arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۹۶۲۳۶
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۰۳ - ۲۵ بهمن ۱۳۹۱

برگی از تاریخ(صرفا جهت اطلاع)

حسین هدایتی
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :


پس از رخدادهای تلخ اخیر بیش از پیش علاقه‌مند شده بودم که بدانم عدم کفایت سیاسی یک رئیس جمهور در نظام جمهوری اسلامی چگونه و تحت چه شرایطی تحقق می‌یابد. به عبارت ساده تر رئیس جمهور ایران اگر چه کارهایی بکند، عدم کفایت سیاسی اش به اثبات می‌رسد. با آن که چندان اهل تاریخ نیستم، چاره ای جز تاریخ‌خوانی نداشتم. به راستی در روز بررسی عدم کفایت سیاسی بنی صدر چه گذشت و نمایندگان ملت با شنیدن چه استدلال هایی، رئیس جمهور وقت را فاقد صلاحیت برای اداره کشور دانستند. همین‌طور که حرف‌های نمایندگان مجلس را مرور می‌کردم، نام رهبر معظم انقلاب را در مقابل چشمان خود دیدم که در آن زمان در سنگر مجلس از "جمهوری اسلامی" به معنای واقعی کلمه دفاع می کردند. موضوع بیش از پیش برایم جالب شد. برایم جالب بود که بدانم از منظر ناخدای امروز کشتی انقلاب، کدام خطاها از سوی یک رئیس جمهور در نظام اسلامی نابخشودنی محسوب می‌شود تا جایی که "نبودنش" بر "بودنش" ترجیح داده می‌شود. خواندم و اندیشیدم. شما هم بخوانید و بیندیشید... بی هیچ شرح و تفسیری. امیدواریم مرور برگی از تاریخ به کسی برنخورد!

"در این لحظات حساسی كه یكی از سرنوشت‌سازترین صفحات تاریخی ایران رقم زده می‌شود، از خدا می‌خواهم كه مرا به آن‌چه كه رضای اوست، هدایت كند و از طغیان زبان و دل و غلبه هوی و هوس نگه دارد. و اكنون كه پس از یك سكوت و بردباری طولانی و دردناك، فرصت و تكلیف گفتن و افشا كردن داده است نیز مانند گذشته ما را مدد رساند.

ما با این ‌كه آقای بنیصدر را از اول صالح برای احراز این مقام نمی‌دانستیم، پس از آن ‌كه انتخاب شد، از او دفاع كردیم. این‌جانب در نماز جمعه بارها و بارها از او حمایت كردم و مردم را به حمایت از او دعوت كردم و علی‌رغم آن ‌همه فشار تبلیغاتی نسبت به جریان خط امام، عكس‌العمل نشان ندادم. اما جان كلام این‌جاست كه وقتی وجود او با استفاده از انواع روش‌های تخریبی برای همین جمهوری به صورت آتشی بی‌علاج درمی‌آید و او در مقام ریاست جمهوری بزرگ‌ترین مدعی جمهوری اسلامی و تحقیركننده آن و بلندگوی مخالفان آن می‌شود، آیا باز هم حمایت از او به معنی حمایت از جمهوری اسلامی است؟ نه برادر، منصفانه قضاوت كن.

رئیس‌ جمهور صلاحیت و كفایت خود را باید در احترام به نهادهای قانونی ثابت كند. چرا كه مشروعیت او مبتنی بر حرمت قانون‌ اساسی‌ای است كه آن نهادها بخشی از تحقق خارجی آن را تشكیل می‌دهند. آقای بنیصدر بارها به نهادهای قانونی بی‌حرمتی روا داشته و به این طریق پایه مشروعیت خود را سست كرده است. نمونه: امضا نكردن لوایح مصوبه مجلس، اهانت به شورای نگهبان و شورای عالی قضائی، متهم كردن مجلس شورای اسلامی و ...

آقای بنیصدر در مقابله با كسانی كه وی آن‌ها را دشمن خود فرض می‌كرد، از هیچ اقدامی كوتاهی نكرد و حتی از این‌ كه رویه‌های تخریبی اش اساس جمهوری و استقلال كشور را خدشه‌دار می‌كند، پروایی نورزید.

همین اواخر به ظاهر خود را به امام متعهد وانمود می‌كرد. امام را پدر و مراد خود می‌نامید و نام امام، آری فقط نام را گرامی می‌داشت، اما در عمل همه جوانب دیگر ولایت فقیه را مورد تعرض قرار می‌داد.

رئیس ‌جمهور باید حیثیت جمهوری را در خارج از كشور حفظ كند. تخلف از این كار قطعاً اگر خیانت نباشد، بی‌كفایتی سیاسی و اخلاقی و خیلی بی‌كفایتی‌های دیگر است.
كمترین حد كفایت سیاسی آن است که محدوده مشاوران نزدیك‌تر و یاران و همكاران رئیس‌ جمهور از عناصر بدسابقه و بدنام و لااقل مشكوك و مورد سوء ظن پاك باشد.

كفایت سیاسی رئیس‌جمهور در درك صحیح پایه‌های رهبری و حركت در جهت رهنمودهای آن تجلی می‌كند. آقای بنیصدر نه تنها در این جهت حركت نكرد، بلكه عملاً در مقابل رهبری ایستاد و رهنمودهای امام امت مبنی بر حفظ آرامش و جلوگیری از تشنج‌آفرینی را آشكارا زیر پا نهاد.

نفی قدرت مطلقه از ویژگی‌های انقلاب ما بود، طبعاً جمهوری ما از پذیرش هر قدرت دیگری ابا و امتناع دارد و قانون اساسی ما نیز بر همین پایه، پایه شكستن قدرت و تقسیم آن میان نهادهای قانونی، شكل گرفته است. آقای بنیصدر، درست به عكس، همواره جویا و تلاشگر قدرت مطلقه بود. طبیعی بود كه در برابر او مقاومت می‌شود و او این مقاومت را كارشكنی می‌نامید و جای تأسف است كه كسانی هنوز هم همان سخن را تكرار می‌كنند و قولاً و عملاً به قدرت‌طلبی و قدرت‌گرایی جنبه مشروعیت می‌دهند. ایشان بر خلاف صریح قانون اساسی كه قوا را منفك و مستقل می‌شمارد و برخلاف اصول مردم‌گرایی، معتقد بود كه مجلس باید هماهنگ با رئیس‌جمهور باشد. این توهینی آشكار به مجلس و نمایندگان مردم بود كه بارها از طرف ایشان تكرار می‌شد. دستگاه قضایی را كه حاضر نبود آلت دست ایشان شود و كسانی را كه ایشان مایلند، به مناصب عالی قضائی بگمارد، بارها متهم به فساد و عدم رعایت قانون و شرع می‌كرد و اعضای شورای عالی قضائی را كه همه منتخب امام و از برجستگان روحانیون بودند، به قدرت‌طلبی و فسادگرایی متهم می‌كرد. حتی برای حفظ قدرت مطلق از تعبیر و تفسیر نادرست قانون اساسی هم دریغ نكرد."

* این متن در روزنامه‌ اطلاعات مورخ 7/4/1360 و 10/4/1360 به چاپ رسیده است.
نظرات بینندگان