صدر شدم. خيلي زيبا بود. بعد سه چهار روز موند و بعد ما رفتيم قم. او رئيس نهضت امل در لبنان بود. «سووشون» رو او به عربي ترجمه کرد. آورده بود، برامون. بعد ما رو به قم دعوت کرد که ديگه بيروني و اندروني بود. ولي مي‌ديدمش. شام و نهار اينا مي‌ديديمش.»

نظرات بینندگان