arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۳۳۵۲۷
تاریخ انتشار: ۴۷ : ۰۰ - ۱۱ مرداد ۱۳۹۰

درس هايي که يک سريال به تلويزيون داد؛ چند کار ساده براي شکستن کليشه ها

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
آرش شفاعي: مجموعه تلويزيوني «ساختمان پزشکان» با فراز و فرودهاي بسيارش سرانجام به پايان رسيد و به خاطره هاي خوب از توليدات موفق طنز در سيما پيوست .

شايد کسي فکر نمي کرد تازه ترين مجموعه تلويزيوني سروش صحت در مقام کارگردان، اين گونه مورد استقبال مردم قرار گيرد ولي رعايت برخي اصول و تغييراتي که صحت در چيدمان گروه همکارش داد، باعث شد نه تنها اين مجموعه به مجموعه اي موفق بدل شود، بلکه درس هايي نيز براي برنامه سازان طنز در تلويزيون به همراه داشته باشد که اينک با پايان يافتن سريال مي شود به اين درس ها نيز نگاهي افکند.

در طي دوره پخش سريال، گروه ادب و هنر روزنامه قدس با برخي از اعضاي گروه سازنده اين سريال از جمله کارگردان و برخي بازيگران سريال گفتگوهايي انجام داد که در همين صفحه، نظرات آن ها را خوانده ايد . يکي از موارد مشترک در نظرات عوامل سازنده اين سريال اين بود که آن ها از «فيلمنامه کنترل شده» مجموعه به عنوان عامل موفقيت آن سخن مي گفتند.

درس اول: طنز، لودگي نيست

به نظر مي رسد نخستين و مهم ترين عاملي که در موفقيت اين مجموعه دخيل بوده است، اتکاي آن به تيم نويسندگاني است که طنز را با همه ريزه کاري هايش مي شناسند. متأسفانه در سال هاي اخير نويسندگاني در برخي سريال ها و توليدات سينمايي يا شبکه خانگي رشد کرده اند که به درستي تفاوت هاي طنز و هزل و فکاهه را نمي شناسند. آثار اين گونه نويسندگان به سرعت به ورطه فکاهه نويسي در مي غلطد و به آثاري با خاصيت از توليد به مصرف بدل مي شود.

اين گونه متن ها که عمدتاً بر شوخي هاي کلامي و حتي بازتوليد لطيفه هاي روز بنا شده است اگر چه مي تواند با اضافه کردن چاشني لودگي و اغراق در بازي گرفتن از بازيگر، گروهي از مخاطبان را به سمت خود بکشد تنها در کوتاه مدت تأثيرگذار است اما متني که بر اساس اصول نگارش متن تلويزيوني و با تکيه بر بنيادهاي طنز نوشته شده باشد، توانايي ادامه يافتن در ذهن و زبان مخاطب را دارد و به زودي از بين نمي رود.

«پيمان قاسم خاني» که نوشته هايش نشان مي دهد از يک طرف اصول نگارش و شخصيت پردازي را مي شناسد و از طرف ديگر طنزنويسي با امضاي شخصي و قدرت خاص خود است از جمله عوامل توفيق اين مجموعه است. در اين مجموعه با گروهي آدم هاي تحصيل کرده روبروييم که اگر چه در ظاهر همگي شخصيت هايي شسته رفته به نظر مي آيند، داراي برخي ضعف ها و مشکلات شخصيتي هستند که طنز داستان بر اساس همين ضعف ها شکل مي گيرد. براي مثال مشکل عدم تأييد مدرک تحصيلي نيما افشار يکي از اين ضعف هاست که براي خود اين شخصيت برجسته شده است.

به همين دليل تکيه هاي اغراق آميز وي بر اين عنوان در کنار تحقيرهاي خواسته و ناخواسته اطرافيان موقعيت طنز مي افريند . اين مساله در کنار تب مدرک گرايي و مشکلاتي که بر سر عنوان دکتر براي مقامات دولتي ايجاد شد، ذهنيت مخاطب را به سمت نوعي نقد اجتماعي نيز سوق مي دهد. به عبارت ديگر نويسنده با گرفتن سوژه از اجتماع و مسائل مبتلابه ، شخصيت ها را به شکلي شکل مي دهد که هم در پيشبرد خط داستاني و طنز داستان کارکرد داشته باشند و هم به مشکلات ملموسي چون مدرک گرايي، آپارتمان نشيني، عطش قدرت، ناآگاهي نسبت به وظايف ذاتي و شغلي ( منشي خانمي را به يادآوريد که حتي در تشخيص دو دکتري که منشي آن هاست مشکل دارد) و...مي پردازد.

درس دوم: شخصيت هايت را بساز

ساختن يک شخصيت با همه توانايي ها و ناتواني هايش، ويژگي هاي خاص خود، تکيه کلام ها و داد و ستدهايش با ديگر شخصيت هاي داستان، کاري است که از عهده هر نويسنده و هر کارگرداني بر نمي آيد. «ساختمان پزشکان» از اين نظر نمونه است که شخصيت هاي تکرار نشده و خاص خود را آفريد و به مخاطب عرضه کرد.آدم هاي اين سريال حتي در شکل کودن آن ( نمونه روشنش همان خانم منشي) با آدم هاي هيچ سريال يا فيلم ديگري مشابه نبودند و همين نو بودن و خاص بودن همگي آن ها مخاطب را براي شناخت بيشترشان علاقمند کرد. نيما افشار، پدر، مادر، برادر و همسرش هر کدام ويژگي هايي دارند که مي توان در باره آن نوشت و حرف زد . اين آدم ها يک تيپ کلي نيستند بلکه حتي نحوه حرف زدن و طنز آفريني آن ها هم با هم متفاوت است . آدم هاي فرعي داستان نيز با دقت نسبي خلق شده اند و سعي نويسندگان بر اين بوده است که نمونه هاي تجربه شده در داستان هاي قبلي طنز را تکرار نکنند به همين خاطر " ساختمان پزشکان " نه به مجموعه کارهاي مديري، نه به سريال هاي عطاران، نه به آثار غفوريان و نه به هيچ سريال تلويزيوني مشابهي وامدار و شبيه نيست .

درس سوم: بازيگر و نويسنده زياد است، خوب نگاه کن

اين نو بودن و تکراري نبودن البته فقط در متن ديده نمي شود. سروش صحت با تيزهوشي درک کرده بود که مجموعه بازيگران سريال هاي طنز و نوع بازي شان براي مخاطب رو شده است . نبودن آدمهاي آشناي طنز مثل فتحعلي اويسي، مهران غفوريان، جواد رضويان، رضا شفيعي جم، فلامک جنيدي و ... باعث شد تا مخاطب فضاي تازه اي را در اين مجموعه حس کند و از بازي هاي کليشه شده و اغراق آميز اين گروه بازيگران خلاصي يابد.انتخاب مجموعه اي از بازيگران تازه و بخصوص چهره هايي که در تئاتر سال ها تجربه اندوخته بودند و راضي کردن آن ها به حضور در يک مجموعه طنز شبانه، هوشمندي و شجاعت کارگردان را در انتخاب بازيگرانش نشان مي داد . اين شجاعت به مجموعه سازان تلويزيوني اين درس را داد که اگر دايره نگاه و تجربه شان را وسيع تر کنند و همه داشته هاي سرزمين ما را در طنز مکتوب، بازيگري و عوامل اجرايي ببينند و به نام هاي تکراري و خسته کننده بسنده نکنند، مي توانند مخاطبان خسته از تکرارهاي برنامه هاي تلويزيوني را به پاي جعبه جادو بکشانند
نظرات بینندگان