علی اکبر محتشمی پور که برای اولین بار در ده سالگی امام خمینی (ره) را در نجف دیدار کرده و از همان زمان شیفته اخلاق و منش او شده، بعد از گذشت نیم قرن از اولین دیدار، خاطراتی تاریخی از امام را به یاد می آورد و در نجف اشرف در گفت و گو با شفقنا بیان می کند: وقتی وارد حوزه شدم، امام به تركيه و بعد عراق تبعید شدند و از آنجایی که در حوزه قم علاقه به امام آشکار بود، حركتی خودجوش برای هجرت به نجف یا زیارت نجف اشرف و دیدار امام و حرکت در چارچوب اندیشه ایشان به وجود آمد.
او که می خواست به نجف هجرت کند و در کنار امام خمینی باشد، از تلاش روزهای جوانی اش برای تامین هزینه سفر به نجف می گوید و موفقیتش در این راستا، اما زمانی که در اردیبهشت 1345 به عراق می رسد، بازداشت و روانه زندان می شود؛ بدین ترتیب با انتقال از زندانی به زندان دیگر به نجف می رسد و بعد از دو ماه با کفالت، آزاد و به ایران باز می گردد؛ او ناامید نشده و دوباره تلاش را آغاز می کند تا اینکه سال 46 موفق به حضور در نجف و ماندن در کنار امام(ره) می شود.
به گزارش شفقنا از نجف اشرف محتشمی پور درباره فضاي آن زمان نجف، به امیدهای رژیم شاهنشاهی ایران از تبعید امام خمینی برای منزوی کردن یا بایکوت وی از سوی حوزه و در نهایت کنترل هرگونه تحرک سیاسی ایشان اشاره می کند و ادامه می دهد: بايكوت حوزوي يك بحث بود و ناتواني در تحرك سياسي بحثي ديگر. بعضي افراد در نجف در بحث حوزه كاملا منزوي بودند اما فعاليت سياسي ميكردند در طرفداري از حكومت عراق یا ايران.
اینطور تحلیل کرده بودند که اگر امام خمینی در نجف باشد، به شخصیت علمی درجه دو يا سه در نجف تبدیل می شود
او می گوید: كارشناسان رژيم شاه با یادآوری اینکه حوزه نجف اصولا به لحاظ علمي بسيار بالاتر از حوزه قم است و علماي برجستهاي دارد، اینطور تحلیل کرده بودند که اگر امام خمینی در نجف باشد، به شخصیت علمی درجه دو يا سه در نجف تبدیل می شود و به این ترتیب منزوي خواهد شد و درسش نسبت به درس ديگر فقها آنچنان گرم نخواهد بود. آنها اینطور تحلیل کرده بودند که وقتی امام به لحاظ علمي نتواند خودي نشان دهد، به لحاظ سياسي نیز نخواهد توانست فعاليت و تحرک چنداني داشته باشد. علاوه آنکه در قم با امام (ره) همسو بودند و وقتی امام حركتی ميكردند مورد حمایت طلاب و علمای قم قرار می گرفت .
او می گوید: بر اساس همین تفاوت ها بین نجف و قم، رژيم شاه دلبسته بود كه امام نمی تواند در چنین فضايي ، تحرک سیاسی داشته باشد.
برخی حوزویان ضدفلسفه، حكمت و عرفان با امام مشکل داشتند
او همچنین به شفقنا می گوید: برخی حوزویان ضدفلسفه، حكمت و عرفان با امام مشکل داشتند زیرا امام در قم، يك حكيم و عارف بود و افرادی در نجف بودند که اهل فلسفه را تكفير ميكردند.
محتشمی پور که مشكل با عرفان و فلسفه را مشکلی قدیمی می داند که هنوز هم وجود دارد، به یاد می آورد: روزی در بازار نجف با فردی مواجه شدم که درباره شیخ مطهری و صحت انحراف وی از اسلام سوال کرد و وقتی پاسخ دادم ایشان، انسانی عالم و بزرگوار است و انحراف از اسلام ندارد، متوجه شدیم چون مرحوم مطهري فيلسوف بوده، او را در نجف به لحاظ تفكر ديني، منحرف ميدانند. به هر حال چنین نگرشی از ديرباز بوده و همچنان هم بعضا وجود دارد.
او که در زمان حضورش در نجف از شاگردان امام خمینی (ره) بوده است، درباره جلسات درس و بحث امام در آن دوره زمانی می گوید: حضرت امام (ره) يك دوره بيع و خیارات را در طول 12 سال تكميل كردند كه درس خارج فقه بود و در خلال فقهشان به اصول و مباحث عقلي ميپرداختند و در مباحث مربوط به آيات قرآن، درباره هر آيه، تحلیل هایی داشتند كه تفاسيری غني است و پنج جلد از آن موجود است.
محتشمی پور با بیان اینکه امام در نجف به حوزه فلسفه و عرفان ورود نکرد، درباره ریشه تدریس نشدن فلسفه و عرفان، به ذکر این نکته اکتفا می کند که همه حوزه های علمیه همین طور هستند اما در قم با توجه به حضور امام (ره) و وجود اشخاصي مثل علامه طباطبايي، حسنزاده آملي و جوادي آملي يا شهيد مطهري، آن فضا شكسته شد وگرنه در قم هم اين ريشههاي مخالف وجود داشته است.
محتشمی پور در ادامه درباره دیدارهای امام خمینی در زمان تبعید در نجف، به دیدار امام با مرحوم حكيم اشاره می کند و درباره این دیدار بیان می کند: امام با مرحوم حكيم خيلي جدي وارد بحث ميشوند مبنی بر اینکه فعاليتی علیه شاه شود و می گویند من به شما قول ميدهم كه دنبال شما حركت كنم و همه مردم ايران هم تبعيت ميكنند.
بعد از دو هفته از حضور امام خمینی در نجف از او درخواست تدريس شد
در این جلسه است که آیت الله حکیم به امام پيشنهاد ميكنند که در مدت اقامت در نجف نماز جماعت برگزار و تدریس كنند؛ البته امام خمینی برگزاری نماز جماعت را در جایی که امام راتبی (امام جماعت منصوب) دارد، نمی پذیرد و نهایتا به پیشنهاد مرحوم شيخ نصرالله خلخالي، متولي مدرسه مرحوم آيتالله بروجردي، نماز مغرب و عشاء را در مدرسه آيتالله بروجردي و بعدها هم نماز ظهر و عصر را در مسجد شيخ انصاري اقامه می کردند.
محتشمی پور می گوید: بعد از دو هفته از حضور امام خمینی در نجف از او درخواست تدريس شد و امام، تدريس بیع در مسجد شيخ انصاري را آغاز کرد. از آنجا که در نگاه نجفی ها، سطح علمی حوزه قم پایین تر بود، فضلای نجف انتظار سطحی متفاوت را داشتند و درس امام (ره) به نوعی درسی آزمایشی برای فضلای نجف بود اما همان فضلا و شاگردان برجسته مراجع شناخته شده نظیر مرحوم حکیم، آیت الله خویی، شیخ حسن حلی و شیخ باقر زنجانی و... جذب درس امام هم شدند. از جمله كساني كه در درس امام (ره) شرکت کردند، مرحوم سيدعباس خاتم يزدي و آقاي راستي كاشاني و... بودند. ایشان سطح علمی درس امام (ره) را بالاتر از انتظار ارزیابی کردند .
هيچگاه به گونهاي رفتار نميكردند كه تلقي شود امام جلوتر از مراجع حركت ميكنند
محتشمی پور با پاره به اینکه امام به مراجع نجف بسيار احترامآميز رفتار ميكردند و هيچگاه به گونهاي رفتار نميكردند كه تلقي شود امام جلوتر از مراجع حركت ميكنند، خاطره ای در این زمینه نقل می کند: در همه حوزهها رسم است وقتي كتابي از يك مرجع را به چاپ ميرسانند، القاب مختلفي را براي آن مينويسند؛ زمانی که امام (ره) در تركيه تبعيد بودند، كتاب «تحرير الوسيله» را براي چاپ دادند و یکی از فضلاي حوزه علميه نجف، آن را ويراستاري و به شکل زیبایی به چاپ رساندند. روي جلد كتاب عنوان زعيم را به امام (ره) داده بودند، زعيم حوزه علميه؛ امام به محض اینکه اولين نسخه و کلمه زعیم را می بینند، اعتراض می کنند که چه کسی گفته من زعيم حوزه علميه هستم؟ همه اينها را بايد متوقف كنيد و به اين شكل نبايد منتشر شود.
او با نقل این خاطره چنین نتیجه می گیرد که امام خمینی هرگز به کارهایی که اطرافیان بر حسب علاقه انجام می دادند رضایت نداشتند.
او در ادامه گفت و گو با شفقنا با اشاره به دو بحث همزمان در نجف یعنی «تقويت مراجع» و «تبعيت از مراجع» از سوی امام خمینی به جریان تلاش بعثی ها برای ایجاد رعب و وحشت در نجف و شکستن و تغییر فضا توسط امام اشاره می کند و به یاد می آورد: وقتي بعثيها روي كار آمدند، بنا را بر مقابله با دين و حوزههاي علميه گذاشتند و شعارهاي تند ماركسيستي سر دادند، مرحوم آيتالله حكيم، حركت خود را به صورت جدي عليه بعثيها در عراق آغاز كردند و برخي از فرزندان ايشان هم چهرههاي سياسي بودند مثل مرحوم شهيد سيد مهدي حكيم كه سياسيترين چهره بودند و با جريانات مختلف ارتباط داشتند. زمانی که آيتالله حكيم از نجف به بغداد سفر کردند، دوستداران و عشاير به طرف بغداد حرکت کردند و بغداد شد يك صحنه بسيار عظيم قدرت مرجعيت شيعه در عراق و اينجا بود كه بعثيها اجازه دادند تا تمام طرفداران آقاي حكيم، سران عشاير و... وارد بغداد شوند بعد آنها را محاصره و دستگیر كردند و در ادامه بعد از محاصره منزل آقاي حكيم، ايشان را شبانه به کوفه منتقل کردند و آنقدر خشن برخورد شد كه در نجف اشراف يك فضاي ترس و وحشت عميق همهجا را فرا گرفت. اولين كاري كه آن زمان امام (ره) براي تقويت مرجعيت شيعه كردند، شكستن آن فضاي ترس و وحشت از بعثيها بود. امام (ره) به حاج آقا مصطفي فرمودند كه از طرف من به ديدار آقاي حكيم برو و سلام مرا به او برسان؛ پس از آن خبر پيچيد كه امام (ره) فرزند خود را براي ملاقات با آقاي حكيم به كوفه فرستادند و بعثيها ديدند فضا تغيير كرد بنابراین فرزند امام (ره) را دستگير كردند. يك هفته حاج آقا مصطفي در زندان بعثيها بود و آنها به خاطر فضاي خارجي، مجبور شدند ايشان را آزاد كنند.
او در ادامه به پیشنهاد امام خمینی به آيتالله حكيم مبنی بر حضور هفتگی در نجف به بهانه زیارت اميرالمومنين (ع) و در نتیجه افزایش دلگرمی بین مردم و حوزوی ها اشاره می کند و می گوید: يادم هست براي اولينبار كه آيتالله حكيم به نجف آمدند فضاي پرشوري به وجود آمد و مردم به استقبال آقاي حكيم رفتند که اين اقدام آقاي حكيم باز هم فضا را تغيير داد و حضور ایشان نشاط مردم و ترس نداشتن از بعثی ها را نشان داد.
... امام (ره) تصميم گرفتند از عراق خارج شوند اما
او با اشاره به تصمیم رژيم بعث عراق در سال 1350 مبنی بر اخراج عجم از عراق می گوید: بعثيها چند بار اين كار را انجام داده بودند، سال 50 يا 51 كه اين اتفاق افتاد، مرحوم آيتالله خويي آن موقع بيمار بودند و بعثيها از عدم حضور آقاي خويي در نجف سوء استفاده كردند و به نجف حمله بردند. در آن مقطع تاريخي، امام (ره) با برخورد قاطع با رژيم بعثي به ياري مراجع آمدند. امام (ره) تصميم گرفتند از عراق خارج شوند و اين حركت براي بعثيها گران تمام ميشد، چون امام (ره) كسي نبود كه دست روي دست بگذارد و وقتي كه خارج ميشد، قطعا شروع ميكرد به فعاليت و لذا اينها به دست و پا افتادند و ریيس دفتر صدام به نام عليرضاي كرد، آمد نجف صرفا براي ملاقات با امام (ره)؛ البته با برخي از مراجع ديگر نيز ملاقات كرد. امام (ره) در ابتدا درخواست ملاقات او را نپذيرفت. سه روز اين فرد در نجف ماند براي ملاقات، علماي نجف آمدند خدمت امام (ره) و گفتند اگر شما وقت ملاقات دهيد، ممكن است موجب حل مشكلات شود و امام براي اینکه نگويند فلاني مسبب اين مسایل است، پذيرفتند و گفتند بايد اول شما (علما) هم بياييد، بنشينيد در جلسه و من با اين آدم صحبت نميكنم، با شما صحبت ميكنم. در آن جلسه كه خيلي از آقايان هم بودند، عليرضاي كرد با هيات عراقي خدمت امام (ره) آمدند و گفتند شما براي چه ميخواهيد برويد، بمانيد و مسایل حل ميشود. امام (ره) گفتند اينهايي كه در عراق حكومت ميكنند يا مزدور غرب هستند يا افرادي هستند كه بلوغ عقلي ندارند و كارهايشان در خدمت منافع غربيها است. بعثيها وقتي ميخواستند يهوديها را اخراج كنند، به آنها 6 ماه فرصت دادند، اما به مسلمانها شش روز فرصت دادند. حالا كدام حكومت است كه با اين شيوه بخواهد ادعاي حكومت وطني و مردمي داشته باشد؟ بنابراين من در چنين كشوري نميمانم. آنوقت آن شخص، شروع کرد به خواهش و اينكه شما گذرنامه را پس بگيريد، ما مشكلات را برطرف ميكنيم.
در نهايت امام (ره) گفتند: من فعلا خروجم را متوقف ميكنم تا ببينم حكومت عراق تصميم درستي اتخاذ ميكند يا خير. اين حرکت سبب توقف اجرای تصمیم بعثيها شد.
محتشمی پور در ادامه روایت این جریان به روحیه تبعیت از مرجعیت امام خمینی اشاره و بیان می کند: وقتي مرحوم حضرت آيتالله خويي از لندن بازگشتند، امام (ره) به عيادت حضرت آيتالله خويي رفتند و موضوع اخراج مردم و حوادث پس از آن را مطرح كردند. بعد هم نظر خودشان را مبنی بر ضرورت اقدام جدي مراجع در این زمینه و احتمال تکرار چنين اقداماتي بیان کردند اما با شنیدن نظر متفاوت برخی دیگر از زعمای حوزه در چگونگی و شیوه ی برخورد با بعثيها، ديگر امام سكوت كردند و هيچگونه مخالفتي با نظر ایشان نكردند.
در حمایت از علما و مقاومت علیه بعثی ها شدت داشتند
محتشمی پور، با روایت جریان جنایت سال 54 بعثی ها در ایام اربعین به نقش و تاثیرگذاری امام در نجف اشاره می کند و می گوید: مردم در اربعين از همه شهرهاي عراق با پای پیاده به طرف كربلا حرکت کردند؛ اربعين عجيبي بود كه تبديل به عاشورا شد؛ با مردم به تندی، برخورد شد و در بين راه با توپ و تانك بعثيها مواجه و بسياري شهيد شدند و برخی علما از جمله مرحوم شهيد صدر را دستگير كردند و شايعه شد كه می خواهند چهار نفر را اعدام كنند از جمله آقاي تبريزي، قبانچي و... كه خانوادههايشان نزد امام (ره) آمدند و امام برخوردی شديد با بعثيها داشتند و كلاس و نمازشان را تعطيل كردند و روز بعد باز پيغام دادند براي مراجع نجف كه اينها روش خود را ادامه ميدهند و پيشنهاد کردند براي اعتراض به اعدام اين آقايان يك هفته درسها در نجف تعطيل شود و همه مساجد سياهپوش شوند تا موجب آگاهي مردم شود. تحلیل امام این بود که با اين كار، بعثيها متوجه ميشوند علما در برابر اين خشونت و كشتار سكوت نميكنند و معتقد بودند اگر چنين كاري در نجف صورت گيرد طبيعتا در ايران و حوزههاي ديگر نيز اين اتفاق ميافتد و سبب ميشود بعثيها نتوانند به جنايتهاي خودشان ادامه دهند. اما باز هم وقتي حضرت امام (ره) ديدند كه آقايان نجف نظرشان شیوه های دیگری از برخورد است، باز هم از مراجع نجف تبعيت كردند زیرا نظر آنها را بر نظر خودشان مقدم ميدانستند.
با طلاب تعامل داشته و فضای درسشان زنده بود
او همچنین درباره تعامل امام خمینی (ره) با طلاب به شفقنا بیان کرد: وقتي همه طلاب به دیدار و ملاقات امام (ره) آمدند، ایشان گفتند من هم بايد به ملاقات همه طلاب بروم و بازديد آنها را پس بدهم و هر شب در يكي از مدارس طلاب حضور می یافتند.
شاگرد امام خمینی در نجف، درباره فضای درس های وی به زنده بودن کلاس های درس امام اشاره و بیان می کند: امام (ره) در روزهاي اول ميبينند كسي سوالی نميپرسد و اشكال نميكند به همین خاطر امام اين وضع را نقد ميكند بنابراين در كلاس امام، يك حالت سوال و جواب و حتي اعتراضهاي جدي پيش ميآمد كه كلاس را زنده ميكرد و از اين طريق امام (ره) هم وارد مباحث جدي ميشدند. امام (ره) مجتهدپرور بودند و شاگردان را تشويق ميكردند كه استنباط و فكر كنند و خودشان نظريه بدهند.
امام بینش و دید جدیدی در اجتهاد ایجاد کردند
او درباره شاگردان امام (ره) که توانستند به درجه مرجعیت دست یابند به شفقنا می گوید:بسیاری از شاگردان امام به مدارج بالایی رسیدند نظیر آقاي مرتضوي در مشهد و آقاي شيخ مصطفي اشرفي شاهرودي در مشهد که درجات علمی بالایی کسب کردند و مرحوم آقاي مدني و مرحوم سيد عباس خاتم نیز كمتر از مراجع فعلي نبودند و مهمتر بینش و منطقی بود که امام نسبت به اجتهاد ایجاد کردند که همه از آ« بهره برده و تا قرن ها بهره خواهند برد..
محتشمی پور، زندگی در نجف را در آن مقطع زمانی دشوار توصیف می کند و با اشاره به شرایط سخت زندگی و حتی نبودن پنکه در اتاق طلاب می گوید: طلاب نجف با فقر و سختي در نجف زندگي ميكردند اما امام با توجه به مبالغی که می رسید بر شهریه ها می افزودند و به تدریج وضع طلاب بهتر شد و نسبت به قبل به نوعی شاهانه زندگی می کردند.
محتشمی پور درباره سبك خاص امام در پرداخت شهريهها یا نامهنگاريها به نگاه انسانی امام اشاره می کند و می گوید که امام به هیچ وجه بین طلاب تبعیض قایل نمی شدند. آن زمان مثلا شهريه طلاب عرب بيش از همه بود و بعد از آن ايران و بعد اهالي كشورهاي ديگر. امام (ره) از همان ابتدا يكسان به همه شهريه ميدادند، عرب و عجم و افغان و هندي و....
او که شاهد ارتباطات امام در نجف اشرف با مردم و جامعه بود، بیان می کند: یکی از مهم ترین کار فرهنگي در آن مقطع، تلاش آيتالله حكيم بود كه در شهرها و روستاهاي عراق کتابخانه ایجاد کردند و شهيد سيدمحمدباقر صدر بسياري از شاگردان خود را ميفرستاد آنجا براي تبليغ كردن و بعد از ورود امام تحركي به وجود آوردند که برای رژيم عراق گران تمام شد زیرا باید از يكسو با مردم مقابله ميكردند و از سوي ديگر تبليغ زياد شده بود و جوانان به مطالعه بسيار گرويده بودند.
امام به روضه اهتمام داشتند
صدای مرحوم كوثري، يكي از سنتيترين روضهخوانها را خيلي دلنشين ميدانست
او ادامه می دهد: حضرت امام (ره)، فاطميه دوم را در منزلشان در نجف روضه می گرفتند و سه شب در مدرسه آيتالله بروجرودي بودند؛ مرحوم آقاي خلخالي دهه عاشورا را روضه ميگرفت و امام (ره) برخي اوقات شركت ميكردند. در ايام عاشورا امام (ره) به كربلا ميرفتند و در منزلي در آنجا هم نماز جماعت ميخواندند و هم روضه برپا ميكردند.
محتشمی پور با اشاره به اینکه امام در پاریس هم در ایام محرم زیارت عاشورا می خواندند، درباره سبک های عزاداری به نقل خاطره ای می پردازد: روز تاسوعا در نوفل لوشاتو، مرحوم آقاي اشراقي گفتند كه امام (ره) ميفرمايند، به محتشمي بگوييد امروز و فردا يك ساعت مانده به نماز ميآيم بيرون و آماده باشيد براي روضهخواني. گفتم به امام (ره) بگوييد كه من روضه به سبك فرنگي بلند نيستم و اينجا همه دكتر، مهندسهايي هستند كه اينجا تحصيل كرده اند و من به سبك پايينشهر قم بلدم و البته سنتيترين روضهها در پايينشهر قم خوانده ميشد. ايشان رفت و بعد حاج احمدآقا آمدند و از قول امام گفتند، من روضه اروپايي نخواستم، روضه در اينجا هم بايد به همان شكل خوانده شود. بر همين اساس امام (ره)، صدای مرحوم كوثري، يكي از سنتيترين روضهخوانها را خيلي دلنشين ميدانست.
او درباره نظر امام (ره) درخصوص سبكهاي ديگر عزاداری از جمله سينهزنيها، تعزيه و ... به شفقنا تاکید می کند: امام (ره) اصولا وارد مسایل اختلافي نميشدند زیرا اين مسایل اختلافی به هيچ وجه تاثيري نداشت؛ البته توضيحات كلي مطرح می کردند مثل اینکه مسایل روز را در اشعار خود بياوريد يا اينكه اسلام از محرم و كربلا زنده است و... اما هرگز وارد جزیيات نمی شدند چون معتقد بودند آنهايي كه قبول دارند با حرف هيچكس دست از اعتقاد خود برنميدارند، آنهايي هم كه قبول ندارند باز با حرف هيچكس كاري را انجام نميدهند.
او در این زمینه به بیان خاطره ای می پردازد: سال 52 بود كه يك شب يك تعدادي از روحانيون آمدند و گفتند در كشمير جايي هست كه ويتريني گذاشته اند و چند تار مو وجود دارد و ميگويند اينها از محاسن امام حسين (ع) است و نظر امام را می خواستند که امام فرمودند که چه ميدانم، چي هست، من خبر ندارم.
آنها گفتند در این زمینه دو گروه موافقان و مخالفان اختلاف جدی دارند و جان افراد بر سر این اختلاف گرفته می شود. باز امام گفتند، من نميتوانم نظر بدهم. آنها گفتند، شما مرجع تقلید مردم هستيد، بايد نظر بدهيد اما امام گفتند، چه کسی گفته من مرجع مردم هستم؟ در نهایت به آن اشخاص گفتند: اگر به آنهايي كه اعتقاد دارند، محاسن امام حسين (ع) است، بگويید كه نيست قبول نميكنند و برعكس؛ در این زمینه اگر وارد شوید، اختلافات بيشتر ميشود و اين برنامه استعمار بوده كه به شكلي مسلمانان را به جان هم بيندازند.
به هيچ وجه اجازه نميدادند كسي به ايشان بگويد، شما مرجع تقليد مردم هستيد
محتشمی پور در حین نقل این خاطره با اشاره به منعی که امام خمینی برای تبلیغ ایشان به عنوان مرجع تقلید داشتند، بیان می کند: يكي از كارهاي امام (ره) اين بود كه به هيچ وجه اجازه نميدادند كسي به ايشان بگويد، شما مرجع تقليد مردم هستيد. وقتي آيتالله حكيم از دنيا رفتند، بسیاری افراد تلاش کردند كه از امام (ره) تقليد كنند اما امام (ره) خبر دادند كه حق نداريد حتي به يك نفر بگوييد كه درباره من تبليغ كند و راجع به مرجعيت من نبايد تبليغ شود و در نامه ای هم نوشتند که براي مرجعيت من در قم به هيچ وجه تبليغ نكنيد.
ماجرای تعطیلی روز شنبه برای یهودیان
او که در دهه 60 وزیر کشور دولت ایران بود، درباره توصیه های امام در موارد اختلافی مسایل دینی یا دستوری مبنی بر کنترل مجالس و... با تاکید بر اینکه امام هرگز در چنین مواردی ورود نمی کردند، به بیان خاطره ای در این زمینه پرداخت: من در وزارت كشور بودم که فهميدم وزارت آموزش و پرورش ميخواهد روز شنبه را برای دانش آموزان یهودی تعطیل رسمی اعلام كند. ما به او اعتراض كرديم و او گفت فشار از سوي نماينده يهوديها زياد است که به او گفتم حق نداريد اين كار را بكنيد؛ هر زمان در آمريكا و اروپا اجازه دادند به خاطر بچه مسلمانها جمعه را تعطيل كنند، آنزمان ما هم اين كار را براي يهوديها انجام ميدهيم. بعد به دلیل اصرار نماینده یهودیان نامه ای در این زمینه به حضرت امام نوشتم و جريان را توضيح دادم كه امام (ره) با قاطعيت فرمودند: هرگز.
به شاگردانشان توصیه می کردند که نزد ديگر فضلا نيز تلمذ كنند
او که امام خمینی را شخصیتی جدی و رسمی توصیف می کند که نمی شد با او شوخی کرد، یادآوری می کند که حضرت امام (ره) همیشه به شاگردانشان توصیه می کردند که نزد ديگر فضلا نيز تلمذ كنند؛ مثلا آقاي فردوسيپور از شاگردان آیت الله العظمی سيستاني در كلاسهاي امام (ره) هم حاضر ميشدند و خيليهاي ديگر مثلا حاج آقا مصطفي فرزند امام (ره) درس تمام مراجع را يك دوره شركت كرده بود و امام (ره) هيچگونه حساسيتي نداشتند.
محتشمی پور درباره نظر امام راجع به تعطيليهاي حوزه که در موارد بسیاری کلاس ها تعطیل می شدند، بر مقید بودن امام (ره) بر برگزاری مرتب و منظم كلاسها تاکید و یادآوری می کند: امام به دلیل نظمی که در برگزاری کلاس ها داشتند به راحتي كلاس ها را تعطیل نمی کردند و در دوره ای که مثلا اگر يكي از فرزندان فضلا به رحمت خدا ميرفتند، كلاس 40 روز تعطيل ميشد، وقتی حاج مصطفي شهيد شدند، با وجود شخصیت قابل احترام حاج مصطفی و مجتهد بودن ایشان، كلاس امام (ره) فقط يك هفته تعطيل شد و فرمودند كه ما براي درس به نجف آمدهايم.
فرمودند مديريت حوزهها بايد سنتي باشد مثل گذشته و اجتهاد و فقهمان بايد جواهري، دقيق و عميق باشد
محتشمی پور که پس از پیروزی انقلاب در ایران در سمت های مختلف و پست های گوناگون حضور داشته درباره نظر امام خمینی راجع به فقه جواهری و پویا بیان می کند: امام، بحث فقه جواهري را در ايران داشتند و بحث فقه پويا به جاي فقه سنتي مطرح شد مبنی بر اینکه چرا رسوم هزار سال پیش باید اجرا شود و ما بايد فقه و اجتهادمان پويا باشد؛ البته امام در این زمینه احساس خطر كردند که حوزهها از آن سبك و سياق سنتي خارج و به انحراف كشيده شوند همانند بسیاری از مذاهب لذا فرمودند مديريت حوزهها بايد سنتي باشد مثل گذشته و اجتهاد و فقهمان بايد جواهري، دقيق و عميق باشد (جواهرالكلام).
او در پایان گفت و گو با شفقنا ادامه می دهد: جواهرالكلام كتاب عظيمي است و در مورد هر مسالهاي يك استنباط عميقي دارد لذا كسي اگر جواهر را خوب بفهمد، ميگويند مجتهد است. بر اين اساس امام (ره) ميفرمايند که مجتهد باید مثل صاحب جواهر، كار و بعد خودش استنباط كند و به ارائه نظريه بپردازد. مجتهد بايد نظريههاي گوناگون را بشنود اما سر آخر استنباط و برداشت خود را بيان كند.
مردبزرگی است فقط یه عیب داره که با نهضت آزادی کینه عجیبی داره
2.دراین مصاحبه هامتوجه می شویم که ایران درپیش ازانقلاب ازعزت بین المللی زیادی برخورداربوده است،چنانکه هرایرانی که درعراق یاجای دیگربه زندان می افتاده است به علت جایگاه بالای ایران بلافاصله آزادمی شده است.امااکنون چه!؟