پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : ترافیک جادهای نوروز همه را کلافه کرده بود، خودروها در مسیر شمال گرفتار شده و قدم به قدم پیش میرفتند. همه، بارها و بارها از خودروهایشان پیاده میشدند، آفتاب سوزان خستگی بیشتری به جان مسافران انداخته بود.
در میان این هیاهوی جادهای پسری شیکپوش که چمدان نویی در دست داشت در حاشیه خاکی آرام قدم میزد و با دیدن برخی از خودروهای خاص که زن و شوهر جوانی با بچههایشان سوار بر آن بودند به آنها نزدیک شده و میخواست وی را تا مسیری برسانند.
مرد جوان بسیار باکلاس دیده میشد، خیلیها احساس دلسوزی میکردند و شاید در دل خود میخواستند کمکی به وی بکنند اما مردان که حریم خانوادهشان و راحتی بچهها در صندلی عقب برایشان مهم بود با عذرخواهی این تقاضا را نمیپذیرفتند.
پسر جوان بهانه میآورد که با دوستانش به شمال میرفته که آنها به خاطر ترافیک پشیمان شدهاند و وی چون مادر و خانوادهاش در شمال هستند باید به آنجا برود و با پای پیاده راهی شده است. داستان قابل قبولی بود، پسر شیکپوش همچنان قدم میزد تا رانندهای از سر دلسوزی بپذیرد وی را به مقصدش برساند. عید بود و مهربانیها؛ تا اینکه با دیدن خودروی پژویی که رانندهاش مرد جوانی بود و در صندلی عقب دختربچهای بازی میکرد خود را به آن رساند.
راننده ابتدا نپذیرفت اما اصرارهای همسرش که از سر دلسوزی بود موجب شد آن پسر در صندلی عقب و نزد دخترک بنشیند. خودش را «ناصر» معرفی کرد و گفت دانشجوی کامپیوتر است و داستان آن روز خستهکننده را براي زوج جوان شرح داد. زن و مرد با خوراکیها و چايی که همراه داشتند از وی پذیرایی کردند.
پسر شیکپوش با موبایلش به مادرش زنگ زد و پس از کلی تعارفات و اشاره به انساندوستی زوج جوان گفت سرگردانیاش تمام شده و با برطرف شدن ترافیک راهی شمال خواهد شد. ساعتی نگذشته بود که جاده روان شد و خودروی زوج جوان به راه افتاد، پس از اینکه به مسیری خلوت رسیدند ناگهان جوان شیکپوش با نشان دادن چاقویی از آینه به راننده و در آغوش گرفتن دختربچه در صندلی عقب از مادر و پدر نگران خواست وارد یک فرعی شوند. باورکردنی نبود، مرد با دستپاچگی تسلیم خواسته جوان گروگانگیر شد و فرمان را به سمت یک فرعی خاکی چرخاند و... .
جوان زورگیر بیرحمانه همه پول، طلاجات و اشیای قیمتی زوج جوان را گرفت، پشت فرمان نشست و با سرعت فرار کرد. وقتی با نجات یافتن دختربچه، پدر و مادرش خسته خود را به جاده رساندند و پلیس را در جریان قرار دادند کار از کار گذشته بود. چند روزی طول کشید تا خودروی پژو که رها شده بود، پیدا شود و پلیس با مشخصاتی که از جوان شیکپوش داشت بعد از 2 ماه وی را بازداشت کرد.
مشخص شد ناصر با همین روش از 5 مسافر نوروزی و خانواده آنها زورگیری کرده و از دلسوزی طعمههایش برای اجرای نقشههای شوم خود استفاده کرده است.
بخدا خیانت صد درجه ارز جنایت پلید تر است
هنوز عید تموم نشده پلیس بعد از 2ماه جوان شیک پوش رو دستگیر میکنه!!!!
قاعدتا" تاریخ درج خبر بایستی با زمان وقوع تطابق داشته باشه .
وقتی در متن خبر به زمان اشاره نشده پس بایستی ان را برای حال فرض کرد چون به قدیمی بودن هم اشاره ای نشده و معمولا" خبر انلاین خبرهای قدیمی رو با تاریخ مشخص میکنه
آقای خوش انصاف و مملو از IQ !!!
متاسفم برات
شما گفتید این اتفاق در ایام نوروز بوده
در حالی که 2 ماه بعد جوان دستگیر شده
یعنی در اردیبهشت90
مگه میشه؟
ضمناا این داستان بود یا واقعیت؟
بعد از 2 ماه وی را...