او با یادآوری آمار و ارقام به اقدامات خود و همکارانش در راستای محدود کردن این فیلمها اشاره کرد و حتی در یکی دو مورد به بیان مصداقهایی از ممیزی بعضی فیلمها پرداخت. البته از آنجا که سجادپور مایل نبود نام برخی از فیلمهایی که او از آنها اسم برده بود، فاش شود، این اسامی به امانت پیش ما ماند. به هر حال اگر کنجکاو خواندن پاسخهای او هستید، گفتوگوی زیر را از دست ندهید.
آقای سجادپور! این روزها در مختصات سینمای ایران این بحث بیشتر از قبل شنیده میشود که اداره کل نظارت و ارزشیابی نسبت به ممیزی فیلمهای کمدی و کلاً در رابطه با ممیزیهای اخلاقی سختگیری کمتری را اعمال میکند و حتی گفته میشود که ممیزی اخلاقی نسبت به ممیزیهای سیاسی در اولویت دوم قرار گرفته است. آیا شما چنین چیزی را قبول دارید؟ به خصوص اینکه با اکران دو فیلم «زنان ونوسی و مردان مریخی» و «شیش و بش» در یکی دو ماههی اخیر این بحثها شدت گرفته است. تا جایی که حتی آیتالله علمالهدی -امام جمعهی مشهد- یکی از همین فیلمها را مروج همجنس بازی دانسته...
میتوانم بپرسم کجای این فیلم تبلیغ همجنس بازی است؟
من فقط نظر ایشان را به عنوان نمونهای از اعتراضها نقل کردم...
در بین صدها هزار نفری که این فیلم را دیدهاند، هیچ کس چنین برداشتی نداشته است. این برداشت بسیار شاذ و نادر بوده است و خود ایشان مطلع هستند که روی برداشت شاذ و نادر نمیتوان حکم کرد...
اما در همین فیلم «زنان ونوسی مردان مریخی» موارد غیر اخلاقی عجیب و غریبی وجود داشت که به نظر بسیاری باید اصلاح میشد!
مثلاً؟
مثلاً همین که دو زن بر سر این که شوهرشان شب را در کدام خانه سپری کند، با هم دعوا و رقابت میکنند!
اول این را در پرانتز عرض کنم که ما به هیچ عنوان به هیچ مورد شوخی جنسی اتاق خوابی در هیچ فیلمی مجوز نخواهیم داد. رقابت این دو زن در این فیلم هم به وضوح بر سر این است که با کدام غذا، کدام آبمیوه و کدام مهربانی دل شوهر را به دست بیاورند. ما حتی با یک دیالوگ و یا صحنه هم که حس اتاق خواب و شوخی جنسی را بدهد، به شدت مخالفیم. حالا بگذارید یک بحث کلی را خدمتتان عرض کنم...
آقای سجادپور! اگر اجازه بدهید قبل از ورود به بحث بعدی، این سوال را بپرسم که به نظر شما آیا فیلم «آتشکار» از این شوخیهای به اصطلاح خودتان اتاق خوابی داشت یا نداشت؟
شما وارد تاریخ شدید! «آتشکار» تولید سال 86 است!
اما در اسفند 89 اکران شد. سوال اینجاست که چه ضروررتی بر اکران این فیلم وجود داشت؟
برای جواب به این سوال باید وارد بحث فیلمهای توقیفی شویم که موضوع دیگری است. البته اگر می خواهید موضوع را عوض کنید، من آمادگی دارم.
البته من به این تفکیک بین فیلمهای توقیفی و دیگر فیلمها معتقد نیستم، اما خب اگر کوتاه در این رابطه توضیح دهید، ممنون میشوم.
ببینید فیلمهای توقیفی بیدلیل برای نظام هزینه ایجاد کرده بودند. ما اینها را با یک مدیریت و اعمال اصلاحات فراوان اکران کردیم. به خصوص همین فیلم «آتشکار» آن قدر اصلاحات تصویری خورد که از استاندارد یک فیلم سینمایی افتاد و با تیتراژ این زمان، استاندارد را پر کرد. تقریباً که نه، تحقیقاً تمامی آن صحنههایی هم که میتوانست برای عامهی مردم مشکل داشته باشد، حذف شد. با این حال باز هم یک محدوددیت سنی و حتی محدودیت جغرافیایی برای اکران این فیلم اعمال شد، به علاوهی اینکه فیلم در یک زمان اکران سرد و نه چندان مطلوب با محدودیت تبلیغاتی به نمایش درآمد.
به هر حال، بحث فیلمهای توقیفی یک پروژهی مانده از گذشتههای دور بود و به یک پروندهی بزرگ و عامل هزینهبر برای مدیریت فرهنگی نظام تبدیل شده بود که طی یک فرآیند یکسال و نیمه همهی این فیلمها با کمترین مشکلی ساماندهی و اکران شدند و این پروندهی به بنبست خورده بسته شد.
خب برگردیم سر بحث قبلی شما...
ما وقتی که در پائیز 88 مسئولیت را بر عهده گرفتیم، آمار موجود نشان میداد که فیلمهای موسوم به کمدی سطحی -که البته در آن دوره تقریباً کمدی خوب نداشتیم- حدود 74 درصد کل ظرفیت اکران و تولید را به خود اختصاص داده بودند. یعنی چیزی حدود سه چهارم! یادم هست که در هفتهای که من مسئولیت را پذیرفتم، سه یا چهار فیلم از بین پنج یا شش فیلم اکران شده در سینماها، از بین همین کمدیهای سطحی بود. جالب آنکه در همان روز دوم مسئولیت بنده، کسانی بودند که به ما اعتراض میکردند و میگفتند که شما چرا هیچ کاری نمیکنید! یعنی فکر میکردند که این فیلمها زمان ما تولید شده است و اصلاً خیلی افراد فرآیند و پروسهی تصمیمگیری سینمایی را نمیدانستند که وقتی یک تصمیم قاطع گرفته میشود، در بهترین حالت، 18 ماه بعد میتوان نتیجهی کار را روی اکران دید. مثل یک نشریه نیست که فردا بتوان نتیجهی کارها را در آن مشاهده کرد.
ما همان موقع بلافاصله چند کار در این رابطه انجام دادیم. اول اینکه به شدت بر فیلمهای کمدی سطحی سخت گرفتیم. این سختگیری در همهی فرآیندهای اعم از فرآیند مجوز ساخت، فرایند مجوز نمایش، فرآیند اکران، فرآیند حمایت تبلیغاتی، فرآیند وام و مشارکت و... اعمال شد. یعنی همهی این گلوگاهها به روی این فیلمها بسته شد. حتی من با تمام سازندگان معروف این آثار جلسه گذاشتم و گفتم که این سبک را فراموش کنید. فراموشش کنید! البته میدانستم ژانری که 75 درصد سینما را اشغال کرده است، یک شبه صفر نخواهد شد و ما با وجود همهی سختگیریها تا مدت زیادی مشکل خواهیم داشت، به همین دلیل تقریباً تا حدود 18 ماه بعد از مسئولیت ما، هنوز فیلمهای کمدی سطحی وجود داشتند که دارای تمام مجوزهای قانونی مربوطه بودند و اکرانشان به ما رسیده بود. ما که نمیتوانیم تمام تصمیمات مدیران قبل از خودمان را وتو کنیم. اینجا که انقلاب نشده است! یک تغییر مدیریتی معمولی رخ داده است و نمیشود امضای مدیران قلبی را نقض کرد؛ چون اینطوری سنگ روی سنگ بند نمیشود. ولی ما با فرآیندهای مختلف مانند قطع تمام حمایتها و فشرده کردن فضا برای این فیلمها و حتی مداخله در اکران سعی کردیم با این فیلمها مقابله کنیم. تا جایی که من کار را به جایی رساندم که در بین شش فیلم اکران شده در هر نوبت، قرار شد فقط یک کمدی اکران شود. خب فشارهای زیادی هم به ما آمد و حتی بعضی سینماها به ما گفتند که حداقل در مواردی مثل عید فطر اجازه بدهید کمدی بیشتر اکران شود که به همین دلیل در بعضی مناسبتها، به اکران دو فیلم کمدی در بین شش فیلم رضایت دادیم. همینها موجب شد که با گذشت 18 ماه، سهم فیلمهای کمدی در اکران به زیر 13 درصد رسید. کار به جایی رسید که به ندرت میشد فیلم کمدی سطحی پیدا کرد.
یعنی الان هم همین وضعیت برقرار است؟
اگر الان اکران سینماها را که اتفاقاً اکران خوب و پر رونقی هم هست، درنظر بگیرید، تعداد آثار کمدی سطحی چیزی حدود یک پنجم است.
آقای سجادپور! یک بخشی از این کاهش تولید مربوط به این است که دیگر مردم از این کمدی ها استقبال نمیکنند...
فکر میکنید چرا استقبال نکردند؟
به خاطر همین اینکه شوخیهای این فیلمها و حتی مضامین آنها به شدت این اواخر تکراری و حتی سطحیتر از قبل شده بود...
پس چطور تا همین یک سال قبل استقبال میشد؟
برای اینکه این فیلمها هیچ خلاقیتی ندارند و بعد از مدتی تکراری میشوند...
مگر قبلاً خلاقیت داشتند؟
نه! اما چند سال پیش همین شوخیهای زننده مسئلهای جدید و یک نوع نوآوری بود!
کدام نوآوری؟ بی اخلاقی که نوآوری نیست!
اما همین بیاخلاقی هم در زمان خود مورد جدیدی بود که الان دیگر نیست!
نه خیر! ببینید ما برای این فیلمها جایگزین گذاشتیم. فقط که با نه گفتن این چیزها حل نمیشود. یعنی به جای این فیلمها، فیلمهای ژانر اجتماعی، ژانر کمدی فاخر -به خصوص این مورد که خیلی مهم است- ژانر فیلمهای سیاسی، ژانر کودک، ژانر فیلمهای اخلاقی و مانند اینها آمدند و ذهن مخاطب را پر کردند. در عین حال، ما کار غیر قانونی هم انجام ندادیم. چون وقتی فیلمی با مجوز تولید شده است -حالا این مجوز به هر کسی که داده شده مهم نیست، چون من باید به این امضا احترام بگذارم- نمیتوان که جلوی اکران آن را گرفت. اما خب میشود با یک سیاستگذاری همه جانبه آن را در اکران محاصره کرد. و ما واقعاً این فیلمها را محاصره کردیم.
شما ببینید که ژانر اجتماعی که میزان حضورش در سینمای ایران هفت درصد بود و حتی گاهی این حضور به صفر میرسید، در سال گذشته و در اوج آمار تولید فیلمهای ایرانی، سهمش به نزدیک 60 درصد رسید. آن هم ژانری که خیلیها از آن فراری بودند و میگفتند که درد سر دارد! اما حالا میبینید که بیشتر سینمای ما را سینمای اجتماعی اشغال کرده است. تا جایی که من سال گذشته به شوخی و جدی گفتم دیگر بس است! این ژانر بیش از حد تقویت شد! ما دیگر از این ژانر حمایت خاص نخواهیم کرد و حالا دیگر باید برویم به سراغ سینمای اخلاقی خانوادگی. اینها همه یک فرآیند گام به گام است. شما که نمیتوانید چرخ سینما را یک دفعه متوقف کنید.
نه ما هم چنین چیزی را نمیخواهیم!
خب آمار نشان میدهد که این کاهش انجام شده است. البته شاید بگویید که تولید این فیلمها چرا قطع نشده است. پاسخ این است که ما اصلاً قصد قطع هیچ ژانری را نداریم! مگر تصمیم چکشی مدیران سینمایی در اواخر دههی 60 و اوایل دههی 70 مبنی بر حذف ژانر حادثهای از سینمای ایران -که با استناد به چند نمونهی ضعیف از این فیلمها به آن عنوان ژانر سینمای لوله بخاری داده بودند- تصمیم صحیحی بود؟ همین تصمیم، سینمای ما را با خلأ ژانر حادثهای روبرو کرد و مدتی بعد در خانهها، مردم ما و به خصوص جوانترها به سمت فیلمهای جکیچانی و هنگکنگی و درجه پنج امریکایی سوق پیدا کردند! در حالی که میشد این ژانر حادثهای را حفظ کرد. البته احیای این ژانر حادثهای در برنامههای آیندهی ما هست. سینمای کمدی هم اگر قطع شود، به خانهها منتقل شده و همین سرنوشت را پیدا می کند. پس باید آن را به نحو منطقی محدود کنیم.
من همیشه گفتم که سهم سینمای کمدی در سینمای ما با توجه به ظرفیتهای این سینما، باید چیزی حدود 25 درصد باشد. البته به شرط اینکه بخشی از این ظرفیت به کمدی فاخر اختصاص داده شود. مثلاً به عنوان مثالی از سینمای کمدی فاخر -البته به صورت نسبی و در قیاس با گذشته و اگرنه در قیاس با ایدهآلهای ما هنوز خیلی فاصله هست- همین فیلم «ورود آقایان ممنوع» است که محتوای قابل قبولی در تحلیل فمینیست -هم از نوع امریکایی و هم از نوع انگلیسیاش- و گرایشهای جنسیتی غلط داشت و توانست در یک فضای مفرح و شاد هم محتوای خودش را منتقل کند و هم تصویر بسیار پر نشاط و موفقی از زن ایرانی نشان دهد. زنان در این فیلم درس میخوانند، مسئولیت و فعالیت دارند و حتی جامعه را میچرخانند. به خاطر همین هم هست که در خارج از کشور، هم ایرانیهای مقیم و هم رایزنان فرهنگی سفارتهای ما از اکران آن استقبال میکنند و فیلم را خوب و مفید میدانند.
در مورد همین «ورود آقایان ممنوع» یکی دو شوخی در فیلم هست که به نظر میآید که از همان دسته شوخیهای اتاق خوابی است که...
در نسخهی جشنوارهای یا در نسخهی اکران شده؟
نه در نسخهی اکران شده! حتی آقای رسایی هم در برنامهی هفت گفتند که ما به یکی دو شوخی این فیلم ایراد گرفتیم اما حذف نشد. شوخیهایی که حذف یا تعدیل آنها خیلی به فیلم لطمهای وارد نمیکرد.
من حرف آقای رسایی را تکذیب میکنم. هر چیزی که شورای نمایش به عنوان یک جمع نه نفره تصمیم بگیرد، اجرایی میشود و حتی من هم نمیتوانم این تصمیمات را تغییر دهم. مطمئن باشید که پیشنهاد آقای رسایی مبنی بر حذف آن صحنه هم رأی نیاورده است.
البته من هم با شما موافقم که فیلم «ورود آقایان ممنوع» از جنبهی محتوایی نسبت به خیلی ازکمدیهای دیگر یک جهش محسوب میشود، اما این یکی دو شوخی غیراخلاقی موجود در فیلم را میشد خیلی راحت با یک ممیزی ده بیست ثانیهای تعدیل کرد...
شورای پروانهی نمایش ما همهی فیلمها را با دقت کامل بازبینی میکند و بعد از ثبت دقیقِ ثانیه و دقیقهی بعضی صحنهها، راجع به آنها صحبت میکنند. هر حذفی که رأی اکثریت را بیاورد، حذف میشود و هر حذفی که رأی نیاورد، حذف نمیشود. ممکن است راجع به این صحنهای که شما میفرمایید، تشخیص اکثریت بر این بوده که نیازی به حذف نیست.
البته این موضوع فقط مربوط به فیلمهای کمدی نیست و از ابتدای سال برخی فیلمهای اجتماعی مثل فیلم خانم میلانی هم بوده که به نظر میرسید در مورد آن تسامح به خرج داده شده بود...
برای ما ممیزی اخلاقی از هر ممیزی دیگری مهمتر است.
یعنی در اولویت دوم نیست؟
ببینید ما به طور کلی دو تا خط قرمز جدی داریم که از آنها اصلاً کوتاه نمیآییم. یکی مسائل مربوط به اخلاق خانواده که فوقالعاده برای ما مهم است و دیگری مسائل عقیدتی که در آن مباحث ارکانی مربوط به مبانی انقلاب هم لحاظ میشود. در مورد این دو نوع خط قرمز حتی در حد یک فریم و یک کلمه هم کوتاه نمیآییم. همهی دوستان هم این حقیقت را میدانند. مثلاً در مورد یکی از همین فیلمهایی که شما در همین مصاحبه هم اسم بردید و من نمیخواهم اسم ببرم، یک بخش کامل از فیلم با تایمی حدود 20 دقیقه حذف شد و ما حتی به اندازهی یک فریم هم کوتاه نیامدیم. تا جایی که عوامل فیلم ده بار آمدند و رفتند و چانه زدند اما به آنها گفتیم که چون موضوع مربوط به اخلاق خانواده است، ما اصلاً کوتاه نمیآییم! ما به تهیه کنندهها و کارگردانان گفتیم که هر چیزی که به نزدیک مفهوم اتاق خواب برسد، ما آن را حذف میکنیم. فرقی هم نمیکند که یک دیالوگ باشد یا یک صحنهی کامل! مستقیم باشد یا غیرمستقیم!
اما این مفاهیم در سینمای ما در حال رشد است آقای سجادپور!
من به دیدگاه افرادی که معتقدند جدیداً اینجور مسائل در سینمای ما در حال رشد است، به شدت انتقاد دارم و فکر میکنم که این حرف منصفانهای نیست. اینها وقتی که صحبت از رشد میکنند، یعنی اینکه مثلاً در سالهای 76، 78، 82 یا 87 این موضوعات در سینمای ما کم بوده و الان زیاد شده است. خب این افراد که چنین حرفی را میزنند، کاملاً از قاعده و مقولهی انصاف به دور هستند و اطلاعاتشان هم غلط است. یعنی اصلأ با چنین فردی نمیشود گفتوگو کرد. چرا که هیچ مبانی منطقی پشت این حرف که این مضوعات در سینمای ایران رشد کرده است، نیست. خب رشد یک معنایی دارد. یعنی قبلاً کم بوده و الان زیاد شده است. من دارم با آمار، ارقام، درصد و تحلیل منتقدان به شما میگویم که این تعداد فیلمها به یک سوم گذشته رسیده است.
ما داریم از سینمای اجتماعی هم صحبت میکنیم. امسال به وضوح محور سینمای اجتماعی ما موضوع روابط نامشروع بوده است. از «یکی از ما دو نفر» خانم میلانی در نوروز امسال گرفته تا «سعادت آباد» و «پرتقال خونی» که همین الان روی پرده هستند و...
در مورد این فیلمها، نظرشورای نمایش این نبوده و اصلاحات لازم هم در صورت نیاز انجام شده است. مثلاً در مورد «پرتقال خونی» بازگشت کاراکتر دختر به خانواده بعد از آن اتفاقات، خیلی خیلی به تعدیل پیام فیلم کمک کرد و خب این پیشنهاد شورا و به عبارت بهتر شرط شورا برای ساخت و نمایش بود. در نظر هم بگیرید که این فیلم را آقای الوند به عنوان یک کارگردان قدیمی سینمای بدنه ساخته که معمولاً هم فیلمهای بیحاشیهای داشته است و در این سالها با کمترین مشکل به کار خود ادامه داده است.
علاوه بر این، دقت کنید که ما هر چیزی را حذف کنیم، باید چیزی به جای آن در نظر بگیریم. چون با این حذف کردن ما، سفرهی مخاطب خالی نمیماند و فوراً با یک محصولی پر میشود که ما اصلاً نمیدانیم این محصول از کجا آمده و میزان تخریبش چقدر است! در بحثهای فرهنگی با نه گفتن چیزی حل نمیشود.
ما هم در یک فرآیند تدریجی با شیب تند، سعی میکنیم اصلاحات را انجام دهیم. البته معتقدیم که سینما مقولهی پیچیدهای است و هرگز نمیتوان به درجه خطای صفر رسید. ولی باید به طور نسبی درجه خطا را کاهش داد. هیچ مدیریتی هم به خصوص در مورد سینما نمیتواند ادعا کند که همهی فعالیتهایش صد در صد مثبت بوده و هیچ خطایی را مرتکب نشده است، چرا که با فضای حاکم بر سینما طی سالهای اصلاحات که در دولت نهم هم تغییر چندانی در آن صورت نگرفت، واقعاً انجام امور و تغییر مسائل با وجود همهی مخالفتهای پیدا و پنهانی که از افراطیون این طرف و آن طرف اعمال شده است، کار دشواری بوده است. اما ما موفق شدیم که با لطف خدا و با کمک بخش عمدهی سینماگران سالم، آبرومند و شریف این حاشیهها را به حداقل برسانیم.
البته در بخشی از صنف ما با رفتارهایی مواجه بودیم که برگرفته از پادگانهای سیاسیای بود که برخی را مأمور به مخالف خوانی کرده بودند. در نتیجه اینها، با رفتارهای افراطی خود ما را به برخوردهای چکشی ترغیب میکردند. شما هم حتماً بهتر از من میدانید که برخوردهای چکشی در مسائل فرهنگی جواب نمیدهد و ما باید با تعامل با بدنهی سالم و شریف سینما مشکلات را حل کنیم.
در آخر هم من این اطمینان را دوباره به شما بدهم که ما بر روی بحث اخلاق خانواده بسیار حساسیم. من پارسال هم اعلام کردم که ما حالا دیگر وارد فرآیندی شدهایم که سینمای خانوادگی و اخلاق خانوادگی را ترویج کنیم. انشاالله حاصل این فرآیند را هم در سال آینده به تدریج خواهید دید. چرا که هر تصمیمگیری در سینما، 18 ماه بعد، نتیجهی خود را نشان میدهد. خوشبختانه بدنهی سینما هم آرام آرام توجیه شده است که منظور چیست و چه باید بکند تا به یک سینمای شریف و خانواده پسند دست پیدا کنیم. منظور من از یک سینمای خانوادگی هم این است که همهی اعضای یک خانوادهی بزرگ از نوه گرفته تا مادربزرگ و پدربزرگ بتوانند یک فیلم را ببینند، پیام مثبت آن را بگیرند و هم اینکه خدایی ناکرده به خاطر تماشای این فیلم از روی هم خجالت نکشند.