arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۳۵۲۰۶
تاریخ انتشار: ۳۷ : ۱۴ - ۲۵ مرداد ۱۳۹۰

ديكتاتوري كه همدست قاچاقچيان هم بود

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
علی شیخان-شرق:  11 فوريه 1934 در محله اي فقيرنشين در پاناما سيتي به دنيا آمد. در دهه 60 و 70 ميلادي در حين خدمت در ارتش هدف شناسايي سيا قرار گرفت و جذب آن سازمان شد. در سال 1983 به فرماندهي ارتش رسيد و با كارتل هاي كلمبيا ارتباط برقرار كرد. در سال 1987 به دنبال بروز خشونت در پاناما، واشنگتن حمايت خود را از او قطع كرد. در سال 1988 دادگاهي در فلوريدا او را به اتهام قاچاق مواد مخدر و اخاذي تحت تعقيب قرار داد. او با پولشويي ثروت هنگفتي را جمع كرده بود. در سال 1989 رييس جمهور و «رهبر اكثريت» مي شود. اما 20 دسامبر همان سال در جريان عمليات نظاميان آمريكايي دستگير مي شود. مانوئل نوريه گا ديكتاتور سابق پاناما به تازگي پس از طي دوران محكوميتش در آمريكا، تحويل فرانسه داده شده و اكنون در حال سپري كردن مجازات زندان خود است. هفته نامه اكسپرس فرانسه سقوط اين ديكتاتور معروف به «كله آناناسي» را بررسي مي كند.
    
    با دهان و صورتي پف آلود در ميان همه متمايز بود. چشمان سياهي داشت كه تحت تاثير پيشاني بلند و خالي شده از موهاي كم پشتش قرار داشت. پوستش مانند يك آناناس رسيده در آفتاب پاناما، سبزه و تكه تكه بود. از 1983 تا 1989 در خدمت دولت بود و متحد سيا و همدست قاچاقچيان مواد مخدر در كلمبيا. او چند معشوقه داشت، زندگي هاي پنهاني، چمدان هايي پر از دلار، حساب بانكي در سوييس، سه آپارتمان در پاريس و نيز نشان لژيون دونور كه در سال 1987 از دستان فرانسوا ميتران دريافت كرد.
    
    آدم آمريكايي ها در پاناما
    سرنوشتش با آمريكا گره خورده بود. آمريكايي ها در دهه 60 و 70 ميلادي از اين جوان نظامي به عنوان يك حلقه ارتباط رسمي در پاناما استفاده كردند. اما در آستانه دهه بعدي، بي ميلي مفرط شان را نسبت به شخصيتي كه به دنبال ارتقاي خود بود، نشان دادند. در سال 1983 در مقام فرماندهي نيروهاي مسلح بيش از پيش با سيا همكاري و در ازاي اين همكاري تا 200هزار دلار در سال دريافت مي كند. اين انسان جاه طلب به سرعت طعم و مزه قدرت و رفاه زير دندانش مي رود. به حدي كه كنترل او از دست مي رود... و به زودي در قالب يك ديكتاتور ملي گرا در تمام زمينه ها مشغول بازي مي شود و با گمراه كردن آمريكا سعي مي كند تا كارفرماهاي كارتلي موسوم به مدلن را به خدمت بگيرد. آيا كشور كوچك 3/2 ميليون نفري پاناما به ماشين بزرگ پولشويي در زمينه كوكايين تبديل مي شد؟
    
    15 دسامبر 1989: «رهبر خودخوانده اكثريت»
    بايد تا سال 1987 صبر كرد تا باد بچرخد. روابط پنهاني نوريه گا و خشونت هوادارانش كاخ سفيد را خسته مي كند. جورج بوش (پدر) نگران از ارتباطات او با كوبا، نيكاراگوئه و ليبي بوده، نگراني مضاعفي بابت از دست دادن اقتدارش بر «كانال منطقه» دارد. تا اينكه پاييز 1989 مي رسد و ديوار برلين فرو مي ريزد. اما كله آناناسي در پاناما به قلدر بازي هايش ادامه مي دهد. 13هزار نظامي آمريكايي به منظور برقراري امنيت در كانال منطقه كه تا سال 1979 تحت اداره آمريكا بود، اعزام مي شوند. نوريه گا روز 15 دسامبر خود را «رهبر اكثريت» مي خواند و اعلام مي كند كه كشورش در «وضعيت جنگي» قرار دارد. اما حركاتش كسي را فريب نمي دهد چرا كه بسيار منزوي شده است.
    
    16 دسامبر: جرقه حمله نظامي
    بعد از ظهر روز 16 دسامبر چهار تفنگدار آمريكايي مستقر در منطقه كانال براي خوردن نوشيدني در يك محله امن از پايگاه خود خارج مي شوند. در بازگشت با خودرو در حدود ساعت 9 شب، مسير را اشتباه مي كنند و به يك ايست بازرسي نيروهاي پانامايي در فاصله اي نه چندان دور از مقر نظاميان آمريكايي مي رسند. راننده خودرو كه سعي در عبور از مانع داشت مورد اصابت گلوله قرار مي گيرد. ستوان 24 ساله آمريكايي نيز با اصابت گلوله به پشتش كشته و دو نفر ديگر زخمي مي شوند. نيروهاي پانامايي همچنين به روي يك زوج آمريكايي كه شاهد اين حادثه بودند شليك مي كنند؛ در اثر اين تيراندازي مرد هدف اصابت گلوله قرار مي گيرد و همسرش تهديد به تجاوز مي شود.
    
    20 دسامبر: آغاز عمليات آمريكايي ها
    جورج بوش از شنيدن اين حادثه از كوره در رفت و خطاب به مشاورانش گفت: «بريم ديگر، خسته شدم». اما انجام عمليات كماندويي با هدف خود نوريه گا غيرممكن بود، چرا كه او به هيچ چيزي اعتماد نداشت. او از افراد شبيه به خودش و لباس مبدل استفاده مي كرد و غذاهايش را يك زن مورد اعتمادش درست مي كرد – مادر معشوقه محبوبش، ويكي آمادو – تا از هر گونه مسموميتي به دور باشد. بنابراين كاخ سفيد خود را براي عملياتي وسيع آماده كرد و 14 هزار نيرو را به 13 هزار نيروي مستقر در منطقه اضافه كرد. اين عمليات در ساعت 45 دقيقه بامداد روز چهارشنبه آغاز شد و نظاميان آمريكايي به شكلي ناگهاني پايگاه هاي نيروهاي مسلح، پل ها و فرودگاه ها را هدف حمله قرار دادند. آنها همچنين شهر نوريه گا و ديگر مناطق خانواده او را محاصره كردند اما دست خالي برگشتند.
    در واقع او در آن زمان در «سيستا» همراه با زني ديگر بود. اما به محض اينكه خبردار شد، به سرعت همراه محافظانش سوار خودرو هيوندايي اش شد. قبل از آن گروهي در خيابا ن ها به دنبال پناهگاه مي گشتند. اما مكان هاي امن خيلي كم بود. نوريه گا به طور مرتب جا عوض مي كرد و از خانه يكي از محافظانش به خانه يك سياستمدار و از آنجا نزد يك وكيل و... مي رفت. در اين ميان او مرتب به راديو محلي گوش مي داد.
    
    پاداش يك ميليون دلاري
     روز پنجشنبه هرج و مرج بر پاناما سيتي حاكم شده بود. مغازه ها غارت مي شدند و در عين حال مبارزه اينجا و آنجا ادامه داشت، اما افسران ارتش كه از تجارت كوكايين سود كرده بودند با رها كردن كله آناناسي به حال خود، به دنبال مذاكره بودند. از نظر واشنگتن عمليات موفقيت آميزي بود؛ تلفات نظاميان آمريكايي بسيار محدود بود (19 كشته)، كشور تقريبا تحت كنترل درآمد و كشتيراني در كانال كه براي مدت محدودي متوقف شده بود، از سر گرفته شد. اما با وجود تمام اين مسايل دو نقطه تاريك باقي ماند؛ يكي غارت ها و ديگري نوريه گا كه همچنان مخفي بود. تنها تعدادي از دوستان نزديكش مي دانستند كه همراه برخي از همكاران در خانه يكي از دوستان پولدار فروشنده اسلحه و قاچاقچي مواد مخدر، پنهان شده است. زماني كه پاداش يك ميليون دلاري براي هرگونه خبري قطعي تعيين شد، زنگ تلفن ها نيز به صدا درآمد. او را در خانه فساد، در آمبولانس و نيز با لباس زنانه ديده بودند... عده اي هم ادعا مي كردند كه به خارج از كشور رفته، يا حتي مي گفتند كه خودكشي كرده و مرده است. در نبود اطلاعات درست، نظاميان آمريكايي كلي خرت و پرت جالب از خانه هايش پيدا مي كنند؛ هشت ميليون دلار پول نقد، عكس هاي هيتلر و قذافي، مجلات پورنو، سه فقره پاسپورت و...
    23 دسامبر: پايان غارتگري ها و كنترل كشور توسط آمريكايي ها صبح روز 23 دسامبر يك نفر، آمريكايي ها را مطمئن كرد كه نوريه گا پيش يكي از دوستان قاچاقچي اش است. كماندوهاي آمريكايي با اعزام به محل با خانه اي لوكس مواجه مي شوند- درختان نخل، استخر، سالن ورزشي و...- اما كمي قبل از آن فراري قصه ما به همراه چهار نفر ديگر به مخفيگاه ديگري رفته بود.
    آمريكايي ها از بيم آنكه مانوئل نوريه گا در نظر مردمش به يك قهرمان تبديل نشود، سعي در شكستن تصوير او داشتند. ساكنان اطراف كاخ رياست جمهوري او را «گردن كلفت معتاد به مواد مخدر و معتقد به جادو و جنبل» توصيف مي كردند. در پاناما سيتي، خبرنگاران براي بازديد از اقامتگاه اصلي نوريه گا دعوت شدند. در آنجا تنديس ناپلئون و مجسمه خرس هايي كه لباس نظامي بر تنشان بود، ديده مي شد. دفتر او بدون هيچ پنجره اي، داراي چراغ هاي پرنوري بود. روي يك ميز، سي دي هاي موسيقي كلاسيك بود. در اتاق ديگري در همان طبقه صدها نوع اسلحه انبار شده بود. كمي آن طرف تر كليساي كوچكي وجود داشت و يك پارچه نوشته تبليغاتي با اين مضمون: «اينجا ويتنام نيست، پاناماست!»
    
    24 دسامبر: تهديد به راه اندازي جنگي خونين
    نوريه گا به دنبال راهي براي پيوستن به يكي از سفارتخانه هاي كشورهاي دوست (كوبا، نيكاراگوئه يا ليبي) است اما آمريكايي ها از ساختمان آن سفارت ها مراقبت مي كنند. تا اينكه يك نماينده ديپلماتيك (نماينده واتيكان) از چنگ آنها فرار مي كند. خوزه سباستين لابوا، فرستاده 67 ساله پاپ است. يك روز قبل از نوئل، ديكتاتور از او مي خواهد تا پناهگاهي براي او بيابد. نماينده پاپ رد مي كند. اما نوريه گا اصرار و تهديد به راه اندازي جنگي خونين مي كند. لابوا هم با اعزام دو نفر از مشاورانش در پي يافتن او در نزديكي يك پمپ بنزين بر مي آيند.
    در ساعت 15 مانوئل نوريه گا به همراه چند نفر از همكارانش از نرده هاي سفارت واتيكان عبور مي كند. فرمانده جنگ تمام نشان ها و درجاتش را مي كند و به جاي آن يك تي شرت خاكستري و يك شلوارك آبي و سفيد مي پوشد و يك كلاه بيس بال بر سرش مي گذارد. با اصرار نماينده پاپ هم آخرين سلاح هايش را تحويل مي دهد. سپس لابوا او را در اتاقي تاريك و ساده جاي مي دهد. وسايل اين اتاق محدود مي شود به يك صليب، تلويزيوني خراب و تهويه اي كه كار نمي كند.
    در روزهاي بعدي لابوا به نوريه گا هشدار مي دهد كه در صورت گروگان گيري خواندن اين حركت او، كماندوهاي آمريكايي وارد عمل مي شوند. اما بازي اصلي در جاي ديگري رقم مي خورد، در جبهه كلمات و تصاوير. آمريكايي ها گزارشي دو صفحه و نيمي در مورد او منتشر مي كنند و نشان مي دهند كه به الكل و جادوگري وابسته است. همچنين در گزارشي از مسايل پشت پرده، از احتمال دو جنسي بودن او و روابط بسيار گرمش با يكي از مشاورانش خبر مي دهند.
    پخش موسيقي هاي گوش خراش هوي متال يا راك
    سفارت واتيكان اعلام مي كند كه نوريه گا را به چشم يك جنايتكار مي بيند، نه يك زنداني سياسي، اما اصولااز تحويل او به آمريكايي ها هم خودداري مي كند. جنگ فرسايشي ادامه مي يابد. بلندگوهاي مقابل ساختمان سفارت اخباري مبني بر مسدود شدن حساب هاي بانكي يا تسليم نيروها پخش مي كند.
    در ميان هر دو خبر هم موسيقي هاي گوش خراش هوي متال يا راك پخش مي شود! اما ساكنان سفارت و اطراف آن پس از دو شبانه روز بي خوابي به دليل آلودگي صوتي، به آرامش مي رسند... لابوا ترجيح مي دهد از راه روان شناسي پيش برود. او ساعت هاي متمادي با ميهمانش صحبت مي كند. براي جلب اعتماد و آرام كردن او، تهويه هواي اتاقش را به كار مي اندازد و غروب 31 دسامبر، براي صرف يك بشقاب ماكاروني به شام دعوتش مي كند.
    
    3 ژانويه: تسليم
    روزها مي گذرند. لابوا به همراه اسقف ديگري كه براي كمك از رم آمده روي مسايل روحي ، رواني كار مي كنند تا اينكه نوريه گا سست مي شود. براي متقاعد كردن او به تسليم شدن در روز سوم ژانويه 1990 كافي است تا پنجره ها باز و گوش ها تيز شوند. كمي آن طرف تر حدود 10 هزار مخالف فرياد مي زدند «اين هيتلر را بكشيد!». برخي هم آناناس هايي را بر سر چوب گذاشته و تكان مي دادند.
    در ساعت 17:30 كاخ سفيد شرايط سه گانه نوريه گا را مي پذيرد: درخواست تماس تلفني با همسرش كه به سفارت كوبا پناهنده شده بود؛ حضور يك افسر آمريكايي و عدم حضور رسانه ها و در نهايت پوشيدن يونيفرم ژنرالي اش. در حالي كه يك سرباز به دنبال يونيفرمش در قفسه لباس ها مي گردد، مانوئل نوريه گا خود را آماده ترك محل مي كند.
    تورات در دست، خود را تسليم آمريكايي ها كرد
    در ساعت 20:44 دقيقه نامه اي را خطاب به پاپ به لابوا مي دهد و در حالي كه توراتي در دست گرفته بود از حصارها مي گذرد. او با هلي كوپتري به يك پايگاه نظامي منتقل و تحويل آژانس مبارزه با قاچاق مواد مخدر مي شود. بلافاصله پس از آن با هلي كوپتري از نوع هركول سي 130 به فلوريدا منتقل مي شود. چند ساعت بعد او يك زنداني معمولي با شماره 41/586 است.
    سرويس هاي اطلاعاتي آمريكا از «همكاري فوق العاده» لابوا قدرداني مي كنند و جورج بوش از محدود بودن شمار تلفات آمريكايي ها (23 كشته در برابر دست كم 500 كشته پانامايي ها) ابراز خوشحالي مي كند. در هاليوود، اليور استون كارگردان آمريكايي، به فكر ساخت فيلمي درباره نوريه گا با بازي آل پاچينو مي افتد. پروژه ساخت اين فيلم بسيار گران و پرخطر هيچ گاه به اجرا در نمي آيد اما كله آناناسي قصه ما، شخصيتي استثنايي در هزارتوي تاريخ مي ماند.
    
    زندان ابدي
    مانوئل نوريه گا پس از خروج از پاناما در سوم ژانويه 1990، در سال 1992 به 40 سال حبس محكوم شد. در زندان به دليل خوش رفتاري اش مشمول بخشودگي قرار گرفت اما تا سال 2007 آن طور كه انتظار داشت از زندان آزاد نشد. بعد هم فرانسه كه به اتهام پولشويي در پي استرداد او بود؛ سرانجام در سال 2010 نوريه گا را تحويل گرفت. در همان سال هم در پاريس محاكمه و ديكتاتور سابق به هفت سال زندان محكوم شد.
    اما نوريه گا 77ساله كه هم اكنون در پاريس زنداني است در انتظار سفري ديگر پس از پايان دوران محكوميت خود است؛ قرار است فرانسه او را تحويل پاناما دهد تا 20 سال زندان احتمالي خود را به اتهام قتل يكي از مخالفانش در سال 1985 سپري كند.
نظرات بینندگان