arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۷۳۲۹۲
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۱۱ - ۲۵ مرداد ۱۳۹۱

آذربایجان! تنها نیستی

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
ستاره مهرآور - گسل‏هایی که موذیانه زیر پای خانه‏های سست شهر خزیدند، درز ترک‏ها را بر دیوارها و سقف‏ها باز کردند و به تکه آجرها و پاره آهن‏ها، جرات پرتاب شدن و شکافتن سرها و تن‏هایی را دادند که منتظر آمدن خوشی بودند، نه تحمیل صبوری بر این ناخوشی بی‏پایان.

این گسل‏های لعنتی، چنان با نفرت تکان خوردند که حتی فرصت چشیدن لذت تکان‏ خوردن «احمد» جنین 8 ماهه را در شکم مادر به «رقیه چمنی چایکندی» ندادند یا لذت تماشای تکان‏های دست «پروین» 8 ساله برای پدرش یا لذت تکان‏های قطار درجه سه‏ای که قرار بود «نصرت کریمی» پیرزن 83 ساله «اهری» را برای عید فطر از راه آهن تبریز برساند به راه آهن مشهد.
بیداری بی هنگام این گسل‏های لعنتی حتی فرصت نداد که صفیه 22 ساله رخت عروسی به تن کند، بیم و امید بلوغ را از «مریم معرفت» 12 ساله گرفت و آرزوی مهندس شدن را از «آرمان حضرتیان» کلاس پنجمی. زلزله آذربایجان شرقی آنقدر عجول بود که حتی اجازه نداد «مهدی امامی» 10 ساله، روزه کله گنجشکی‏اش را سر سفره افطار با این دعا باز کند که سال بعد را بتواند روزه کامل بگیرد. این گسل‏های لعنتی وحشیانه تکان خوردند و لذت‏های خوش و ناخوش روزگار را از تن زندگی مردمان شهرهای «اهر»، «ورزقان» و «هریس» تکاندند.
عصر روز شنبه 21 مردادماه حوالی ساعت 17 عصر زلزله 6.2 ریشتری، داغی را بر چهره آذربایجان نشاند و پس لرزه‌های آن، 90 بار ترس و آشوب انداخت به دل مردمان زخم خورده‏اش. 12 هزار خانه روی سر اهالی‏اش خراب شد. بیش از 300 جسد، بی‏کفن زیر خروارها خاک و خشت دفن شد، بیش از 2هزار نفر زخمی راهی بیمارستان‏های اطراف و درمانگاه‏های سیار شدند و هنوز آمار مشخصی از زخم هایی که روان داغ دیدگان این فاجعه را خراشید و روح‏هایی را کفن پوش کرد، در دست نیست. همه این اتفاقات فقط بخاطر پاره شدن چرت عصرگاهی گسل‏های شمال غرب گربه سیاه نشسته بر نقشه آسیا افتاد، بخاطر بیداری بی‏موقع زمین.
9 سال پیش که در گرگ و میش هوا، بم به گورستانی همگانی تبدیل شد و سی هزار نفر از مردم شهر را زیر آوار خانه‏هایشان دفن کرد، باورمان نبود باز هم سایه شوم مرگ، خودش را روی سر شهر دیگری می‏کشد و باز داغ کندن گورهای دسته جمعی بر دلمان، ردی سرخ می‏گذارد به سرخی گل رزی که لحظاتی قبل از زلزله دست تازه دامادی بوده برای تقدیم به نو عروسش.
پس از اینکه زلزله، قدرت 7.4 ریشتری‏اش در نیمه شب 31 خرداد ماه 1369 با به جا گذاشتن 40 هزار قربانی در فاجعه رودبار و منجیل، به رخ مان کشید، از آن زمان هر بار، شدت لرزه‏هایی بالای 6 ریشتر تن ایران را لرزاند. 20 اردیبهشت 76 زمین لرزه قائنات بیش از هزار و 500 نفر قربانی بلعید. اول تیرماه 81 بویین زهرای قزوین با 262 کشته، داغی دیگر بود و بعد فاجعه بم، زلزله 4 اسفندماه 83 زرند، خاطره عیدنوروزی سیاه را با 600 قربانی برای ایران به جا گذاشت و امروز، هر لحظه به آمار قربانیان و مجروحان زلزله 6.2 ریشتری اهر و ورزقان اضافه می‏شود.
حالا که چند روز از این زلزله می‏گذرد، فاجعه روی ناخوش خودش را رو می‏کند. زخم و خراش به وقت داغی، آنچنان دردی ندارد، بعد از آن است که ورم می‏کند و عفونت. این روزها، روزهای درد و عفونت زخم زلزله آذربایجان است، باید هوای این زخم را داشت تا کاری نشود. زلزله زدگان در روزهای آتش بار مردادماه نه فقط سایه‏ای می‏خواهند بر سرشان که نیاز به امکانات اولیه رفاهی و بهداشتی هم دارند برای رهایی از بیماری‏های عفونی و اسهال که هر لحظه اهالی این منطقه را تهدید می‏کند.
مردم می‏توانند کمک‏های نقدی خودشان را برای جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران به شماره حساب 99999 و نیز سازمان بهزیستی کشور به شماره حساب 90190 بانک جام ملت واریز کنند. همچنین جمعیت هلال احمر در سراسر ایران، کمک‏های غیرنقدی مردم را همچون پوشاک، دارو، مواد خوراکی فاسد نشدنی، چادرهای مسافرتی، پتو و سایر اقلام مورد نیاز زلزله زدگان در واحدهای ثابت و سیار جمع آوری می‏کند تا سیل محبت‏های مردم ایران را به سوی هموطنانشان در شمال غربی ایران سرازیر کند.
اگرچه باز داغ بم و زرند و قائنات برایمان زنده شد اما آذربایجان! بدان که تنها نیستی.
نظرات بینندگان