پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : يارش آهنگر- اگر اهل کتابهاي اتوبيوگرافي هنرمندان و يا آدمهاي مشهور هستيد و مثل بعضي از منتقدها و چيزها با شنيدن بعضي نامها دماغتان را نميگيريد و از همه مهمتر، اگر از طرفداران و علاقمندان يکي از بزرگترين و تاثيرگذارترين کمدينهاي سينماي ايران، «تقي ظهوري» هستيد؛ اين کتاب را که خاطرات اوست و به قلم خودش؛ از دست ندهيد. شايد دمدستترين کار ممکن در مواجه با بخش عمدهاي از سينماي پيش از انقلاب، چسباندن برچسب معروف «ابتذال» به سرتاپاي آن سينما و آدمهايش باشد. باري که «اين واژه»ي لامروت همراه خودش ضميمه ميکند و بيهيچ رحم و مروتي، خواه ناخواه لايههاي ديده نشدهي زندگي آن آدمها را پس ميزند و اجازهي نزديک شدن احدي را به آن نميدهد و همان تصويري را از آنها ميدهد که خودش ميخواهد! فارغ از فيلمهاي چيز آن دوره، «اين واژه»ي بيانصاف و لاکردار، بيتوجه به اين که آن فيلمهاي بد و مزخرف در چه جامعهاي ساخته ميشده، سازندگانش چه قدر «بلد» بودند و نيز اين که، به هر حال مردماني با همان فيلمها ميخنديدند و گريه ميکردند و بالاخره همهي اينها آدمِ همين مملکت بودند؛ حرف خودش را ميزند و بيهيچ شفقتي جوري خطکشي ميکند که صدا از کسي در نيايد و البته شايد در «خلوت» خيلي «رسميت» نداشته باشد و «کارکرد» عمومياش را از دست بدهد! اما آنچه پيداست اين است که همان عمومِ مخاطبِ «اين واژه» کار خودشان را ميکنند و کاري به اين واژههاي ما هم حتا ندارند! ما هم ميگذريم و ميگوييم که اين کتاب به کوشش کاوه گوهرين به رشتهي تحرير درآمده و زوايايي از زندگي شخصي کمدين معروف آن سالها را بيان ميکند. چيزهاي بامزهاي مثل اولين تجربههاي بازي «تقي قرقي» که در يک تعزيه بوده و در نقش يک نعش و آن هم داخل يک جعبه! يا نحوهي وارد شدن او به سينما و بعد کنار گذاشتن آن براي هميشه در مهر 1349 و بعد مشرف شدنش به خانهي خدا و رسيدن به «آرزوي ديرينه». شايد اگر خود او اينجا بود همان اول ميگفت ول کنيد اين حرفها را و برويد اين کتاب 3500 تومني را بخريد و بخوانيد و «نترسيد؛ اون با من!»