شاگرد مصباح: چرا مشایی فتنه‌را محکوم نمی‌کند؟

حجت‌الاسلام روان‌بخش از شاگردان آیت‌الله مصباح یزدی و از روحانیون هوادار دولت، نامه‌ای سرگشاده به رئیس‌جمهوری را بر روی وبلاگ خود منتشر کرده است:

هفته گذشته آقاي رئيس جمهور در گفتگوي مستقيم با مردم، مطالب خوب و مفيدي درباره اوضاع کشور بيان کرد که قابل تقدير بود؛ ولي در مقام گلايه از کساني که بر سر راه دولت مشکل آفريني مي‌کنند به تعريف و تمجيد از رحيم مشايي پرداخت و تخريب يارانش را کار کساني دانست که با دولت دشمني دارند.

آقاي احمدي‌نژاد! همان گونه که قبلاً نيز نوشته‌ام، دشمنان اصلي رحيم مشايي، همان دوستان واقعي شما هستند. اگر خوب دقت کنيد خواهيد ديد که دشمنان واقعي شما از حاميان جدي وي مي‌باشند و حاضر نيستند سخني عليه او بگويند، بلکه در مواقع مختلف حتي به تمجيد از وي‌ مي‌پردازند! حتما مجموعه مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) و شاگردان آيت‌ا... مصباح را که در انتخابات نهم و دهم از مبلغان شما و امروز نيز از مدافعان دولت هستند، مي‌شناسيد و خوب مي‌دانيد که آن‌ها در زمره منتقدان حضور وي در دفتر شما و از مخالفان جدي و منطقي پندارهاي غلط مشايي‌اند.

حتما مي‌دانيد آيت‌ا... مصباح که به تعبير مقام معظم رهبري به معناي حقيقي کلمه داراي بصيرت هستند، همواره جريانات انحرافي را به خوبي شناخته و با آن به مخالفت برخاسته اند و کساني که در آن زمان حقايق برايشان روشن نبود، به مرور زمان حقيقت را فهميدند. براي نمونه، مي‌توان به جريانات انحرافي دکتر شريعتي، سازمان مجاهدين خلق( منافقين)، نهضت آزادي، مدعيان اصلاحات، سروش و... اشاره کرد که در همه اين موارد تشخيص درست استاد بر همه آشکار گرديد. امروز نيز به رغم حمايت همه جانبه جنابعالي، ايشان مشايي را فردي داراي اشکال مي‌داند و بارها خطر وي را براي دولت و انقلاب گوشزد نموده و در سخنراني خود در بيت رهبري تأکيد کرد کساني که بي شرمانه شعار مکتب ايران سر مي‌دهند خودي نيستند.

آيا مي‌توان گفت علامه مصباح با دولت دشمني دارد‌؟! و يا رگه‌هاي انحرافي را نمي‌شناسد؟! شايسته است جنابعالي قدري بيش‌تر در‌باره اظهارات مشايي تامل کنيد و به حرف‌هاي وي با ديده ترديد بنگريد و آن‌ها را به يک کارشناس ديني عرضه کنيد؛ آن‌گاه خواهيد ديد که بسياري از اين حرف‌ها گرچه ظاهري ديني دارد ولي باطن آن‌ها برگرفته از همان افکار پوسيده غربي‌هاست و بعضا با حرف‌هاي فراماسون‌ها يکي است! به‌راستي تا کنون فکر کرده‌ايد چرا آقاي هاشمي که سايه شما را با تير مي‌زند، هيچ وقت بر ضد مشايي سخني نمي‌گويد؟ و چرا مشايي نيز از فتنه و فتنه گران تبري نمي‌جويد و آن‌ها را محکوم نمي‌کند تا جايي که از سوي حاميان آن‌ها مثل زيبا کلام به خاطر همين موضوع مورد تجليل قرار مي‌گيرد؟!

آقاي احمدي نژاد!

ما شما را به پاکي مي‌شناسيم و شخصيتي مي‌دانيم که دلتان براي مردم و انقلاب مي‌سوزد ولي يادتان است که در ايام انتخابات پس از آن که خبر اهداي طلاي همسر آيت‌ا... مصباح در راه شما، پخش شد، زنان فقير طلاهاي نا چيزشان را براي موفقيت جنابعالي مي‌دادند و نوعروسي در يزد گردن بند خود را براي تکثير سي دي‌هاي شما تقديم کرد؟ همه اين‌ها به عشق تحقق دولت اسلامي بود.

مردم از اين که شما در دور دوم يعني انتخابات دهم نيز به‌رغم آن که رئيس جمهور بوديد، براي تبليغ خودتان حاضر به هزينه از بيت المال نبوديد خوشحال مي‌شدند و از زندگي خود براي تبليغ شما هزينه مي‌کردند و ما بر چنين رئيس جمهوري افتخار مي‌کنيم. ولي امروز! آيا‌ روش‌ آقاي مشايي که و با در اختيار گرفتن پول‌هاي کلان فرهنگي گويا در جهت تبليغ انتخاباتي خودش بر آمده و هر از چند گاه باتوليد سي دي تبليغاتي جديد و تکثير ده‌ها هزار نسخه‌اي به تبليغ خويش مي‌پردازد، با مشي و منش شما سازگار است؟ آيا حيف و ميل بيت المال در شوراي ايرانيان خارج از کشور و دعوت از دانشجويانِ استان‌هاي مختلف براي گوش دادن سخنراني وي با هزينه دولت و تهيه بليت هواپيما و فراهم کردن همه امکانات از قبيل هتل و... با روح دولت اسلامي سازگار است؟!

يا هزينه سنگين براي هنرمنداني که هنرشان را در راه نابودي انقلاب به کار مي‌گيرند و تجليل از آن‌ها و به انزوا کشاندن هنرمندان متعهد، با آرمان‌هاي بلند حضرت عالي مطابقت دارد؟ با کمال تاسف مي‌بينيم که آقاي مشايي ادامه دهنده همان راه و جريان هاشمي است و البته طولي نخواهد کشيد که اوضاع بدتر از اين خواهد شد و بايد بر گذشته خود تأسف خورد و گريست. به‌راستي آيا ايراد اتهام به حضرت امام و رهبري در باب‌ موسيقي درست است؟ آيا تبليغ انديشه‌هاي باطل فراماسون‌ها در کشور با روح دولت اسلامي سازگاري دارد؟ آيا طرح مسايلي مانند انکار امت اسلامي و تمدن اسلامي وطرح بهره مندي کفار از بخشي از حقيقت که قرار است در آينده از افاضات آقاي مشايي بهره مند شويم، با قرآن مجيد در تعارض کامل نيست؟

حد اقل انتظار ما اين است که اگر صلاح مي‌دانيد‌ وي همچنين در دفترتان فعاليت کند، دست کم به تبليغ او نپردازيد؛ چرا که اين‌کار، تبليغ‌ اعتقادات باطل او محسوب مي‌شود و شما نيز در گناه آن شريک خواهيد بود.