arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۱۲۲۶
تاریخ انتشار: ۲۹ : ۱۷ - ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۱
نوشته ای از فریدمن و دیدگاه های فوکویاما

آيا آمريكا از «مردم‌سالاري» به سوي «هيچ‌سالاري» مي‌رود؟

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
آيا آمريكايي‌ها نيازمند يك بهار عربي هستند؟ اين سوالي بود كه وقتي با فرانك فوكوياما، استاد استنفورد و نويسنده كتاب «پايان تاريخ و انسان آخر» تماس گرفتم به آن فكر مي‌كردم.

به گزارش شفقنا، این جملات آغازین مقاله «توماس فريدمن» است که از سوی مرجان يشايايي ترجمه و در روزنامه شرق چاپ شده است؛ او می نویسد: فوكوياما روي يك دوجلدي با نام «منشاء نظم سياسي» كار مي‌كند و من توانستم با خواندن نوشته‌هايش بفهمم تحقيقاتش او را به پرسشي دقيق درباره نظم سياسي امروز آمريكا رسانده: آيا آمريكا از «مردم‌سالاري» به سوي «هيچ‌سالاري» مي‌رود؟ يعني از نظامي كه طراحي شده براي آنكه انباشت قدرت در دست كسي نباشد به سوي نظامي كه هيچ‌كس آن‌قدر قدرت نداشته باشد كه بتواند تصميماتي مهم بگيرد. فوكوياما مي‌گويد: اين در واقع بحران قدرت است كه ما هنوز تصور درستي از آن نداريم. وقتي صحبت از مشكلات دولت مي‌شود همه درباره يك چيز فكر مي‌كنند، كوچك كردن دولت و محدودكردن قلمرو نفوذ آن. اين به زماني بازمي‌گردد كه بنيادهاي فرهنگ سياسي‌مان را ريختيم. نقش قانون، چرخش منظم و دموكراتيك قدرت و دفاع از حقوق بشر براي آن بودند كه مانع از دخالت بيش از اندازه دولت و ايجاد يك حاكميت بسيار متمركز شوند ولي فراموش كرديم كه يك دولت به‌هرحال بايد بتواند عمل كند و تصميم بگيرد. براي شروع، آنچه به عنوان قيد و بند و عوامل موازنه اضافه كرده‌ايم، مي‌خواهد كميته‌هاي وابسته به سنا باشد كه اكنون كاربردشان شده متوقف كردن هر نوع قرار اجراي كار يا سخنراني‌هاي بي‌انتها در سنا يا تصويب قوانين مهم با 60 راي موافق به جاي 51 راي و تصميم‌گيري را از هر زمان ديگر دشوارتر كرده. به همراه آن اختلافات سياسي ما بيش از هر زمان ديگركينه‌توزانه شده است. راس فينگولد، سناتور قبلي دموكرات، يك‌بار به من گفت: اين‌طور كه دودستگي بين ما دارد پيش مي‌رود بايد به‌زودي از مردم بخواهيم بر اساس نظرات سياسي‌شان كالا بخرند. مثلا خميردندان دموكرات‌ها يا جمهوري‌خواهان درست كنيم. به علاوه وجود اينترنت و وبلاگ‌نويس‌هايي كه اتفاقات جاري در مجلس نمايندگان و سنا را پوشش مي‌دهند قانون‌گذاران را مجبور به نوعي شفافيت كرده، توافقات پشت‌پرده ديگر آن‌قدرها آسان نيستند و در نهايت همپاي گسترش دولت فدرال و افزايش نقش پول در سياست و لابي‌هايي كه منافع گروهي خاص را دنبال مي‌كنند، رشدي سريع پيدا كرده و بر قدرت نفوذشان بر تصميم‌گيري‌ها نيز افزوده شده است. در حقيقت آمريكاي امروز بيش از هر زمان به جامعه‌اي شبيه شده كه دانشمند علوم سياسي، مانكور اولسون، در كتابش با نام «ظهور و سقوط دولت‌ها» بيان مي‌كند. او در آن كتاب هشدار مي‌دهد وقتي در كشوري لابي‌هاي مدافع منافع گروهي خاص حضوري بيش از حد پيدا كنند كه اين امر به خودي خود مزايايي را نسبت به اكثريت جامعه برايشان فراهم مي‌آورد، آنگاه اين لابي‌ها مانند اختاپوسي راه حيات سياسي كشور را مي‌بندند مگر آنكه اكثريت جامعه تمام و كمال عليه چنين نقشي بسيج شوند. از نگاهي ديگر، فوكوياما مي‌گويد مجموعه گروه‌هاي اقليت كه منافع خاصي را دنبال مي‌كنند اكنون برانگيخته‌تر، بزرگ‌تر و ثروتمندتر از هميشه شده‌اند، همزمان اما سازوكار كارآمدي كه بتوان با آن اراده اكثريت را تحقق بخشيد از هميشه ناتوان‌تر است. نتيجه اين وضعيت نيم‌بند سنگ‌اندازي بر سر راه قانون‌گذاري كارآمد يا توافقي وصله‌پينه در پاسخ به شرايط بحران است بي‌آنكه پشتوانه محكمي براي آن وجود داشته باشد. اين هيچ‌سالاري ماست.

اد لوك، ستون‌نويس فايننشال تايمز در كتاب خود «زمان آن رسيده كه فكر كنيم» مي‌گويد «اگر به رويايي باور داريد كه موفقيت‌هاي اقتصادي آمريكا را مرهون كنار رفتن دولت از سر راه مي‌داند پس هيچ‌سالاري مطلوبي است كه به دنبالش مي‌گرديد. اما اگر درك درستي از تاريخ آمريكا داريد، مي‌دانيد كه دولت در ايجاد رشد اقتصادي به‌وسيله در نظر گرفتن نقش قانون، ابلاغ قوانيني كه انجام اقدامات اقتصادي پرخطر را تشويق و از سهل‌انگاري جلوگيري كرده، آموزش نيروي كار، ايجاد پايه‌هاي زيربنايي و تحقيقات علمي نقشي انكارناپذير ايفا كرده. به اين ترتيب هيچ‌سالاري پديده‌اي است بسيار خطرناك.»اين تفكر راز موفقيت ما يعني تعادل بين بخش خصوصي و دولتي را دست‌كم گرفته. فوكوياما عقيده دارد اگر بخواهيم از انجماد فعلي خارج شويم، نه‌تنها نيازمند رهبري قدرتمندي هستيم كه بايد در قوانيني كه براي نهادهايمان هم وضع مي‌كنيم تجديدنظر كنيم. همه اينها مستلزم از ميان برداشتن موانع موجود در سنا است يا محدود كردن فرصت براي مباحث بي‌انتهاي سنا براي تصويب قوانين معمولي. بايد به كميته‌هاي قانون‌گذاري اختصاصي و كوچك‌تر امكان داد مانند كميته‌هايي كه تصميمات آخر نظامي را مي‌گيرند با كمك گرفتن از فرهيختگان و آژانس‌هاي غيرحزبي چون «اداره بودجه كنگره» حرف آخر را بزنند و بودجه‌اي تدوين كنند فراخور وضعيت‌مان. مي‌دانم فكر مي‌كنيد كه اين امكان ندارد. اما مي‌دانيد؟ اگر به خود نياييم و دموكراسي را جايگزين هيچ‌سالاري نكنيم مهم نيست چه كسي راي بياورد، در هر صورت هرگز دوباره كشور بزرگي نخواهيم شد. نظام سياسي كج‌و‌معوج ما با كنگره‌اي كه در واقع محل تجمع رشوه‌خواران شده، به‌كلي جلو پيشرفت ما را سد كرده است.
نظرات بینندگان