جنايت خياباني به خاطر تمسخر

شرق: جواني كه توسط هم محلي اش مسخره شده بود، پاسخ اين كار را با ضربات چاقو داد و جان وي را گرفت.

 به گزارش خبرنگار ما، شامگاه بيست و چهارم تيرماه به بازپرس جنايي پايتخت خبر رسيد طي نزاعي خونين در خيابان خاوران جواني به نام محسن جان باخته و برادرش نيز مجروح شده است.

ساعتي بعد بازپرس محمد شهرياري همراه با كارآگاهان بررسي صحنه جرم پليس آگاهي به محل حادثه در خيابان هاشم آباد رفتند و دريافتند جواني به نام مهدي با همدستي پنج نفر از دوستانش محسن را از پا در آورده و از آنجا گريخته اند. معاينه جسد نشان داد مقتول بر اثر ضرباتي كه به سينه و گردنش اصابت كرده در دم جان باخته است. همچنين تحقيقات درباره علت بروز اين درگيري خونين فاش كرد محسن و برادرش، مهدي را مسخره كرده بودند و او نيز به همين سبب با آنها درگير شد.

يكي از شاهدان درباره اين حادثه گفت: محسن و برادرش رضا در كوچه نشسته بودند و با يكديگر مشغول صحبت بودند تا اينكه مهدي و پنج نفر از دوستانش سر رسيدند. محسن و برادرش شروع به تمسخر مهدي كردند و او نيز از حرف هاي آنها عصباني شد. چند دقيقه بعد مهدي با آنها درگير شد و با بالاگرفتن اين نزاع دوستان مهدي نيز به كمك او رفتند تا اينكه براي محسن چاقو كشيد و چند ضربه به او زد.

 او سپس رضا را نيز مجروح و همراه دوستانش از آنجا فرار كرد. با گردآوري اطلاعات اين جنايت تلاش ها براي دستگيري مهدي و همدستانش آغاز شد اما متهمان پس از اين نزاع هيچ ردي از خود به جا نگذاشته بودند و خانواده هايشان نيز اعلام كردند هيچ اطلاعي از مخفيگاه آنان ندارند. با گذشت چند روز از اين جنايت افسران پليس به اطلاعاتي دست يافتند كه نشان مي داد پدر و مادر محسن او را فراري داده اند و با او در ارتباط هستند. به اين ترتيب آنها بازداشت شدند و تحت بازجويي قرار گرفتند.

يك روز پس از اين اقدام محسن به اداره دهم پليس آگاهي رفت و خود را تسليم كرد. او با اعتراف به كشتن مقتول، همدستانش را كه جوانان 20 تا 24 ساله هستند، معرفي كرد. به دنبال اين اظهارات ساير متهمان نيز بازداشت شدند. با آغاز بازجويي ها مهدي به عنوان متهم اصلي آنچه را رخ داده بود شرح داد.

 او گفت: سركوچه منتظر دوستانم بودم تا به باشگاه كشتي برويم. محسن و برادرش سركوچه نشسته بود. وقتي دوستانم رسيدند محسن و برادرش شروع به تمسخرم كردند. من كه از كار آنها عصباني شده بودم با آنان درگير شدم. محسن و برادرش با چوبي كه روي زمين افتاده بود چند ضربه به من زدند و در ادامه دوستانم به كمكم آمدند.

من در يك لحظه چاقويي را كه همراهم بود از جيبم بيرون كشيدم و چند ضربه به گردن و قلب محسن زدم و با دوستانم فرار كردم. بعد از آن هيچ جايي براي پنهان شدن نداشتم و آواره كوچه و خيابان ها بودم. چون مي دانستم پليس به دنبال من است به خانه فاميل هم نمي رفتم و شب ها را در پارك ها مي خوابيدم تا اينكه وقتي فهميديم پليس پدر و مادرم را دستگير كرده است، بعد از آن خودم را تسليم كردم.

 بررسي سوابق مهدي نشان داد او هفت سال قبل نيز به دليل شركت در درگيري دسته جمعي دستگير شده و چند ماه را در كانون اصلاح و تربيت گذرانده بود. سرهنگ آريا حاجي زاده معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي پايتخت با تاييد اين خبر گفت: بررسي ها نشان داد دو نفر از دستگير شدگان در اين جنايت نقشي نداشتند و فقط درصدد جدا كردن طرفين بودند. به همين دليل حكم آزادي آنها صادر شد. وي همچنين از ادامه تحقيقات از بازداشت شدگان خبر داد.
    گفت وگو با متهم اصلي
    
     خودت را معرفي كن.
    مهدي، 26 ساله هستم. با پدرم كار بنايي مي كنم. چند سال كشتي گير بودم. اما چند سال قبل به خاطر دخالت در يك درگيري زخمي شدم و بعد از آن نتوانستم به ورزش ادامه دهم.
    
     آيا با مقتول خصومت داشتي؟
    نه، به هيچ وجه. ما حتي قبل از اين حادثه روابط خوبي هم با يكديگر داشتيم.
    آن شب مست بودم و به خاطر اينكه اختيارم دست خودم نبود اين كار را انجام دادم. هر چقدر فكر مي كنم، به نظرم تنها دليل اين درگيري حالت غيرعادي من است. باورم نمي شود يكي از هم محلي هايم را كشته ام.
    
    فكر مي كني چه سرنوشتي در انتظارت باشد؟
    اميدم به خداست. زندگي ام اول دست خدا و بعد در دست خانواده محسن است. واقعا باورم نمي شود يك نفر را كشته ام. من با پدرم از صبح تا شب كار بنايي مي كردم و اهل ولگردي نبودم. اشتباهم اين بود كه صبور نبودم و زود عصباني شدم. حالاهم پشيمانم.