در برنامه شب گذشته هفت، علاوه بر بخش های معمول و روتین كه هر هفته در تنها برنامه سیتمایی رسانه ملی گنجانده شده، دو بخش اصلی در نظر گرفته شده بود. بخش نخست در خصوص نقد عملكرد مطبوعات و به خصوص مجلات سینمایی در رشد یك بازیگر و همچنین آفات و آثار منفی مطبوعات بود كه در غیاب یك مطبوعاتی پرسابقه همچون علی معلم، امین تارخ و شاگردش پوریا پورسرخ میهمان هفت شدند و در عوض آسیب شناسی جدی نقش مطبوعات در سینمای ایران، به تبلیغ آموزشگاه بازیگری تارخ و نقش آموزشگاه ها در معرفی بازیگر به سینما پرداخته شد كه كاملاً به موضوع این بخش مربوط بود! البته از آنجایی كه تارخ چهره تمامیت خواهی نیست، كوچكترین اشاره ای به كلاس استاد حمید سمندریان كه چهره های شاخص سینما، خروجی اش هستند، نكرد و تنها بر روی آموزشگاهش مانور داد!
تنها بخش قابل تامل صحبت های تارخ آنجا بود كه او استفاده بیش از حد مطبوعات از یك چهره سینمایی را مانند استفاده بیش از حد از یك بازیگر در سریالها و فیلمها دانست و این اتفاق را باعث از بین رفتن و پایان تاریخ مصرف سریع یك بازیگر تلقی كرد و در این باره گفت: به هرحال انگار یك قانونی وجود دارد كه هر بازیگری حدود 50 فیلم باید كار كند، حالا ممكن است یك نفر ظرف 10 سال با عجله این 50 فیلم را بازی كند و یك بازیگر هم ظرف 50 سال به این سقف برسد. كسانی هستند كه میخواهند راه اول را بروند و همه تجربیاتشان را ظرف 10 سال اول به صحنه بیاورند و مصرف كنند. در حالی كه این رویكرد غلط است.
در بخش دوم اما بحث بر سر بررسی فیلم های شاخص اكران شده در فصل بهار بود كه هفته گذشته بخش نخست آن با حضور مسعود فراستی و رضا درستكار صورت پذیرفته بود و این هفته بخش پایانی پیگیری شد. در میانه صحبت ها و وقتی بحث درباره اخراجی های 3، آغاز شد و فراستی به این موضوع اشاره كرد كه یكی از شخصیت های فیلم به مردم توهین می كند و از عدم برخورداری اخراجی ها از داستان و گزارش واره بود این فیلم سخن به میان آورد، مسعود ده نمكی كه هیچ انتقادی را به سبك شمقدری بی پاسخ نمی گذارد، نیمه شب روی آنتن آمد و جدال لفظی سنگینی بین او و مسعود فراستی بر سر توهین به مردم در اخراجی های 3 پیش آمد؛ جدالی كه برنده اش مسعود فراستی بود و ده نمكی نتوانست مخاطبانی را كه پای تلویزیون نشسته بودند با حرف هایش قائل كند.
فراستی در حالی دیشب دیالوگ هایی كه در ادامه می آید را با ده نمكی داشت كه كه هفته پیش از این، بدون حضور یك نماینده از «جدایی نادر از سیمین»، فیلمی كه توسط «هفت» بایكوت شد و علی رغم آنكه قوی ترین فیلم فصل بهار و سال 89 بود، حتی كارگردان یا بازیگران برای یك دقیقه به این برنامه آورده نشدند، را نقد كرد و به همین دلیل مورد انتقاد جدی منتقدین در هفت روز پیش از جمعه قرار گرفته بود و در مقابل این انتقادات سكوت كرده بود؛ انتقادی كه البته شامل حال جیرانی و كلیت برنامه هفت نیز نشده بود. با این حال دهنمكی بی توجه به این واقعیت كه بر خلاف رویه دو برنامه اخیر «هفت» در نقد فیلمهای اكران بهار، فقط به او اجازه داده شده روی خط بیاید و جواب منتقدان را بدهد، از رویه نقد یكسویه و بدون حضور صاحب اثر در این برنامه انتقاد كرد.
فراستی كه به بی رحمی در نقد متهم شده بود، در مقابل دادگاه افكار عمومی تا حدودی خود را تبرئه كرد و نشان داد منتقد باشرفی است كه اگر پایش بیفتد، رفاقت سرش نمی شود و همه توصیه ها را كنار می گذارد و می گوید حرف اشتباه از زبان هركسی غلط است، حتی اگر شخصی چون ده نمكی، امام حسین و دكتر شریعتی را وسط بكشد و تلاش كند از این طریق ضعف ساختاری فیلمش را به كلی تحت الشعاع حواشی قرار دهد. فراستی دیشب جنگ روانی كه ده نمكی در نیمه های شب به راه انداخت، برد و در این پیروزی با همه آنهایی كه از برخورد تبعیض آمیز هفت با برخی فیلم ها شاكی بودند، شریك شد. در دقایق پرالتهاب هفت گذشته، این دیالوگ های خواندنی میان فراستی و ده نمكی رد و بدل شد كه سایت های سینمایی به نقل جزئیاتش پرداخته اند.
ده نمكی: فكر كنم این نوع جلسه برگزار كردن و بدون حضور صاحب اثر حرف زدن یك نوع جفاست. و یك طرفه به قاضی رفتن یكجور باعث شعف دوستان میشود. من فكر میكنم این شعف برای منتقدان ما ادامه دارد و خیلی برایشان خوشایند هست كه خودشان را در جایگاه خدایگان میبینند وهر چی میخواهند بار همه میكنند من فكر میكنم یك بحث را دوستان در مورد اخراجیها باید در نظر بگیرند. در زمان اخراجیهای ۱ خیلیها میگفتند این اتفاقی كه افتاد یك تصادف بود. حالا یك برندی بود یا یك امتیازی بود كه طرف توانست درباره یك موضوع ملتهب حرف بزند. خیلی از كارگردانها من را پرهیز میدادند از اینكه اخراجیهای ۲ را بسازم. میگفتند بگزار موفقیتت باقی بماند و برنده باشی در تاریخ.
جیرانی: حالا ده نمكی من بحث شعف را نفهمیدم من منظورت را از شعف نفهمیدم. یك جایی تحلیل كردند. بسیاری از فیلمها را تحلیل میكنند و كارگردان هم نیست
ده نمكی: واژههایی كه دوستان به كار میبرند به اصطلاح یك جاهاییش از حوزه نقد و ادب خارج میشود.
جیرانی: همونجاییش كه از حوزه نقد خارج شده را بگو
ده نمكی: بلاخره این مواردی كه دوستمان از قول ما اخراجیها را تطبیق میداد به یك انتخابات. در حالی كه اخراجیها یك مسئله مهم تری را داشت طرح میكرد. آداب دموكراسی بین سیاست مدارها را داشت نقد میكرد و بحثش بحث انتخابات نبود و اینجوری دو قطبی كردن، فضا را دوباره میبرد به بحثی كه به شكست انجامید.
جیرانی: من فكر نمیكنم منظورشان سیاست بود.
ده نمكی: آقای جیرانی من میبینم شما به عنوان محری در آمار هم با تردید صحبت میكنید. اخراجیها ۶ میلیارد فروخته یعنی برابر ۱۰ فیلم سینمایی دیگر بیشتر فروخته. ببینید در زمانی كه در سال ۹۰ نسبت به سال ۸۸ چهل درصد ریزش مخاطب داشتیم. تو این شرایطی كه حیات و ممات سینمای ما مخاطب هست. به نظر من اینجوری زیر یك خم فیلمها رفتن آن هم فقط به خاطر اینكه با سلیقه ما جور نیست، مخاطب را به تعمل وا میدارد. اخراجیها یك و دو سه در كنار هم حداقل در سینمای ما ۱۰ میلیون نفر را به سالنها كشانده. این نقدی كه دوستان منتقد راجع به فیلم میگویند توهین به خود مخاطبه. همین مخاطب تا زمانی كه فیلم فلانی را ببیند میشود مخاطب فهیم. مثل سیاستمدارها تا وقتی مردم به فلانی رای بدهند میشوند مردم همیشه در صحنه وقتی رای ندهند میگویند همیشه مردم پشت صحنه! خب مردم آمدند این فیلم را دیدند ببینید ما یك چیزی را داریم به اسم نیاز به مخاطب كه وجه رسانه ایی سینماست و چیزی هم داریم به اسم نیاز مخاطب. اگر این تعامل بتواند دو طرفه در یك اثر هنری برقرار بشود. آن وقت میتوانیم بگوییم سینما به رسالت رسانه بودنش در كنار هنر بودنش هم عمل كرده
جیرانی به درستكار: فكر كنم شما از آن مثال منظور دیگری داشتید
درستكار: بله یك نكتهای كه وجود دارد من فقط فیلم را از منظر زیباییشناسی نگاه میكنم. حتی بحث مخاطب هم ربطی به من ندارد. من فقط میتوانم اگر فیلمی مثل اخراجیها مورد توجه مردم قرار گرفته، نسبت به این موضوع مطالعه بكنم. من «این همان گویی» را كردم. مسعود میپرسید چرا؟ گفتم این همان گویی مثل این هست كه میگوید: این لیوان همان لیوان است. در واقع شانه خالی كردن از مسئولیتهای تعریف این لیوان. ارزشهای این لیوان و الی آخر. در مورد اخراجیها موضوعش ممكنه این لیوان باشد، انتخابات باشد. یا هر موضوع دیگری. من اصلا با موضوعش كاری ندارم. راجع به آن ساختار بحث كردم. راجع به آن كلیت بحث كردم. راجع به قصهای كه گسترش پیدا نكرده به عقیده من بیننده، راجع به فرمش صحبت كردم. كه طبیعتا به این چیزها باید توجه كنیم.
فراستی: من دو سه تا نكته بگویم. اینكه راجع به مخاطب باید حرف زد به نظرم وظیفه نقد هست. وقتی مخاطبی جدی میرود فیلمی را میبیند باید آن را مطالعه كرد و حتی در نقد هم لحاظ كرد. دو اینكه واژههایی كه از طرف رضا درستكار، فراستی یا هر كس دیگری به كار رفته دوستان لطفا تعیین نكنند كدام واژهها مال نقد هست كدام واژه نیست من بلدم خودم تعیین كنم و دوستان بهتره مدیوم خودشان را خوب تعریف كنند. چیزی كه الآن رضا درستكار راجع به این همان گویی گفت درسته یعمنی الآن این تعریف درستههیچ چیزی در سینما به بیرون از فیلم بستگی ندارد. اینكه بیرون چه اتفاقی افتاده. اینكه در جنگ تحمیلی ما به حق بودیم و صدام به ناحق، كه بودیم. ما به حق بودیم. در سینما باید دوباره این حق را بسازیم اصلا اینطور نیست كه فرض را بر بیرون سینما بگزاریم. من میدانم كه جنگ و ویتنام آمریكا به ناحق بوده ولی خب میدانم كه میدانم. توی سینما دوباره باید این را ساخت. در یك فیلم یك ساعت و نیمه در یك قصه سر و شكل دار با فرم درست اینكه به بیرون ربط بدهیم این ضعفه. من یك نكته اضافه دارم اینكه مسعود ده نمكی اخراجیهای یك و دو را ساخته من شاید تنها منتقدی بودم كه دفاع كردم هنوزم پای حرفم هستم و از سه نه تنها دفاع نمیكنم بلكه فكر میكنم كه چند قدم به عقبه برای فیلمساز و فیلمساز ما هم اینكه از یك چیزهایی دفاع میكند از اصولش خیلی هم خوبه اما به نظرم من به عنوان یك آدمی كه یكی دو سال ازش بزرگتره شایدم بیشتر بهش توصیه میكنم كه نقد را بپذیرد، نقد را تخطئه نكند.
ده نمكی: ببینید فرق منتقد با فیلمساز این هست كه چیزهایی كه در كتابها نوشته شده را اینها باید بیایند عملی كنند روی پرده سینما و منتقد میتواند در موردش حرف بزند. به نظرم كار كردن و درست كردن خیلی سختتر از حرف زدن در مورد چگونه بودن و چگونه باید بودن هستش. این دفاع ازشان كارگردان هست در مقابل این دوستی كه میگوید نقد مننتقد را بپذیرید. كسی از ایراد گرفتن ناراحت نمیمشود. الآن هم چون بحث قرار بود چند جانبه بشود من زنگ زدم صحبت كنم همین نكتهای كه دوست عزیزمان میگویند پشت سر هم تكرار میكنند: فیلم كه تمام شد و برای مخاطب هم تمام شد یعنی فیلم ضعیفیه. ولی در مورد اخراجیها ۵ ساله از اخراجیهای ۱ تا الآن هنوز كه هنوزه دهه هزار مطلب نوشته شده. چه رسانههای خارجی چه داخلی در مورد مضمونی كه طرح میكند.
ما كه ضد فرم نیستیم. فیلمی كه فرم نداشته باشد نمیتواند قصه خودش را بگوید و حرف خودش را طرح بكند. من به نظرم این هست كه یك جایی باید این كلی گوییها در مورد فیلم تمام بشود. دوست عزیزمان كه بر میگردند میگویند به مردم توهین میكند این خیلی بده كه یك منتقد بلاخره ما با یك منتقدی طرف هستیم كه صاحب نام هست ازش توقع نداریم اینطوری حرف بزند بگوید این به مردم توهین میكند. مرحوم شریعتی در مورد بحث دموكراسی رایها، دموكراسی راسها را نام میبرد آیا شریعتی هم به مردم توهین میكند؟ همین جمله را حضرت امام حسین میگوید: الناس عبید الدنیا مردم بندگان دنیا هستند و پشتیبانیشان تا جایی است كه دنیایشان تامین باشد. یعنی اما حسین به مردم توهین كرده؟ اینجوری حرف نزنیم. كلی گویی نكنیم.
رسالت هنر همینه كه بیاید همین آگاهی بحث دموكراسی رایها و دموكراسی راسها را تصویریش بكند و داستانیاش بكند. اگر شریعتی اندیشمنده پس تبدیل همون اندیشه به تصویر و داستان توی فیلم هم هنر هستش كه كار كارگردان هست حالا دراومده یا درنیومده را كی میفهمد اونی كه در مقابل پرده سینما باید بنشیند درباره اون فیلم نظر بدهد آقای جیرانی من صداقتتون را تحسین میكنم كه به خود من گفتید فیلم خوبی نیست اخراجیهای ۲ اما تو تاكسی نشستم دیدم مردم میگویند فیلم خوبیه. خب این یك سواله منتقدان ما باید بنشینند به این مسئله جواب بدهند. چرا اینقدر شما میگویید فیلم خوبی نیست ولی هر سه تایش ركورد دار سینمای ایران میشود. هم در مورد اخراجیهای ۳ شما تشكیك میكنید. من گفتم اخراجیهای ۳ الآن ۶ میلیارد فروخته آن وقت شما بر میگردید میگویید: آره احتمالا فكر كنم ركورد را شكسته اینجوری با یك فیلم برخورد كردن به نظرم یكجور جفاست در حق آن اثر
فراستی: من یك جمله بگویم راجع به اینكه در فیلم عرض كردم از طرف شخصیت مثبت فیلم به مردم توهین میشود
ده نمكی: آن به مردم توهین نمیكند آن به مردم میگوید شما جزو معادلات قرمز و آبی هستید
فراستی: این هیچ ربطی به امام حسین ندارد مقایسه بسیار مع الفارقیه. این مقایسه مع الفارقه به این دلیل كه چیزی كه امام حسین میفرماید هیچ ربطی ندارد به آن چیزی كه یك آدم سیاسی تو فیلم میگوید و توهین به مردمه. از یك طرفی فروش فیلم برای تو مهمه و از یك طرف دیگر توهین به همان مخاطب برایت ارزشه. این به نظر من این پارادوكس را نمیتوانی حل كنی رییس
ده نمكی: شما وكیل مدافع مردم شدید یا وكیل مدافع تفكر سیاسی خودتان؟
فراستی: كدام تفكر بگو ببینم
ده نمكی: مردمی كه شما میبینید از قشرهای مختلف رنگهای مختلف جناحهای مختلف آمدند تو سینما سه ملیون نفر حداقل برای اخراجیها تو سینما آمدند. شما نمیتوانید بگیویید این سه ملیون نفر متعلق به یك جناح سیاسیاند. ولی وقتی همین مردم مینشینند پای همه این حرفها وقتی میبینند به جای اینكه هجو خودشان باشد هجو كسانی است كه با مردم بازی میكنند نه اینكه توهین به خودشان نمیدانند بلكه میفهمند این فیلم دارد حرف دلشون را میزند.. اینجور فرا فكنی یعنی خود را وكیل مدافع مردم دیدن. من ادعایم اینه كه برای حرفی كه زدم میلیونها نفر آمدند دیدند و پسندیدند یعنی احساس توهین نكردنداما شما یك نفری. این را منتقدها باید بدانند به قول شما خود آقای فراستی میگوید. منتقد نظر شخصی خودش را میگوید حالا ممكنه نظر تخصصی و فنی بدهد. اما نمیتوند از جانب مردم بگوید كه این نظر مردمه و الآن هم شما نمیتوانید وكیل مدافع مردم باشی كه بگویی به مردم توهین شد. اگر به مردم توهین میشد صندلی سینما را جرا میداد پا میشد میآمد بیرون به بقیه مردم هم میگفت نرو این فیلم را ببین. به مردم توهین میكند. پس چرا برعكسش میشود؟
فراستی: دارد پس میگیرد حرف را. چون از یك طرف داری مقایسه میكنی با جمله امام حسین یعنی این كار درسته شریعتی هم مثالی میزنی كه شریعتی هم اگر همچین جیزی راجع به مردم گفته بسیار بیخود كرده. اینكه شریعتی را مثال بزنی و بعد امام حسین و بعد به نفع خودت كه توهین خوبه بعد حرفت را پس میگیری
ده نمكی (با خشم وسط حرف): شما اگر روتوون میشد درباره دیگران هم این حرف را میزدید یعنی چی شریعتی بیخود كرده شما به مرحوم شریعتی میگوید بیخود كرده؟
فراستی: حتما جمله ضد مردم بیخوده
ده نمكی: این حرفها چیه شما میزنید-به نظر من اگر من ده مورد دیگر هم مثال بیاورم از متفكران بزرگ دنیا كه در نقد مردم صحبت كردند ایشان میگوید آنها بیخود كردند
فراستی: تو متن حرف بزن رییس
جیرانی: نظر شخصیشو آقای فراستی راجع به مردم میگویند. نظر شخصی منتقده نظر تعمیم ندادند به مردم
ده نمكی: آخر در رسانه رسانه ملی شما میگویی شریعتی بیخود كرده!
فراستی: حرف علیه مردم را گفتم
جیرانی: ایشان نگفتند شریعتی بیخود كرده. گفتند اگر علیه مردم حرف زده بیخود كرده
فراستی: صد در صد
جیرانی: ایشان توهین به شریعتی نكردند
فراستی: ایشالله نقد بر شریعتیه
جیرانی: آقای ده نمكی حرف دیگری دارید؟
ده نمكی: اینجا بحث بحث طلبگی هستش و من تعصب دارم به حرفهایی كه در فیلم زده شده و زدن این حرفها به مفهوم نفی شخصیت منتقدهایی كه آنجا حضور دارند نیستش
جیرانی: آقای ده نمكی فیلم مطرح، فیلم پر فروش، فیلم جنجالی، نظرات موافق و مخالف زیادی دارد. فیلمساز این فیلم همیشه باید صبور باشد با متانت با نقدها برخورد كند. شما یك فیلم جنجالی ساختید. فیلم جنجالی معمولا در تارخی سینما ی ایران فیلم هاییاند كه مخالفان و موافقان دارند. آدم باید در این موارد به نظر من صبور باشد و از كنار مخالفانش بگذرد چون فیلمش موفق شده، چون فیلمش توانسته ۶ میلیاردبفرشود. وقتی توانسته ۶ میلیارد بفرشود یعنی بینندههای زیادی را جلب كرده پس نیازی به نظر من آقای ده نمكی به پاسخ دادن به همه منتقدان نیست. در مورد فیلمهای جنجالی موافقان نظر میدهند، مخالفان نظر میدهند و فیلمساز باید بداند فیلمش فیلم مطرحی هست كه راجع بهش نظر داده میشود.
فراستی: من یك نصیحت كوچك به مسعود دهنمكی بكنم. وظیفه خودم میدانم چون شاید تنها منتقدی هستم كه از اخراجیهای ۱ و ۲ دفاع كردم و دلایلم را قبلا عرض كردم. نصیحتم اینه كه مواظب یك چیزهایی باید باشد عرض كردم یكی مسئله توهین نكته دوم چیزی كه در اخراجیها هست و بسیار منتاسفم نگاهی است كه به بسیجیها دارد. و این نگاه نگاه اخراجیهای ۱و۲ نیست. نگاه خوبی نیست. راجع بهش فكر كن.