arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۳۲۴۳۲
تاریخ انتشار: ۲۹ : ۰۱ - ۰۱ مرداد ۱۳۹۰

چرا اين خبر را به من مي دهي؟!

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
در يونان باستان سقراط به دليل خرد و درايت فراوانش مورد ستايش بود. روزي فيلسوف بزرگي که از آشنايان سقراط بود، با هيجان نزد او آمد و گفت: سقراط مي داني راجع به يکي از شاگردانت چه شنيده ام؟
سقراط پاسخ داد: لحظه اي صبر کن. قبل از اينکه به من چيزي بگويي، از تو مي خواهم آزمون کوچکي را که نامش سه پرسش است، پاسخ دهي.
مرد پرسيد: سه پرسش؟ سقراط گفت: بله درست است. قبل از اينکه راجع به شاگردم با من صحبت کني، لحظه اي آنچه را که قصد گفتنش را داري امتحان کنيم.
اولين پرسش حقيقت است. کاملاً مطمئني که آنچه را که مي خواهي به من بگويي حقيقت دارد؟
مرد جواب داد: نه، فقط در موردش شنيده ام.
سقراط گفت: بسيار خوب، پس واقعاً نمي داني که خبر درست است يا نادرست.
حالا بيا پرسش دوم را بگويم، پرسش خوبي، آنچه را که در مورد شاگردم مي خواهي به من بگويي خبر خوبي است؟
مرد پاسخ داد: نه، برعکس...
سقراط ادامه داد: پس مي خواهي خبري بد در مورد شاگردم که حتي در مورد آن مطمئن هم نيستي بگويي؟» مرد کمي دستپاچه شد و شانه بالا انداخت.
سقراط ادامه داد: و اما پرسش سوم سودمند بودن است. آنچه را که مي خواهي در مورد شاگردم به من بگويي برايم سودمند است؟ مرد پاسخ داد: نه، واقعاً...
سقراط نتيجه گيري کرد: اگر مي خواهي به من چيزي را بگويي که نه حقيقت دارد و نه خوب است و نه حتي سودمند است، پس چرا اصلاً آن را به من مي گويي؟
نظرات بینندگان