arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۸۰۳۴
تاریخ انتشار: ۲۲ : ۱۸ - ۰۷ تير ۱۳۹۱

سرنوشت نکبت بار!

غلامرضا تديني راد
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

رفيق بازي هاي سحر بالاخره دردسرساز شد و زندگي مان را نابود کرد. من از روز اول به اين زن گفتم که در رفت وآمد با دوستان مجردي و همچنين همسايه هايي که آن ها را به خوبي نمي شناسي بيشتر دقت کن و مراقب خودت باش. اما او که هيچ تعهدي نسبت به زندگي مان نداشت و اصلا احساس مسئوليت نمي کرد دنبال مسخره بازي هاي خودش رفت و خواسته هايم را لگدمال کرد. مرد جوان در دايره اجتماعي کلانتري ۲۲ مشهد افزود: من که نگراني شديد در مورد آينده داشتم موضوع را به مادر سحر اطلاع دادم و او پيشنهاد داد هر چه زودتر بچه دار شويم تا طوق مسئوليت به گردن همسرم بيفتد و سرش به سنگ زمانه بخورد. اما تولد فرزندمان نيز هيچ تغييري در روحيه اين زن به وجود نياورد و البته حمايت هاي مادر و خواهر سحر در نگهداري از بچه نيز او را جري و بي مسئوليت تر کرده بود.

حدود ۲ سال قبل فهميدم که شريک زندگي ام توسط زن همسايه به شيشه و کراک آلوده شده است. من چند بار براي ترک اعتياد همسرم اقدام کردم ولي با وجود هزينه هاي سنگين درماني، هيچ نتيجه اي نگرفتم. مرد جوان اشک هايش را پاک کرد و افزود: همسرم که به وضعيت اسف باري افتاده است دچار توهم شديد و خطرناکي مي شود و من به ناچار بچه ام را به خانه پدرم برده ام و خودم نيز مي ترسم در خانه بمانم. نمي دانستم چه خاکي بر سرم بريزم تا اين که تصميم جدي گرفتم او را طلاق بدهم و براي برداشتن مدارک شناسايي ام به خانه رفتم. ولي لحظه اي که سحر مرا ديد با چاقو و تيغ خودزني کرد. من با ديدن پيکر غرق در خون همسرم بلافاصله او را به بيمارستان رساندم و از مرگ حتمي نجات يافت. سحر به ياد نمي آورد که خودزني کرده است و حتي مدعي بود من قصد کشتن او را داشته ام. مرد جوان افزود: در اين شرايط به ناچار تا زمان بهبودي کامل سحر تحمل کردم و البته چون هنوز دوستش داشتم و دلم برايش مي سوخت دنبال يک درمانگر متخصص ترک اعتياد مي گشتم که امروز برايم خبر آوردند همسرم از منزل پدرش فرار کرده و پليس او را در يک لانه فساد و در حال استعمال مواد مخدر دستگير کرده است. ديگر خسته شده ام و حاضر نيستم حتي يک لحظه با اين زن معتاد و خطرناک زندگي کنم. فقط مي خواهم به عنوان آخرين حرف به سحر بگويم يادت هست هميشه مرا اُمل و بي فرهنگ خطاب مي کردي؟ تو که با کلاس و به قول خودت اجتماعي بودي چرا دچار چنين سرنوشت نکبت باري شدي؟

نظرات بینندگان