arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۳۲۶۶۶
تاریخ انتشار: ۵۰ : ۰۰ - ۰۳ مرداد ۱۳۹۰

روايت سردار شهيد شوشتري از عمليات مرصاد

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
عمليات مرصاد، با عملياتهاي ديگر، تفاوت چشمگيري داشت. يکي از تفاوتهاي اين عمليات با عملياتهاي ديگر اين بود که هدف نيروهاي عراقي و منافقين در اين تهاجم، براندازي نظام بود. به غير از هدف کلي عراق از جنگ تحميلي که براندازي نظام بود، پس از توقف ارتش عراق و تثبيت خطوط دفاعي ايران، هيچ يک از حرکتهاي دشمن بعثي، با هدف براندازي نظام انجام نگرفت. هدف کلي جنگي که بر ما تحميل شد، براندازي نظام بود؛ ولي همه عملياتهايي که در درون جنگ انجام مي شد، اهداف سرزميني، جغرافيايي و خاصِ منطقه اي داشت؛ اما حرکت و تهاجم نيروهاي دشمن در اواخر تيرماه سال 1367 ، با هدف براندازي نظام، طراحي شده بود.

دومين تفاوتي که اين عمليات با عملياتهاي ديگر داشت، اين بود که اگر دشمن، يعني منافقين به کرمانشاه مي رسيدند، به نوعي سه استان ما را مي توانستند به طور کامل به اشغال دربياورند؛ يعني با تصرف کرمانشاه، ما سه استان را از دست مي داديم. حتي اگر دشمن نمي توانست به اهداف عمقي خودش حرکت کند، اين سه استان را مي توانست به تصرف خود دربياورد. براي تصرف اين استانها فقط کافي بود جاده دهلران را کنترل بکند که بدين ترتيب، بخش زيادي از استان کردستان و استانهاي کرمانشاه و ايلام به طور کلي سقوط مي کرد. اين چيزي بود که ما خيلي وقت ها به آن نپرداختيم و شايد هم لازم نبود در گذشته به اين چيزها پرداخته شود.

تفاوت ديگر اين عمليات اين بود که دشمن توانسته بود 200 کيلومتر در خاک ايران نفوذ کند. ما در جنگ، هيچ وقت در دروازه کرمانشاه نجنگيديم. جنگ، به سرپل ذهاب کشيد. در منطقه غرب و کردستان و در نهايت کشيد به ابتداي مريوان. به غير از خود منطقه خوزستان که دشمن توانسته بود حدود هفتاد هشتاد کيلومتر به خودش عمق بدهد و تا نزديکي دروازه هاي اهواز آمده بود، در بقيه جاده ها عمق خيلي کمتري داشت و نفوذ خيلي کمتري را از دشمن، شاهد بوديم. دشمن در هيچ کجا به شهرهاي مهم ما دست پيدا نکرده بود. شهرهايي که دشمن تصرف کرده بود، شهرهاي مرزي بود؛ ولي در اين تهاجم، تا دَه دوازده کيلومتري کرمانشاه آمده بود.

از جمله تفاوتهاي ديگري که اين عمليات با بقيه عملياتها داشت، اين بود که در اين تهاجم، آمريکاييها، صدام و منافقين داخلي، همه در جبهه باهم مشترک بودند و همه باهم حضور داشتند و باهم يک جبهه واحدي را تشکيل داده بودند. درست است که در تهاجمهاي گذشته، منافقين به صدام کمک مي کردند و از خيلي سالها پيش، در خدمت صدام قرار گرفته بودند، ولي اينکه خودشان بيايند و در کنار آنها بخشي از مأموريت را بپذيرند يا آنها خط شکني بکنند و اينها حرکت خودشان را در عمق آغاز بکنند، چنين عملياتي را تا آن زمان نداشتيم. ضمن اينکه در همان روزها، آمريکايي ها در خليج فارس به يک سري فعاليتهايي دست زدند که همه آنها حاکي از اين بود که مي خواستند منافقين در اين جبهه و منطقه به هدفهاي شوم خود که تعيين کرده بودند، دست پيدا کنند.

همان روزها، وقتي چند نفر از اين منافقين را گرفتيم، نقشه هايي از جيب آنها درآمد که فهميديم تهران را هدف قرار داده اند و آن را در قالب لشکرهايي که سازماندهي کرده بودند، تقسيم بندي نموده اند. البته، لشکرهايشان لشکرهاي پوشالي بود و هر کدام، 15 نفر، 20 نفر، 30 نفر بيشتر جمعيت نداشت؛ ولي با اين نگاه که اين 15 نفر، 20 نفر و 30 نفرها هسته اصلي يک لشکر هستند؛ مي آيند در تهران و کرمانشاه و همدان و بقيه جاهاي کشور، خودشان را سازماندهي مي کنند. خيال مي کردند جامعه ما از اينها استقبال خواهد کرد. اينها همه بيانگر اين است که استکبار به اينها اين وعده را داده بود که اگر اينها بيايند، يک عمقي به خودشان بدهند و بتوانند به تهران برسند، با آن حضوري که آمريکايي ها در خليج فارس داشتند و آمادگي اي که ارتش بعثي داشت و در ابتدا هم همين ارتش بعثي بود که خط را در جبهه هاي غرب، شکست و راه را براي منافقين هموار کرد، اينها با استفاده از موفقيت ارتش بعثي، مي توانستند اين نفوذ را در عمق کشور ما داشته باشند.
نظرات بینندگان