arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۰۴۸۵
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۰۳ : ۰۴ - ۰۶ ارديبهشت ۱۳۹۱

کابــوس زندان​هاي مخـــوف ارمنستان

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
ایران: وسوسه سفر به ارمنستان براي تعدادي از هموطنان عاقبتي جز زندان هاي مخوف اين کشور ندارد! تبليغات اغواگر براي حضور در کشور ارمنستان تعدادي از هموطنانمان را براي يک تفريح به آنجا مي کشاند اما آنچه در اين کشور همسايه در انتظار آنهاست غير از آن رويايي مي شود که در تصورشان است. روياي گذراندن لحظاتي مفرح به واقعيتي دلخراش و تاسف بار بدل مي شود و اين دسته از ايرانيان در بازگشت به جاي تغيير روحيه، سرافکنده و خجل به ايران مي رسند.
    
    زن جواني که با اين رويا به ارمنستان رفته بود حالانه تنها کابوس ارمنستان را مي بيند بلکه شوهر جوانش را با روحيه اي ويران شده مي بيند. وي از روزهاي سخت به شوک مي گويد. زجرهايي که در ارمنستان او، همسرش و ديگر ايرانيان کشيده اند را برايمان تعريف کرد، گاه از آن همه سختي هيجان زده مي شد، گاه تبسم هاي عصبي بر لبش نقش مي بست، گاه وقتي لحظه هاي سخت زنداني شدن يک زن در زندان مردان را توصيف مي کرد عصبي مي شد و گاه از همه آدم هايي که در ارمنستان به جاي کمک، خيانت کردند به سختي گلايه مي کرد. اعتراضات زن گرچه شايد در بسياري از موارد اعتراضات بحقي بود ولي وي هم مي دانست که اشتباه نخست را خودش مرتکب شده است. زن دردمند که خواست نامش فاش نشود، از بلايايي که بر سر وي آمده از سفارت ايران در اين کشور گفت و گلايه هاي تندي کرد، بخشي از آنها به امانت پيش ما مي ماند و اگر وزارت امور خارجه خواست حاضريم اين گلايه ها را انتقال دهيم، از زندان گفت و از کنسرتي گفت که عاقبتش زندان بود و شکنجه!
    
    چرا به ارمنستان رفتيد؟
    فريب تبليغات ماهواره​اي را خورديم، دوست داشتيم به يک مسافرت متنوع برويم به همين دليل براي تماشاي کنسرت و تفريح راهي ارمنستان شديم.
    
    چه اتفاقي افتاد که زنداني شديد؟
    يک روز ريختند من و همسرم را گرفتند و بردند، علت را که پرسيديم گفتند هفته پيش که شما سوار تاکسي شده بوديد، از در آن تاکسي مواد مخدر کشف شده و چون شما هم مسافر آن بوديد ما احتمال مي دهيم در قضيه موادمخدر دست داشته باشيد.
    
    واقعاً دست داشتيد؟
    نه به خدا. آخر به ما چه ربطي دارد که يک تاکسي داخل در خود مواد مخدر جاسازي کرده؟ حکايت ما، حکايت «گنه کرد در بلخ آهنگري، به شوشتر زدند گردن مسگري» بود. من و همسرم سيگار هم نمي کشيم چه برسد به مواد مخدر!
    
    بعد از بازداشت​تان چه اتفاقي افتاد؟
    ما را بردند به زندان هاي مخوف «ک گ ب»! به قدري اين زندان ها ترسناک بود که وقتي يادمان مي افتد تنمان مي لرزد. من چند ماه زندان بودم، بعد آزاد شدم تا محاکمه شوم، يک سال حبس خانگي داشتم و بعد از يک سال تبرئه شدم، جالب بود که بعد از تبرئه شدنم قاضي گفت مي توانم از دولت ارمنستان شکايت کنم اما همان قاضي به من زنگ زد و پيشنهاد عجيبي داد. آنقدر ترسيدم که شبانه ارمنستان را ترک کردم.
    
    همسرتان چه شد؟ چه اتفاقي براي وي افتاد؟
    شوهرم به 6 سال زندان محکوم شد، براساس توافق ايران و ارمنستان وي به زندان جلفا منتقل شد و بعد از مدتي عفو مقام معظم رهبري گرفت و آزاد شد.
    
    امکانات زندان ارمنستان چگونه بود؟
    امکانات! اصلاً امکاناتي نداشت، کثيف ترين فضايي که مي توانيد تصور کنيد زندان هاي ارمنستان است. يادم مي آيد تلويزيون يک سريالي نشان مي داد که زندان ارمنستان را به تصوير کشيده بود، من به آن زندان رفته ام. فکر کنم تنها زنداني است که اندکي بهداشت دارد، مابقي زندان ها در حد فاجعه بودند. آب نبود، لوازم شست وشو وجود نداشت، هواخوري هفته اي 15 دقيقه بود که در آن مدت هم يک اتاقک 3×2 با يک فنس بالاي سر به عنوان محل هواخوري مورد استفاده قرار مي گرفت. در اتاق 6 متري 10 تن جاي داده مي شدند. تا دلتان بخواهد انواع و اقسام شکنجه ها، وجود داشت. حدود 60 ايراني را فقط من ديدم که در آن زندان هاي مخوف حضور داشتند و جالب اين که همه آنها مريض شده بودند. پوست ها کرم زده و اوضاع سلامتي همه در خطر بود. در زندان هاي ارمنستان شما حتي امکانات اوليه براي زندگي را هم نداريد و کثافت از سر و کول همه بالامي رود.
    
    وضع زندان زنان چگونه بود؟
    وضع زندان زنان بدتر از همه بود، ما سه زن ايراني ميان چندين زنداني ارمني بوديم. متاسفانه زندانبانان ما هم مرد بودند و کلاً شرايط براي ما که مسلمان بوديم سخت تر بود.
    
    با سفارت ايران تماسي نگرفتيد؟
    چرا تماس گرفتيم، يک نفر آمد و فقط گفت چرا آمديد ارمنستان؟ نبايد مي آمديد!
    
    همين؟
    نه، بعداً که من موقتاً آزاد شدم رفتم سفارت، يک نفر گفت 31 هزار دلار بده برايت وکيل بگيريم، اين پول را از ايران جور کردم برايم فرستادند، من هم پرداخت کردم. بعد يک نفر را به عنوان وکيل معرفي کردند، اما وقتي همان فرد در دادگاه حاضر شد قاضي گفت يک سال است که پروانه وکالت وي لغو شده!
    
    يعني سفارت در جريان نبود؟
    نمي دانم! بعدا گفتند پولت را پس مي گيريم، ولي فقط بخشي از پول را پس گرفتند و به من پرداخت کردند. (اين زن در ادامه حرف هايي مي زند که به امانت نزد ما محفوظ است)
    
    چه شد که شما تبرئه شديد، ولي همسرتان نه؟!
    هيچ مدرکي نداشتند، فکر کنم ترسيدند که هر دوي ما را تبرئه کنند، برايشان دردسر شود. در طول يک سالي که من در آنجا بودم خانه ام در ايران را فروختم تا هزينه کنم. در اين مدت براي زندانيان لوازم شوينده گرفتم، تلويزيون خريدم، غذا درست کردم و بردم و... همه اينها نيازمند هزينه بود به همين دليل خانه ام در ايران را فروختم تا از پس اين هزينه​ها برآيم.
    
    چگونه برگشتيد؟
    يک شب قاضي زنگ زد و حرف هاي نامربوط زد، من صدايش را ضبط کردم و به مسئولان سفارت اطلاع دادم، آنها تنها راهي که پيش روم گذاشتند بازگشت شبانه به ايران بود.
    
    بعد هم که همسرتان برگشت؟
    بله. قرارداد معاوضه زندانيان به شرط نگهداري بين ايران و ارمنستان وجود داشت و همسرم با استفاده از اين قرارداد به ايران برگشت و در زندان جلفا بقيه دوران محکوميتش را سپري کرد. بعد هم که با لطف مقام معظم رهبري، عفو گرفت و آزاد شد.
    
    همسرتان از تفاوت زندان هاي ارمنستان و ايران حرفي نمي زد؟
    چرا؟! مي گفت در ايران مانند يک انسان با تو رفتار مي کنند، ولي آنجا... ! تازه قدر مملکت خودمان را دانستيم.
    
    حرف ديگري نداريد؟
    فقط از هموطنانم مي خواهم گول اين تبليغات را نخورند، بدانند که آنجا برايشان دام پهن کرده اند تا هم به مالشان تعرض کنند و هم به جانشان!
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۱۰
غیر قابل انتشار: ۶
حسن
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۵:۱۲ - ۱۳۹۱/۰۲/۱۳
0
9
آيا ميدانيد داشتن استامينوفن کديين در دبي حداقل 6 ماه زندان دارد. چه برسد به اينکه به اتهام داشتن مواد مخدر مجرم و چه سرنوشتي شوم در انتظارتان است ‍!!!
ارماویر
|
Armenia
|
۰۵:۰۶ - ۱۳۹۷/۰۸/۲۵
1
0
داداش من الان تو زندان ارماویر دارم پیام میزارم بخدا ارمنستان قصد آزاد کردم ما رو داره ولی سفارت اجازه نمیده
نظرات بینندگان